۰۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۴
کد خبر: ۵۴۰۶۴۲

نقد داستان‌های کوئلیو و انحرافات آثار او

فرمول‌هایی که کوئلیو پیشنهاد کرده و نسخه‌ای که عرضه نموده، برای بیرون کشیدن انسان‌ها از فشارهای روانی و شکننده تمدن غربی است، نه راهی برای تعالی و تکامل معنوی.
آثار کوئلیو

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، وظیفه خواننده فهیم و بینا، تفاوت گذاشتن بین شکل و محتوا، «پیام درون مایه» نوشته و قالب، ظرفی است که پیام و مضامین را در خود جای داده است. بنابراین اگر از شکل و قالب به کار گرفته شده در آثار کوئلیو که بدون تردید جذاب و مخاطب پسند نوشتن، جزء ویژگی‌ها شکلی نوشته‌های اوست بگذریم، دسته‌ای از مضامین معنوی و پیامی‌های ماورایی در نوشته‌های و گنجانده شده است.

مراد این نیست که مضامین معنوی کتاب‌های او، همه متعالی و تعالی‌بخش و فطری و وجدانی عرضه شده‌اند؛ چرا که پذیرش خدای خطاکار و منفعل و تقدس سحر و جادو ارتباط دادن آیین‌های جنسی با معنویت و نیک بختی، همه از آیین کابلا (قبالا) که کیش رمزآلود و عرفانی یهود است برآمده و کمترین بهره از تعالی و حقیقت در آن یافت نمی‌شود.

مبانی فکری کوئلیو باید در دو بخش زیربنا و روبنا مورد تحلیلی قرار گیرد. بخش قابل دفاع اندیشه وی، اختصاص به وی ندارد؛ بلکه بسیاری از مکاتب کهن و معنویت‌های جدید چنین مفاهیمی را در نوشته‌های خود آورده‌اند و از سوی دیگر محاسن کار کوئلیو یا مربوط به شکل و بسته‌بندی است، و یا مربوط به روبنای فکری وی. منظور از بسته بندی، قالبی است که وی برای عرضه محتوا انتخاب کرده است؛ چرا که قالب رمان، قالبی جذاب است و کوئلیو در استفاده از این قالب موفق عمل کرده است و روبنای فکری او شامل آموزه‌هایی است که در حوزه اخلاق شخصی قابل طرح‌اند؛ مانند محبت به دیگران، ایثار و عشق.

آسیب اندیشه وی نه در روبنای فکری، که مربوط به نظام معرفتی و هستی‌شناسی اوست؛ بلکه به فرجام شناسی، بسیار سست و غیر قابل دفاع است. در واقع نظام غیرتوحیدی و غیر واقع‌بینایه ترسیم نموده است و چنین برداشتی از هستی، آسیب‌های اندیشه‌ای و حتی رفتاری و روانی در پی دارد.

روشن است که با چنین نگرشی، دین از صحنه اجتماع کنار رفته و جادو و آیین‌های جادویی تقدس پیدا می‌کند. نگاه وی مفاهیمی که عرضه می‌کند، می‌تواند در فرار از سردرگمی و بی هدفی مؤثر بوده و زندگی متلاطم را اندکی به سمت تحمل سختی‌ها سوق دهد.

قهرمانان و شخصیت‌های اصلی داستان‌های کوئلیو، افراد بحران دیده و سرگردانند که برای خروج از بحران گلوگاه‌های زیادی پشت سر گذاشته‌اند و در نهایت به «دل سپردن به امیال درونی و راضی بودن به خواهش‌های نفسانی» سرگرم می‌شوند و عمر خود را بدون آنکه به عاقبت آن بیندیشند و در غایت هستی تأمل کنند، به همین روال می‌گذرانند و گذران زندگی به دور از استرس را به عنوان مطلوب ذاتی برمی‌گزینند.

قهرمان داستان‌ها، یعنی ورونیکا در ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، پریم در کتاب شیطان و دوشیزه پریم، آتنا در کتاب ساحره پرتوبلو، ماریا در یازده دقیقه و حتی ایلیای پیامبر در کتاب کوه پنجم که به گفته کوئلیو درصدد القای مقاومت یک پیامبر در برابر خداست و نقش خود کوئلیو در کتاب والکری‌ها، در فضای بلاتکلیفی ظهور می‌کند و در فضای تردید و شک اوج می‌گیرد؛ در نهایت با «تغییر نگاه» به آنچه در اطراف می‌گذرد، پایان می‌پذیرد.

