شورای نگهبان با کدام ساز شما برقصد؟!
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حدودا ️از شب سهشنبه که اخباری غیر رسمی مبنی بر اعلام نظر شورای نگهبان نسبت به تایید صلاحیت هفت نفر از واجدان شرایط برای انتخابات ریاست جمهوری منتشر گردید، موجی از موضعگیریهای موافق و مخالف در فضای رسانهای کشور به راه افتاد. ️برخی از تحلیلگران سیاسی از سر مخالفت و بهانه گیری، بعضی به دلیل عدم احراز صلاحیت کاندیدای محبوبشان، و عدهای نیز از سر شفقت و دلواپسی برای احتمال کمرنگ شدن حضور مردم در پای صندوقهای رای، نسبت تصمیم شورای نگهبان معترض و شاکی شده، و هر کدام با روشی ابراز امیدواری برای نقض این تصمیم نموده، و نیم نگاهی به احتمال حکم حکومتی رهبری برای احراز صلاحیت چند کاندیدای دیگر انداختند.
بیان چند نکته پیرامون تصمیم مهم وانقلابی شورای نگهبان ضروری به نظر میرسد که به توفیق الهی به عرض میرسانیم:
۱_ بنیانگذار حکیم جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی با تشکیل شورای نگهبان در صدد این بود تا سنگ بنای حراست از قانون را در کشور مستحکم نماید. ایشان افرادی متقی، متدین، کارشناس فقه و کاربلد را به عضویت شورای نگهبان درآورد به این امید که به چیزی جز رضایت پروردگار فکر نکرده، مصلحت و منافع شخصی و حزبی را مقدم بر وظایف قانونی خود ننمایند. بنابراین از باب "ما مامور به تکلیفیم نه مامور به نتیجه"، شورای نگهبان موظف بوده و هست که نه به جنبه سرلشگر بودن برخی کاندیداها توجه کند، و نه به جنبه معاون اول بودن برخی، و نه به برادر عضو شورا بودن بعضی دیگر، و نه به خط و خطوط سیاسی کاندیداها، و نه به تحصیل خوشایند فلان حزب و فلان شخص مشهور و متنفذ کشور توجه نماید، بلکه فقط و فقط میبایست فارغ از اغراض و هوسها به تکلیف قانونی و شرعی خویش عمل کند.
۲_ برخی احزاب و گروههای سیاسی معترضند چرا شورای نگهبان اقدام به مصلحتاندیشی نکرده، و چرا از همه طیفها و جناحها و سلیقههای سیاسی یک یا چند کاندیدا معرفی نکرده است؟!
در جواب باید گفت ظاهرا این دست منتقدان دچار خطای محاسباتی گشته، پیش فرض غلطشان این است که این شورا باید کار مصلحت سنجی و مهندسی انتخابات را بر عهده میگرفته تا نهایتا همه جناحهای سیاسی کشور را از خود راضی و خرسند نماید!.
این در حالی است که اساسا شورای نگهبان وظیفه دارد بر اساس مقررات قانونی، اسناد، مدارک، استعلام از نهادها، و در نهایت با رای اکثریت اعضا، نتیجه احراز صلاحیت را اعلام کند، نه اینکه خودسرانه اقدام به مصلحت سنجی و مهندسی انتخابات و تحمیل سلیقه شخصی خود به مردم کند.
ثانیا: باید دانست که وظیفه راهبردی شورای نگهبان سامان دادن به امور گروهها و احزاب ورشکسته سیاسی نبوده، و قرار نیست که ضرورتا از هر حزب و جناح سیاسی کشور یک نفر را ناچارا احراز صلاحیت نماید تا در عرصه انتخابات جایشان خالی نباشد.
ثالثا: اگر هم مصلحت اندیشی را جزو حیطه اختیارات و وظایف شورای نگهبان فرض کنیم_ فرض محال که محال نیست_ باز هم در پاسخ خواهیم گفت که مصلحت اندیشی برای توجیه حضور برخی کاندیداهای غربگرای مدعی اصلاحات و تدبیر، مربوط به زمانی است که این جریان غربشیفته با رویکرد "دیپلماسی التماسی" در بدنه جامعه و افکار عمومی اندک مقبولیت و آبرویی داشته باشند، نه حالا که تا اسم سردمداران دولت تدبیر و امید به میان میآید، لنگه کفشها و فحش و ناسزای مردم به هوا میرود!
