بایدها و نبایدهای تبلیغ در دانشگاه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، دانشگاه از جنبههای مختلف تبلیغی با سایر اماکن و مخاطبان، تفاوتهای اساسی دارد. مبلّغی در دانشگاه موفق است که دانشگاه و دانشجو را خوب بشناسد. حضرت علی(ع) علت دشمنی را عدم شناخت بر میشمارد و میفرماید: «الناس اعداء ما جهلوا؛ مردم، دشمن چیزی هستند که از آن شناخت کافی ندارند.»[1] شناخت نیز، هم دیدگاه مبلغ را نسبت به دانشجو اصلاح میکند و هم نگاه دانشجو را نسبت به مبلّغ.
شناختهای اجمالی، ناقص و حدسی، آفت کار تبلیغ است؛ شناخت باید مبنای علمی، آماری داشته و مطابق با واقعیت باشد.
هدف از این نوشتار، یاد آوری و بررسی اجمالی بایدها و نبایدهای تبلیغ در دانشگاه است؛ تا در یک جمله «از لحاظ معرفت، آدم با دست پر به میان این مجموعه [دانشجویی] برود»[2].
علاقه و اعتقاد به دانشجو
روشن است مبلغی که اعتقاد به اهمیت و تأثیرگذاری دانشجو و دانشگاه در سازندگی و رشد جامعه و علقهای نسبت به قشر دانشجو نداشته باشد، نمیتواند و نباید خود را در سلک مبلّغ دینی دانشگاه قرار دهد. کار در محیط دانشگاه نیازمند علاقه و اعتقاد به قشر دانشگاهی دارد. گاهی چنان موانعی بر سر راه تبلیغ قرار میگیرد که فقط انگیزههای الهی، علاقه و اعتقاد به این قشر، انسان را به ادامه و استمرار کار ترغیب میکند. «اگر کسی از شکل دانشجو و جوانان چنینی بیزار است، پایش را به دانشگاه نگذارد؛ اگر کسی علوم رایج در دانشگاه را جهل میداند، اینها را اصلاً علم نمیداند، به دانشگاه نرود. باید به رسالت دانشجو و درس این محیط اعتقاد داشته باشد.»[3] به تعبیر مقام معظم رهبری باید «روحانی در محیط دانشگاه، آن قطبی شود که دانشجو در مشکلاتی که گفتیم و غیر از این مشکلات، به او پناه بیاورد و به او امید ببندد؛ از او علاج بجوید و اگر هم نمیتواند علاج کند، لااقل دانشجو بتواند تسلّی بجوید.»[4]
رصد شبهه و شایعه
مبلغ دینی دانشگاه باید تازهترین و جدیترین شبهاتی که در سطح جامعه و دانشگاه مطرح میشود را رصد کرده و پاسخهای مناسب برای آنها بیابد. حال در پی تحلیل علل ایجاد شبهات نیستیم، ولی قطعاً وجود دشمنیها، عدم تبیین صحیح برخی مسائل و معارف دینی و حساسیتهای سیاسی و اجتماعی روز، از عوامل ایجاد شبهه یا شایعه میشود. رصد به موقع و تبیین مطابق فهم و درک مخاطبِ دانشجو، کمک شایانی به رفع شبهه میکند. ناگفته نماند همانطوری که در روایت داریم، جابجایی شبهه از جابجایی کوه سختتر است؛ بنابراین قبل از آنکه سؤال فردی تبدیل به شبهه گردد، میبایست به سؤالش پاسخ مناسب داد؛ ولی اگر شبهه در قلب فرد رسوخ کند، آنوقت زدودن آن و تغییر نگرش فرد، نزدیک به محال میگردد.
نکتهای که در اینجا باید تذکر داده شود این است که مُبلّغ اگر آمادگی کافی یا توانایی لازم را در پاسخگویی به شبههای ندارد، نباید وارد بحث از آن شود. یا اگر توانایی دارد، باید سعی کند شبهه و جواب آن را در یک جلسه مطرح نماید؛ چرا که طرح شبهه در جلسهای و جواب آن در جلسهای دیگر، احتمال آلوده شدن افراد به آن شبهه را افزایش میدهد. چون اولاً شبهه، خود به جهاتی ممکن است جذاب باشد و ثانیاً جلسه پاسخگویی به آن شبهه امکان دارد اصلاً تشکیل نشود یا آنقدر فاصله بیفتد که شبهه جای خود را در ذهن و زبان و دل مخاطب بگیرد و یا ممکن است آن مخاطب در جلسه پاسخگویی به دلائلی حضور پیدا نکند.
