دبیر علمی همایش ملی سبک زندگی اسلامی:
سبک زندگی در روانشناسی اسلامی از فلسفه و اخلاق جدا نیست
خبرگزاری رسا ـ تنها افرادی میتوانند دنبال تولید و ارائه روانشناسی اسلامی بروند که دو ساحتی باشند؛ متخصص در علم روانشناسی موجود و متخصص در منابع دینی و حوزوی.
«باید ما به دنبال این باشیم که فرهنگ زندگى را تبیین کنیم، تدوین کنیم و به شکل مطلوب اسلام تحقق بخشیم. البته اسلام بُنمایههاى یک چنین فرهنگى را براى ما معین کرده است. بُنمایههاى این فرهنگ عبارت است از خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اینها را اسلام در اختیار ما قرار داده است. اگر ما به این مقولات به طور جدى نپردازیم، پیشرفت اسلامى تحقق پیدا نخواهد کرد و تمدن نوین اسلامى شکل نخواهد گرفت.»
اینها بخشی از سخنان مقام معظم رهبری است، که نشان دهنده دغدغهها و مطالبات به حق ایشان از جامعه علمی کشور میباشد. برای پیگیری عالمانه موضوع گفتوگویی ترتیب دادیم با حجت الاسلام میردریکوندی عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) که دبیر علمی همایش سبک زندگی اسلامی نیز هستند.
رسا ـ جهت ورود به گفت و گو لازم است توضیحی در مفهوم سبک زندگی، معنا و جایگاه آن در علوم انسانی بفرمایید.
سبک زندگی همانطور که از ظاهر واژه پیداست ترجمه واژه لاتین life style هست. همین واژه لاتینی در ترجمهاش به سبک زندگی یک اصطلاحی است که عموماً و بیشتر در علم روانشناسی مطرح شده است. تعریف ساده و خلاصهای که برایش مطرح کردهاند عبارت است از "مجموعهی فعالیتهای روزانه که یک فرد به صورت هدفمند در یک ساختار خاص و با یک روش خاص انجام میدهد." این را در مجموع میگویند سبک زندگی. با توجه به اینکه علم روانشناسی ابعاد مختلف، واژه و اصطلاحات مختلف دارد؛ خود سبک زندگی هم یکی از واژهها و اصطلاحاتی است که در علم روانشناسی به کار رفته است.
روانشناسان مختلفی از جمله آدلر تعریفی برای همین سبک زندگی آوردهاند که عرض کردم؛ مجموعه فعالیتهای هدفمندی که یک فرد به صورت روزانه انجام میدهد. از مهمترین و کلیترین فعالیتها تا جزئیترین و ریزترین فعالیتها در ابعاد فردی، اجتماعی، خانوادگی و حکومتی؛ همه اینها را میگویند سبک زندگی.
رسا ـ برای تحقیق در هر مسئله توجه به پیشینه آن، امری ضروریست. پیشینه سبک زندگی در روانشناسی غربی و در اسلام چیست؟
در بعد روانشناسی چندین سال که از تولد علم روانشناسی گذشت، مکتبهای ساختگرایی، کنشگرایی و بعد رفتارگرایی و روان تحلیلگری پدید آمدند. واژه سبک زندگی توسط روانشناسی به نام آدلر و نیز سایر روان تحلیلگران وارد حوزه علم روانشناسی شد. سالیان سال این واژه و اصطلاح در علم روانشناسی مطرح بوده؛ صحبت شده مقالات و کتاب در موردش نوشته شده است. این پیشینه سبک زندگی در روانشناسی غربی است. اما در مورد پیشینه آن در اسلام باید گفت همانطوری که روانشناسی اسلامی واقعاً جدید و جوان است؛ سبک زندگی اسلامی هم در جهان اسلام تقریباً یک واژه نو و یک اصطلاح جدید است و برای اولین بار همایشی به این نام در موسسه امام خمینی(ره) برگزار خواهد شد.
رسا ـ جنابعالی تحقیقاتی در خصوص عقل دینی ارائه دادهاید؛ از طرفی در معارف دینی مسائلی مربوط به سبک زندگی با عنوان عقل معاش وارد شده است. لطفاً در این خصوص هم توضیح بفرمایید.
در رساله دکتری بنده که برای تدوین آن حدود سه سال تحقیقات جامعی صورت گرفت. عقل از نگاه دینی یعنی دین مبین اسلام و هوش از نگاه روانشناختی را بررسی و آنها را مقایسه گردید. در همین رساله دکتری عقل و انواع آن، هوش و انواعش بحث شدهاند. نتایجی هم به بار آمده که من به دو نتیجه کلی اشاره میکنم؛ یکی اینکه تفاوتهای ظریفی بین عقل دینی و هوش روانشناختی وجود دارد و دیگر اینکه آن هوش هیجانی که در دنیا مطرح است دقیقاً همان چیزی است که معارف دینی در لابلای احکام عقل و عقلورزی به آن پرداخته است. پس این اصطلاح چیز جدیدی نیست و غربیها فقط یک نامگذاری جدید کردهاند.