۳_ یک ضرب المثل قدیمی است که میگوید "درِ دروازه را میتوان بست اما درِ دهانِ مردم را نمیتوان بست". این ضرب المثل کنایه از این است که جلوی نیش و کنایهها، اشکالتراشیها و بهانههای اسرائیلی افراد غرض و مرض دار را هیچگاه نمیتوان گرفت، و تلاش برای راضی ساختن آنها، نوعی "آب در هاون کوبیدن" است.
امروز شاید بتوان گفت که این ضربالمثل حکایتگر حال برخی از بهانهجویان و اشکالتراشان به تصمیم انقلابی شورای نگهبان است. نشان به آن نشان که وقتی از رای اشتباه و عدم دقت برخی مردم کوچه و بازار در رای دادن به دولت تدبیر امید گلایه میکنیم، _بدون آنکه به اشتباه تاریخی خود در رای دادن بدون تفکر و تحقیق به جناب روحانی اعتراف نموده، و بدون آنکه به خطای خود در تقلید ناشیانه از سلبریتیها اقرار کرده، و بدون آنکه خودشان را مقصر وضع موجود بدانند و بدون آنکه زبان به عذرخواهی و ندامت باز کنند _ به سرعت در جواب می گویند: "خب اگر پریزیدنت روحانی لایق سکانداری کشتی انقلاب و شایسته ریاست قوه مجریه نبود، پس چرا شورای نگهبان او را تایید نمود؟. ما به شورای نگهبان اعتماد کردیم و خیال کردیم هرکسی را که شورای نگهبان احراز صلاحیت کند، پس حتما قابلیت رای گرفتن و لیاقت نشستن بر منصب ریاست جمهوری را دارد"
اما حالا که شورای نگهبان با شجاعت تحسین برانگیز اقدام به عدم احراز صلاحیت برخی کاندیداهای غیرانقلابی و دخیل در وضع موجود کرده، و در واقع از رای آوری برخی کاندیداهای غیر انقلابی پیشگیریکرده است، ناگهان شاخکهای برخی اشکالتراشان تحریک شده، زبان به اعتراض گشوده که " وامصیبتا! آزادی انتخابگری ما نقض شده، به سلیقه و رای و نظر مردم اهانت شده!، سرکوب و دیکتاتوری صورت گرفته!، انتخابات فرمایشی شده!، کاندیدای محبوب ما رد صلاحیت شده!، انتخابات تک حزبیگشته!، عرصه رقابت را بند آوردهاند!، و ... "
بالاخره ما نفهمیدیم که شورای نگهبان باید کاندیداهای ناکارآمد را تایید کند یا رد صلاحیت نماید؟ لطفا بفرمائید با خودتان چند چند هستید؟ با کدام ساز شما باید رقصید تا آرام و قانع و راضی گردید؟ منطق شما چه چیزی اقتضا میکند؟ بالاخره اشخاصی که صلاحیتشان دچار خدشه و انقلت است و جای اما و آن دارد، باید تایید شوند یا نشوند؟ با کدام ساز شما باید رقصید؟!
️بالفرض که شورای نگهبان همین چند کاندیدای احراز صلاحیت نشده را تائید می کرد، به احتمال زیاد الان رسانههای ضدانقلاب، قلم به دستان مزدور، شبکههای ماهوارهای خارج نشین، سلطنتطلبان، بدخواهان انقلاب و بطور خلاصه همان کسانیکه فقط بلدند سیاه نمایی کرده، عملکرد نهادهای انقلابی را زیر سوال برده، اعتماد مردم به نظام اسلامی تضعیف را تضعیف ساخته، نانشان در هوچیگری و فضاسازیهای رسانهای است، کاری ندارند جز ایجاد خدشه در تصمیم نهادهای انقلابی، و ... چه بسا الآن درحال توییت زدن علیه این شورا بودند که چرا این کاندیداهای آنچنانی با این سوابق کذایی را احراز صلاحیت کردهاند؟!.
اصلا مگر سوال رایج و جدی تودههای مردم کوچه و بازار در طول 8 سال مدیریت دولت ناکارآمد تدبیر و امید، چرایی تایید صلاحیت روحانی و جهانگیری نبود؟ مگر شورای نگهبان متهم به مصلحت اندیشی و تخلف قانونی نمی شد؟!
بنابراین از آنجایی که معلوم نیست با کدام ساز این جماعت باید رقصید تا خوشحال گردند، پس چه بهتر که شورای محترم نگهبان با خلوص نیت کار کرده، تنها رضایت پروردگار را مدنظر داشته، و از راضی کردن خلقالله _که هیچگاه راضی و قانع نمیشوند_ دست بشوید.
