وصول و ایصال ارز نفت در تابلوی تفریغ
به گزارش خبرگزاری رسا، افزایش تولید و افزایش صدور نفت خام، میعانات گازی، گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی یكی از دستاوردهای ناشی از اجرای برجام از سوی دولتمردان و حامیان دولت تدبیر وامید تبلیغ میشود، اما باید دانست صدور نفت خام یك مقوله و وصول و ایصال وجه آن مقولهای دیگر است. به حیطه وصول درآمدن وجه هر كالای صادراتی صرف نظر از خامفروشی آن امری ممدوح و عدم اختیار صاحب كالا در چگونگی مصرف ثمن معامله با منع جابهجایی و انتقال وجه كالا و بی اختیاری فروشنده حكایت از وجود مسیر بحرانی ناشی از چنین معاملاتی است كه ادامه آن با عقل و منطق و قانون منطبق نیست.
سال 95، سالی است كه دو سال از توافق ژنو و یك سال از امضای برجام میگذرد، برجامی كه قرار بود به بهای تعطیلی فعالیتهای هستهای، همه تحریمهای نفتی، بانكی، مالی بیمهای و غیره را آن طوری كه رئیسجمهور محترم اعلام رسمی كرده بود لغو شود. سخن این است؛ آیا نفتی را كه با افتخار میگوییم صادراتش از تحریم خارج شده، وصول وجه آن هم از تحریم خارج شده یا نه، وصول وجه آن هنوز در گیرودار تحریم بانكی و مالی قرار دارد. كدام یك؟ به عبارت سادهتر آیا بهای نفت صادراتی ما توسط بانك مركزی وصول میشود یا وصول شده تلقی میگردد؟ پاسخ این پرسش را رئیس كل بانك مركزی با اقرار به Almost nothing یا به عبارتی دستاورد تقریبا هیچ برجام در عدم رفع تحریمهای بانكی داده است، اما باید دید آیا گزارش تفریغ بودجه كل كشور هم در مورد رفع تحریم ارز حاصل از صدور نفت خام هم همین را میگوید؟
توجه و تدقیق در مراتب زیر میتواند اهل فن و صاحبنظران را فارغ از هیاهوی سیاسی با توجه به مبانی مالی و محاسباتی به داوری بنشاند؛
1- با امضای برجام در سال 94 و آنچه كه به عنوان دستاوردهای سه دهه فعالیت صلحآمیز هستهای از دست دادیم، قاعدتا باید همه تحریمهای بانكی، مالی، نفتی، بیمهای و غیره آن طوری كه ادعای دولت است، رفع شده و لغو شده باشد تا افزایش صادرات نفتی ما به نسبت دو برابر دولت قبل توجیه عقلی و منطقی و قانونی داشته باشد.
2- در سال 95 بیش از 370/1 میلیون بشكه نفت خام و 214 میلیون بشكه میعانات گازی و 282 میلیون هزار مترمكعب گاز طبیعی تولید و از محل آن حدود 737 میلیون بشكه نفت خام و بیش از 122 میلیون بشكه میعانات گازی صادرات داشتهایم.
3- ارز حاصل از این حجم صدور نفت خام، میعانات گازی و گاز طبیعی در سال 95 بالغ بر 9/43 میلیارد دلار بوده است. سخن این است؛ آیا این مبالغ ارزی به عنوان درآمد دولت برابر اصل 53 قانون اساسی و ماده 11 قانون محاسبات عمومی و ماده 124 همین قانون به حساب خزانه نزد بانك مركزی یا كارگزاریهای بانك مركزی در خارج از كشور واریز شده و بانك مركزی قادر به دخل و تصرف در آن، نقل و انتقال آن و مصرف آن در جابهجاییهای مطمح نظر دولت یعنی بانك مركزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی در سال 95 كه یك سال از امضای برجام گذشته، بوده است یا نه؟ آیا گزارش تفریغ پاسخی بر این پرسش دارد؟
4- اهمیت پاسخ به این پرسش در آن است كه بدانیم وقتی سیستم بانكی حاكم، قادر به نقل و انتقال 200 هزار دلار كمك ایرانیان مقیم خارج به زلزلهزدگان نیست، چگونه 9/43 میلیارد دلار عواید حاصل از صدور نفت قابلیت انتقال از خریدار خارجی به فروشنده ایرانی به ماهو شركت ملی نفت ایران در پسابرجام دارد؟
5- منظور نمودن یك وجهی به یك حساب با واریز كردن آن به یك حساب بانكی دو مقوله جداست. حكم مقنن در قانون بودجه 95 بر واریز 20 درصد وجوه حاصل از ارزش نفت خام، گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی صادراتی به حساب صندوق توسعه ملی (كه به صورت كش یا حواله) دارد. وقتی وجهی وجود خارجی ندارد، چگونه میتوان درصدی از آن را به حسابی واریز كرد؟
