به مناسبت ولادت دخت پیامبر(ص)؛
فاطمه(س) مصداق واقعی انسان کامل
خبرگزاری رسا ـ با تدبر در تاریخ و سیره زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها چه در منابع شیعی و چه در منابع اهل سنت، در مییابیم که ایشان گرچه زن بوده و وظایفی همچون همسرداری و فرزندداری را به عهده داشتند، اما در تمامی امور مصداق حقیقی از انسان کامل بودند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انسان کامل از جمله مفاهیمی است که هر چند در روایات به کار نرفته، اما در ادبیات عرفانی بسیار از آن استفاده میشود. اگر خواسته باشیم تعریفی از این مفهوم ارائه دهیم، میتوان گفت انسان کامل کسی است که تمام ظرفیتهای وجودی خود را به طور تام و کامل پر کرده باشد. این امر آنگاه محقق میشود که انسان تمام وظایف خود را در عرصههای گوناگون زندگی به خوبی انجام داده و نسبت به هیچیک از آنها کوتاهی نکند.
بر اساس این تعریف، اگر انسانی تنها به سیر و سلوک فردی روی آورده و از ابعاد اجتماعی خود کوتاهی ورزد، او را نمیتوان کامل نامید. اسلام توصیه نمیکند که انسان تنها به یک جنبه پرداخته و از دیگر جنبهها غافل باشد. داستان عثمانبن مظعون و تنی چند از صحابه پیامبر(ص) و گوشهگیری او در این زمینه معروف است.[1]
در مکتب اسلام، انسان نسبت به والدین، همسر، فرزندان، همسایه، دوست، دشمن، خویشاوندان، جامعه فعلی و آیندگان، بشریت و... مسؤلیت دارد. کسی که به خوبی نماز میخواند، اما اهل انفاق نیست، کسی که اهل انفاق است، اما اهل روزه نیست، کسی که نسبت به مسائل اجتماعی مسلمانان بیتفاوت است، کسی که نسبت به حقکشی شیعیان در گوشهای از دنیا غافل است و... هیچیک را نمیتوان انسان کامل دانست. انسان کامل کسی است که تمام وظایف خود را چنان انجام دهد که اراده او اراده خدا بوده و خشم و خشنودی او خشم و خشنودی خدا باشد.
آری فاطمه سلام الله علیها انسان کامل است؛ از این روست که خشنودی او در تمام حالات و ابعاد زندگی، خشنودی خدا و غضب او غضب خداوند است.
اینک باید دانست که به راستی چرا فاطمه(س) انسان کامل است؟ برای این منظور، به گوشهای از ابعاد زندگی او گذری خواهیم داشت.
1. وظایف فاطمه در دوران خردسالی
مطالعه زندگانی حضرت زهرا(س) نشان میدهد که ایشان از دوران نوزادی وظایف خویش را انجام داده است.
1.الف: اعلان مسلمانی و شیعهبودن
داستان تولد فاطمه(س) را باید از عجایب خلقت دانست. پیامبر اکرم(ص) که عصاره هستی به شمار میرود، برای آنکه بخواهد نطفه فاطمه(س) را منعقد سازد، به دستور خدا چهل شب از همسرش کنارهگیری میکند؛ گویی به عبادتی دیگر و دستیابی به کمالی بالاتر نیازمند است. خدیجه کبری(س) به هنگام زایمان از زنان مکه کمک میخواهد، کسی پاسخ مثبت نمیدهد. در حقیقت آن زنان مشرک لیاقت حضور به هنگام تولد فاطمه(س) را نداشتند؛ چرا که لایمسه الا المطهرون.[2]
نخستین کاری که حضرت زهرا(س) پس از تولد در این دنیا انجام داد، اعلان شهادت به وحدانیت خدا و شهادت به رسالت حضرت رسول(ص) است. شاید گفته شود این شهادتین ارزشی ندارد؛ چرا که خداوند این کلمات را به زبان او انداخته تا بگوید! پاسخ آن است که خداوند عدل مطلق است؛ پاداشها را بر اساس شایستگیها میدهد؛ فاطمه(س) از چنین شایستگی برخوردار بوده است.
در نگاهی بالاتر میتوان این پاسخ را داد که بر اساس روایات پرشمار، روح نورانی فاطمه(س) به همراه انوار دیگر معصومان(ع) از ازل بوده است. ایشان معلم ملائکه بوده و به آنها تهلیل و تقدیس و تسبیح را آموختند؛ از این رو اعلام به شهادتین او آگاهانه بوده است.
