۰۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۳
کد خبر: ۲۴۸۲۸۷

علت تأکید رهبری بر آموزش فلسفه به کودکان

خبرگزاری رسا ـ قدرت تمییز، استدلال و داوری نقشی مهم در زندگی افراد دارد، همواره در بین چند راهی انتخاب‌های گوناگون در مسیر زندگی کسی قادر به انتخاب راه صحیح و بهترین گزینه است که از قدرت تحلیل و درک عمیق ابعاد مختلف راه برخوردار باشد.
رهبر معظم انقلاب

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، امروز در کشورهاى پیشرفته‌ى مادى دنیا، یکى از کارهاى اساسى و یک رشته‌ى مهم، تدریس فلسفه براى کودکان است. خیلی‌ها در جامعه‌ى ما اصلاً تصور نمیکنند که براى کودک هم فلسفه لازم است. برخى تصور می کنند فلسفه به معناى یک چیزِ قلمبه سلمبه‌اى است که یک عده‌اى در سنین بالا به آن توجه می کنند؛ این نیست. فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید. قالب مهم است.

 

اگرچه محتوا هم در همین فلسفه‌ى کودکان حائز اهمیت است، اما عمده شیوه است؛ یعنى کودک از اول کودکى عادت کند به فکر کردن، عادت کند به خردورزى؛ این خیلى مهم است." مقام معظم رهبری 20/7/91

 

قدرت تمییز، استدلال و داوری نقشی مهم در زندگی افراد دارد. همواره در بین چند راهی انتخاب های گوناگون در مسیر زندگی کسی قادر به انتخاب راه صحیح و بهترین گزینه است که از قدرت تحلیل و درک عمیق ابعاد مختلف راه برخوردار باشد.

 

آنچه امروزه در جامعه مشاهده می کنیم نشان می دهد بیش تر تصمیم گیریها و انتخاب های ما بیش از آنکه برگرفته از تفکر و تعمق باشد، غالبا از احساسات و هیجانات نشات می گیرد که البته این مساله یعنی کم رنگ بودن ردپای تفکر در زندگی. این موضوع منحصر به جامعه ی ما نمی شود و از جمله مسائل جامعه بزرگ بشری به شمار می آید

 

 از طرفی دنیای امروز در مسیری پیش می رود که انسان ها را از تفکر بی نیاز می کند. رسانه های برتر دنیای امروز خوراک فکری انسان ها را تامین می کنند و به مخاطبان اینگونه القا می کنند که نیازی به تصمیم گیری و انتخاب نیست، چرا که قبلا متخصصان بجای همه فکر کرده اند و به راهکار رسیدند و آن را به همه، القا می کنند. می توان گفت آنچه در آموزش و پرورش جامعه ی ما اتفاق می افتد بر حول همین محور است.

 

نظام آموزش پرورش ما که برپایه ی «محفوظات» شکل گرفته است، با انتقال اطلاعاتی به عنوان اصل و مبنا به دانش آموز، باعث می شود دانش آموز در پردازش اطلاعات حیران شده و طوطی وار به حفظ مسائل بپردازد و آرام آرام قدرت خلاقیت و نوآوری خویش را از دست دهد. بدین ترتیب در طی یک فرآیند تحصیلی 12ساله، ذهن پویا و کنجکاو کودک 7 ساله، به جایی می رسد که کنجکاوی و پویایی، جای خود را به تقلید و کلیشه گرایی میدهد.

 

«[غربیها] شیوه‌هاى آموزش و پرورشىِ خوبى داشتند و ما هم از آنها یاد گرفتیم. اینکه دبستانها از مکتبخانه‌هاى قدیم بهتر بود؛ دبستان، دبیرستان، تقسیم‌بندى‌ها، خوب بود، اینها را که ما رد نمیکنیم؛ اینها مفید است؛ اما بالاخره چقدرش، چه‌جورش، با کدام رویکردش، ما دیگر به این توجه نکردیم و یکپارچه گرفتیم. آنها گفتند شش کلاس اینجور باشد، شش کلاس آنجورى باشد، ما همان را آوردیم. بعد، آنها روششان را تغییر دادند، پنج کلاس و سه کلاس و فلان، ما هم این را یاد گرفتیم، آوردیم. خوب، اینکه نمیشود. آنها کتاب درسى با درسهاى مختلف داشتند، گفتند اینها را تعلیم بدهید، ما هم همینطور این تراکم تعلیمات را فرا گرفتیم. شیوه‌ى سازماندهى آموزش پرورش هم از لحاظ قالب، هم از لحاظ محتوا یک شیوه‌ى تقلیدى محض است. این درست نیست. ما باید نگاه کنیم ببینیم چه لازم داریم، این شیوه‌اى که هست، کجایش معیوب است. این شیوه عیوبى دارد که یکى از عیبهایش همین حافظه‌محورى است به جاى فکرمحورى. آموزش و پرورش ما حافظه‌محور است. بچه‌ها باید همینطور دائم محفوظات درست کنند». (مقام معظم رهبری 12/2/87)