6- گزارشگر تفریغ بودجه میگوید منابع حاصل از صادرات نفت خام و میعانات گازی پس از كسر بازپرداخت تعهدات بیع متقابل 5/36 میلیارد دلار است كه 20 درصد آن مبلغ 3/7 میلیارد دلار توسط بانك مركزی به حساب صندوق توسعه ملی واریز شده است. آیا بانك مركزی این 5/36 میلیارد دلار را وصول كرده تا 3/7 میلیون آن را به حساب صندوق توسعه ملی واریز كند یا فقط آن را منظور كرده است؟
7- باید شركت نفت وجهی را بابت صادرات دریافت كند و به حساب بانك مركزی طبق بند «ب» ماده 1 قانون الحاق 2 واریز كند تا بانك مركزی درصد آن را به حساب صندوق جابهجا كند. وقتی شركت نفت یك دلار از 640 میلیون دلار مازاد صادرات گاز را به حساب بانك مركزی واریز نكرده و آن بانك هم وجهی را به حساب صندوق توسعه ملی منتقل نكرده، علتش چیست؟ تحریم بانكی یا تخلف مسئولین نفتی، كدام یك؟
8- سهم صندوق توسعه ملی از منابع حاصل از صادرات فرآورده طبق قانون 20 درصد است. 6/5 میلیارد دلار در سال 95صادرات فرآورده نفتی داشتهایم، 20 درصد آن میشود 1/1 میلیارد دلار كه فقط 73 میلیون دلار آن به حساب صندوق واریز شده و الباقی به مبلغ 048/1 میلیون دلار آن به حساب صندوق واریز نشده، علت چیست؟ وجهی وجود نداشته تا به حساب صندوق واریز شود یا وجود داشته، بانك مركزی و شركت ملی نفت از حكم قانونی استنكاف نمودهاند. كدام یك؟
9- مخلص كلام؛ تحریمهای فلجكننده قبل از برجام در جریان گردش وجوه نقد ارزی ما به حساب خزانه نزد بانك مركزی اخلال میكرد. پس از برجام با دادن ده ها امتیاز بنا بر آنچه كه رئیسجمهور محترم اعلام كرد تمامی تحریمهای مالی، بانكی، نفتی، بیمهای و... ازجمله تحریم بانك مركزی بالمره یعنی همزمان با اجرای برجام در سال 94 لغو شده جای جای تفریغ بندهای تبصره یك قانون بودجه سال 95 این لغو را نشان نمیدهد. اگر بند و جزء و عبارتی از تفریغ حاكی از وصول و ایصال عواید حاصل از ارز صادرات نفت و گاز و میعانات و فرآوردههای نفتی است، بفرمایند كدام سطر از سطور گزارش تفریغ تبصره یك قانون بودجه موید این وصول و ایصال است؟
10- ختم كلام اینكه؛ عواید حاصل از صدور نفت خام، فرآورده، میعانات گازی، گاز طبیعی به ارز توسط بانك مركزی وصول میشود یا وصول شده تلقی میشود، دو مقوله جدا از هم هستند كه باید در گزارش تفریغ روشن شود. اینكه این ارز وقتی قرار است به صورت ریال به حساب درآمد عمومی واریز شود چگونه تسعیر میشود؟ در كدام بازار پولی داخل یا خارج از كشور تبدیل میشود؟ تكمیل حصول اطمینان از همین وصولی یا وصولی تلقی شدن است. ارتباط پاسخ این پرسش با نقدینگی 1424 هزار میلیارد تومانی موجود و حجم بالای اوراق منتشره تحت عنوان اوراق تسویه خزانه كه نوعی چاپ پول محسوب میشود، میتواند عیار گزارش تفریغ بودجه كل كشور را بالا ببرد. آیا مجلس بهماهو كمیسیون برنامه و بودجه و عناصر خدوم در دولت و كمیسیونهای مربوطه در یك سو، شورای پول و اعتبار و هیئت نظارت بانك مركزی مایل به این عیارسنجی در چارچوب وظایف قانونی خود هستند؟
وقتی وزیر امور خارجه دولت تدبیر و امید میگوید 20 ماه پس از برجام هنوز هم نمیتوانیم یك حساب بانكی در انگلیس باز كنیم، چطور میشود ادعای وصول میلیاردها دلار ارز عواید حاصل از صادرات نفت و گاز و فرآوردههای نفتی را باور كرد؟
ادعای لغو همه تحریمهای مالی، بانكی و... آن هم به صورت بالمره توسط رئیسجمهور با اقرار وزیر امور خارجه و متن تفریغ بیانگر آن است كه به نظر می رسد ارز نفت وصول نمیشود، بلكه وصول شده تلقی میگردد. اگر غیر این است، بسمالله، قل هاتو برهانكم./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: رسالت