هشدار نسبت به نفوذ بهاییان و دگرگونی مجلس
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه جریانشناسی فکری روحانیت رسای اندیشه، هنگام مطالعه کتاب «مکتوبات و بیانات سیاسی اجتماعی علمای شیعه در دوره قاجار» وقتی به نامهنگاریهای علماء در ایام مشروطه میرسیم، به مکاتباتی عجیب و باورنکردنی برمیخوریم. چه کسی میتواند بپذیرد عوامل نفوذی در آن برهه از تاریخ بیکار بودهاند؟
نگارندگان : حاج شیخ فضل الله نوری، ابوطالب موسوی، سیدعلی طباطبایی، محمدعلی
موضوع: لزوم دگرگونی اساسی در شالوده مجلس شورا
تاریخ : ذیقعده 1325 ه.ق
خدمت با برکت حضرات علماء اعلام و حجج اسلام و عموم آقایان عظام و کافّه تابعین ائمه انام علیهم السلام اطال الله بقائهم.
وضع حاضر مجلس و تبعیت آن به اصول فرنگ و ظهور مذاهب باطله و تسلط فِرَق ضاله و قبول جمله از بابیه و بهائیه و مجوسی و طبیعی و طمّاع و مغرض و غیر مقید به دین، به عضویت، اساس دین و دنیا را متزلزل کرده. هر قدر به زبان موعظه و نصیحت، استدعا(ی) تشکیل مجلس محاکمه و تطبیق شرع مطهر کردیم غیر امتناع، جواب ندادند. هر قدر خواستیم اساس این مجلس را طوری بکنیم که مایه آسایش عباد و امنیت بلاد باشد استنکاف کردند. لهذا هیئت مقدسه علما و طلاب و مومنین و عقلاء مسلمین حاضر شده اند که به بذل نفس نفیس، عهدی را که با خداوند و رسول اطهر نمودند وفا کنند و ودیعه الهی را نگاهداری نمایند و شرع شریف را به طوری که از اسلاف گرفته اند به اخلاف بسپارند (و) پاس صدمات و زحمات حضرت رسول و ائمه هدی علیهم السلام و شهداء و صدیقین و مهاجرین و انصار و اساطین فقه سلف را داشته باشند.
شماها هم کیشان در همین تکلیف با ماها شراکت دارید و از عهد الهی مسئول هستید مشاهده می فرمایید چه انقلابی از بی ترتیبی این مجلس در اقطار ایران است؟ چه قتل ها، چه ظلم ها، چه نهب ها، چه غارت ها، یوماً فیوماً در تزاید است؟ به نحوی که به طور مطلق، امنیت برداشته شده «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ». همت بفرمایید دین خدا را، نصرت کنید این مجلس را به شالوده صحیحه بنا کنیم و اشخاص خداشناس عاقبت بین دیندار به عضویت تعیین نماییم و بندگان خدا را مرفه الحال، دین و دنیا را معمور و کافه ناس آسوده شوند تا بتوانیم از عهده جواب الهی «يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ » برآئیم. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ.» [1]
هشدار نسبت به نفوذ بهاییان و دگرگونی مجلس
نگارندگان : علمای اصفهان
موضوع : رد همکاری با حاج شیخ فضل الله نوری
تاریخ : ذیقعده 1325ه.ق
تلگراف رسید. خیلی تعجب است. قبل از این اساسِ مقدس، هیچ دیده نمی شد جز خلاف شرع و ظلم و تعدی و تعطیل احکام اسلام و عدم اجراء حد و غصب اموال و حقوق و فروش ایران به اجانب. و در تاسیس این مجلس مقدس معتقد هستیم که رفع این معایب خواهد شد و به موجب همین عقیده در تشیید ارکان این اساس مقدس به جان و مال، با کمال شرافت حاضر هستیم و آخر امید ایرانیان است و به هیچ وجه قصوری در لوازم اقدامات تسدید و تشیید آن نخواهیم نمود و هرکس هم در مقام تخریب این اساس حرفی بزند یا اقدامی نماید او را مخّرب شرع انور می دانیم و مایوس از اهل اصفهان بوده باشید، بلکه از کلیه ممالک ایران که بعد از این، احدی همراه نیست و نتایج این گونه مخالفت ها و آن چه بعد از انعقاد مجلس مقدس بر مسلمین وارد آمده از سفک دماء و نهب اموال و تعرض ناموس از جهت این گونه مخالفت می دانیم و خدا و رسول را شفیع می آوریم که دست از این گونه مخالفت بکشید و خود را زیاده نزد خدا و رسول شرمسار ننمائید و مسلمین را به دفاع و قتال با خود وادار ننمائید که عاقبتی وخیم دارد.[2]
هشدار نسبت به نفوذ بهاییان و دگرگونی مجلس
نگارندگان: آیت الله سید عبدالله بهبهانی، آیت الله سید محمد طباطبایی
موضوع: تحرکات جدید مخالفان مشروطه و درخواست محکومیت آنها
تاریخ : ذیقعده 1325ه.ق
خدمت عموم علماء اعلام و حصون اسلام و اعیان و اشراف و تجار و کسبه و اصناف دامت تاییداتهم.