در پاسخگویی به شبهات حتماً باید خَلفیات(پشت پردهها) و منشاء و منبع شبهه را نیز لحاظ کرد. در هر صورت هر شبههای جایی متولد میشود و علل و عواملی باعث به وجود آمدن آن میگردند و اهدافی را به دنبال دارد که دانستن آن یعنی رمزگشایی شبهه و قدرت بر پاسخگویی جامع به آن. چرا که هر شبههای لزوماً بار علمی و اشکال فکری و منطقی نیست تا برای پاسخگویی به آن نیازمند کار علمی و منطقی باشد، بلکه گاهی شبهه به منظور سیاسی، با اهداف تخریب فرد و یا باورهای دینی و سمپاشی روانی و ایجاد تردید، بهوجود میآیند و فرد یا افراد شبههافکن به دنبال پاسخ آن نیستند. در چنین مواقعی اکتفا کردن به پاسخ علمی موفقیتآمیز نخواهد بود و حتی بعضاً لازم است شبهه را مهم جلوه نداد و با اشارتی و در فحوای کلام مطرح کرد تا طرح خود شبهه کمکی به تبلیغ آن نباشد.
روحانی بودن
شاید از طرح چنین عنوانی به عنوان یک شاخص مبلّغ تعجب کنید و برای شما مفهوم نداشته باشد، اما این عنوان معنایی مهم، در تبلیغ دانشگاه فوقالعاده کاربردی و اثر بخش است.
گاهی مشاهده میشود مبلّغی که وارد دانشگاه میشود به بهانههایی از جمله جَو حاکم بر دانشگاه، به جایگاه مبلغ کمبین شده و متأسفانه مرعوب فضای غیرمذهبی دانشگاه میشود و همانند بیرون از دانشگاه که معمولاً روحانیون در مساجد، تکیهها، مجالس روضهخوانی و سینهزنی شرکت میکنند و به اجرای مجلس سنتی عزاداری میپردازند، به بهانه جَو خاص دانشگاه و دانشجو، این روحیه را در دانشگاه حفظ نمیکند و این سنت حسنه و مؤثر را ترک میکند! این در حالی است که این روند، حتی به مذاق دانشجویان خوش نمیآید. بر اساس تجربه ثابت شده که انتظار دانشجویان از روحانی، همان روحانی بودن است نه روشنفکر دینی و یا هر عنوانی غیر از مبلغ دینی. روحانی در دانشگاه در هر جایگاهی که هست، نباید ادای روشنفکری در بیاورد؛ بلکه باید به معنای واقعی، آخوندی باشد که بوی دین، مذهب و معنویت بدهد. دانشجویان باید در رفتار و منش روحانی، لطافت و زیبایی دین را مشاهده کنند و گرنه در دانشگاه به اندازه کافی حرفهای روشنفکرانه زده میشود و گوش دانشجویان از این حرفها پُر است و اتفاقاً سخنان گویندگان و مبلغان دینی برای آنها تازگی دارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص میفرماید: «با آنها(دانشجویان) ارتباطات خوب، دوستانه، صمیمانه، ارتباطات روحانی و آخوندی... همچنان که مردم عادت کردهاند با روحانیون ارتباط داشته باشند،... برقرار کنید».[5] همچنین میفرمایند: «ارتباط صمیمانه، دوستانه، نه ارتباطات شبیه پشتیبانی و کمیته امدادی؛ آنها مسائل فرعی است. شأن روحانی در دانشگاه پس از همدردی و همدلی، دلسوزی، مهربانی، غمگساری، آگاهی دادن و راهنمایی و رهبری کردن است».[6]
تکیه بر تبلیـغ و تبیین آموزههای دینی
اگر چه دین و آموزههای الهی به جهت جامع بودن و اصولاً به لحاظ سیاسی بودن برخی از آنها ـ چنانچه امروزه حتی بر زبان دشمنان اسلام جاری است که اسلام یک دین سیاسی استـ اما باید توجه داشت که لازم نیست مبلغ تمام همّ و غم و فعالیت خود را تنها صرف توجیه و رشد سیاسی مخاطبان دانشجو قرار دهد. مبلغ دینی باید بداند که رسالت اولیه و اساسی او تبلیغ دین به طور صحیح و جامع است که یکی از زوایای روشن آن سیاست است و میداند که قطعاً انسانهای متدین و معتقد، نسبت به نظام سیاسی حاکم بر خود، بیتفاوت نخواهند بود. «این انقلاب و نظام با دین و ایمانها پیوند خورده، ایمان هم چیزی نیست که بشود از یک ملت گرفت. این انقلاب ماندگار است، منتها با بیدین و لاابالی شدن جوان مشکلاتی در آن به وجود خواهد آمد.»[7]
