برقراری تمدن نوین اسلامی در گرو اخراج علوم انسانی سکولار و غربی

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، مراسم سومین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی همراه با ارائه مقالات برتر یکشنبه 10 آبان ماه در مرکز همایشهای بینالمللی صدا و سیما برگزار شد.
حجتالاسلام غلامی، رئیس شورای سیاستگذاری این کنگره در ابتدای این مراسم گفت: موضوع تحول مبنایی در علوم انسانی، شکلگیری و تکامل علوم انسانیِ اسلامی، یکی از اهداف جدی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به شمار میآید. گرچه طی سالهای گذشته، بخش مهمی از مدیران نظام آن طور که سزاوار بوده، نه درک صحیح و عمیقی از این موضوع فوقمهم داشتهاند و نه به طریق اولی به این مسأله کلیدی اهتمام جدی ورزیدهاند.
وی افزود: ولی دست یابی به علوم انسانیِ اسلامیِ قوی و تحول آفرین، همواره دغدغه اصلی شمار کثیری از روشنفکران متدین و انقلابی در حوزه و دانشگاه بوده است؛ چنان که باید گفت: این کنگره بزرگ و انواع فعالیتهای اقماری آن، محصول همین دغدغه به شمار میرود.
رییس شورای سیاستگذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی عنوان کرد: بدون تردید اهداف الهیِ انقلاب و نظام اسلامی و در رأس این اهداف، خروج از اسارت و بردگیِ نظام سلطه، پیشرفت همه جانبه و جهشی ایران عزیز و در گام بعد، رسیدن به تمدن نوین اسلامی که امروز جزء آرمانهای دست یافتنی ملتهای مسلمان به حساب میآید، بدون بهرهمندی از علوم انسانیِ اسلامی تکامل یافته، یعنی مغزافزار کارآمد مدیریت جامعه اسلامی محقق شدنی نیست.
وی ادامه داد: جای تعجب است که عدهای از سر کم آگاهی، دست یابی به الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت را خارج از مسیر علوم انسانیِ اسلامی و یا رسیدن به تمدن نوین اسلامی را بدون توجه به لازمه اصلی آن، یعنی علوم انسانیِ اسلامی جستوجو میکنند.
حجتالاسلام غلامی اظهار کرد: باید توجه داشت تا زمانی که علوم انسانیِ سکولار و غربی از دانشگاهها و محیطهای علمی ایران و دنیای اسلام اخراج نگردد و برنامه وسیع و خزنده نفوذ و سلطهگری قدرتهای استکباری بر کشورهای اسلامی از طریق علوم انسانیِ سکولار خنثی نشود، صحبت کردن از پیشرفت حقیقی یا تمدن نوین اسلامی شعاری بیش نیست.
گفتنی است در این همایش 9 کمیسیون از جمله «فقه و حقوق اسلامی»، «فلسفه و روش شناسی علوم انسانی اسلامی»، «مدیریت تحول علوم انسانی»، «اقتصاد اسلامی»، «آموزش و پروش و تحول بنیادین در علوم انسانی و تعلیم و تربیت اسلامی»، «مدیریت اسلامی»، «روانشناسی اسلامی»، «علوم سیاسی اسلامی» و «جامعه شناسی اسلامی» برگزار و همچنین 194 نفر از محققان در سه نوبت به ارائه مقالات خود پرداختند.
مقالات کمیسیون فقه و حقوق اسلامی
حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر رشاد، رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در مقاله خود با عنوان «فلسفه اصول فقه» ابراز کرد: فلسفه اصول همانند فلسفههای مضاف به علوم است؛ در نتیجه در زمره معرفت درجه دو قلمداد میشود؛ چرا که متعلق آن معرفت است. این البته غیر از تعبیر نگاه درجه دو است.
وی افزود: برخی بین معرفت و نگاه درجه دومی تفاوت قائل نیستند یا توجه به این تفاوت ندارند، در نتیجه فلسفه اصول همانند سایر فلسفههای مضاف فلسفهای است که متعلق آن علم مشخصی است و در آن به علم به نحو فرانگر و عقلانی مینگرد که غایت و رسالت آن اکتشاف و تبیین احکام کلی علم و مسائل اساسی آن است.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: ما آنگاه به مجموعه قضایای انباشته تعبیر به فلسفه مضاف و اصول میکنیم که در غالب دستگاه معرفتی صورتبندی شده باشد؛ یعنی مجموعه قضایای پراکنده را فلسفه نمیگوییم. فلسفه باید انسجام و صورتبندی در حد دستگاه معرفتی اتفاق افتاده باشد، دستگاه معرفتی عهدهدار مطالعه فرانگر عقلانی باشد.