۴_ ️آیا با کارنامه گهربار _بخوانید نکبتبار_ و پروندهی درخشان _بخوانید سیاه_ و با آنچُنان رونق اقتصادی که به بار آوردهاند، با افتضاحاتی که برخی از این حضرات کاندیدا در دولت تدبیر و امید رقم زدهاند (همچون: گرانیهای افسارگسیخته، معطل ساختن اقتصاد کشور برای انجام دیپلماسی استرحامی و توافقات هستهای منتهی به ننگنامه برجام ، تقابل با مصالح انقلاب و مردم، سوء استفاده از بیت المال، کوک کردن ساز سازش، کرنش در برابر استکبار جهانی، اعتماد بیجا به طرفهای عهدشکن غربی، عقبنشین یکطرفه از حقوق هستهای، انحراف روشن از خط امام خمینی در باب عدالتگستری و استکبارستیزی، عدم حمایت از مستضعفان و پابرهنگان و زاغه نشینان، کوچک شدن هرچه بیشتر سفره معیشت مردم، دامن زدن به واردات بیرویه اجناس لوکس خارجی، عدم حمایت از تولید داخلی، میدان ندادن به جوانان بااستعداد و شرکتهای دانش بنیان، تحقیر توانمندیهای داخلی از طریق واگذاری پروژههای کوچک و بزرگ اشتغال ساز به شرکتهای رقیب خارجی، تداوم راه شبه روشنفکران غربزده نظیر تقیزاده و تقلیل سطح کارآمدی جوان ایرانی به ساختن لولههنگ و پختن قرمه سبزی و پخت آبگوشت بُزباش، گسترش فقر و بیکاری و آسیبهای اجتماعی، به تعطیلی کشاندن یا نیمه تعطیل نمودن حدود شصت هزار واحد تولیدی که منجر به بالا رفتن میزان بیکاری و رکود تورمی گشت، بر باد دادن ۱۸ میلیارد دلار از ذخایر ارزی کشور در ماجرای دلار جهانگیری ۴۲۰۰ تومانی، سوء مدیریت در اداره بازار مرغ و روغن و شکر و نهادههای دامی و ..._ انتظاری جز رد صلاحیت آنان توسط شورای محترم نگهبان باید داشت؟!
۵_ "ملتی که تاریخ را مطالعه نمیکنند یا دچار ضعف حافظه تاریخی هستند، محکوم به تکرار تاریخ خواهند بود". این جمله مشهوری است که در باب اهمیت بازخوانی تاریخ گفته و شنیده میشود. امیرالمومنین علیهالسلام فرمود: "من غنی عن التجارب، عمی عن العواقب": کسیکه خود را بینیاز از مرور تاریخ و کسب تجربه گذشتگان بداند، بصیرت خود را از دست داده، نابینا و عاجز از آیندهنگری میگردد.
افرادی که به تصمیم انقلابی و هوشیارانه شورای نگهبان خدشه وارد میکنند آیا به راستی مگر فراموش کردهاندکه در طول 8 سال گذشته، چه خوندلها و مصیبتهایی بخاطر حضور و تسلط یک فرد غربگرای فاقد صلاحیت بر قوه مجریه، به اقتصاد و فرهنگ کشور وارد شد؟ مگر شاهد نبودیم که چگونه سیاست، اقتصاد، روابط خارجی، عزت و بسیاری از دستاوردهای انقلاب، قربانی حضور فردی غربشیفته و کدخدا محور در راس قوه مجریه شد که با اعتماد سادهلوحانه به وعدههای نسیه و فریبکارانه متمدن نمایان اروپایی و امریکایی، کشور را تا لبهی پرتگاه اقتصادی و فرهنگی کشانیدند؟
شبهه افکنان و ناقدان تصمیم قاطع شورای نگهبان باید صراحتا اعلام دارند که آیا باز هم میخواهند از یک سوراخ دو بار گزیده شوند؟! به عبارت روشنتر آیا در صدد هستند تا از سوراخ تایید یک کاندیدای لیبرال غربگرا_ که معتقد به دیپلماسی انظلامی بوده، و کلید حل مشکلات را در نیویورک و لوزان و ژنو و وین جستجو مینماید_ مجددا گزیده شوند؟! (افلا تعقلون؟!)
۶_ امیرالمومنین علیهالسلام در اهمیت انصاف و خود را در جای دیگران قرار دادن و ضرورت پرهیز از قضاوت عجولانه اینگونه میفرماید: (انَّ اعظمَ المَثُوبه مثوبهُ الانصاف) (مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ج ۳۱۰). مطابق این روایت شریف یکی از بزرگترین ثوابها و پاداشها در روز قیامت، ثواب انصاف داشتن است.