 

همچنین علوم عقلی چون فلسفه و منطق، که داعیه دار پرورش قدرت تفکر و استدلال هستند آنقدر درگیر انتزاعیات و امور دور از زندگی آحاد مردم شده اند که به نظر می رسد قدرت اثرگذاری در زندگی روزمره را ندارند، نکته ای که مقام معظم رهبری در یکی از بیاناتشان به آن اشاره کرده اند: «نقص فلسفه‌ى ما این نیست که ذهنى است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفه‌ى ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسى و اجتماعى ندارد. فلسفه‌هاى غربى براى همه‌ى مسائل زندگى مردم، کم و بیش تکلیفى معیّن مى‌کند: سیستم اجتماعى را معیّن مى‌کند، سیستم سیاسى را معیّن مى‌کند، وضع حکومت را معیّن مى‌کند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن مى‌کند؛ اما فلسفه‌ى ما به‌طور کلّى در زمینه‌ى ذهنیّاتِ مجرّد باقى مى‌ماند و امتداد پیدا نمى‌کند». (بیانات در دیدار جمعى از نخبگان حوزوی-1382/10/29)

 

بدین جهت، در غرب آرام آرام جنبش «فلسفه کاربردی» شکل می گیرد. فلسفه ای که با زندگی مردم سر و کار داشته باشد و بتواند در تصمیمات و مسائل روزمره از آنها دستگیری کند. اما چون دوران دانشگاه برای آموزش چنین فلسفه ای بسیار دیر است بهترین راه شروع آموزش از دوران کودکی است. برهمین اساس و درجهت رفع نواقص سیستم آموزش و پرورش و ارتقای مهارت تفکر، استدلال و تمییز، شاخه ای از فلسفه با عنوان «فلسفه برای کودکان» متولد شد. در اینجا فلسفه برخلاف تصور عموم به معنای خاص آن، یعنی "فلسفه ی محض و مجموعه ای از مسائل و مفاهیم دشوار" نیست. منظور از فلسفه در این تعبیر "مهارت" است. مهارت استدلال، داوری و انتخاب. در این نوع نگاه به آموزش و تربیت، 4 نوع تفکر مورد توجه قرار میگیرد:

 1.تفکر انتقادی؛

2.تفکر خلاق؛

3.تفکر جمعی؛

4.تفکر مسولانه؛

 

بیانات و تأکیدات مقام معظم رهبری در حوزه آموزش و پرورش و پیوند آن با «فلسفه برای کودکان» بسیار جالب توجه است:

 

«اگر آموزش و پرورش در یک کشور ارتقاء پیدا بکند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محیط زیست، مرگ و میر، بارورى، زیبایى و هنر، رفتارهاى گوناگون مردم در سطح جامعه با یکدیگر، و فراتر از همه‌ى اینها، در دین، فلسفه و اخلاق تأثیر خواهد گذاشت. امروز در دنیا به زبان کودکى به کودکان فلسفه مى‌آموزند؛ یعنى چیزى که از نظر بعضى از طراحان کشور ما بى‌معنى است؛ فکر مى‌کنند فلسفه مخصوص آدمهاى ریش و سبیل‌دار و کسانى است که یک سنى از آنها گذشته باشد. نگاه مدرن به مسائل حیات، امروز پیشروان علمى دنیا را به اینجا رسانده که باید فلسفه را از دوره‌ى دبستان به کودکان تعلیم داد؛ البته با زبان کودکى». (مقام معظم رهبری 1385/02/12)

 

طبق آخرین آمارها، برنامه فلسفه برای کودکان هم اکنون در بیش از 30 کشور جهان، از استرالیا گرفته تا ایسلند، بلغارستان، کانادا، برزیل و ...، به شانزده زبان درحال اجرا است. هدف از اجرای این برنامه این است که به کودکان یاد داده شود چگونه فکر کنند، به سخنان و آرای مختلف گوش کنند، آنها را بفهمند و ارزیابی و نقد کنند و بهترین ها را انتخاب کنند، نه اینکه کورکورانه تابع مُـدها، هیجانات و آداب و رسوم نادرست باشند.