حجتالاسلام والمسلمین رشاد اظهار کرد: فلسفه اصول فن نیست، بلکه نظر است. فرانگر مطالعه عقلانی است، چون جزء حکمت و در زمره علوم عقلی است. این جا فلسفه فرانگر عقلانی است؛ ولی لزوما ادعا نمیکنیم که همه نگاه مباحث اصول و فلسفه مضاف از نوع قضایای متافیزیکی است.
در بخش دیگری از این کمیسیون محمد جواد جاوید، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در مقاله خود با عنوان «نظریه انسان شناسی حقوقی در تربیت معصومانه» گفت: انسان به مثابه یک فرد صاحب مجموعهای از حقوق است که با آنها متولد شده است؛ ولی آیا حق بر مقام عصمت نیز چنین است؟
وی افزود: در این بررسی پاسخ مثبت بوده و مفروض ما است؛ ولی سؤال مهمتر این که چگونه تعلیمی مبتنی بر حق انسانی منجر به تربیت انسان معصوم(ع) میگردد.
وی ادامه داد: تحقیق حاضر بیان میکند که به دلیل وجود گرایش به کمال در طبیعت و فطرت آدمی، رسیدن به جایگاه انسان کامل به عنوان یک حق طبیعی برای بشر همواره فراهم است. این کمال متعالی همان مقام عصمت است. رسیدن به این مقام برخلاف فرضیههای رایج محصور در شخص معصوم(ع) اعم از نبی(ص) یا امام(ع) نیست و هر انسانی میتواند به این مقام برسد؛ مشروط بر اینکه از تربیتی معصومانه برخوردار باشد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران یادآور شد: این تربیت در اول گام باید مبتنی بر«معرفت» و شناسایی قوانین طبیعی در انسان باشد که همسو با فطرت او است.
حجتالاسلام سید مرتضی حسینی کمال آبادی، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم دیگر ارائه کننده مقاله در این کمیسیون بود که با اشاره به مقاله خویش با موضوع «روش شناسی کشف قلمرو سنت» اظهار کرد: پیامبر خدا(ص) و امامان معصوم(ع) گذشته از رسالت بیان شریعت که پرتو جعل الهی بر عهده آنان آمده، جهات دیگری نیز دارند.
وی افزود: گفتار، کردار و تقریر معصومان(ع) سنت را به عنوان یکی از منابع استنباط رقم زده است. اما مشکلی که در این میان برای مستنبط احکام رخ میدهد، آن است که آیا از هر روایتی میتوان استنباط فقهی صورت داد یا خیر؟ در اینجا است که سخن از شئون و جهات مبینان شریعت و کشف دقیق قلمرو سنت برای فقیه، موضوعی مهم شمرده میشود.
حجتالاسلام کمال آبادی با بیان اینکه مسالهای که پژوهش حاضر بدان میپردازد، روش کشف قلمرو سنت است، خاطرنشان کرد: در این مقاله پنج روش، بررسی و ارزیابی شده است. این روشها عبارتند از عقلی محض، عقلی نقلی، نقلی فقهی سیستماتیک و نقلی محض.
وی ادامه داد: روش نقلی به عنوان بهترین روش معرفی شده است که البته در مقام تحقیق میدانی میتوان کارآیی آن را به طور کامل سنجید.
در این نشست فرجالله هدایتنیا، استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در مقاله خود با موضوع «تسهیل طلاق یا طلاقزدایی در حقوق خانواده ایران» نیز عنوان کرد: سیاست اعلام شده جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی و سایر اسناد بالادستی، استواری روابط همسری و پیشگیری از طلاق است.
وی افزود: با وجود این سیر تحولات قوانین و مقررات طلاق جهتگیری «تسهیل طلاق» را نشان میدهد، نظام حقوقی ایران از گذشته تاکنون با بهرهگیری از دو روش تقنینی قراردادی به سمت آسان سازی طلاق پیش رفته است.
هدایت نیا در ادامه سخنان خود بیان کرد: در روش قراردادی شرایطی ایجاد شده است که زوج به همسرش در موارد متعدد وکالت در طلاق اعطا نماید؛ این مقاله رویه تسهیل حقوقی طلاق را مورد نقد قرار میدهد و میکوشد با بهرهجویی از ظرفیت حقوق عمومی، راهکارهای رفع مشکلات خانواده و گریز از طلاق را مورد بررسی قرار دهد.
ابوالحسن حسنی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز با ارائه مقاله «انسان شناسی فقهی» تأکید کرد: فقیه در حین استنباط حکم نمیتواند از مباحث انسان شناختی غافل باشد. این سنخ مباحث موضوع شناختی برای او گاه یک مساله و گاهی یک مبداء است.
وی ادامه داد: بنابراین انتظاری معقول از فقیه خواهد بود که با اراده و آگاهی متوجه آن باشد و در قبال آن موضع بگیرد. در این صورت مسأله اصلی پژوهش صورت تجویزی مییابد.
