غدیر یک واقعه صرفا تاریخی نیست/ تشنگی وجود خود را با معرفت اهلبیت سیراب کنیم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی امروز در مسجد اعظم به تفسیر آیات پایانی سوره مبارکه سبأ پرداخت و با اشاره به آیه « قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» گفت: اجرخواهی پیامبر(ص) از امت در سه طایفه آیات است، آیات دسته اول آن است که به پیامبر(ص) گفته میشود تو از مردم اجر نمیخواهی، «وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ» و پیامبر(ص) هم همین معنا را تأیید میکند.
وی افزود: طایفه دیگر آیات آن است که حضرت از مردم چیزی طلب میکند و آن مودت قربی است، در سوره مبارکه شوری به این صورت آمده است که « قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى»، یا در سوره مبارکه فرقان قریب به همین مضمون آمده است که من اجری از شما نمیخواهم مگر کسی که بخواهد به سوی ذات اقدس اله راهی را طی کند که این در آیه 57 سوره مبارکه فرقان ذکر شده است.
مفسر برجسته قرآن با اشاره به اینکه دسته سوم آیات درباره اجر پیامبر(ص) مفسر و شارح دو دسته دیگر است، ابراز کرد: نسخی و تناسخی در کار نیست بلکه شرح و تبیین گروههای دیگر آیات درباره اجرخواهی پیامبر(ص) است، به پیامبر(ص) میگوید که مودت اهل قربی برای شما است، یعنی مانند این است که طبیب که برای بیمار نسخه مینویسد بگوید من که چیزی نمیخواهم بلکه میگوید اگر به ترجمهکننده این نسخه عمل کنید، به درد خود شما میخورد، تنها حرف آن طبیب این است که به حرف ترجمهکننده آن نسخه توجه کنید، این چیزی به سود آن طبیب برنمیگردد و این به دستور خود خدای سبحان است.
تاریخ غدیر را بسیار برای ما گفتهاند
وی بیان کرد: در دعای ختم قرآن که در صحیفه سجادیه آمده است که «اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَنْزَلْتَهُ عَلى نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ مُجْمَلاً، وَ اَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجائِبِهِ مُکَمَّلاً، وَ وَرَّثْتَنا عِلْمَهُ مُفَسَّراً» یعنی بارالها تو قرآن را بر پیامبرت مجمل و سربسته نازل کردى، دانش عجایبش را به طور کامل به او الهام فرمودى، و علم آن را با تفسیرش به ما به ارث دادى، قرآن قانون اساسی است و قانون اساسی کلیات است، جوامع الکلم باید کلیات را بیان کند.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به اینکه خداوند از راه وحی این کلمات جامع و قانون اساسی را به پیامبر(ص) داد، افزود: ذات اقدس اله از راه الهام معارف قرآن را به پیامبر(ص) آموخت تا معارف را برای مردم تبیین کند، « وَ وَرَّثْتَنا عِلْمَهُ مُفَسَّراً» همه اهلبیت(ع) جزو نگاران به مکتب نرفتهاند و از خداوند به برکت پیامبر(ص) و از راه وحی علم تفسیر قرآن را دارند، امام سجاد(ع) میفرماید که ما میخواهیم کاری کنیم که از کوه برنمیآید، «حَتّى تُوصِلَ اِلى قُلُوبِنا فَهْمَ عَجآئِبِهِ، وَ زَواجِرَ اَمْثالِهِ الَّتى ضَعُفَتِ الْجِبالُ الرَّواسى عَلى صَلابَتِها عَنِ احْتِمالِهِ» میفرماید توفیقی عطا کن که معارفت را درک کنیم، که کوه نمیتواند این بار را حمل کند، کوه نمیتواند حقایق قرآن را درک کند.
وی تأکید کرد: ما هم باید در دامنه این قله باشیم، بالاخره اگر کسی بخواهد تشنه نباشد و نمیرد باید به دامنه این کوه سر بزند و از چشمههای این کوه استفاده کند، اهلبیت(ع) همهشان «وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى» هستند، فرمود ما کاری میکنیم که از کوه بر نمیآید، بنابراین غدیری که در پیش رو داریم، از این سنخ است، آن تاریخ را بیش از هزاربار گفتند نوشتند، چون از آن تاریخ هزار سال گذشت، عمده آن است که مقام و جایگاه امامت را بفهمیم، بفهمیم که اهلبیت(ع) چه قدر سخنگوی خدا هستند و چه گونه قرآن را میفهمند، اهلبیت(ع) از راه علمالدراسه نرفتند، بلکه دارای علمالوراثة هستند، در علمالوراثة پیوند با خداوند برقرار میشود.
