۲۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۷
کد خبر: ۱۴۹۵۶۷
کارشناس عرفان‌های نو پدید؛

عرفان‌های کاذب،‌ طرح صهیونیزم برای طرد عرفان شیعی است

خبرگزاری رسا ـ مدیر مسئول نشریه "شفافیت" ضمن انتقاد از مخالفین عرفان، بیان کرد: مراکز حوزوی ما باید عرفان را به شکلی ساده و جذاب ارائه بدهند تا جنس تقلبی دیگران به عنوان جنس خوب عرضه نشود.
عرفان نوظهور عرفان کاذب

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در سال‌های اخیر شاهد رشد قارچ گونه مکاتب و نحله‌های عرفانی مختلفی هستیم که هدف نهایی همه آن‌ها ضربه زدن به عرفان ناب شیعی است که نتیجه‌ای جز انحطاط اخلاقی جامعه نخواهد داشت. در این راستا بر آن شدیم تا با دکتر سید کاظم موسوی، کارشناس برجسته عرفان‌ها و مکاتب انحرافی و مدیر مسئول نشریه شفافیت به گفت‌وگو بنشینیم.

 

رسا ـ به نظر شما چرا ما در سال‌های اخیر شاهد رشد قارچ گونه فرقه‌های نو ظهور و عرفان‌گرا در ایران هستیم در حالی که ما خودمان عرفان ناب داریم و چرا جوان‌ها به خصوص در ایران گرایش‌شان به این فرقه‌ها بیشتر از جاهای دیگر است؟

علت این‌که جریان‌ها و فرقه‌های کاذب در جامعه تسری پیدا کرده و جوان‌ها به این گروه‌ها علاقه پیدا کرده‌اند، بر می‌گردد به این‌که متأسفانه ما در حوزه عرفان ناب اسلامی، نیامده‌ایم عرفان را و این دغدغه انسانی را به زبان ساده و همه فهم ارائه دهیم. لذا می‌بینیم جریان‌هایی پیدا می‌شوند که مفهوم عرفان را جعل می‌کنند. ولی در قالب و ظاهر بسیار زیبا، ولی در واقع خرافه را ترویج می‌کنند.

در واقع نیاز امروز ما شیواسازی و جذاب کردن ظاهر عرفان اسلامی است. در واقع عرفان اسلامی قالب و بسته‌بندی شکیل می‌خواهد. اما همیشه سعی شده از یک قالب کهنه و از یک قالب، شکل و شمایل گذشته عرفان اسلامی را معرفی کنیم.

عرفان اسلامی چیست؟ دید عموم مردم به آن چیست؟ غیر از این است که دروغ نگوییم؟ غیر از این است که نماز برای خدا بخوانیم؟ و... ؟ این‌ها همان عرفان است، اما ما متأسفانه می‌آییم این‌قدر این عرفان را پیچیده و سخت می‌کنیم که جوان ما زیاد تمایل به دنبال کردن عرفان اسلامی ندارد.

ولی از آن‌جا که جوان از روی فطرت علاقه‌مند و نیازمند به عرفان و شناخت است و ما نیز جنس اصلی را در اختیار او قرار نمی‌دهیم؛ دشمن که فضای جامعه ما را شناخته، می‌آید جنس معیوبش را لای زر ورق پیچیده و به خورد جوانان ما می‌دهد.

 شما ببینید چه تعداد کتاب در این حوزه و با هدایت دشمن چاپ شده؟ با چه تیراژی؟ و چندین بار؟ حتی در برخی موارد به دو رقمی شدن تعداد چاپ رسیده و به دست جوانان ما رسیده است.

 

رسا ـ منشا این ضعف در عرفان اسلامی است یا در عارفان اسلامی؟

این ضعف نه در عرفان است نه در عارفان، بلکه ضعف در ارائه است که ما آمده‌ایم عرفان را سخت کردیم.

 

رسا ـ این "ما" که می‌فرمایید چه کسانی هستند؟

باید دید که حوزه عرفان جامعه دست چه کسانی است؟ غیر از این است که دست عرفا و عقلای جامعه است؟ و در غیر حوزه‌های علمیه جای دیگر نباید دنبال‌شان بگردیم.

در همین قم و در مراکز علمی و دینی ما عرفای بسیار بزرگی وجود دارند. این عزیزان هستند که باید عرفان را ساده و جذاب ارائه بدهند تا جنس تقلبی دیگران، به عنوان جنس خوب فروخته نشود، تا در نتیجه جوانان‌مان را از دست ندهیم.

