۱۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۸
کد خبر: ۱۹۹۴۵۹
حجت الاسلام والمسلمین فیاضی مطرح کرد؛

چرایی مخالفت برخی فقها با علم فلسفه

خبرگزاری رسا _ عضو هیات علمی موسسه امام خمینی (ره) به بررسی دلایل مخالفت برخی فقها با فلسفه پرداخت و فلسفه را مقدمه ضروری فهم معارف دین دانست.
حجت الاسلام والمسلمين فياضي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا فیاضی در نشست علمی فلسفه اسلامی و مواجهه آن با چالش های فرارو که صبح امروز در سالن همایش های مدرسه عالی دارالشفای قم برگزار شد، گفت: انسان ها دو مرحله آموزش همگانی دارند؛ نخستین مرحله آموختن در مدرس عقل است. اگر در این مرحله موفق نباشد یقینا در «اولیک کالانعام بل هم اضل» داخل می شود چون حیوان سرمایه ای ندارد که بتواند چیزی کسب کند.


وی ادامه داد: عقل در این مرحله منبعی برای معرفت است. با عقل می فهمیم که عالم خدایی دارد و خدا حکیم است و خدای حکیم انسان را رها نمی کند. عقل ما را به ضرورت نبوت و معصوم بودن نبی می رساند و می گوید جهان منحصر به زندگی دنیا نیست. عقل منبعی است برای شناخت آنچه هست و آنچه باید باشد.


استاد فلسفه حوزه علمیه بیان داشت: یکی از ادله حجیت عقل، آیاتی است که استفهام انکاری دارد مانند «هل جزاء الاحسان الا الاحسان» این آیات عقل را به عنوان منبعی برای انسان معرفی می کند تا آن مراجعه کند. علاوه بر تصریحات قرآن نسبت به تدبر و تعقل روایات فراوانی هم در این زمینه داریم.


وی خاطرنشان کرد: اگر کسی در مرحله نخست و در مدرس عقل موفق شد به مرحله دوم که آموزش در مدرس پیامبران و امامان است راه پیدا می کند. پس عقل از منابع معرفت ماست و خود فقها وقتی می خواهند ادله فقه را ذکر کنند از کتاب و سنت و عقل و اجماع نام می برند و در جایی که ادله نقلی وجود ندارد یا اگر هست تام نیست به عقل رجوع می کنند و حکم فقهی را از آن استخراج می کنند پپس عقل منبعی است در عرض کتاب و سنت.


حجت الاسلام والمسلمین فیاضی اظهار داشت: بسبیاری از فقهای ما فیلسوفان بزرگی بوده اند. برخورد شیخ مفید با صدوق برخورد یک فیلسوف با متکلم است. علامه در برابر استاد خودش خواجه نصیر می گوید افضل در علوم نقلی و در علوم عقلی سرآمد است. خود علامه حلی هم در فلسفه صاحب نظر است. حضرت امام خمینی (ره) فقیهی است که فقه شیعه و تشیع را احیا می کند در حالی که فیلسوف است.


وی ادامه داد: بسیاری از فقهایی که در نوشته ها از آنها به عنوان مخالف فلسفه یاد می شود تصریح می کنند که ما مخالف فلسفه نیستیم. سرّ مخالفت آنها با فلسفه این است که برخی مسائل در فلسفه مطرح می شود که آنها تصور می کنند با دین سازگار نیست وقتی سراغ آن مسائل می رویم می ببینیم تصوری که این فقها از این مسائل دارند آن چیزی نیست که در فلسفه وجود دارد. مثلا یکی از این مسائل این است که مفهوم وجود مشترک معنوی است، وقتی می گوییم خدا موجود است یعنی هست، فقها می گویند اگر اینطور گفتید خدا هم مثل چیزهای دیگر می شود و حال آنکه «لیس کمثله شیء».


عضو هیات علمی موسسه امام خمینی (ره) اظهار داشت: در مورد عالم بودن خدا هم فقها چنین ایراداتی دارند لکن فلاسفه می گویند علم حصولی ما یکسان است ولی مصداق علم در خدا با مصداق علم در ما یکی نیست همانطور که مصداق وجود خدا با مصداق وجود ما هرگز مثل هم نیست.