1.ب: نگهداری از پدر
کنیه «ام ابیها» خود داستانی شیرین دارد. این عنوان، کنیه حضرت بود که پیامبر(ص) به ایشان داده بود.[3]
پیامبر اکرم(ص) شش سال داشتند که مادرشان را از دست دادند. در آن دوران شش ساله، مدتی هم نزد حلیمه سعدیه بودند. لذا دوران سرپرستی آمنه بر پیامبر زیاد نبود. حضرت زهرا(س) نُه سال در خدمت پیامبر(ص) بودند. اما در این مدت چنان به پیامبر(ص) محبت کرده و رسیدگی داشتند که گویی نقش مادر را برای ایشان انجام دادند. لذا معروف به ام ابیها شدند.
به راستی چرا پیامبر(ص) این لقب را به او داد؟ رسول گرامی اسلام(ص) به شهادت تاریخ از سن 25 سالگی تا پایان عمر، همسر یا همسرانی داشتند؛ جز حدود یک ماه. از دهم ماه رمضان که حضرت خدیجه را از دست داده تا حدود چهل روز بعد که همسری دیگر اختیار کردند. اگر فاطمه(س) این لقب را به دست آورد، بدین جهت نبود که مثلا برای پدر غذا پخته یا لباسهای او را بشوید، چرا که این امور را معمولا همسران پیامبر(ص) انجام میدادند. فاطمه(س) همچون مادری که مراقب جان فرزندش بود، مراقب جان پیامبر(ص) بود. از شواهد تاریخی استفاده میشود که او(در حالیکه کودکی بیش نبود) گاه از نقشههای قریش برای اذیت کردن پیامبر(ص)، آگاه میشد و پیامبر(ص) را نیز آگاه میساخت یا گاه خود به برخورد با آن نقشهها میپرداخت!
ابن مسعود نقل میکند روزی پیامبر(ص) خدا در مسجد الحرام مشغول نماز بود؛ ابوجهل به مشرکان گفت چه کسی حاضر است وقتی این مرد به سجده رفت، زباله بین کتفهای او قرار دهد. یکی از مشرکان مسؤلیت این کار را پذیرفت و آن را انجام داد. ابن مسعود میگوید من ترسیدم آن زباله را بردارم و کسی نیز جرأت چنین کاری را نداشت. به فاطمه(س) خبر دادند و او با کمال شهامت آمده و آن را برداشت؛ آن گاه بسیار قاطع و تحقیرآمیز با مشرکان سخن گفت.[5]
2. فاطمه و هجرت
قرآن کریم، از پیشگامان در امر هجرت ستایش کرده است. (توبه: 100) در حقیقت، هجرت را به عنوان یک وظیفه قلمداد کرده، مسلمانان را به آن سفارش کرده است. حضرت زهرا(س) در اینجا نیز وظیفه خود را انجام داده و سه روز بعد از هجرت پیامبر اکرم(ص)، ایشان با فاطمه بنت اسد، فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب همراه با دیگر زنان و امام علی علیهالسلام به مدینه هجرت کردند.
3. وظایف فاطمه (س) به هنگام خواستگاری
پیامبر خدا چهار دختر داشت. «رقیه» که قبل از اسلام همسر «عتبة بن ابیلهب» شد.[6]اما فاطمه خواستگاران زیادی داشت. عبدالرحمن بن عوف، ابوبکر، عمر و جمعی دیگر از قریش و... .