تشنگی وجود خود را با سرچشمه معرفت اهلبیت سیراب کنیم
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة با اشاره به اینکه ارتباط ما با این خاندان ارتباط کسی است که تشنه است اما در عین حال به همه چشمهها وصل است، ادامه داد: سخن خداوند که قطع نمیشود، فرستادن پیامبران که تمام نمیشود، غدیر یعنی همچو چیزی، تنها شخص علی(ع) وجود مبارک حضرت معیار نیست، بلکه آن امامت و مقام ولایت و عصمت الهی حجت است، وجود مبارک پیامبر(ص) در همان روزهای آغازین پیامبر مسأله جانشینی خودش را مطرح کرد، در یومالانذار گفت که اگر کسی به من ایمان بیاورد وصی و جانشین من است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: مشرکان خلط بین تکوین و تشریع کردند و گفتند « لَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَیْءٍ» این یک حرف غلط و یک نوع اباحهگری است، این همه معاصی که در عالم میشود و راهزنیها چرا خداوند جلویشان را نگرفته است؟، این یک نوع اباحهگری است، حلال و حرام و باید و نبایدها امر اعتباری است، هر امر اعتباری باید به یک امر حقیقی بازگردد، انسان یک موجود حقیقی است و کمال موجود حفیقی حقیقی است، راه بین متکامل و کمال حقیقت است، یعنی همه این اصول به بود و نبود بازمیگردد نه به باید و نباید، این باید و نبایدها همه از حقیقت گرفته شده و آن حقیقت در اختیار خداوند است که به اهلبیت(ع) فرمود، هرگز امور اعتباری موجب تکامل موجود حقیقی نمیشود.
حضرت آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرد: اگر باید و نباید اعتباری و قرارداد بشری بود هیچ کمالی برای بشر نمیآورد، اما اگر یک پشتوانه حقیقی داشت این امور اعتباری و باید و نباید چون به یک حقیقت تکیه میکند و آن حقیقت با حقیقت ما رابطه دارد سبب کمال ما است، اینکه وجود مبارک یکی از معصومان(ع) فرمود که باطن گناه زباله است این یعنی حقیقت است، در حدیث دیگری آمده است که استغفار کنید و گر نه بوی بد گناه شما را رسوا میکند.
عقل چراغ است و نه راهساز
وی با قرائت آیه «قُلْ جَاء الْحَقُّ وَمَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ» اظهار کرد: خداوند میفرماید وقتی حق آمده است، این طور نیست که حق التقاطی و تلفیقی باشد، حق سازشکار نیست که با باطل سازگار باشد، اصلام با باطل سازگار نیست، لذا جا برای باطل در نظام حق نیست، نه باطل کهنهشده و نه باطل تازه درآمده است، در نامه امام علی(ع) به مالک است که بدترین وزرا وزرای سابق است، اگر آنها به کار گرفته شود این اعاده باطل است، وقتی باطل مرد نه جا برای نوآوری اوست و نه جا برای بازگشت مطالب کهن است.
استاد درس خارج حوزه علمیه با قرائت آیه پنجاهم سوره سبأ یعنی « قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِی وَإِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِمَا یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ» گفت: بگو اگر گمراه شدم به ضرر خودم گمراه شدم، نبادا بگویید مجبور بودم در گمراهی، اگر فردی بعد از تبیین حق و تبیین رشد و غی گمراه شد به اختیار خود اوست، در این آیه میفرماید ای پیامبر بگو اگر من گمراه شدم، خودم گمراه شدم و این گمراهی به زیان خود من است، من اگر گمراه شدم اسناد ضلالت به من حق است، اما اگر من هدایت شدم من مبدأ قابلی هستم اما راهنما دارم، به این دلیل که در حوادث این عالم بسیاری چیزها را نمیدانم، من نمیدانم از کجا آمدم و به کجا میروم، با اسرار جهان آشنا نیستم، من هستم و انباری از جهالتها، کدام حیوان حلال است، کدام حیوان حرام است، همچنین پیام دیگر این آیه آن است که اگر من هدایت شدم درست است که هدایت شدم اما جبر نیست.
وی ادامه داد: اگر راهنما نباشد و راه را نشان ندهد نمیتوانیم صراط مستقیم را بپیماییم، ما چراغ دستمان است، عقل سراج است و نه صراط، عقل که راهساز و مهندس نیست، عقل چراغ است و راهساز است، پس یک مهندس و یک راه و یک راهسازی هست، بالاخره ما یک مهندس میخواهیم، این چراغ دست ما است، ما خودمان گمشدهایم، ما نمیدانیم از کجا آمدهایم و کجا میخواهیم برویم، انسان اگر عاقل است نباید هیچ تکانی بخورد اما وقتی مهندس آمد و به وسیله عقل و نقل راه نشان داد، باید حرکت کند و برود در صراط مستقیم، اهلبیت(ع) خودشان مهندس هستند، خودشان که نیاز به راه ندارند، بلکه خودشان راهسازند، خودشان مسیری را میروند و همان راه میشود./914/پ201/ج