منتقدین و شاکیان تصمیم شورای نگهبان خوب است برای لحظاتی کلاه خود را قاضی کرده، انصاف را سرلوحه قضاوتگری خویش قرار داده، خود را به جای اعضای شورای نگهبان فرض کرده، و منصفانه به این سوال پاسخ دهند که:
با در نظر گرفتن مفاسد برادر آقای جهانگیری و پرونده های متعدد اسحاق جهانگیری در هدر دادن میلیاردها دلار ارز و طلای کشور به رانت خواران، و با لحاظ نقش چشمگیر ایشان به عنوان معاون اول در غالب تصمیمات اقتصادی و مدیریتی دولت روحانی، چگونه میتوان از شورای نگهبان انتظار داشت تا ایشان را احراز صلاحیت نموده و به عنوان کاندیدای شایسته ریاست جمهوری معرفی نماید!؟
به راستی اگر وجدان منصف را به میدان آوریم آیا صحیحتر و منصفانه تر نبود به جای اینکه آقای جهانگیری را در صف کاندیداهای ریاست جمهوری ببینیم، ایشان را در صف نوبت دادگاه و در جایگاه محاکمه و پاسخگویی مشاهده میکردیم؟!
همچنین با نگاهی به رویکرد سوال برانگیز آقای علی لاریجانی در حمایت تمام قد از عملکرد دولت روحانی در طول دوران ریاستش بر مجلس شورای اسلامی _که جایگاه ایشان را از وکیل المله بودن به وکیل الدوله بودن تقلیل داد _ با لحاظ زد و بندهای پیدا و پنهان آقای لاریجانی برای کسب رای اعتماد وزیران ناکارآمد دولت روحانی و تلاش برای عدم استیضاح رئیسجمهور و برخی وزرای نالایق ایشان، اهتمام برای جاده صاف کردن لوایح و تصمیمات مدنظر دولت تدبیر و امید، اجازه کافی و وافی ندادن به منتقدین برجام در صحن علنی مجلس برای افشای ابعاد خسارتبار برجام، کوشش برای تصویب بیست دقیقهای طرح مرتبط با ننگنامه برجام، همراهی با دکتر روحانی در افزایش سه برابری و غافلگیرانه قیمت بنزین و در ادامه روشن نمودن تنور فتنه بنزینی در سال ۹۸، تشویق و به خط کردن نمایندگان مجلس برای تصویب طرح ذلتبار FATF و پالرمو و سایر لوایج استعماری، تحصیل فرزند وی در آمریکا و احتمالا تابعیت آمریکایی گرفتن او در حین تحصیل، و ... چگونه میتوان از شورای محترم نگهبان انتظار داشت تا آقای لاریجانی با آن سوابق درخشان و مشعشع _بخوانید افتضاح آمیز_ را احراز صلاحیت نماید؟ آیا انصاف و وجدان شما گزینه دیگری غیر از رد صلاحیت را پیشنهاد میکرد؟!
همچنین منتقدین به عدم احراز صلاحیت امثال احمدی نژاد و تاجزاده توسط شورای نگهبان باید منصفانه پاسخ دهند که آیا توقع داشتند حملات مکرر احمدی نژاد و تاج زاده به اصول و مبانی انقلاب و ولایت فقیه، تشکیل فرقه انحرافی بهار، برهم زدن فضای عمومی و باورهای مردم توسط این جماعت مذبذب، و ... باید برای شورای نگهبان قابل اغماض و چشم پوشی بوده باشد؟! به راستی اگر خودتان در جای شورای نگهبان بودید و قرار بود حافظ ارزشها و نگهبان انقلاب اسلامی و پاسدار آرمانهای انقلاب و خون شهیدان بودید، آیا چنین کاندیداهای غیر انقلابی _ که بوی نفوذزدگی، براندازی و همکاری با دشمن از اقدامات آنها به مشام میرسد_ را تایید صلاحیت میکردید!؟ به راستی انصاف و وجدان شما چگونه حکم میکند؟!
۷_ برخی دیگر از اشکالتراشان و منتقدین تصمیم شورای نگهبان بر طبل لزوم مشارکت حداکثری در انتخابات کوبیده، و خیال میکنند رد صلاحیت برخی از نامزدهای منتسب به مدعیان جناح اصلاحات و اعتدال، میتواند به مشارکت حداکثری آسیب رسانده و حضور حمایتگرانه مردم از انقلاب را در پیش چشم جهانیان کمرنگ نماید!