پیامبر خدا(ص) با برخی خواستگاران به تندی برخورد کرد؛ مثل عبدالرحمن بن عوف. با برخی دیگر هم گفت که امری در این باره از جانب خدا نازل نشده است. یعنی آنکه خداوند برای ازدواج حضرت برنامه دارد. به هر روی امام علی علیهالسلام به تشویق دیگران به خواستگاری آمد. در اینجا بود که حضرت زهرا(س) وظیفه خود را به عنوان دختری که خواستگاری برای او آمده، انجام میدهد. او که به دنبال رضایت خداوند متعال است، میداند این ازدواج نیز مورد رضایت خداوند است.[8]
4. وظایف فاطمه(س) در قبال همسر
در محیط خانه، فاطمه(س) یک همسر مطیع است. درس بزرگی است که انسان جایگاه خود را در هر جایی بشناسد. چنانکه پیامبر اکرم(ص) نیز به عنوان پدر بزرگ جایگاه خود را شناخته و آن را مراعات میکرد. او به عنوان پدر بزرگ وظیفه داشت با نوههای خود بازی کند. ایشان جز فرزندان فاطمه(س) نوههای دیگری هم داشتند که «عبدالله فرزند رقیه، همسر عثمان» و «امامه دختر زینب، همسر ابوالعاص» از جمله آنها بودند، که بر اساس مستندات تاریخی، پیامبر(ص) او را نیز دوست داشته و با خود به مسجد میآورد و حتی گاه به هنگام نماز در آغوش پیامبر(ص) بود.[9]
حضرت زهرا(س) در زندگی زناشویی خود، سختیهای فراوانی را متحمل شد؛ اما نگذاشت علی علیهالسلام از او ناراضی باشد. این مسأله نمونهای دیگر از انسان کاملبودن اوست. او که میداند رضایت خدا در رضایت شوهر نیز میباشد، همواره به دنبال رضایت شوهر است؛ تا آنجا که به هنگام وصیت خود به شوهر، یادآور میشود که هرگز کاری نکرده که شوهر از او ناراضی باشد. وی حاضر بود گرسنگی را تحمل کند، اما شوهر را اذیت نکند. در این باره داستانهای فراوانی نقل شده است. او به عنوان همسر، شدیدا در خانه کار میکرد. گاه که حضرت علی(ع) از همسرش درخواست غذا میکرد، ایشان پاسخ میدادند که دو روز است که در خانه غذا نداریم. امام علی(ع) سؤال میکرد، چرا این موضوع را از او مخفی کرده است؟ حضرت جواب میدادند: « إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنْ إِلَهِی أَنْ أُکَلِّفَ نَفْسَکَ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَیْهِ[10]
این سخن نهایت خدا محوری فاطمه(س) است. آنگاه که دو خلیفه اول برای درخواست عیادت و عذرخواهی از حضرت زهرا(س) به خانه علی(ع) میآیند، امام علی(ع) موضوع را با حضرت زهرا(س) مطرح میکند. آن صدیقه، با آنکه شدیدا از آن دو نفر ناراضی بود، اما میداند که صاحب اختیار خانه شوهرش علی(ع) است! از این رو، با این مسأله مخالفت نکرد؛ بلکه با کمال تواضع فرمود: «البیت بیتک و الحرة امتک؛ خانه خانه توست و من هم کنیز تو هستم.»[11]
5. وظایف فاطمه(س) در مقام مادر
وظیفه مادری بسیار خطیر و مهم است. اینکه گفته شده از دامن زن مرد به معراج میرود، حقیقتی انکارناپذیر، بر این موضوع است که نقش مادر در تربیت فرزند بسیار مهم است. اینکه مادر با وضو به فرزند شیر دهد یا بدون وضو، یکسان نیست. اینکه مادر در عمل بهگونهای باشد که فرزند او را الگوی خود قرار دهد، بسیار مهم است.
حضرت زهرا سلام الله علیها بر تربیت فرزندان خویش تأکیدی خاص دارد. امروزه زبان شعر، وسیلهای برای انتقال مفاهیم به کودکان است. حضرت زهرا(س) چهارده قرن قبل با آگاهی از این مساله، به هنگام بازی با کودکان خود، شعر میسرود. نقل شده که ایشان، فرزندش امام حسن(ع) را میچرخاند و چنین میسرود:
أَشْبِهْأَبَاکَیَا حَسَنُ | وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ |
وَ اعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ | وَ لَا تُوَالِ ذَا الْإِحَنِ[12] |
حضرت زهرا(س) در این دو بیت چند مضمون اعتقادی و اخلاقی را به فرزندش میآموزد. نخست آنکه مانند پدرت علی(ع) باش که ریسمان را از گردن حق بازکرده تا حق نمایان شود. این به نوعی درس ولایت است. دوم آنکه حقمحوری باید سرلوحه کار تو باشد. سوم آنکه خداوندی را عبادت کن که دارای نعمتهای فراوان است. این نیز درس توحید و عبودیت است. چهارم آنکه با کسی که کینهتوز است، دوستی مکن که یک درس اخلاقی است.