گاه افراطکاری در پرداختن برخی از روحانیون به مسائل سیاسی روز، مشاهده میشود. در هر حال در دانشگاه نهادهای سیاسی و تشکلهای دانشجویی سیاسی وجود دارد و میتوان با تقویت و حمایت از آنها رسالت سیاسی خود را انجام داد؛ ولی در برخورد، تبلیغ و ارتباط با دانشجویان نباید معیار وقتگذاری، صرف مباجث سیاسی باشد. روحانی باید کاملاً فراجناحی عمل کند و همچون پدری مهربان، ملجاء همه سلایق درون نظام باشد. بله باید نسبت به تفکرات سیاسی منحرف، نقش هدایتگری و اصلاح را در پیش گیرد و هیچوقت خود را از صراط اعتدال خارج نکند. روحانی باید بداند که پیش از هر چیز «این جوانها را باید متدین، مسؤل، با تعهد، با اخلاق و معتاد به فکر کردن بار بیاورید.»[8]
در دانشگاه دفاع و یا عدم دفاع روحانی از نظام و دولت، زیر ذرهبین نگاه دانشگاه و دانشجو است. با اینکه دانشجویان میدانند که مبلغان مدافعان نظام اسلامی هستند، ولی باید این دفاع و حمایتها را بر اساس نظام و سیاستهای کلی و اسلامی آن ببینند. به عبارت دیگر لزومی ندارد که مبلغ روحانی طرفدار مطلق سیاستهای اجرایی کشور که قانوناً بهوسیله رئیس جمهور اجرایی میشود، باشد. روحانی لازم نیست حتماً تابع نظر، سلیقه و سیاستهای جناح پیروز سیاسی کشور باشد. انتظار از مبلّغ دینی، طرفداری مطلق از فلان حزب حاکم، یا فلان فرد مسؤل و سیاستهای جزیی و اجرایی ـ گاه متلّون ـ مسؤلان و مدیران کشور نیست. مبلّغ به هیچ وجه نباید وارد بازیهای سیاسی شود. کار سیاسی لزوماً همراه با سیاسیکاری و حزب بازی نیست؛ خصوصاً شأن روحانی این نیست که درگیر مسائل حاشیهای شود و از رسالت خود که تبلیغ و تبیین آموزههای دینی است، غافل شود.
حقطلبی روحانی
فرد روحانی اتفاقاً باید حرف حق را ولو بر خلاف نظر و عملکرد مسؤلان و جریانات سیاسی کشور باشد، تأیید و یا مطرح کند. کسی نمیتواند ادعا کند که در اداره کشور هیچ اشکالی وجود ندارد، که اگر وجود نداشت، برخی از مشکلات امروز دامنگیر مردم نمیشد. دانشجو باید این شجاعت را از فرد روحانی ببیند، آن وقت است که بر اعتمادش به روحانی افزوده میشود. رهبر معظم انقلاب در خصوص سعه صدر مبلّغ دینی در مسائل سیاسی میفرماید: «مبادا کسی خیال کند کسی که در دانشگاه یک کلمه حرف مخالف میزند یا کسی تصور کند دانشجویی که مثلاً اخم و تَخم دارد دشمن است، نه اصلاً؛ شما برای آنها آمدهاید، شما فقط برای این نیستید که دوستان را نگه دارید، اگر چه نگهداری دوستان هم از کارهای خیلی مهّم است؛ دشمنان را هم باید دوست کنید.»[9]
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم، تا وقتیکه مردم اعتمادشان به قشر روحانی را از دست ندادهاند، پای نظام اسلامی خود باقی میمانند و آن را از خودشان میدانند. فرد روحانی به هر قیمتی نباید مردمداری خود را فدای رضایت و خشنودی جناحها و مراکز قدرت نماید.
البته گاه در دانشگاه حرفهای تندی بر ضد برخی سیاستهای اجرایی و نظام زده میشود، در چنین مواقعی نیز مبلّغ دینی باید موضع صریح، شفاف و مستدل خود را در دفاع از نظام ارائه دهد؛ که این امر نیازمند آگاهیهای سیاسی اوست؛ «آنچه شما روحانیون باید به آن توجه داشته باشید، داشتن مواضع صریح، شفاف، عالمانه، خردمندانه و هوشیارانه است. مواضع کاملاً روشن و مستدل و قوی، چه در مسائل دینی، چه در مسائل سیاسی که احیاناّ ممکن است مطرح بشود و این احتیاج به کار و ملاحظه دارد، به بازیافت دائمی آنچه که در ذهن و انبانه ذهنی ما وجود دارد و اینها را باب دانشگاهها آماده کردند.»[10]
محقق و استاد حوزه و دانشگاه؛
جواد حیادر
/945/702/ر
پینوشتها:
1. نهجالبلاغه، حکمت 172 و 438.
2. مقام معظم رهبری، سایه سار ولایت، ج2، ص 90.
3. همان، منشور تبلیغ، ص 116.
4. همان، ص 119.
5. همان، ص 98.
6. همان.
7. مقام معظم رهبری، دانشگاه اسلامی ج4، ص، 125.
8. همان.
9. همان.
10. همان، ج4، ص 108ـ 109.