وی خاطرنشان کرد: علامه یک فصل در الهیات دارد با این عنوان که خدای متعال در هیچ معنایی مشارک ندارد. فیلسوف که می گوید خدا موجود است ما سنخ وجود او را نمی فهمیم و گرنه اصل وجودش را می فهمیم ولی از آنجا که برخی خود را از تعقل دور می دارند لازم نمی بینند که در مورد این معانی و این مباحث مطالعه و تحقیق کنند.


حجت الاسلام والمسلمین فیاضی بیان داشت: مهمترین چالشی که فقها با فلسفه دارند مساله وحدت وجود است که در این مساله کسانی مثل مرحوم آیت الله حکیم در مستمسک می گوید با شناختی که از این بزرگان (فلاسفه) داریم وظیفه داریم بگوییم اینها چیزی می گویند که ما نمی فهمیم.


وی ادامه داد: وحدت وجود 20 کاربرد و 20 معنا دارد و بسیاری از معانی آن هم درست است که اگر بر فقها عرضه شود آن را می پذیرنذد منتها برخی به خودشان زحمت نمی دهد که این معانی را بررسی کنند. در مسائلی چون اعاده معدوم و سنخیت یا حدوث زمانی عالم هم این سوء برداشت ها وجود دارد که باعث شده عده ای از فقها با اصل فلسفه مخالفت کنند.


استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: بخشی از مخالفت فقها با فلسفه برای این است که گاهی در یک مساله فلسفی اقوال مختلفی وجود دارد که برخی از این اقوال به تصور فقها خلاف دین است در حالی که وقتی یک مساله اختلافی شد این مجوز نمی شود که با اصل فلسفه مخالفت کنیم وگرنه باید با همه علوم اجتهادی مخالفت کنیم چرا که مثلا در خود فقه گاهی در برخی مسائل به اندازه فقها نظر وجود دارد ولی نمی شود با اصل آن مخالفت کنیم چون یک علم اجتهادی است و «للمصیب اجران و للمخطیء اجر واحد».


وی ادامه داد: به عنوان مثال در معاد جسمانی تفسیرهای مختلفی هست، صدر التالهین، مرحوم اصفهانی و آقا علی مدرس هر کدام تفسیری از این مساله ارائه داده اند حال شاید به نظر شما، برخی از این نظرها موافق و مطابق برخی آیات و روایات نباشد، در فقه هم همینطور است.


حجت الاسلام والمسلمین فیاضی با اشاره به این که مخالفت فقها با فلسفه از این دو بخش خارج نیست، گفت: با این توضیح نمی توان با علمی که دانستن آن برای فهم معارف و قرآن و سنت ضروری است مخالفت کرد. دین سه بخش احکام و اخلاق و اعتقادات دارد. شما در بخشی که مربوط به احکام می شود که نازل ترین بخش دین است آیا به خودتان اجازه می دهید که همین طور وارد شوید و به قرآن و روایات استناد کنید همانطوری که اخباری های بی سواد می گفتند. فقهای الان مجتهدانی اند که می گویند برای مراجعه به قرآن و روایات مقدماتی می خواهیم که ضروری ترین و مهمترین آن علم اصول است.


وی اظهار داشت: کسانی که در حوزه های علمیه فلسفه می خوانند معتقدند فلسفه برای فهم علم اصول لازم است هر چند می شد اصول را طوری نوشت که این قدر با فلسفه آمیخته نباشد. اگر فلسفه را برای علم اصول لازم نداشته باشیم باز جای شبهه نیست که برای فهم آیات مربوط به اعتقادات و اخلاقیات فلسفه یک علم لازم و یک مقدمه ضروری است.


استاد فلسفه حوزه علمیه خاطرنشان کرد: یک روز مفسری که عمرش را در تفسیر گذرانده به من گفت تو با فلسفه چه فهمیده ای که من با کتاب و سنت نفهمیده ام، گفتم وقتی قرآن به طور مطلق می فرماید «سبحان الله» خدا از هر نقصی منزه است یعنی خدای متعال یک وجود نامتناهی است، خوب این وجود را چطور با وجودهای دیگر جمع می کنید و چطور وجود نامتناهی جا برای وجودهای دیگر می گذارد.


وی در پایان با اشاره به این که کسانی که در حوزه ها فلسفه می خوانند احساس کرده اند که فهم معارف عقیدتی و اخلاقی دین نیاز به فلسفه دارد گفت: دلسوزانی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری نیز در آثار و سخنانشان بر این مساله تاکید دارند./916/پ201/ج

ارسال نظرات