بعد از اجتماع اشرار در توپخانه دولتی و قتل مسلمین و نهب اموال و ضیاع اعراض، از طرف دولت به قرآن مجید اطمینان دادند و از طرف مجلس مقدس هم اطمینان داده شد، ولی هنوز آثار وفاء به عهد ظاهر نیست بلکه حضرات مخالفین، حاج شیخ فضل الله(نوری) و حاج شیخ میرزا ابوطالب (زنجانی) و سید علی آقای یزدی که سیئات اعمالشان بر احدی مخفی و پوشیده نیست با جمعی از الواط محارباً به تحریک محرک اول از مرکز اولی، نقل به یکی از مدارس (دینی) کرده و با وجود آن که یکی از عهود تفرقهی حضرات بود بر خلاف آن رفتار میشود و استشمام بعضی روایح سیئه میکنیم. البته از آن طرف هم مکاتبات و تلگرافات شده و یا میشود، جواب خیلی سخت داده شود و الا کار از دست میرود.
اسلام را دریابید، وطن عزیز را از دست ندهید و آگاه باشید که حضرات در تحصیل مقصود خود اگر چه به تسلیط اجانب باشد مضایقه ندارند.[3]
نگارندگان: ملامحمدکاظم خراسانی، حاج میرزا حسین خلیلی، شیخ عبدالله مازندرانی
موضوع: اعلام افساد حاج شیخ فضل الله نوری
تاریخ : ذیقعده 1325 ه.ق
حجت الاسلام بهبهانی و طباطبایی.
فقط تلگراف ثانی واصل. چون نوری مخل آسایش و مفسد است، تصرف او در امورات حرام است.[4]
مدتی بعد با نقش آفرینی شیخ ابراهیم زنجانی، در13 رجب سال1327، روز ولادت امیرالمومنین آیت الله شیخ فضل الله نوری را در تهران به دار کشیدند[5]
خبر شهادت شیخ فضل الله به آیت الله آخوند خراسانی رسید. بسیار متاثر شد و گریست. مدتی بعد و در پی اخبار ناگوار اوضاع مشروطه که از تهران میرسید آیت الله آخوند خراسانی تصمیم گرفت با سایر علما راهی ایران شود، اما ناگهان در نجف درگذشت !! [6]
جریان فوت مرحوم آخوند از زبان حجت الاسلام و المسلمین حاج میرزا عبدالرضا کفایی( نوه مرحوم آخوند):
«قرار بود صبح سه شنبه 20 ذیحجه 1329 آقای آخوند با اصحابشان به مسجد سهله کوفه رفته، شب چهارشنبه در آنجا بیتوته و توسل به حضرت ولی عصر(عج) پیدا کنند. سپس روز چهارشنبه به کاظمین بروند و علمای عراق هم از کربلا و سامرا در آنجا به ایشان ملحق شوند و همگروه به سمت ایران حرکت کنند. میگفت: شب سه شنبه آخوند آخرین درسش را در مسجد طوسی به پایان رساند و عازم منزل شد. من پشت سر ایشان حرکت میکردم. بین راه پیرزنی جلو آمده سلام کرد و گفت: آقا، مریضی داریم، خواهش میکنم بر این جام آب، دعایی بخوانید تا به مریض بدهیم شفا یابد. آخوند جام آب را گرفته دعایی بر آن خواندند و به زن دادند. وی مجدداً گفت: لطفاً برای تأثیر بیشتر، کمی از آبش نیز صرف بفرمایید و مرحوم آخوند جرعهای از آن را نوشید و جام را به زن برگرداند. این مشاهدات مرحوم شیخ عبدالحسین رشتی در شب تصمیم آخوند به حرکت بود. آنگاه در بین الطلوعین همان شب مرحوم آخوند بعد از ادای فریضه صبح در حالی که مشغول به اذکار تعقیب بعد از نماز صبح بود احساس درد شدیدی در دل کرده، و با اینکه اواخر پاییز و نزدیک زمستان بوده عرق شدیدی در بدن ایشان مینشیند که منجر به فوتشان میشود (فوت آخوند شب 20 آذر سال 1290 ش رخ داده است).[7]
هشدار نسبت به نفوذ بهاییان و دگرگونی مجلس
سه سال بعد آیت الله بهبهانی (از مخالفان شیخ فضل الله) در خانه خود به دست چهار نفر مسلح به قتل رسید .گفته میشود افرادی نظیر سید حسن تقی زاده ( کسی که میگفت: از ناخن پا تا موی سر باید غربی شد) در این توطئه دست داشتهاند[8].