کتاب راهنمای خون آشامی و بایگانی دوزخ که به گفته کوئلیو به آنها اجازه چاپ داده نشد و هرگز چاپ نخواهد شد همین فضای را در افقی تیره‌تر به تصویر می‌کشند. بنابراین مخاطب پس از مطالعه کتاب‌های کوئلیو فقط نگاهش به زندگی تغییر می‌کند و بعد از دل سپردن به تعلیمات او، هیچ گونه دگرگونی روحی و اخلاقی در خود مشاهده نمی‌کند.

نگرش مثبتی که کوئلیو در پی آن است، از قضا نوعی خوش‌بینی است که نیابد ایجاد شود و بدبینی‌ای که به او آن دامن می‌زند مدلی از بدبینی است که باید اصلاح شود. خوش‌بینی وی نه نسبت به آفریدگار عادل هستی و سنت‌های حکیمانه او، بلکه خوش‌بینی به وضع موجود و متولیان ناصالح آن است. بدبینی او نسبت به نظام سلطه و بانیان ظلم و بی‌عدالتی، که نسبت به قوانین حاکم بر هستی و نظامات عالم است. وی نظام حاکم بر جهان را پر از خطا و شرارت می‌داند و مبدأ خلقت را خطاکار می‌بینید.

از طرف دیگر، وضع موجود در جهان را مطلوب معرفی می‌کند و خواننده کتاب‌هایش را به مدارا با وضع موجود ترغیب می‌کند. تبیین‌ها و تفسیرهای وی از هستی، یا به خوش‌بینی غیر واقعی و افراطی منجر می‌شود، یا به نومیدی و خطاوار دیدن نظام‌های حاکم هستی؛ و او تلاش می‌کند در لوای پیشنهاد مفاهیم نو خوش‌بینی از دست رفته را زنده کند و مخاطبان خود را به تحمل همین نظام فراخوانده و به پویایی زندگی آنها کمک کند.

سهم بحران‌ها که کوئلیو از سر گذرانده و سوابق اعتیاد و روان‌پریشی وی را نباید در فهم آثارش نادیده گرفت. آثار او همه از تجربیات شخصی وی برآمده و با نگاه به همین تجربیات معنا می‌شوند؛ به گونه‌ای که خود به صراحت گفته که تجربیات شخصی‌اش بر آثارش سایه انداخته و نقش مهمی در ایده‌های معنوی وی داشته است.

با تأسف فراوان باید گفت که طرح کوئلیو نه «معنوی پویا» و «برنامه متعالی»، که طرحی برای «زدودن یأس» و نومیدی از انسان دل زده و دل مرده معاصر است. فرمول‌هایی که کوئلیو پیشنهاد کرده و نسخه‌ای که عرضه نموده، برای بیرون کشیدن انسان‌ها از فشارهای روانی و شکننده تمدن غربی است، نه راهی برای تعالی و تکامل معنوی. وی در آثار خود فقط درصدد القای خوش‌بینی است. معنویتی که او توصیه‌ای است به پذیرش وضع موجود و امیدواری به آینده.

ایده‌های معنوی کوئلیو از یک طرف نشان از افول معنویت در غرب دارد؛ از طرف دیگر نیز طرحی است برای خروج غرب از بحران معنویت تا شاید بتواند شکنندگی استخوان نظام تمدن غرب را چند روزی به عقب بیندازد.

در نهایت می‌توان پیام معنویت ادعایی کوئلیو را چنین خلاصه کرد:

بشر بحران دیده امروزی، نباید به بحران‌های پیش رو بیندیشد. او باید امیدوارانه عمر خود را در تعقیب رؤیاهایش سپری کند و نگران جهان ابدی نباشد و مطمئن باشد که خواست خدا و رضایت او در همین است./۹۹۸/ت۳۰۲/س

منبع: کتاب«کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حمزه شریفی دوست؛ صفحه ۱۸۸ و ۱۸۹.

 

 
 
ارسال نظرات