جنگ غزه و معادلات قدرت منطقه ای
به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه خراسان در یادداشت روز خود نوشت: بحث خروج آمریکا از منطقه جنوب غرب آسیا موجب خلأ قدرتی میشود که دولت های مختلف را به تلاش برای ایجاد موازنه های جدید سوق داده است. چند هفته پیش در همین جا توضیح دادیم که درگیری دریایی ایران و صهیونیست ها و همچنین حملات سایبری را باید در چارچوبی بزرگ تر برای تعیین حد و مرز قدرت در آینده خاورمیانه دید. به نظر میرسد جنگ وحشیانه اخیر را باید در همین چارچوب نیز تحلیل کرد . صهیونیستها در جبهه های متعددی درگیری امنیتی دارند که بخش اعظم آن خارج از مرزهای سرزمین اشغالی است. در شمال حزب ا... و شمال شرق سوریه؛ اما وقتی رو به دشمنان قوی خود در مرزهای شمالی می کنند، در پشت سر خود دشمنی گرچه ضعیفتر اما فعال و دارای قدرت ضربه را دارند. این ضعف شدید موجب شده است این بار با تمام توان خود برای تغییر موازنه در غزه اقدام کنند.
از آن جهت که اشغال زمینی در غزه غیرممکن است (با توجه به جمعیت و تراکم و تونل های مخفی ) این تلاش باید برای سرکوب شدید مقاومت و منصرف کردن گروه های فلسطینی از هرگونه اقدام در آینده، صورت گیرد. در واقع صهیونیست ها در تلاش هستند تا معادله خود را بر مقاومت تحمیل و با ساکت کردن گروه های فلسطینی، مسئله امنیتی خود در جنوب غرب را برای همیشه حل کنند. این هدف در صورت تحقق، بخشی از پازل محور مقاومت را ناقص میکند و تمرکز اسرائیل بر دیگر قسمتهای پازل را افزایش میدهد. از همین جهت است که اختلافات سیاسی داخلی پس از چهار دور انتخابات تا حدی درباره این جنگ کنار گذاشته شده و افراد دخیل در حاکمیت این رژیم متفقالقول بر تداوم جنگ تا تضعیف قطعی مقاومت در غزه هستند. در طرف دیگر، مقاومت در غزه سعی دارد تا موازنه مد نظر خود را به دشمن تحمیل کند. این اتفاق اما با کمبود شدید امکانات مواجه است؛ کمبودی که علت آن محاصره 15 ساله غزه است.
در واقع تا همین جای کار نیز باید به این جهادگران شجاع تبریک گفت که توانسته اند بیش از 3000 راکت و موشک به سمت سرزمین های اشغالی پرتاب کنند اگر چه چیزی کمتر از 300راکت و موشک (یعنی حدود 10 درصد) در داخل سرزمینهای اشغالی به زمین نشسته است. با همه این ها باید توجه داشت که طبق برآوردهای اولیه هزینه جنگ در هفته اول برای اسرائیل بسیار سنگین بوده است. برای مثال برآوردهای اولیه نشان میدهد فقط برای رهگیری راکت های مقاومت، حدود نیم میلیارد دلار از کیسه صهیونیست ها خرج شده است. تعطیلی سراسری و ترس گسترده در مناطق اشغالی نیز از دیگر هزینه های عمومی برای اسرائیل بوده است. البته موازنه داخلی سرزمین های اشغالی یکی از مهمترین اتفاقات در این دوره از جنگ بوده است. اتفاقی که نیروهای امنیتی اسرائیل را به شدت بهت زده کرده و در صورت گسترش میتواند تبدیل به بحرانی عمیق شود. برخی رویش ها و حمایت ها از آرمان فلسطین مانند آن چه در کرانه باختری و مرزهای اردن و لبنان اتفاق افتاد نیز از مواردی است که باید به عنوان رخدادهای جدید و ضربه زننده به اسرائیل نام برد. خلاصه این که متغیرهای متعددی در 10 روز گذشته رخ داده است اما با توجه به اهداف پیش گفته این رژیم بعید به نظر میرسد این هزینهها فعلا از تداوم عملیات وحشیانه اسرائیل علیه غزه جلوگیری کند.
در این جاست که فشار خارجی شاید بتواند راهگشای توقف جنگ باشد. متاسفانه کشورهای اسلامی با حداقل اقدامات به این وحشیگری پاسخ داده اند و برخی از آنان نیز در توافق عادی سازی عملا به آرمان فلسطین پشت کرده اند. فشارهای بین المللی نیز در سازمان ملل با مخالفت آمریکا مواجه شده و چندان الزام آور نیست. اما نکته مهم اقدامات مردمی در سراسر جهان برای فشار به دولت ها در مسیر فشار به اسرائیل است. دولت بایدن که در اصل حمایت از اسرائیل تفاوتی با دولت های قبلی ندارد، در برخی فروعات تفاوت هایی با دولت قبلی این کشور دارد. لذا می توان حمایت بایدن از آتش بس را در همین چارچوب دید؛ حمایتی که احتمالا در حد حرف باقی می ماند و به فشار واقعی و اساسی برای توقف جنگ بدل نمی شود. متغیر بعدی روشن شدن دیگر جبهه های اسرائیل است.
امری که قطعا این رژیم بدون عمق سرزمینی را در فشاری بی سابقه قرار خواهد داد؛ اما مشکل این جاست که دیگر جبهه ها دارای درگیریها و مشکلاتی هستند که بعید است به این راحتی توان درگیر شدن را داشته باشند.خلاصه این که رژیم صهیونیستی به دنبال این است تا مسئله غزه را یک بار برای همیشه حل کند تا وضعیت قدرت این دولت در خاورمیانه پس از آمریکا تثبیت شود. از همین جهت مسئله برای تمام اضلاع صهیونیستها اساسی است. تداوم حملات موشکی و راکتی و فراگیر تر شدن فشار افکار عمومی جهانی بر دولت ها و حامیان این رژیم می تواند صهیونیست ها را از تداوم جنگ منصرف کند. باید به غزه و کمک الهی چشم دوخت تا این موازنه به نفع جبهه مقاومت رقم بخورد.