چرا پاکستان به دعوت سعودیها را رد کرد؟
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، عربستان و همراهانش در ائتلاف ضد مردم یمن انتظار پاسخ رد از اسلامآباد نداشتند و به این خاطر فکر میکردند با درخواست از پاکستان برای ورود به ائتلاف خود، اسلامآباد بیدرنگ به آنها پاسخ مثبت خواهد داد و نیروهای ارتش خود را در اختیار آنها خواهد گذاشت. این تصوری غیرواقعی بود چرا که با رای منفی پارلمان پاکستان به این درخواست، دولت این کشور هم چارهای جز تبعیت از آن نداشت تا بر تردید خود برای ورود در باتلاقی خودداری کند که عربستان برای آن فراهم کرده بود. حالا یک چیز مشخص شده؛ پاکستان در مسیر مخالفت با عربستان حرکت میکند.
امیدهای عربستان
انتظار عربستان در شنیدن پاسخ مثبت از سوی پاکستان از دو وجه قابل توجیه است؛ اول رابطه نزدیک و طولانی اقتصادی، نظامی و امنیتی دو کشور و دوم وجود شخصی مثل محمد نواز شریف در مقام نخستوزیری پاکستان. روابط نزدیک دو کشور به دهه 1970 بازمیگردد که افزایش ناگهانی قیمت نفت باعث شد تا کشورهای عربی و به خصوص عربستان مبدل به نقطه اتکای اقتصادی برای پاکستان بشود و سیل کارگران پاکستانی راهی عربستان و کشورهای عربی خلیج فارس بشود. در مقابل، پاکستان نقش مهمی در پرورش و تربیت نیروهای نظامی این کشورهای عربی به عهده گرفت و حتی قراردادهای نظامی- امنیتی مهمی با عربستان بست که یکی از آنها مربوط میشد به تعهد پاکستان در حمایت نظامی از عربستان. بر اساس این قراردادها بود که پاکستان در دهه 90 و طی جنگ خلیج، دهها نیروی نظامی خود را طی چند مرحله روانه عربستان کرد.
این سابقه طولانی به اندازه کافی آن انتظار عربستان را توجیه میکرد اما نگاه ریاض به همکاری و مساعدت نواز شریف هم بود که بعد از کودتای پرویز مشرف، از دسامبر 2000 تا انتخابات می 2013 در عربستان مستقر شده بود. عربستان طی این مدت طولانی میزبانی نواز شریف را به عهده داشت و به این وسیله، حمایت رسمی او در برابر مشرف و دولت برآمده از کودتایش را به عهده گرفت. حمایت ریاض از نواز شریف هم جنبه اقتصادی داشت و هم سیاسی. از جنبه اقتصادی، ریاض امکانات وسیعی برای فعالیت اقتصادی در اختیار نواز شریف گذاشت به نحوی که گفته میشود او هنوز نیز در عربستان منابع قابل توجه اقتصادی دارد. از جنبه سیاسی، ریاض به نواز شریف این امکان را داد تا بتواند در تبعید با هواداران خود در پاکستان در تماس باشد.
تصمیم سخت
نواز شریف طی تبعید طولانی به خوبی از حمایت عربستان بهرهبرداری کرد تا آن که بعد یک دوره ناکامی حزب مردم در پاکستان، بازگشت موفقیتآمیزی به اسلامآباد داشته باشد. او مدت کوتاهی بعد بازگشت توانست حزب مسلم لیگ خود را در انتخابات پارلمانی به پیروزی چشمگیری برساند و کرسی نخست وزیری پاکستان را به دست آورد. حالا، عربستان در مقابل آن حمایت طولانی از او انتظار داشت تا پاسخ مثبتش را برای مشارکت در ائتلاف ضد یمن دریافت کند و نیروهای نظامی پاکستان را روانه این ائتلاف کند.
این تصمیمی سخت برای نواز شریف بود آن هم از دو جهت خارجی و داخلی. باید توجه داشت که پاکستان در طول تحولات سالهای اخیر در جهان عرب سعی کرده تا خود را در حاشیه نگه دارد و بر عکس کشوری مثل ترکیه، منفعتی برای مداخله در این تحولات نمیدید. به این جهت بود که نه قضایای لیبی و دیگر کشورهای عربی در شمال آفریقا و نه وقایع دیگر کشورهای عربی، پاکستان را تحریک به مداخله نکرد و با همین سیاست بود که نواز شریف با وجود حمایت طولانی مدت عربستان از او باز نسبت به مشارکت در ائتلاف ضد یمن دچار شک و تردید شده بود.