 

رسا ـ چرا جامعه هدف در بحث عرفان‌های نوظهور، جامعه ایران است؟ یعنی در جامعه ایرانی چه خصوصیت وجود دارد که  هدف عرفان‌های نوظهور شده است؟

جواب شما برمی گردد به پتانسیل تشیع؛ پتانسیل تشیع می‌گوید ما توانایی اصلاح جامعه بشری را داریم و در بحث آخرالزمانی که مطرح است، می‌گوید بالاخره زمانی حق به حق خواهد رسید. در بحث آخرالزمان در جهان دو اندیشه است؛ یکی اندیشه شیعی و دیگری هم یهود مدعی منجی. این قضایا نشان می‌دهد یهود برای این‌که بتواند جامعه ایرانی شیعی را فلج کند، دست به چنین فرقه‌سازی‌هایی زد. 

بعد از انقلاب چه اتفاقی افتاد؟ اصلاً خود انقلاب چه حرکتی بود؟ قطعاً یک گام بزرگ شیعی بود که توانست در برابر تمامی خواسته‌های جهان خواران بایستد. بعداً در هشت سال جنگ تحمیلی عرفان اسلامی ظهور و بروز داشت. در واقع عرفان ناب اسلامی بود که در برابر زیاده‌خواهی جهان خواران ایستاد.

جالب است که بگویم، همه این جریان‌ها، تمام این فرقه‌سازی‌ها و این جریان‌های نوظهور، همه و همه ساخته یهود است و برای تضعیف عرفان ناب شیعی طرح‌ریزی شده است.

 

رسا ـ امروزه اگر در جامعه ما بخواهید تعریفی از عارف و عرفان داشته باشید، تصویری که در ذهن بسیاری از مردم نقش بسته مساوی با انزوا و عزلت گزینی است. علت این تصویر غلط ذهنی چیست؟

این عرفانی که شبیه‌سازی و تصویرسازی کردید، برای شیعه نیست. این تصویرسازی برگرفته از درویش بازی‌ها است. از آن‌جایی که نیامدیم و نتوانستیم عرفان شیعی را درست تبیین کنیم، جریانی آمد و خودش را به عنوان عرفان جا زد. در صورتی‌که هیچ فرد مسلمانی مجاز نیست برود یک گوشه و در کنجی، عزلت نشینی کند. باید زندگی خودش، زن و بچه‌اش و نیازهایشان را تأمین کند.

مگر در طول تاریخ نداشتیم عرفایی که هم کار می‌کردند و هم به تمام معنا عارف بودند؟ هم با جامعه در ارتباط بودند و هم به مدارج عالی عرفانی رسیده بودند.

حداقل در دوره معاصر خودمان، مثل شیخ رجبعلی خیاط‌ها و مرشد چلویی‌ها را داریم؛ این‌ها افراد عادی جامعه بودند که خودشان را به سطوح عالی عرفانی رساندند. آقا شیخ رجبعلی خیاط چه کرد که توانست به این درجه عرفانی برسد؟ مرشد چلویی چه کرد؟ غیر از این بود که در زندگی عادی مردم بودند و اموراتشان را می‌گذراندند، زندگی‌شان را تأمین می‌کردند و ارتباطشان را هم با خدا داشتند.

متأسفانه این مطالبی که در سؤال مطرح کردید، اندیشه‌های غلطی است که در ذهن ما جا انداختند و می‌خواهند جوانان ما را گم‌راه کنند. مقام معظم رهبری تعبیر بسیار زیبایی داشتند مبنی بر این‌که این عرفان‌های کاذب می‌توانند جامعه و جوان را فلج کنند و اشاره‌ای هم داشتند به این‌که اگر این جریان رو شود، می‌تواند برنامه فلج کننده‌ای داشته باشد.

 

رسا ـ آیا نشر برخی از کتب عرفانی که حاوی مطالب گاه سرّ گونه می‌باشند، نقشی در ترویج عرفان‌های کاذب دارند؟

مسلماً جریان یا هر چیزی که بتواند نشر پیدا کند، به هر شکل ممکن می‌تواند در جامعه ایجاد دغدغه کند. این را نمی‌توانید منکر شوید. بله نشر برخی کتب  مؤثر بوده، البته سوء استفاده هم کردند و می‌کنند. اما موضوع این است که باید مسئولین امر دقت کنند که هر کتابی مجوز چاپ و نشر نداشته باشد. اگر آن کسی که متصدی این امر است دقت می‌کرد چنین اتفاقی نمی‌افتاد.

