نگاهی به مطالبات امام و رهبری؛
تحول در حوزه، فرصت ها و تهدیدها /1
خبرگزاری رسا - امروز فقه جواهری این ظرفیت را داراست که فراتر از فرق اسلامی، در سطح جهانی، حتی نظریه اندیشمندان غیر مسلمان را نیز طرح و نقد کند. نظریاتی که به پشتوانه چند قرن تلاش علمی و تبلیغاتی غرب، سیطره جهانی پیدا کرده است. "یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد."(صحیفه نور:21/289)
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، به مناسبت سالروز سفر مقام معظم رهبری به قم، ضمن الهام از بیانات ایشان در خصوص مدیریت تحول در حوزه، توصیه های امام خمینی(ره) را نیز بازخوانی نمودهایم. ایشان با درک شرایط و تأکید بر ظرفیت فقه جواهری، طی رهنمودهایی به روحانیت چنین میفرمایند: "حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند."(صحیفه نور:21/292)
فرصت تحول
حوزه دیروز که پیش رو و راهبر جامعه و جامع علوم بود، امروز نمیتواند به فقه حداقلی قناعت کرده و ارتباط هادیانه با مردم را به کمترین حد برساند. پیشتر حوزههای علمیه تحول آفرین بودند؛ اکنون با تحولی مواجهاند که گریز از آن خسارت بار است. مواجهه دنیای اسلام با پیش رفت علمی و تجربی غرب، جامعه را با شرایط و نیازهای جدیدی روبرو کرده و به طور طبیعی مراتبی از تحول را رقم زده است. بدون شک تحول در حوزه نیز محسوس است.
تحولات پیش آمده در دنیا توسط صاحبان دانش، مدیریت می شود. فرصتها و تهدیدهایی همراه تحول هست که منطقا باید از فرصتها بهره کافی گرفت و تهدیدها را کنترل کرد. دور از نظر نماند که در هیچ زمانی ضرورت تحول و بالندگی مثل حال احساس نشده است. از دیگر سو، نبود فرصتها دلیل موجهی است. اگر بگوییم تاکنون حوزهها تن به تحول اساسی نداده و بلکه در حفظ فقه جعفری همت گماشتهاند. ولی این پرسش به جایی است؛ حوزهای که خواجه نصیر، ابوریحان و فارابیها در آن تربیت یافتهاند، اکنون میتواند به کم راضی باشد. اینها جامع علوم دینی و پیش نیاز سعادت بشر بودند که ادامه یافتن این روش ایشان پیشرفت بیشتر اسلام را به دنبال داشت.
بدین منظور با اندک فرصتی که برای حوزهها پیش آمده، امثال مجلسیها و محقق کرکیها بهترین بهره برداری را برای ترویج مکتب اهل بیت(ع) از حکومت صفویه کردهاند. به هر دلیل اکنون در شرایط ویژه تاریخی قرار گرفتهایم که در این باره خوب است مرور کنیم؛ آرمان اندیشمندان تحول خواهی، امثال شهید صدر(ره) را که در کتاب اقصادنا ضمن رد دیدگاههای اقتصادی لیبرالیستی و کمونیستی معتقد است برای نظام سازی در اقتصاد اسلامی باید ابعاد مختلف الگوی دینی، در حکومت اسلامی اجرا شود و با استفاده از نتایج عملی بدست آمده از آن زمینه چنین نظامی فراهم آید. اکنون این آرزوی دیرین تحقق یافته؛ در غوغای مکاتب الحادی، بستر پیاده سازی احکام گوناگون فردی و اجتماعی فراهم شده است. فرصت بسیار مهمی برای تحول مثبت در حوزه ایجاد شده اگر به تهدید تبدیل نشود. شرایط زمانی حاضر عنایت بزرگان حوزه به ضرورت مدیریت تحول را میطلبد. وجود نظام اسلامی با ابعاد زندگی دینی همچون حقوق، تربیت و در یک کلمه با فرهنگ جامعه ارتباط معناداری دارد. امام راحل خود بر این عقیده بودند "حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است؛ حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است."(همان:21/289) لذا کم رنگ شدن حمایت علمی و معنوی متقابل حوزه و حکومت، غلبه فرهنگ مادی غرب در ارکان جامعه و نهایتا تلقی ناکارآمدی دین در عرصه کنونی زندگی بشری را به دنبال خواهد داشت. قوام حوزهها به دین و اعتبار آنها به دینداری مردم است و با کمرنگ شدن نقش دین در زندگی مردم، حوزه نیز به انزوا و انفعال فرو خواهد رفت.