به لحاظ داخلی، نواز شریف میداند که پاسخ مثبت به عربستان بیتردید عواقب سنگین داخلی برای او دارد. یکی از این عواقب شکاف در جامعه پاکستان و وقوع درگیریهای فرقهای است که پاکستان به طور ضمنی دچار آن است و مشارکت در آن ائتلاف باعث میشود تا این معضل بسیار پیچیدهتر از قبل شده تا آنجا که دیگر مهار آن از دست او و دولتش خارج شود. از سوی دیگر، احزاب مخالف منتظر کوچکترین خطای او برای ساقط کردن دولتش هستند و روشن است که چنین نتیجهای از مشارکت در ائتلاف ضد یمنی، خطایی استراتژایک است که بهانه کافی را در اختیار آن احزاب برای مبارزه با او میگذارد.
مسیر مخالفت با عربستان
حل تصمیم سخت برای نواز شریف تنها به صورتی ممکن بود که او مسیر مخالفت با عربستان را در پیش بگیرد اما او برای حرکت در این مسیر بازی زیرکانهای را در پیش گرفت. او به جای پاسخ مثبت به عربستان نخست دعوت آن کشور را تفسیر کرد و سپس تصمیم در مورد آن را به عهده مجلس گذاشت. تفسیر نواز شریف با تمایز گذاشتن بین دفاع از حرمین شریفین، مکه و مدینه، با مرزهای عربستان بود به این نحو که او در صورت تهدید حرمین شریفین بیدرنگ فرمان مداخله نظامی به نیروهای پاکستان را میدهد اما در صورت تهدید مرزهای عربستان، ارتش عربستان قادر به دفاع از خود است و نیازی به مداخله پاکستان نیست.
دولت پاکستان با این تفسیر امر تصمیم گیری را به عهده پارلمان گذاشت با وجود آن که بر اساس قانون اساسی پاکستان، خود به تنهایی میتوانست بدون گرفتن مجوزی از پارلما تصمیم بگیرد. در واقع، نواز شریف با این کار نخواست به صورت مستقیم به حامی عربستانی خود پاسخ رد بدهد و به نوعی از خود رفع مسئولیت کرد و از طرف دیگر، نمایندگان پارلمان را مسئول تصمیمگیری کرد تا در برابر هر تصمیم احتمالی پاسخگو باشند و بار انتقادها تنها بر دوش دولت نباشد. او به این ترتیب بازی زیرکانهای را در برابر حامی سابق خود به اجراء درآورد و توانست پاسخ رد را نه از زبان خود بلکه از زبان پارلمان پاکستان بدهد.
نتیجه بازی زیرکانه نواز شریف یک نوع سرخوردگی در طرف عربی است و هر چند که مقامهای عربستانی سعی در حفظ آرامش خود دارند اما پاسخ مقام اماراتی نشان از خشم عربی دارد. انور قرقاش، وزیر خارجه امارات، در توییتر خود نوشته: «انگار تهران برای آنکارا و اسلامآباد از کشورهای خلیج (فارس) مهمتر است. سرمایهگذاری اقتصادی ما برای آنها خوب است، اما در موقعیت حساس حمایت سیاسیشان در کار نیست». این مقام عربی با تصور بدوی از روابط بینالملل گمان میکند که میتوان در این عرصه همه چیز را با پول خرید اما پاسخ پاکستان نه بر محور این نوع تصور، بلکه بر مبنای منافع ملی انجام گرفته که نفعی برای خود برای مشارکت در ائتلاف ضد یمنی قائل نیست.
حسین احمد المظاهر میگوید که دولت و پارلمان پاکستان با پاسخ رد به عربستان و متحدان عربیاش نشان داد که ارتش پاکستان اجارهای نیست و موضع ایران در قبال یمن را به موضع سعودیها ترجیح میدهد. در واقع، پاکستان با در نظر گرفتن منافع ملی خود مسیر دیپلماسی ایران را مسیری متناسب با این منافع دانسته تا آن که با انتخاب جنگافروزی سعودی خود را در باتلاقی وارد کند که از ابتداء هم نفعی برای اسلامآباد نداشته است./907/د102/ح
منبع : جوان آنلاین