با توجه به تحقیقات من در رساله مذکور، معتقدم که تمام اقسام عقل؛ عقل معاش، عقل معاد، عقل نظری و عقل عملی و سایر اقسام عقل به طور مستقیم با سبک زندگی اسلامی در ارتباط خواهند بود و بخشی از آن به حساب میآیند. هر چه گفتهایم از آیات و روایات معصومین(ع) استخراج کردهایم و چارچوب اساسی سبک زندگی ما را آیات و روایات ما، یعنی منابع معتبر دست اول دینی تعیین میکنند. همانگونه که چارچوب عرفان ما، اخلاق ما و فلسفه ما را همین منابع معتبر، یعنی آیات و روایات ائمه(ع) تعیین کردهاند.
رسا ـ آیا قلمرو هر یک از اخلاق و روانشناسی در سبک زندگی اسلامی روشن است؟ سبک زندگی اسلامی در حوزه چه علمی قرار میگیرد؟
اگرچه روانشناسی موجود یعنی روانشناسی امروز که ما میگوییم روانشناسی غربی؛ به ظاهر خودش را مستقل از فلسفه، عرفان و اخلاق میداند ولی در واقع روانشناسی از فلسفه، عرفان و اخلاق جدا شدنی نیست؛ و این همان چیزی است که ما هم دنبال آن هستیم و اسم روانشناسی اسلامی هم بر روی آن میگذاریم.
روانشناسی به صورت منطقی و بر اساس یک تفکر عقلانی به طور یقین با فلسفه، عرفان و اخلاق در ارتباط است بنابراین سبک زندگی اسلامی یک بحث اخلاقی و اجتماعی است که در یک چارچوب کاملاً دینی قرار میگیرد.
آن علم روانشناسی که ما مد نظر داریم(نه روانشناسی موجود که همان روانشناسی غربی باشد) یعنی روانشناسی اسلامی از فلسفه، عرفان و اخلاق، حتی از فقه، از اجتماع از فرهنگ ملی و دینی ما جدا نیست. بنابراین سبک زندگی اسلامی در چارچوبی قرار میگیرد که با همه این امور سازگار است. حالا شما بگویید چارچوب اخلاقی، چارچوب دینی، چارچوب روانشناختی. با این نگاه هر چارچوبی را برایش تعیین کنید این چارچوب درست است.
ولی با توجه به اینکه اصطلاح سبک زندگی از روانشناسی و در محدوده روانشناسی موجود پدید آمده، میتوانیم با همین جامعیتی که در روانشناسی اسلامی وجود دارد، این اصطلاح را ببریم در فضای روانشناسی اسلامی.
رسا ـ شما اشاره به آمیختگی فلسفه و اخلاق در روانشناسی کردید. مبانی انسان شناختی سبک زندگی را در فرهنگ غربی و روانشناسی اسلامی چگونه ارزیابی میکنید؟
آنچه به صورت کلی میتوان گفت نه تنها در علم روانشناسی بلکه در تمام علوم انسانی دیگر که در دنیای غرب مطرح است انسان را به صورت خشک و خالی و در همین دنیا و منحصر به زندگی مادی همین دنیا میبینند. نه چارچوب مشخصی دارند نه نگاهشان به بالاست، نه نگاهشان به خالق انسان است و نه نگاهشان به مبدأ و معاد انسان است. خیال میکنند انسانی وارد دنیا شده، متولد شده بزرگ میشود بعد آب و غذا میخواهد خانه میخواهد و بعد هم که مرد تمام میشود.
همه هم و غم روانشناسی شده مدیریت زندگی و رفتار انسان در همین دنیا. ولی روانشناسی اسلامی صرفاً نمیتواند به رفتار حاضر در این دنیا بپردازد و البته باید برای استخراج و استنباط اصول و مبانی روانشناسی اسلامی از دل آیات و روایات یعنی منابع معتبر دست اول اسلامی تلاشهای زیادی صورت بگیرد. در این صورت این نوع روانشناسی نسبت به مسائل زندگی انسان هم در رفتارهای ظاهری و عینی این دنیا و هم برای زندگی اخروی انسان پاسخگو خواهد بود. برای آنکه انسانها در دنیای دیگر با شرایط خاص خودش زندگی را ادامه خواهند داد.