حسنی گفت: پرسش اصلی این پژوهش اینگونه است؛ یک فقیه انسان را به چه ویژگیهای میشناسد؟ طرح پرسش یاد شده و بررسی آن افزونبر اینکه در فهم آرای فقیهان بسیار مفید و لازم است، در سامان بخشی فقه بسیار راهگشا بوده و میتواند آغازگر پرسشهای موضوع شناسانه در فقه باشد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه انسان فی ذاته و با قطع نظر از پیوندهایش با دیگری، ویژگیهایی دارد، تأکید کرد: برخی از این ویژگیها مور توجه فقیه است. وقتی انسان را در نسبت با خداوند ببینیم، انسان یک نسبت تکوینی با خداوند دارد. به طور مثال خداوند خالق او مالک او و رازق او است و نیز تشریع نیز یک نسبت خاص میان انسان با خداوند ایجاد میکند.
وی افزود: شناخت انسان در این نسبتها نیز برای فقیه میتواند بسیار مهم باشد. به ویژه کلیدیترین مفهوم در مرحله تدوین فقه، تشریع است و برای انسان شناسی فقهی لازم است، جایگاه انسان نسبت به مسأله تشریع بررسی شود.
حسنی خاطرنشان کرد: همچنین انسان نمیتواند بدون ارتباط با دیگر انسانها باشد. در این ارتباط سه مسأله انسان شناختی برای فقیه میتواند مهم باشد. نخست، به اقتضای قوائد تکوینی عقلانی وحیانی چه نسبتهایی میان انسانها لازم است؟ دوم، با قطع نظر از تشریع(در فرض فضای قبل از تشریع) و صرفا به اقتضای عقل چه نسبتهایی به میان انسانها ممکن یا لازم است؟ سوم، بر اساس قواعد تشریعی چه نسبتهایی میان انسانها برقرار میشود؟
اکبر طلابکی، استادیار مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی دانشگاه تهران در مقاله خود با عنوان «بازخوانی مبانی حقوقی امر به معروف و نهی از منکر با نگاهی به حقوق بشر معاصر» نیز یادآور شد: اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات تا حدی است که بسیاری از فقها این فرع دینی را از سویی مبنای انقلاب علیه حکومتهای استبدادی و ایجاد نظام اسلامی و از سویی دیگر مهمترین راهکار دوام و قوام حکومت میدانند.
وی تصریح کرد: علیرغم الزام اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اجرای این واجب همگانی، هنوز زمینه لازم برای درک اهداف و جایگاه حقوقی آن نزد کارگزاران نظام و اندیشمندان حقوقی برای ترویج و نهادسازی و نزد افکار عمومی برای مطالبه اجرا فراهم نشده است.
استادیار مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی دانشگاه تهران همچنین گفت: به نظر میرسد تبیین مبانی حقوقی این فرضیه اجتماعی میتواند افزونبر تحقق موارد یاد شده، الگوی عقلی مناسبی را به سایر جوامع اسلامی انسانی جهت تضمین ارزشهای قانونی و اخلاقی ارائه دهد. بر همین اساس در این مقاله سعی شده، نخست، دیدگاههای ارائه شده در مورد مبانی عقلی امر به معروف و نهی از منکر بازخوانی و نقد شود. دوم، به اهداف مشترک آن با نهادهای حقوقی معاصر اشاره شده و سوم، جایگاه برتر آن به لحاظ دارا بودن مبنای موجه نسبت به نهادهای حقوق بشری معاصر به اثبات رسد.
حسین هوشمند فیروزآبادی، استادیار دانشگاه آیتالله بروجردی(ره) با اشاره به مقاله خود با عنوان «قاعده مقابله به مثل در قرآن» خاطرنشان کرد: قاعده مقابله به مثل یکی از قواعد مهم فقهی است که در آیات متعدد قرآن مورد تأکید قرار گرفته است. در این مقاله تلاش گردیده با تمرکز بر آیات قرآن، قلمرو این قاعده در سه حیطه حقوق خصوصی، جزا و بینالملل به تصویر درآید.
وی افزود: بدین منظور در حیطه حقوق خصوصی با تفکیک ضمان به مثل، دلالت آیات بر هر یک مورد ارزیابی قرار گرفته است. در حقوق جزا پس از اثبات مقابله به مثل، در جرایم مربوط به تمامیت فیزیکی(قصاص نفس و عضو) امکان جریان قاعده در سایر جرایم در صورت امکان مقابله به مثل چند نفر در مقابل یک نفر و امکان مقابله به مثل در عضو غیر مماثل مورد بررسی قرار گرفته است.