ارتباط با واقعیات
فاصله مجتهد با واقعیتهای نسل جدید و به تبع آن فاصله اجتهاد با نیاز جامعه، به جاماندن حوزه از قافله علم و اکتفا به مسائل ادوار گذشته فقهی میانجامد. البته کتب فقهی متعلق به قرون پیشین، متناسب با نیاز آن زمان و کاملا روزآمد بوده است که این خود نکته قابل توجهی است. امام راحل در این زمینه میفرماید: "روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور نداشته باشد، نمیتواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست."(همان:21/292) نسل جدید که وارد حوزه میشود تلاش علمیاش را متفاوت از نیاز خود و جامعه میبیند. با وجود این فاصلهها، دور از انتظار نیست انگیزه پایین این نسل، به تحصیل دروس متداول سطح که شکوه اساتید دلسوز و چاره اندیشی مسئولان را در پی داشته است. جای تردیدی نیست، در روزگاری که عدهای دانش بشری را جایگزین و بلکه بالاتر از دین الهی قلمداد میکنند، چنان چه حوزهها برای ارائه الگوهای روزآمد زندگی دینی که هدف دعوت پیامبران بوده، حرکت نکنند. تاریخ، خسارت دینی را متوجه ایشان خواهد کرد. سرنوشت رهبانیت و کلیساهای 2000 ساله مایه عبرت صاحبان خرد است.
توسعه اجتهاد
توجه به عنصر زمان ویژگی فقه سنتی است؛ به طور مثال عدم جواز تقلید ابتدایی از میت، سازوکاری است که فقه دین خاتم آن را پیش بینی کرده است. در پرتو فقه جواهری اجتهاد نو به نو، متناسب مقتضیات زمانی و مکانی و همچنین ناظر به مسائل مسلمانان صورت میپذیرد و این معنای تحول است. یعنی گذر از اجتهاد(نه فقه) سنتی به اجتهاد توسعه یافته، که این امکان را به مجتهد بدهد تا ضمن آشنایی با نیازهای جامعه و راهکارهای مکاتب مختلف به نقد آنها و ارائه الگوی دینی بپردازد. تاکنون در فقه تعبیر مومن برای شیعه و مخالف برای سنی به کار میرفت. فقیه در کرسی تدریس، فقه مالکی و شافعی را رد میکرد. این پیشرفت مهم جای بسی امید است که امروز فقه جواهری این ظرفیت را داراست که فراتر از فرق اسلامی، میتواند در سطح جهانی حتی نظریه اندیشمندان غیر مسلمان را نیز طرح و نقد کند. نظریاتی که به پشتوانه چند قرن تلاش علمی و تبلیغاتی غرب، سیطره جهانی پیدا کرده است. "یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد."(همان:21/289) شهیدان صدر و مطهری پیشگامان این نهضت علمیاند و اکنون نیز در پرتو این جامع نگری، الگوی دینی در عرصههای علمی مختلف از جمله هنر، اخلاق، سبک زندگی و سایر علوم انسانی ارائه خواهد شد. این گونه عالمان در حوزه بسیارند که با سلایق مختلف، هر یک گوشهای از این رسالت بزرگ را به دوش میکشند.
راهکارهای بسیاری از سوی اندیشمندان اسلامی ارائه شده و آنچه نگارنده به آن اشاره دارد، بیان اجمالی از آنهاست. شاید خواننده، علاقمند به آشنایی با سازوکار این اجتهاد باشد. شناخت عمیق از دین و اعتقاد به جامعیت آن، شناخت اهداف و راهبردهای علوم غربی رایج در جامعه علمی کشور، ارتباط با جامعه مخاطب و آگاهی به واقعیتها و شرایط مکلفین از ویژگی مجتهدانی است که جامعیت را قرین اجتهاد کردهاند. برای استخراج نظریه دینی در هر یک از مسائل موجود، مجتهد پس از آنکه راهکارهای ارائه شده در علوم رایج را به مبانی اسلامی عرضه نمود، در ادامه مسئله مورد نظر را به دستگاه اجتهاد و استنباط ارائه میکند. مبانی و اصول دینی هر نظام علمی، ثابتاند؛ ولی به تشخیص فقه برخی روشها متناسب شرایط و مقتضیات، ایجاد و یا تغییر مییابند. این همان پویایی و بالندگی فقه است. نوشته را با بیان قسمتی از پیام امام(ره) خطاب به حوزویان پایان میدهم: "هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم."(همان:21/289)
بازنگری رسالت حوزه در ارائه و پیاده سازی دین در زندگی فردی و اجتماعی، خواننده را به این الزامات و ضرورت اجتهاد جامع نگر رهنمون میسازد. این رسالت تغییر ناپذیر جزء هویت حوزهها و فلسفه وجودی آن است.
967/702ب/ر
ارسال نظرات