 ضمناً در بحث عرفان لازم است که ساده سازی کنیم. این کار در واقع ابزار سوء استفاده را از دشمن می‌گیرد. ما اگر ساده سازی کنیم و بتوانیم جوان‌مان را هدایت سالم و دقیق بکنیم و بگوییم جریان عرفان و اوج عرفان شیعی کجاست، مطمئناً کسی نمی‌تواند روی جوان ما تأثیر منفی بگذارد.

ما عرفان را خیلی سخت کردیم، حالا اگر من از جوان مسلمان سؤال کنم که شما چقدر در حوزه عرفان اسلامی شناخت دارید، کمتر کسی می‌تواند جواب کاملی بیان کند، اما اگر بگوییم عرفان هندو، ده تا، بیست تا، سی تا کتاب را می‌گذارند جلوی شما.

آیا ما در عرفان خودمان ساده سازی کرده‌ایم؟ چگونه این را برای جوان‌مان تبیین کرده‌ایم؟ هر چند هستند کسانی که متأسفانه مخالف این جریان عرفانی‌اند و مخالفین باید جواب این سؤال را بدهند.

 

رسا ـ آیا می‌توانیم بگوییم در اثر مخالفت با عرفان ناب شیعی عرصه بر عرفای واقعی تنگ می‌شود و این جریانات به واسطه تنگ شدن عرصه، قوه بروز و ظهور پیدا نمی‌کند و به همین  دلیل مردم وقتی جنس اصل را پیدا نمی‌کنند، سراغ عرفان‌های دیگر می‌روند؟

دقیقاً همین است یعنی موقعی که شما نیاز را پاسخ ندهید، بالأخره این نیاز باید در یک جاهایی پاسخ داده می‌شود. یا موقعی که پاسخ صحیح ندهیم و یا موقعی که جلویش بایستیم همین اتفاق می‌افتد.

مخالفینی که معتقدند که نباید عرفان گفته شود، این‌ها به فضای امروز جامعه ما باید پاسخ دهند. امروز عطش جوان شیعه را چگونه می‌خواهند جواب بدهند؟ اگر ما عرفان ناب شیعی را تبیین نکنیم قطعاً او به سمت عرفان‌های مختلف و دروغین که الآن در جامعه موجود است خواهد رفت. این را چه کسی باید پاسخ دهد؟ چرا افرادی که با عرفان اعلام مخالفت می‌کنند کمی با خودشان خلوت نمی‌کنند که نیازهای جامعه را با توجه به عصر انفجار اطلاعات، ماهواره و اینترنت، در زمینه عرفان چگونه باید پاسخ گفت؟

 پس باید بیایید آن چه را دارید به زیباترین و جذاب‌ترین شکل عرضه کنید، تا افراد بتوانند بین حق و ناحق تمیز دهند. موقعی که حق را ارائه نمی‌دهید و اجازه نمی‌دهید که ارائه شود، همین می‌شود.

 

رسا ـ در بحث عرفان‌های نوظهور نوعاً می‌بینیم که افراد بی سواد و عوام جذب می‌شوند. اما در سال‌های اخیر به خصوص، قشر تحصیل کرده ما نیز دچار این عرفان‌ها شده‌اند. علت چیست؟

بنده  اساساً معتقد نیستم که واژه عرفان را برای این گروه‌ها به کار ببریم، بلکه این‌ها یک جنبش‌های نو پدیدی هستند که به وجود آمده‌اند. حالا به چه دلیل جامعه تحصیل کرده ما گرفتار این گروه‌ها می‌شود، دلیلش همان نیازهایش است. تحصیل که نیازهای فطری فرد را تأمین نمی‌کند. از طرفی شیوه‌های جذاب آن طرف را هم باید در نظر گرفت، این‌ها شیادانی هستند که شیوه شکار را بلدند و افرادی را در جامعه سر راه مستعدین قرار می‌دهند که می‌توانند آن‌ها را جذب کنند و وقتی که جذب کردند، دیگر نمی‌شود آن فرد به راحتی از آن گروه جدا شود. هر فردی فارغ از میزان تحصیلاتش، وقتی که وارد یکی از این جریان‌ها شود، با سختی تمام هم گاهاً امکان ندارد که از جریان جدا شود. اگر هم بخواهد بسیار سخت است؛ چون شیوه‌های بسیار خطرناکی در حوزه جذب و نگهداری افراد دارند و متأسفانه به دلیل عدم اطلاع رسانی دقیق، به موقع و همه جانبه، کسانی در جامعه ما گرفتار می‌گردند. بعضاً هم افرادی جهت نقد ورود پیدا می‌کنند که این جریانات را خوب نمی‌شناسند و بسیار بد نقد می‌کنند، که این خودش باعث جذب می‌شود.