فیروزآبادی ادامه داد: در حقوق بینالملل نیز پس از بررسی امکان استخراج قاعده از آیات، جریان نیافتن قاعده نسبت به غیر نظامیان، اسرای دشمن، استفاده از روشهای غیر انسانی و سلاحهای کشتار جمعی استثناء شده و در نهایت سعی در رفع تزاحم این قاعده با حفط کیان کشور اسلامی گردیده است.
مقالات کمیسون فلسفه و روش شناسی علوم انسانی اسلامی
محمد هادی یعقوب نژاد، دکتری تفسیر و علوم قرآن با اشاره به مقاله خود با عنوان «هندسه علوم از نگاه علم شناسی با تأکید بر علوم انسانی اسلامی» گفت: علوم یعنی گزارههای دانشی و معرفتی به هم پیوسته که دارای روابط مفهومی بوده و نظامی علمی ـ معرفتی را شکل میدهد و داد و ستدهای فراوانی یا یکدیگر دارند.
وی افزود: نه تنها در حوزههای علوم اجتماعی طبیعی و انسانی و امثال آن، بلکه میان آموزههای هر یک از این حوزهها با گزارههای حوزه دیگر دارای تعامل است. حتی بین آموزههای دین و دست آوردهای علوم دیگر از زوایای مختلف ارتباط زیادی دیده میشود.
یعقوب نژاد با اشاره به مباحثی همچون هنر، پزشکی، مباحث فقهی، ریاضیات، فلسفه، نجوم، علوم تربیتی و طبیعی یادآور شد: این تعامل از ارتباطات بین مقولهای و از وجود نظامی فرابخشی میان علوم خبر میدهد و حاکی از ارتباطاتی فراتر از آن است که در تک تک علوم به صورت خرد دیده میشود.
وی ادامه داد: تحلیل، بازخوانی و کشف این ارتباطات و ترسیم شبکه معنایی علوم هم سنخ و هندسه جامع دانشهای موجود، ضمن آن که برای تسلط نسبی بر حقایق معرفتی و آگاهی از عرصههای متنوع دانشها کارآمد است، صورتی از نقشه راه علم و پژوهش را به دست داده است و ذهن خلاق اندیشوران را متوجه خود کرده است. واقعیتهایی که دیگر شاخههای معرفتی برای تفکر اندیشه در اختیار دانش میگذرد را به عرصه اندیشه بازگردانده تحقیق را همه جانبهتر و دقیقتر و آموزش را روانتر، جامعتر و کاربردی میسازد.
یعقوب نژاد بیان کرد: در علم سنجی بازشناخت نیازهای میان رشتهای و بر مدیریت ساخت یافته دانشها و اندیشههای انسانی اسلامی تأثیرگذار بوده و منجر به تولید علم و ارزش افزوده آن میشود.
محمدرضا تقوی، عضو پژوهشکده تحول و ارتقای علوم انسانی اجتماعی دانشگاه شیراز نیز با اشاره به مقاله خود با موضوع «نقد و مقایسه روش شناختی علم دینی و علم رایج» عنوان کرد: روش شناسی یکی از ارکان مهم دستگاه فکری علم دینی است؛ گرچه به لحاط رتبی شناسایی روش مطلوب مطالعه علمی، تابعی از فلسفه مضاف آن علم است، ولی به جهت دیگر میتوانند مقوم یکدیگر باشند.
وی افزود: این مقاله دو هدف را دنبال میکند. هدف نخست نقد روش شناختی علم دینی است؛ برای این منظور دو دیدگاه «علم تجربی دینی» و دیدگاه کتاب «معنا، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی» مورد نقد روش شناختی قرار گرفتند.
مالک شجاعی جشوقانی، استاد دانشگاه تهران نیز در این نشست با ارائه مقالهای با عنوان «از حکمت عملی تا ادراکات اعتباری علامه طباطبائی(ره) و بنیادگذاری فلسفه علوم انسانی ـ اسلامی» تأکید کرد: این مقاله در صدد است تا ضمن نگاهی به خاستگاه بحث از علوم انسانی اسلامی و بومی در غرب و جهان اسلام، مروری بر کارنامه تلاشهای صورت گرفته در ایران معاصر با تأکید بر سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشد.
وی افزود: با توجه به اینکه معضل اصلی در وضع کنونی را عدم تنقیح مبانی نظری بحث تحول در علوم انسانی از افق سنت فکری اسلامی تشخیص داده، با مطالعهای تطبیقی ضمن بازخوانی طرح فکری مؤسس علوم انسانی مدرن غربی(ویلهلم دیلتای آلمانی) به تأمل در باب امکانات و محدودیتهای سنت فکری اسلامی با تأکید بر بحث حکمت عملی و سیر تاریخی آن تا علامه طباطبائی(ره) و نظریه ادراکات اعتباری ایشان میپردازد.
/811/503/ر