 

با توجه به بررسیهای به عمل آمده در این حوزه، مشخص شده است که میان برنامه فلسفه برای کودکان و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی شباهت های زیادی وجود دارد که عمده ترین وجه تشابه را می توان دعوت به تفکر و تعمق دانست. آنچه مسلم است در متون دینی و آیات و روایات ما تفکر و تعمق بسیار ارزشمند تلقی شده و مورد تاکید واقع شده است تا آنجا که «یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بالاتر است». از طرف دیگر نباید از اهمیت دوران کودکی برای آموزش و پرورش درست غافل شد، چنانچه در روایات نیز به این مساله اشاره شده است که «العلم فی الصغر، کالنقش فی الحجر» (دانش در کودکی، مانند نقش پایدار در سنگ است). همچنین، بسترهای فرهنگی و پشتوانه تاریخی ایرانی، زمینه ساز ارائه چنین رویکردی است.

 

دکتر قراملکی، از اساتید بزرگ فلسفه و منطق و از پیشگامان فلسفه برای کودکان در ایران، معتقد است:

 

«ما در تمدن اسلامی، زمینه‌های بسیار مناسب‌تری نسبت به غرب در باب فلسفه و کودک داریم. در اصل، فلسفه و کودک از بسترهای معرفتی ما جان می‌گیرد و متولد می‌شود. اگر این بسترها را مورد مطالعه تطبیقی قرار دهیم، می‌بینیم که بستر آن در جامعه اسلامی ما بسی مهیاتر از غرب است. چرا که در فرهنگ اسلامی نگاه به کودک، یک بحث ریشه‌ای است. فقه، حقوق و ادبیات ما نگاه خاصی به کودک دارد. حقوق کودک برای ما مهم بوده و هست. از آنطرف تعداد قصه‌های رمزی و داستانهای فلسفی در فرهنگ ما خیلی بالا است.

 

بسیاری از بخشهای "کلیله و دمنه" و حتی "مرزبان‌نامه"، بر می‌گردد به مهارتهای تفکر و مهارت‌های زندگی که به معنی مهارتهای فلسفی است. کتابهای شیخ الرئیس و شیخ اشراق هم که بصورت رمزی نوشته شده‌اند از این قبیلند. بخش بزرگی از کتاب آداب المتعلمین برمی‌گردد به مهارتهای کودکان و نوجوانان که در معرض آموزش و پرورش هستند. بنابراین زمینه و بسترهای مناسب برای تولد فلسفه و کودک در ایران وجود دارد». بدین ترتیب اهمیت و جایگاه برنامه فلسفه برای کودکان در فرهنگ ما روشن می شود.

 

درباره پیشینه این برنامه در ایران، برخی بر آنند که ابوریحان بیرونی، دانشمند مشهور ایرانی، اولین کسی است که با نگارش "کتاب‌التفهیم" (درباره آموزش مقدمات ریاضی و نجوم به کودکان) و تقدیم آن به کودکی خیالی به نام ریحانه، گام اول را در این عرصه برداشته است. شیوه نگارش‌التفهیم بدین‌گونه است که نخست ریحانه (کودک خیالی)، پرسش‌های خود را مطرح می‌سازد و پس از آن، ابوریحان به پاسخ آن‌ها می‌پردازد متأسفانه بعد از ابوریحان کسی راه او را پی‌نگرفت و بدین ترتیب این شیوه بدیع آموزشی او به فراموشی سپرده شد.

 

با تمام این اوصاف فلسفه برای کودکان با وجود برخی اقدامات انجام شده در کشور، هنوز در آغاز راه است. نظام آموزشی کشور ما به برنامه ای همچون فلسفه برای کودکان نیازمند است. برنامه ای که متناسب با فرهنگ و باورها و اعتقادات غنی اسلامی-ایرانی ما باشد و به پرورش استدلال و داوری کودکان کمک کند./907/د101/ب6

 

منبع: دیدبان

ارسال نظرات