سالهای پایانی عمر آیت الله سید محمد طباطبایی (یکی دیگر از مخالفان شیخ فضل الله) در غربت و انزوا گذشت.[9]
امام خمینی(ره):
شما وقتى كه تاريخ مشروطيت را بخوانيد مىبينيد كه در مشروطه بعد از اينكه ابتدا پيش رفت، دستهايى آمد و تمام مردم ايران را به دو طبقه تقسيمبندى كرد. نه ايران تنها، از روحانيون بزرگ نجف يك دسته طرفدار مشروطيت، يك دسته دشمن مشروطه، علماى خود ايران يك دسته طرفدار مشروطه، يك دسته مخالف مشروطه. اهل منبر يك دسته بر ضد مشروطه صحبت مىكردند، يك دسته بر ضد استبداد. در هر خانهاى دو تا برادر اگر بودند، مثلا در بسيارى از جاها اين مشروطهاى بود، آن مستبد. و اين يك نقشهاى بود كه نقشه هم تأثير كرد و نگذاشت كه مشروطه به آن طورى كه علماء بزرگ طرحش را ريخته بودند، عملى بشود. به آنجا رساندند كه آنهايى كه مشروطه خواه بودند به دست يك عده كوبيده شدند. تا آنجا كه مثل مرحوم «حاج شيخ فضل اللَّه نورى» در ايران براى خاطر اينكه مىگفت بايد «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطهاى كه از غرب و شرق به ما برسد قبول نداريم، در همين تهران به دار زدند.[10]
هشدار نسبت به نفوذ بهاییان و دگرگونی مجلس
آیت الله العظمی بهجت(ره):
انگلیس خود را کشت تا علما و مراجع را در امر مشروطهخواهی بر لَهِ خود موافق کند. بعد هم با چه زحمت، علما به نجف برگشتند و انگلیس از آنها التزام گرفت که دیگر در سیاست دخالت نکنند! حیات انگلیس بهواسطه آنها و دخالت و سیاست آنها بود، ولی بعدها وقتی به قدرت رسید و از آنها مستغنی شد، التزام گرفت که دیگر در سیاست دخالت نکنند[11].
هشدار نسبت به نفوذ بهاییان و دگرگونی مجلس
تهیه وتنظیم: محمد مهدی زارع
[1] . مکتوبات و بیانات سیاسی اجتماعی علمای شیعه دوره قاجار جلد 4، ص 205/ محمد حسن رجبی( دوانی)
[2] . همان ص206
[3] . همان ص208
[4] . همان ص 209 ( نکته: در پاورقی کتاب در خصوص این مطلب چنین آمده؛ [روزنامه] مجلس، س2، ش12، سه شنبه 25 ذیقعده 1325 ق، ص1؛ [روزنامه] حبل المتین ،س1، ش 195، 26 ذیقعده1325، ص1. احتماله این اعلامیه جعلی است و به مراجع مشروطه خواه نجف اشرف نسبت داده شده است.)
[5] . کتاب شیخ ابراهیم زنجانی، زمان، زندگی، خاطرات/ علی ابوالحسنی (منذر)
[6] . ویکی فقه
[7] . http://jamejamonline.ir/Shared/NewsPrint/670072734060648715
[8] . دانشنامه اسلامی
[9] . همان
[10] . صحيفه امام، ج18، ص: 171
[11] . در محضربهجت جلد2، ص71/ محمد حسین رخشاد
/836/د102/ل