افزون بر آن، ایشان دعاهایی خاص به فرزندانشان یاد میدادند؛ چنانکه از امام سجاد(ع) نقل شده که روز عاشورا امام حسین(ع) او را در آغوش گرفته و دعایی را به او آموخت که مادرش فاطمه(س) به او آموخته بود.[13]
6. وظایف فاطمه(س) در برخورد با نامحرمان
حضرت زهرا(س) به عنوان کسی که باید نقش معلمی برای آیندگان نیز داشته باشد، در گفتار و کردار خود وظیفه زنان را در برابر نامحرمان خاطرنشان ساخته است. اوست که کمال زن را در این میداند که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را ببیند. اوست که خود را از پیرمردی نابینا میپوشاند. نکته مهمتر آنکه فاطمه(س) حتی راضی نیست پس از شهادتش کسی حجم بدن او را حتی در شب ببیند؛ از این روست که از اسماء میخواهد برای او وسیلهای تهیه کند تا به هنگام مرگ اگر او را در آن وسیله قرار دهند، بدنش پوشیده باشد.
7. وظایف در قبال همسایگان
دین مبین اسلام، مسلمانان را در مقابل همسایه مسؤل دانسته است. این مسؤلیت، بر خلاف تصور عمومی، در مسائل مالی خلاصه نمیشود. بلکه بالاتر از مسائل مالی، مسلمان وظیفه دارد نسبت به دین همسایه نیز حساسیت لازم را به خرج دهد.
در این باره، حضرت زهرا(س) وظیفه خود را به خوبی انجام میدهد. او افزون بر بصیرتبخشی به همسایگان، نسبت به مسائل اجتماعی، برای آنها نیز به طور خاص دعا میکند. معروف است که ایشان در شب جمعه تا به صبح مشغول عبادت بود و مؤمنان از جمله همسایگان را، با نامبردن از ایشان دعا میکرد.[14]
8. وظایف در قبال مستمندان
بیگمان یکی از جلوههای انسان کامل بودن، توجه به مستمندان جامعه است. حضرت زهرا(س) در این باره وظایف خود را تمام و کمال انجام داده است. ایثارهای مالی ایشان در تاریخ بسیار معروف است. ایثارهایی که قرآن نیز آن را ستوده است که نمونه آن، کمک به یتیم، مسکین و اسیر در سه شب متوالی بود. (انسان: 8)
به نظر میرسد حضرت در این باره میان مسلمانان آن دوران نیز معروف بوده است؛ چرا که فقرای فراوانی برای درخواست کمک به خانه ایشان مراجعه میکردند. حتی پیامبر(ص) نیز گاهی که نیازمندی نزدشان میآمد، او را به خانه حضرت زهرا(س) راهنمایی میکرد.[15]
9. وظایف فاطمه(س) در برابر انحرافات اجتماعی
یکی از جلوهگریهای کاملبودن فاطمه(س)، حضور او در صحنه اجتماع و مقابله با انحرافات سیاسی و اجتماعی است. جامعه اسلامی پس از وفات رسول اکرم(ص) شاهد وقوع ظلم بر امام علی(ع) بلکه بر تمام مسلمانان در طول تاریخ است؛ چرا که مسلمانان از رهبری بزرگ، مانند علی علیهالسلام محروم ماندند.
اینجاست که حضرت زهرا(س) وارد صحنه میشود و اقدامات متعددی انجام میدهد. گاه شبانه به در خانه مهاجر و انصار میرود و آنها را به همکاری با امام راستین جامعه فرا میخواند. گاه به هنگام ملاقات با زنان مهاجر و انصار آنها را از ظلمی که واقع شده، آگاه میسازد. گاه نیز در مسجد حاضر شده و ضمن خطبه فدکیه، به بیان مسأله امامت پرداخته و یادآور میشود که پیامبر(ص) در روز غدیر خم، هیچ عذری برای کسی باقی نگذاشته است. گاه نیز در قبرستان شهدای احد با برخی صحابه مانند «محمود بن لبید» گفتوگو کرده و با بیان آنکه مَثَل امام مانند کعبه است، کوتاهی مردم در همراهی امام را یادآور میشود.