 

 رسا ـ یعنی در وادی نقد که وارد می‌شوند خودشان مروج می‌شوند؟

بله؛ داریم کتاب‌هایی را در این حوزه و داریم افرادی را که ورود کردند برای نقد؛ اما خودشان ندانسته دارند تبلیغ می‌کنند.

 

رسا ـ به عنوان مطلب پایانی می‌شود بفرمایید در این رهگذر نقش دستگاه‌های فرهنگی و حوزه‌های علمیه برای مقابله با این فرقه‌ها چیست؟

به عقیده بنده الآن بهترین فضا و موقعیت است تا برای جامعه و جوانان روشن‌گری شود. در ایام محرم و صفر قرار گرفتیم و جوان در اختیار منبر است. بهتر است به جای مظلوم نمایی امام حسین(ع) بیاییم حقیقت امام حسین(ع) را بگوییم. مگر نه این‌که امام علم لدنی داشتند؟ مگر نه اینکه امام محیط بودند؟ مگر نه اینکه امام به این موضوع اشراف داشتند که باید حفظ تن شود؟ چه دلیلی داشت که به واقعه عاشورا ورود کردند؟ جواب این سؤالات اوج عرفان است شما دعای عرفه آقا امام حسین(ع) را مطالعه کنید؛ فرازهایش همگی عرفان ناب است.

باید به جوان بگوییم اگر می‌خواهی یک عارف خوب و واصل بشوی، به موقع و سر وقت نمازت را بخوان. نمازت را با دقت بخوان. عزیزانی که مسئولیت اشاعه و ترویج دین را دارند، باید با دقت این مباحث را به جامعه ارائه دهند. مطمئن باشید اگر چنین شود جلوی بروز و پیدایش چنین جریان‌هایی گرفته می‌شود.

بنده استنباطم این است که اگر بیاییم یک مباحثی که جوان به صورت فطری دنبالش هست به صورت خیلی شیوا و جذاب ارائه بدهیم؛ چه در حوزه دین و چه در حوزه باورهای دینی و چه در حوزه عرفان، یعنی این مباحث را با یک نگاه جدیدتری، با یک شیوه جدیدتری بگوییم و از مستقیم گویی دست برداریم؛ مطمئن باشید اثر خودش را می‌گذارد. از این‌که مدام با کلمات سنگین یا با یک لغت بسیار سخت، که خودمان هم نفهمیم چه می‌گوییم، برویم سراغ جوان، پرهیز کنیم.

به عنوان نمونه شهدای هشت سال دفاع مقدس را آسمانی نکنیم؛ این‌ها زمینی بودند. دست نیافتنی‌شان نکنیم؛ این‌ها در همین کوچه پس کوچه‌های محله ما زندگی می‌کردند ،چه کردند که به این درجه و مقام رسیدند؟ خیلی ساده است، باورهایشان را محکم نگه داشتند. نمی‌گویم نماز شب، ولی همان نماز یومیه را به موقع و با دقت خواندند، خودشان را جدا از ائمه(ع) ندانستند، در خصوص ائمه(ع) غلو نکردند، بلکه امام را سرجای خودش نگاه می‌کردند.

 

رسا ـ نقش کدام یک از نهادهای فرهنگی را در بحث عرفان‌های نو ظهور پر رنگ‌تر می‌بینید؟

حوزه، کار فرهنگی حوزه تمام عرصه‌هاست. یعنی باید تمام ظرفیت‌ها مانند کتاب، نشریات، روزنامه‌ها، مجله، صدا و سیما و... را به کار بگیرد تا به نتیجه برسد. حوزه فرهنگی، حوزه سرمایه گذاری است. اگر می‌خواهیم جامعه سالمی داشته باشیم باید در عرصه فرهنگی و در تمامی زوایای آن ورود پیدا کنیم و حتماً هم یادمان باشد که در این حوزه به سراغ متخصص‌اش برویم؛ غیر متخصصین ورود نکنند که به سمت ناکجاآباد کشیده شود.

 

401/922/ر

ارسال نظرات