درس مردمسالاری دینی به دموکراسی آشوبطلب
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، انتخابات هفتم اسفند را باید اوج بلوغ سیاسی مردم ایران دانست. این نه یک ادعای ژورنالیستی، بلکه واقعیتی است که میتوان با تحلیل رفتار مردم در جریان این انتخابات بر آن صحه گذاشت؛ رفتاری که در ابتدا متوجه میزان مشارکت عمومی در چنین انتخاباتی است و در ثانی به نوع انتخاب مردم معطوف میشود.
دعوت از مخالفان برای حضور در انتخابات
پیش از تحلیل این عناصر حیاتی که چهره جمهوری اسلامی را نسبت به سایر کشورهای دنیا متمایز میکند، باید به یک عامل بزرگ و مهم در افزایش مشارکت عمومی اشاره کرد که به صراحت میتوان گفت یک عامل بینظیر در سطح جهان است. واقعیت آن است که در انتخاباتهای مختلف دنیا رسانهها مهمترین نقش را برای افزایش مشارکت عمومی ایفا میکنند و در کنار رسانهها عاملهای انگیزشی دیگر نظیر پول هم به کمک سیاستمداران میآید تا حجم مشارکتکنندگان را در انتخابات افزایش دهند. این افزایش با هدف پیروزی حزب متبوعشان صورت میگیرد، اما انتخابات در جمهوری اسلامی همواره چیزی فراتر از رقابت حزبی بوده است. انتخابات در جمهوری اسلامی آنجایی متمایز میشود که رسانههای بیگانه و ضدانقلاب از روزهای نخستین انقلاب، این شاخص مردمسالارانه را به مشروعیت نظام جمهوری اسلامی گره زدند و انتخاباتهای مختلف به رفراندومی برای مقبولیت و مشروعیت جمهوری اسلامی در نزد مردم ایران تبدیل شده است.
درست به دلیل همین واقعیت است که رسانههای ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین در طول تمام این سالها تمام هم و غم خود را برای کاهش مشارکت در انتخاباتهای مختلف قرار دادند تا از این مسیر عملاً مشروعیت جمهوری اسلامی را زیر سؤال ببرند. این درست نقطهای است که ولیفقیه به ایفای نقش میپردازند و فارغ از جناحبندیهای سیاسی از مردم میخواهند که در انتخابات شرکت کنند. این خواسته بارها توسط امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مطرح شده بود و حالا جانشین ایشان حضرت آیتالله خامنهای هم همان راه را طی میکنند.
جالب اینجاست که اهمیت مشروعیت نظام جمهوری اسلامی در نزد مقام معظم رهبری تا آنجایی بالاست که در دو انتخابات گذشته حتی از مخالفان خودشان و مخالفان داخلی نیز میخواهند که پای صندوقهای رأی حاضر شوند؛ حرکتی که قطعاً به نفع جریان اصولی و انقلابی کشور نخواهد بود و باعث شکسته شدن رأی آنان خواهد شد، اما رهبر انقلاب اسلامی افقهایی بالاتر از رقابتهای حزبی را مشاهده میکردند که چنین خواستهای را طرح نمودند. از اینرو فارغ از نتایج کسب شده باید همگان این واقعیت را بپذیرند که رأی مردمی در هفتم اسفند که با مشارکت 62 درصدی مردم همراه بود، در مرحله نخست لبیک به دعوت مقام معظم رهبری و در نگاهی کلانتر عاملی مشروعیتزا برای جمهوری اسلامی ایران بود.
ایران دموکراسی برتر
اما ادعای مشروعیتزایی برای جمهوری اسلامی ایران از طریق صندوق رأی در حالی است که مقایسه میزان مشارکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران با کشورهایی که مدعی دموکراسی هستند بیانکننده این واقعیت است که جمهوری اسلامی ایران نه تنها چیزی از مدعیان دموکراسی در دنیا کم ندارد، بلکه یک سر و گردن نیز بالاتر از آنها ایستاده است. به عنوان نمونه میزان مشارکت در انتخابات مجلس ایران در دوره اخیر 62 درصد بوده که این میزان در مقایسه با انتخابات پارلمانی امریکا در سال 2010 نشان میدهد که از نظر حجم مشارکت ایرانیها بیش از 20 درصد بیشتر از امریکاییها به پای صندوق رأی آمدهاند.
میزان مشارکت در انتخابات پارلمانی امریکا در این سال 41/5 درصد بوده است. همچنین میزان حضور ایرانیان در انتخابات هفتم اسفند، در مقایسه با انتخابات پارلمانی فرانسه در 2012 که حدود 55 درصد از مردم این کشور در انتخابات شرکت کردهاند نیز بالاتر بوده است. نکته جالب در این میان سوئیس است که میزان مشارکت مردم این کشور در انتخابات پارلمانیاش حدود 49 درصد بوده است.
همچنین در مقایسهای دیگر باید گفت که میزان مشارکت در انتخابات پارلمانی کشورمان همتراز و برابر با میزان مشارکت در انتخابات کشورهایی نظیر فنلاند و کاناداست که شاخصهای توسعهیافتگی در آن بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی است. این مقایسه در حالی صورت میگیرد که هماکنون در جمهوری اسلامی ایران افرادی نیز زندگی میکنند که به دلیل سبک زندگیشان که یکجانشین نیستند یا با پراکندگی گسترده نسبت به مراکز جمعیتی زندگی میکنند، امکان کمتری برای دسترسی به صندوقهای رأی دارند. اگرچه نظام جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش کرده است که شرایطی برابر برای تمام اتباعش جهت حضور در انتخابات فراهم کند و حتی به وسیله بالگردهای ارتش برای اهالی مناطق صعبالعبور نیز صندوق رأی فرستاده است.
