مجلس دهم، مجلس خاص و خالص
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در بازاره مکاره اظهار نظرهای سیاسی در روزهایی که همه جناحهای سیاسی روایت مهیجی از پیروزی پارلمانی خود ارائه میدهند، این نکته را نباید از نظر دور داشت که به نظر میرسد برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی با مجلسی خاص و خالص مواجه شدهایم.
خاص از آن روی که برای نخستین بار دولتی نتوانسته است با اعمال سیاستهای خاص به تشکیل مجلسی همگرا موفق شود و اینکه اتفاقا اکثریت نسبی مجلس را مخالفان دولت تشکیل میدهند؛ دیگر آنکه ترکیب غیر همگونِ مجلس دهم دقیقا در دورانی تحقق یافته است که دو گفتمان غربستیزی و غربپذیری به طور رسمی به مواجهه تمام قد با یکدیگر برخاستهاند و از این حیث تعیین راهبردهای کلان ملی همواره بر سر یک دو راهی است که نمایندگان مجلس باید تعیین کنند که با تکیه بر تئوریهای برآمده از اسلام ناب و اصول مترقی امام(ره) و انقلاب اسلامی پا به عرصه تصمیمسازی مینهند یا دل در گروه اندیشههای وارداتی مکاتب وارداتی ـ نوعا غربی ـ دارند.
نمایندگان مردم متدین و انقلابی ایران مدام در معرض این پرسش قرار میگیرند که در حل چالشهای موجود و آینده به استعداد و توان داخلی و ظرفیتهای بیپایان مردمی تکیه خواهند کرد یا با تأسی به سیاستگزاران پیش از انقلاب، چشم و دستشان به اربابان خارجی و خصوصاً کدخدای وحشی و بیرحمی مانند آمریکاست! با این همه باید بحثهای داغ و جنجالی فراوانی را انتظار کشید که قطعا نتیجهاش در انتخاب مسیر راه آینده مردم اثر مستقیم دارد.
مجلس دهم گذشته از خاص بودن، خالص هم هست. به این معنا که تقریبا برای نخستین بار مجلسی شکل میگیرد که طیفهای مختلف بدون نقاب و با ماهیت واقعیشان در منصه سیاستورزی قرار گرفتهاند. اصولگراهای واقعی در دوران فشار رسانهای وحشتناک رقیب از ماهیت و اصل خویش دور نرفتهاند و بر سر اصول سیاسی خویش ماندهاند و توسط مردم انتخاب شدهاند.
در دیگر سو اصلاح طلبان علیرغم حمایتهای مستمر بنگاههای رسانهای غربی ـ سلفی، بدون آنکه به تکذیب این حمایت و همگرایی راهبردی بپردازند، در معرض آرای عمومی قرار گرفتهاند و با این وجود در برخی مناطق از جمله تهران انتخاب شدهاند.
بدیهی است که این موضوع مقدمهای برای استمرار حرکت آنان در جهت اعلام مواضع صریح و رادیکال در عرصه سیاسی و حرکت در جهت تقابل با برخی سیاستهای راهبردی نظام در آینده خواهد بود. از دیگر سو افرادی که در بحبوحه نزاع داغ دو جناح و در کوران یارگیری کارگزاران دولتی از مجلس آینده خود را مستقل معرفی کردهاند و با این وجود اعتماد مردم را به دست آوردهاند، دست به اقدامی قابل تحصین زدهاند که نشان از پرهیز از استفاده موسمی از نام و اعتبار دو جناح رسمی و دولت فعلی دارد و انتخاب آنان به معنای حرکت مردم به سمت ملاک قرار دادن اموری غیر از تبلیغات گسترده ناشی از جنگ شعارها و نامها توسط جناحهای اصلی است و اگر در انتخاب چهرههای مستقل، شایستهسالاری اصل قرار گرفته باشد، نشانهای مبارک از تعالی توانمندی سیاسی مردم محسوب میشود.
این چهرهها اگر در ادامه نیز این استقلال را به وعده و وعیدهای نقد و نسیه دولتیها یا دو جناح نفروشند و یا در هجمههای داغ جاری مجلس خود را گم نکنند، نقطه عطفی خواهند شد در تاریخ مجلس ایران. چه خوب که نیروهای مستقل در یارکشیهای پس از آغاز به کار مجلس دهم همچنان مستقل باقی بمانند و در تصمیمگیریها، مصالح ملی ـ و نه جناحی یا دولتی ـ را ملاک و معیار عمل قرار دهند.
نمایندگان طرفدار دولت که از آنها تعبیر به «وکیل الدوله» میشود، با کمترین اقبال مردمی مواجه شدهاند و تقریبا 5 درصد از مجلس دهم را تشکیل میدهند. تعداد اندک این نمایندگان که برچسب وکالت دولت را به جان خریدهاند نیز نشان از نوعی خلوص در همراهی و وفاداری به دولت فعلی دارند که البته پیشبینی میشود مانند مجلس قبل ـ که تعداد آنها به اندازه انگشتان دو دست بود ـ نتوانند به ایجاد فراکسیونی مقتدر و پرتعداد در حمایت از دولت نقش آفرینی کنند.
در میان نمایندگان مجلس دهم آنان که به اقتضای اتفاقات موسمی و مقطعی از اردوگاه سیاسی رسمی خود جدا شدهاند، بدترین وضعیت را دارند؛ چه اینکه قطعا کسانی همانند لاریجانی، کاظم جلالی، جعفرزاده ایمن آبادی و... که تمام حیثیت سیاسی خود را از اردوگاه اصولگرایی و نیروهای ارزشی به دست آوردهاند، امروز با پشت کردن به پیشینه خود ضمن سلب اعتماد از خود و مواجهه با بحران هویت سیاسی مصداق بارز افرادی هستند که میتوان آنها را «از اینجا مانده و از آنجا رانده» خواند.
بدیهی است که اصلاحطلبان هرگز خوش رقصیهای مقطعی این عده را عاملی برای پذیرش رسمی ایشان در اردوگاه اصلاح طلبی قرار نمیدهند و با پیش بینی اعوجاج سیاسی دیگر از سوی آنان ـ و بازگشت به سمت اصولگراها ـ به آنان اعتماد نخواهند کرد. با این وجود این عده راهی نخواهند داشت جز پیوستن به اردوگاه عملگرایان اقتدارگرا که این روزها «جریان اعتدال» لقب گرفتهاند. از این منظر حیثیت و موجودیت سیاسی این طیف به حمایت از دولت فعلی گره خورده است.
خلوص سیاسی مورد بحث علیرغم مقارنت با برخی اتفاقات احتمالی پرهزینه در آینده، نویدبخش یک ثبات سیاسی بلند مدت در عرصه سیاسی ایران است که در نهایت به افزایش استحکام ساختار قدرت در ایران میانجامد. چه اینکه از یک سو در انتخابهای آینده مردم تکلیف خود را خواهند دانست و از دیگر سو حاکمیت در تنظیم سیاستهای کلان با شخصیتهایی با ماهیت سیاسی واقعی مواجه است که به دقت سیاستگذاریهای کلان ملی، منطقهای و جهانی میانجامد./993/201/ر
نگارنده: عبدالحسن مسلمی شهیدانی