فراگیر شدن روحیه تجملگرایی در مسؤولان و مردم
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، انقلاب اسلامی، معجزه الهی بود که در این برهه تاریخی در این کشور رخ داد،وقتی انسان، اتفاقهای مختلف در منطقه را در طول دهههای گذشته مرور میکند، بهتر به عظمت و الهی بودن این انقلاب پی میبرد. کشور نیز در همه زمینهها بعد از انقلاب پیشرفت غیرقابل مقایسه با قبل را داشته و حتی اوضاع اقتصادی که گاه در شرایط نامطلوب قرار گرفته است، نسبت به دوران قبل از انقلاب، بسیار بهتر است.
مظلومیت فرهنگ
هر چند در همه زمینهها پیشرفتهایی حاصل شده است، اما فرهنگ، مسئلهای است که مظلوم واقع شده است،بقدری فرهنگ، مظلوم است که حتی هنوز، تعریف فرهنگ برای همگان روشن نیست؛ لذا وقتی ما میگوئیم فرهنگ، مظلوم واقع شده، یک معنایی را اراده میکنیم و مسئولینی که میگویند فرهنگ را توسعه و ارتقاء دادهایم، معنای دیگری را اراده میکنند.
برخی وجود ارکسترهایی که میتوانند در خارج برنامه اجرا کنند و دلار وارد کشور کنند را ارتقای فرهنگی میدانند،گذشته از اینکه آیا چنین عملی حرام است و یا حلال، آیا این همان چیزی است که امام(ره) بر آن تأکید کردند و شهدا جانشان را به خاطر آن دادند؟
بعد اصلی انسان، فرهنگ است،فرهنگ دارای دو بعد باورها و ارزشها، یا به عبارت دیگر، اعتقادات و اخلاق است. یعنی اینکه اصلا نگاه آدمی به خود، خدا و هستی چگونه است و در عمل چه باید انجام دهد.
اوایل انقلاب، برخی اعتقادات، مستحکمتر بود،اماامروزه دیگر کمترمیتوان نوجوان 13 سالهای را یافت که به خاطر اعتقاد خود، حاضر به دادن جان خود باشد؛ دیگر کمتر فرماندهی یافت میشود که در وصیتنامه خود بنویسد که خدایا تو شاهدی که به غیر از شهادت، چیزی در دنیا و آخرت از تو نمیخواهم. مادرانی که جوانانشان را با دست خود راهی جبهه کنند و با افتخار جنازههایی را که برمیگشت، دفن کنند.
دیگر مسئولین نیز کمتر رفتارشان شبیه به مسئولین سابق، مانند شهید رجایی است که حتی نسبت به میز و صندلی دفتر کار خود حساسیت نشان دهد که مبادا بیت المال هدر رود؛ مسئولی که خود را مقلد امام (ره) بداند و وظیفه شرعی خود بداند که از امام (ره) پیروی کند.
سیر نزولی در معنویات
در سابق چنین نبود که تشریفات، تجملات و پست و مقامها و پاداشهای کلان تا این اندازه مورد توجه مسئولین باشد و مثلا به صورت ناگهانی حقوق وزراء، 400 درصد بشود. حتی امروز، شعارها نیز رنگ و بوی مادی دارد و در آنها رفع تحریمها و برطرف کردن مشکلات اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد و کمتر مسئولی از حفظ آرمانها و ارزشهای انقلاب، دم میزند.
این سیر نزولی در معنویات، زنگ خطر را در خصوص آینده به صدا در آورده است،اگر قرار باشد چنین روندی ادامه داشته باشد و پای استکبار به صورت علنی به کشور باز شود - که البته هم اکنون نیز برخی گروهها به صورت غیر علنی با استکبار در ارتباط هستند - چیزی از انقلاب باقی نخواهد ماند.
از آغاز خلقت، همواره انسانها بر دو قسم بودهاند؛ افرادی که دلبستگیهایی به دنیا و خوشیهای دنیا دارند که مانع از شنیدن حق میشود و عدهای که خالص بوده و سخن خداوند را میپذیرند.
خداوند عقل را داده است تا آدمی خوب و بد را تشخیص دهد، البته برای رسیدن به سعادت، صرف عاقل بودن کافی نیست؛ چرا که مستکبرانی که برای نفوذ و غارت اموال کشورهای دیگر، برنامهریزی میکنند، بیعقل نبوده و عاقلند، اما عقل خود را برای رسیدن به هوی و هوس به کار میگیرند. در واقع آنها به خاطر برتری طلبی، چنین میکنند.
برتری طلبی؛ ریشه فسادهای عالم
برخی به خاطر وجود روحیه برتری طلبی، دوست دارند به آنچه که هوی و هوس آنها بدان تمایل دارد، برسند و ارزشی برای احکام دینی قائل نیستند و لذا دوست دارند که به مقام بلندی برسند تا بهتر بتوانند از آن برای رسیدن به امیال استفاده کنند؛ کم هستند افرادی مانند امام(ره) که در اوج قدرت، به شدت سادهزیست بوده و زاهدانه زندگی کنند و در عین حال، نسبت به کوچکترین مسائل شرعی و مستحبات و مکروهات، حساسیت داشته باشند. برتری طلبی، ریشه فسادهاست و حتی اگر کسی دوست بدارد که بند کفشش، از بند کفش دوستش بهتر باشد، برتری طلبی به شمار میرود.
ما در هر پست و مقامی هستیم، باید ببینیم خدا و امام زمان(عج) از ما چه میخواهند،به فکر رسیدن به پست و مقام نباشیم و به دنبال کسب رضایت امام عصر(عج) در هر پست و مقامی که هستیم، باشیم.
اصلا آمریکا به این دلیل شیطان بزرگ است و همه مشکلات دنیا ناشی از توطئههای اوست که قصد برتری طلبی دارد و میخواهد بر جهان، آقایی کند و لذا میخواهد هر چه در این مسیر باشد را از میان بردارد و در این راه، از به کار بردن هیچ شیوهای ابا ندارد؛ از استفاده از سلاح گرفته تا نفوذ دادن عوامل داخلی و جنگ نرم.
غفلت از هدف آفرینش، سبب ایجاد روحیه برتری طلبی در شخص میشود،خداوند متعال هدف آفرینش را مشخص کرده و راه را نیز برای انسانها، نشان داده و البته دائما با خوشیها و ناخوشیها، انسانها را میآزماید. لذا اگر باور کنیم که دنیا، مانند جلسه آزمون است و اصلا برای ماندن خلق نشدهایم، در این صورت، به دنیا دلبستگی پیدا نمیکنیم و میتوانیم برتری طلبی را کنار گذاشته و به بندگی بپردازیم.
عدم باور قلبی به خدا و معاد، سبب میشود تا انسان در منجلاب، اسیر شود. لذا سعودیها امروز به عدهای از هم دینان، هم زبانان و همسایگان خود حمله کرده و زن و کودک را به خاک و خون میکشند تا اربابشان یعنی آمریکا خشنود شود. اینها ناشی از عدم اعتقاد راستین است.
باید دائما نفس خود را مورد محاسبه قرار دهیم،اگر بخواهیم راه امام (ره) و شهدا را بپیمائیم، باید اعتقادات خود را تقویت کرده و در هر پایهای از معرفت هستیم، آن را افزایش دهیم و بنا بگذاریم که آنچه از دین یاد گرفتیم، عمل کنیم و در انجام آن مسامحه نکنیم. /998/102/ب1
منبع : روزنامه جوان