بیتردید چنین نیست که هدف او تنها حمایت از شوهر باشد، بلکه هدف او بیدارسازی مردم نسبت به آن ظلمی است که بر خود ایشان وارد شده است. نکته جالب توجه آن است که این فاطمه(س) که چنین در صحنه حاضر شده است، همان فاطمهایست که عبادتهای خالصانه او شهره آفاق است و بزرگان از عرفای آن عصر مانند «حسن بصری» اذعان به برتری او در عبادت بر همگان کردهاند.[16]
او با حضور خود در صحنه، این درس را به تمام عارفان و غیر عارفان میدهد، که انسان کاملشدن و عارف حقیقیشدن، بسندهکردن به نماز و روزه نیست، بلکه حضور به جا در عرصه اجتماع نیز بخشی از عرفان حقیقی است.
10. وظایف او برای تعلیم و تربیت مردم
ایشان در این باره با بیان معارف حقیقی اسلام، نقشی انکار ناپذیر داشتهاند. خطبه فدکیه ایشان آکنده از معارفی عمیق است. این خطبه با خداشناسی شروع میشود، پیامبر(ص) و پیامبران را میشناساند، به تبیین اهمیت قرآن کریم و مخاطبان آن میپردازد. از اهمیت جایگاه امامت سخن میگوید، فلسفه حدود بیست حکم را برمیشمارد و سرانجام از ظلمی که بر امام جامعه وارد شده و نیز مسأله فدک سخن به میان میآورد.
افزون بر آن، دعاهای فراوانی به مردم یاد دادند که یکی از آنها دعای نور است که به «سلمان فارسی» یاد دادند. سلمان فارسی در این باره فرمودند این دعا را به هزار نفر از مکه و مدینه آموختم که مشکلاتی سنگین داشته و با خواندن این دعا، مشکلاتشان حل شد.[17]
دانشجوی دکترای دین پژوهی
حجت الاسلام محمد حسین فاریاب
/925/م12/ر
[1] . فَإِنَّهُ حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ بِلَالٍ وَ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ، فَأَمَّا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَحَلَفَ أَنْ لَا یَنَامَ بِاللَّیْلِ أَبَداً- وَ أَمَّا بِلَالٌ فَإِنَّهُ حَلَفَ أَنْ لَا یُفْطِرَ بِالنَّهَارِ أَبَداً، وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ مَظْعُونٍ فَإِنَّهُ حَلَفَ أَنْ لَا یَنْکِحَ أَبَداً- فَدَخَلَتِ امْرَأَةُ عُثْمَانَ عَلَى عَائِشَةَ وَ کَانَتِ امْرَأَةً جَمِیلَةً، فَقَالَتْ عَائِشَةُ مَا لِی أَرَاکِ مُعَطَّلَةً- فَقَالَتْ وَ لِمَنْ أَتَزَیَّنُ- فَوَ اللَّهِ مَا قَارَبَنِی زَوْجِی مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا، فَإِنَّهُ قَدْ تَرَهَّبَ وَ لَبِسَ الْمُسُوحَ وَ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا، فَلَمَّا دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَخْبَرَتْهُ عَائِشَةُ بِذَلِکَ، فَخَرَجَ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً، فَاجْتَمَعَ النَّاسُ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ- مَا بَالُ أَقْوَامٍ یُحَرِّمُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمُ الطَّیِّبَاتِ- أَلَا إِنِّی أَنَامُ بِاللَّیْلِ وَ أَنْکِحُ وَ أُفْطِرُ بِالنَّهَارِ- فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی، فَقَامُوا هَؤُلَاءِ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَدْ حَلَفْنَا عَلَى ذَلِکَ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ- وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیْمانَ- فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ- مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ- فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ- ذلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ الْآیَة. تفسیر القمی، ج1، ص179 و 180.
[2] . فَنَطَقَتْ فاطمه ع بِالشَّهَادَتَیْنِ وَ قَالَتْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاء
[3] . طبرسی، تاج الموالید، ص79.
[4] . الارشاد، ج2، ص244.
[5] . فضائل الخمسة، ج3، ص129 و 130.
[6] . طبقات ابن سعد، ج8، ص29 و 30.
[7] . طبقات ابن سعد، ج8، ص29 – 31.
[8] . بحار الانوار، ج43، ص93.
[9] ..طبقات ابن سعد، ج8،ص31 – 33.
[10] . بحار الانوار، ج43، ص59 – 61.
[11] . بحار الانوار، ج43، ص198.
[12] . مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص389.
[13] . الدعوات، ص54 و 55.
[14] . علل الشرایع، ج1، ص182.
[15] . بشارة المصطفی، ج2، ص137 – 139.
[16] . بحار الانوار، ج43، ص76.
[17] . ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص295- 297.
ارسال نظرات