مسؤولیت سخن گفتن
به گزارش خبرگزاری رسا، علی دارابی نوشت: آزادی بیان و عقیده از اصول مطرح حقوق بشر و یک حق همگانی برای آحاد جامعه انسانی در جهان محسوب میشود.
امروزه رابطه معناداری میان مردمسالاری و دموکراسی و حاکمیت اکثریت با حق اظهار نظر و بیان وجود دارد. رژیمهای سیاسی دنیا را بر پایه این شاخصه مهم در دستهبندیهای حکومتی میشناسند.
آزادی بیان و عقیده و حق اظهارنظر درباره مسائل مختلف اگرچه امری همگانی است اما بهدلیل «سواد رسانهای»، «جامعهپذیری سیاسی»، «وجود احزاب سیاسی کارآمد» و تربیتهای سیاسی که جوامع پیشرفته و دموکراتیک دارند، ساختارمند، نظاممند و برخوردار از یک منظومه حقوقی شناختهشده است.
اتفاقاً در این جوامع پیشرفته و مترقی، مردم و مسوولان در برابر سخن و گفتاری که بیان میکنند و مواضع و رویکردی که در عرصههای مختلف اتخاذ میکنند، متعهد هستند و مسوولیت دارند.
اینگونه نیست که به صرف برخوردار بودن از آزادی بیان و حق اظهار نظر مردم و مقامات، آنان اجازه داشته باشند شایعات را رواج دهند، اخبار سری و محرمانه و طبقهبندیشده کشور را در توییت و کانالهای خود اعلام کنند یا از اطلاعات در اختیار له یا علیه دیگری سوءاستفاده یا با آنها تسویهحساب باندی و جناحی کنند.
اما با کمال افسوس و تأسف در ایران امروز آنچه رایج شده، جایگزینی شایعات به جای واقعیت، انتشار اخبار طبقهبندی و سری کشور به نام اظهارنظر، عدمقبول مسوولیت و تکلیف در برابر اظهارنظر و مواضعی که تکتک ما آدمها و صد افسوس مسوولان کشوری اتخاذ میکنند، است و آنچه این مسأله را در کشور به یک معضل تبدیل کرده، فقدان سازوکار حقوقی و قانونی مشخص و سیطره افراد بر قانون است.
در کجای دنیا میتوان جامعهای را سراغ گرفت که هنگام جنگ نرم با استکبار و ایادی آن که مهمترین اهداف این دشمنان همانا «تحریف واقعیت»، «رواج شایعات»، «گسترش تهمت و افترا به یکدیگر»، «بیاعتماد کردن مسوولان و نهادهای قانونی نزد افکار عمومی» و «جابهجایی دوست و دشمن» است، ما از زبان خودمان، رسانهها، مطبوعات و مسوولان اینها را شاهد باشیم. این یک جرم بزرگ و ظلم کبیر در حق جامعه و دستاوردهای انقلاب اسلامی است.
هرودوت، مورخ شهیر و بزرگ دنیا میگوید:
«ایرانیان بسیار کم سخن میگویند و در گفتار خود بسیار جانب احتیاط را مراعات میکنند زیرا بیم آن دارند که در اثر زیاد سخن گفتن مبادا به دروغ متوسل شوند که دروغ بزرگترین منکر و بدی در نزد ایرانیان محسوب میشود.»
آیا از خودمان پرسیدهایم ، مؤلفهها و مختصات فرهنگ و تمدن بزرگ و پیشینه تاریخی ایرانیان که از آن یاد میکنیم و به آن میبالیم، کدام است؟
به راستی جامعه امروزی ما با هنجارها و ارزشهای ایرانی- اسلامی ما چه نسبتی دارند؟ چرا این همه راحت به این و آن انگ و برچسب میزنیم و آب از آب تکان نمیخورد؟
مسوول این همه سیاهنمایی، نفرتپراکنی، اختلافاندازی، چندپارهکردن جامعه، به جان هم انداختن مردم، تجزیه و تقابل نیروهای انقلاب و... چهکسی، چه نهادی و چه مسوولی است؟
مبادا مخاطبان این نوشته احساس کنند که من مدافع سانسور، استبداد و اختناق هستم، بلکه برعکس همواره از موهبت آزادی و حق اظهار نظر و پذیرش دیدگاههای مختلف و بالا بردن شرح صدر و سقف تحمل جامعه سخن گفته و نوشتهام.
سخن اصلی بر «یله و رها»بودن سخنگفتن و هیچگونه تعهد، رسالت و مسوولیت حقوقی، قانونی، جزایی و کیفری در برابر اظهارنظرها نداشتن است.
دولت، مجلس و قوهقضاییه اگرچه خود در صف اول مخاطبان این نوشته هستند اما باید قانونی شفاف و روشن وضع کنند تا هم از آزادی بیان و اظهار نظر بهعنوان یک موهبت الهی و نیز ارزش مسلم بشری صیانت و حمایت شده و هم، تکلیف دروغگویان، شایعهسازان و افراد بیمسوولیت برای همیشه روشن شود.
و چه بجاست که فریاد برآوریم: «آزادی! چه جنایتها و خیانتهایی که به نام تو در حق تو روا نمیشود.»/1360/د101/ب1