همچنین در سطح منطقه خاورمیانه، مقایسه دموکراسی ایرانی با کشورهای منطقه قیاسمعالفارق است، چراکه بسیاری از کشورهای عرب جنوب ایران به تازگی از سمبل مجلس در نظام پادشاهی خود بهره میبرند و حتی بخشیدن حق رأی به زنان سرزمینشان سابقهای کمتر از 15 سال دارد.
بروز بلوغ سیاسی در ایرانیان
در همین حال دومین شاخص تحلیلی انتخابات دوم اسفند، نمایش هرچه بیشتر بلوغ سیاسی در میان ایرانیان است. واقعیت غیرقابل انکار آن بود که انتخابات شورای شهر و مجلس شورای اسلامی در ایران، همواره متأثر از قومگرایی بوده و مردم ترجیح میدادند رأی خود را در سبد فردی بگذارند که یا از اقوامشان بوده یا از سوی یکی از نزدیکان مورد توصیه قرار گرفته است. این موضوع در انتخابات هفتم اسفند کمرنگتر از هر زمان دیگری شد و مردم در رفتاری دموکراتیک به جای رأیهای فردی، به سمت رأی دادن لیستی رفتند. این موضوع در شهرهای بزرگ نمودی بارز داشت، به نحوی که در بسیاری از شهرهای کشور این لیستهای انتخاباتی بودند که توانستند آرای مردم را از آن خود کنند.
این اتفاق در حالی روی داد که نظام سیاسی ایران با کار حزبی و سیستماتیک فاصله زیادی دارد و احزاب کشور، گروههایی فصلی هستند که در ایام انتخابات طلوع و با پایان یافتن انتخابات غروب میکنند. حال رفتار مردم این واقعیت را به اثبات رساند که امروز آمادگی پذیرش احزاب در چارچوب قانون را دارند و نحلههای مختلف فکری باید فکری اساسی در این حوزه کنند. تمامی این رفتارها حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی بهرغم تمام ادعاهای واهی، توانسته مسیرهای توسعه دموکراسی را در داخل خود تئوریزه کند و این اتفاق مبارکی بود که پیامش از انتخابات هفتم اسفند به گوش تمام جهان رسید
بودجههای توسعه دموکراسی در جوی آب
تمامی این رفتارهای دموکراتیک مردم در داخل نظام جمهوری اسلامی در حالی است که غربیها طی سالیان گذشته بودجههای کلانی را به نام توسعه دموکراسی در ایران تصویب و خرج کردهاند، به عنوان نمونه در گزارش مرکز تحقیقات کنگره امریکا جدول بودجه برنامه ارتقای دموکراسی در ایران آمده که در سال مالی 2004 به بخش تخصیص عملیاتهای خارجی مبلغ 1/5 میلیون دلار اختصاص داده شد تا در اختیار اشخاص و سازمانهای آموزشی، بشردوستانه و غیرانتفاعی در داخل ایران قرار گیرد تا از پیشرفت دموکراسی و حقوق بشر در ایران حمایت کنند.»
همچنین در سال مالی 2005، 3 میلیون دلار از بخش تخصیص کمک خارجی سال مالی 2005 برای ارتقای دموکراسی در حوزههای توسعه حزب سیاسی، رسانه، حقوق کارگری، ارتقای جامعه مدنی و حقوق بشر اختصاص داده شد.
سال مالی 2006، مجموع 66/1 میلیون دلار، در سال مالی 2007، 55 میلیون دلار، در سال مالی2008، 60 میلیون دلار، در سال مالی 2009، 65 میلیون دلار، در سال مالی 2010، 40 میلیون دلار، در سال مالی 2011، 40 میلیون دلار، در سال مالی 2012، 35 میلیون دلار، در سال مالی 2013، 30 میلیون دلار، سال مالی 2014، 30 میلیون دلار، سال مالی 2015، 30 میلیون دلار و در سال مالی 2016، 30 میلیون دلار برای توسعه دموکراسی در ایران اختصاص داده شده که مرور محور هزینهکرد تمام آنها بیانکننده این واقعیت است که این پولها بیشتر برای کمک به اپوزیسیون و براندازی جمهوری اسلامی ایران هزینه شده که انتخابات ثابت کرد، تمامی این هزینهها در جوی آب ریخته شده است. نمود بارز این اتفاق در فتنه سال 88 بود که بهرغم مشارکت 85 درصدی مردم، غربیها این واقعیت را نپذیرفتند و به نام دفاع از دموکراسی تمام سعی خود را برای ایجاد آشوب در کشور به کار بستند که حاصل آن تحمیل هشت ماه بحران به نظام و مردم بود.
حال جمهوری اسلامی به رغم تمامی این سنگاندازیها و فشارها به سمبلی برای دموکراسی در تمام دنیا تبدیل شده که میتواند مدل خوبی برای مدعیان دموکراسی در سطح جهان باشد؛ مدلی که دموکراسی آن در چارچوب نظام اسلامی طراحی شده و رأیها در ابتدا به حساب مشروعیت نظام اسلامی میرود و در مرحله دوم تعیینکننده وزنکشی سیاسی گروههای مختلف است؛ دموکراسیای که فقط از عهده ایران برمیآید./998/102/ب3
منبع : روزنامه جوان