رسا ـ مقام معظم رهبری اشاره داشتند به ضرورت صلاحیت برای افرادی که در این زمینه ورود میکنند. به نظر شما چه کسانی میتوانند در این عرصه قدم بگذارند؟
تنها گروهی از محققین و پژوهشگران میتوانند در این عرصه وارد شده و موفق شوند که هم اطلاعات دینیشان خوب باشد و هم اطلاعات علمیشان. یعنی کسانی که با روانشناسی غربی هیچ آشنایی ندارند اما توان دینی خوبی دارند و در بخش علم دینی قوی هستند اگر این افراد تلاش بکنند آیا میتوانند به روانشناسی اسلامی برسند؟ من میگویم نه. عکس آن هم به همین صورت است؛ فرضاً کسی که دکترای روانشناسی گرفته استاد هست، خیلی هم با روانشناسی موجود آشناست، اما از نظر علم دینی بسیار ضعیف است، یا نه اصلاً در علم دینی مایه و شناخت کافی ندارد، حال این فرد تلاش کند برای روانشناسی اسلامی، موفق میشود یا نه؟ به نظر من موفق نخواهد شد. ما میگوییم تنها گروهی میتوانند بروند به دنبال تولید و ارائه روانشناسی اسلامی که دو ساحتی باشند تخصص در علم روانشناسی موجود و تخصص در منابع دینی و بخش حوزوی و دینی مسئله.
رسا ـ آیا بدین منظور برای یک طلبه ضرورتی دارد دنبال روانشناسی غربی هم برود؟
بله شخص محقق باید برود روانشناسی امروز را بشناسد، مبانیاش را بفهمد، اصولش را درک کند، ولی نه برای اینکه خودش موضوعیتی دارد. اگر کسی برود دنبال روانشناسی امروز به عنوان اینکه خودش موضوعیت دارد، به نظر ما این شیوه درستی نیست، راه اشتباهی است. باید به قول طلبهها از باب طریقیت نگاه کرد نه از باب موضوعیت. باید فهمید تا بشود نقدش کرد و خدا را شکر روانشناسی قابل فهم است. مبانیاش به نظر ما ضعیف است و کاملاً قابل نقد است. فقط باید کسانی که تخصص لازم را دارند، وارد فضای بحث و تولید و ارائه نظریه روانشناسی اسلامی بشوند.
رسا ـ تفاوت عمده علوم غربی و علوم اسلامی در چیست؟
باید گلهمندانه عرض کنم ما در تقابلمان با دنیای غرب دارای دو تفاوت هستیم؛ در تفاوت اول غلبه با ماست. در تفاوت دوم متأسفانه غلبه با آنها. تفاوت اول ما با غرب در اصل سرمایهها و داشتههاست، آنچه که ما به عنوان علم، مبانی، اصول و معارف در اختیار داریم دنیای غرب هیچکدام آنها را ندارد و اگر هم چیزی داشته باشد، بسیار اندک است. پس در تفاوت اول همه میدانند حتی خود غربیها هم میدانند که غلبه با ماست، با دنیای اسلام است. اما متأسفانه در تفاوت دوم که تفاوت هم در چگونگی استفاده از دادههاست، استفاده بهینه از دادهها و سرمایههای موجود است، غلبه با آنهاست. یعنی آنها از آن چیزی که دارند و بسیار اندک است، بهترین استفادهها را میکنند. اما ما از آنچه که داریم یک اقیانوس است، بلکه فراتر از اقیانوس است استفاده لازم را نمیکنیم.
رسا ـ از منظر یک روانشناس و روحانی دلسوز سبک زندگی در جامعه را چگونه آسیب شناسی میکنید و بفرمایید سبک زندگی اسلامی چه افقی ترسیم کرده است.
در بعد سبک زندگی اسلامی متأسفانه ما دچار همین مشکل هستیم. یعنی ما با اینکه از نظر منابع و معارف دینی، معارف بلندی که ائمه معصومین(ع) و شخص پیغمبر اکرم(ص) با زحمات فراوان در اختیار ما گذاشتهاند مشکلی نداریم. اما واقعاً در شناساییاش، در استخراجش، در استنباطش در دسته بندی و تدوینش کوتاهی کردهایم. حداقل کسانی مثل من که هم طلبهاند هم تحصیلات روانشناسی دارند، احساس میکنم واقعاً وظیفهمان را انجام ندادهایم. دچار سستی و تنبلی شدهایم ولی معتقدم با یک حرکت با ایجاد انگیزه قوی، میتوان رفت و این ساختار کلی سبک زندگی اسلامی را استخراج کرد. دستهبندی کرد و به صورت یک محصول جمع و جور به جامعه اسلامی ارائه کرد.
رسا ـ پیش بینی میکنید این سبک زندگی، در جامعه با چه میزان استقبالی روبرو شود؟
من اعتقادم این است که اگر ما احکام اسلامی را به صورت مناسب و با زبان روز در اختیار مردم قرار بدهیم، علاقهشان نسبت به دین دهها برابر میشود. از جمله سبک زندگی اسلامی؛ مردم ما در پای منابر و کتابها مطالب زیادی یاد گرفتهاند، اما اینکه سبک زندگی اسلامی چیست، این سبک معنایش چیست، چطور میشود در ساختار و در چارچوب این سبک، زندگی کرد هنوز یک کار شسته و رفته و به صورت جمع و جور به مردم ارائه نشده است./975/401/ر
ارسال نظرات