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اولا: حضور پررنگ ملت در پای صندوقهای رای و مشارکت حداکثری اگرچه یک ضرورت حیاتی و مایه آبرومندی برای انقلاب است، ولی تامین این هدف عالی در حیطه مسئولیتهای شورای نگهبان نبوده و نیست، بلکه تحقق حضور حداکثری و ایجاد رغبت برای حضوری سبز و بانشاط پای صندوقهای رای بر عهده ارگانهایی نظیر صدا و سیما، موسسات فرهنگیتبلیغاتی، نخبگان حوزه و دانشگاه، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سخنرانان و تریبون داران، و ... است.
ثانیا: آیا با فرض احتمال افزایش مشارکت، می توان از فقها و حقوقدانان شورای نگهبان انتظار داشت که بر خلاف اسلام و قانون اساسی عمل کرده، برخی از کاندیداهای نالایق و ناکارآمد را به دروغ به عنوان اشخاصی باتقوا و مدیر مدبر و دارای حداقل شرایط برای تصدی پست حساس و سرنوشتساز ریاست جمهوری اسلامی معرفی کند؟!
۸_ برخی دیگر از منتقدین قائل هستند که با توجه به سوابق نامطلوب این چند نامزد رد صلاحیت شده و با توجه به نظرسنجیهای به عمل آمده، احتمال رای آوری و برنده شدن این افراد در مسابقه انتخابات بسیار ضعیف و دور از انتظار است. پس چه بهتر که شورای نگهبان اندکی اغماض و تعافل کرده، اجازه حضور آنها در عرصه رقابتهای انتخاباتی را صادر میکرد.
در پاسخ باید بگوییم که اولا: سابقه ۴۲ سال گذشته نشان داده که در انتخابات ریاست جمهوری ایران هیچ چیزی دور از انتظار نیست و اتفاقا شگفتیهای عجیب و غریب و غیرقابل تصوری در ایام انتخابات ریاست جمهوری ایران روی داده است. کما اینکه در انتخابات سال ۱۳۷۶، ۱۳۸۴، ۱۳۹۲ بسیاری از مردم و تحلیلگران سیاسی اصلا تصورش را هم نمی کردند که فلان کاندیدا پیروز انتخابات گردد، اما اینگونه شد.
بنابراین احتمال هر نوع شگفتی و هر گونه پدیده نوظهور دور از انتظار نبوده، و چه بسا جریان مدعیان اصلاحات با راه اندازی یک عملیات روانی رسانهای گسترده، و با ریختن چند قطره اشک تمساح، ممکن است آنچنان با افکار عمومی بازی کنند که بازی باخته را تبدیل به یک پیروزی غیر قابل باور نمایند!.
کما اینکه اصحاب معاویه در جنگ صفین بعد از آنکه خود را در آستانه یک شکست تحقیرآمیز یافتند، طرحی نو درانداخته، با استخدام روباهصفتان حیلهگری همچون عمروعاص، با بکارگیری یک فضاسازی مغالطهگونه، با کاربست یک نقشه اغواگرانه پیچیده، با راهاندازی یک عملیات روانی و با ماجرای عَلَم کردن قرآنها بر سر نیزه ، اقدام به مظلومنمایی نموده، از جهل و بیبصیرتی گروه خوارج سوء استفاده کرده، افکار عمومی را با خود همراه و همجهت ساخته، و نهایتا جنگ باخته را تبدیل به جنگی بُرده نمودند، و حکمیت را به امیرالمومنین علیهالسلام تحمیل کردند.
۹_ اگر اشکال بگیرید که طشت رسوایی جریان غیرانقلابی آنچنان از پشتبام بر زمین افتاده، و آنچنان حنای آنان نزد مردم بیرنگ شده و آنچنان دستشان بر کس و ناکس رو شده است است که حتی اگر دست به بزرگترین اغواگریها و تحریفات و فضاسازیهای رسانهای در طول تاریخ بشر بزنند، بازهم احتمال رایآوری این چند کاندیدای منتسب به جریان غربگرا به هیچ وجه میسر نیست! _ که هست _ در پاسخ میگوییم: حتی با فرض رای نیاوردن صددرصدی آنان، باز هم به مصلحت نیست که در ایام تبلیغات انتخاباتی و فرصت مناظرات تلویزیونی، فضا و تریبون رسمی کشور را در اختیار شارلاتانبازیها، پروپاگاندای رسانهای، اغواگریها، سیاه نماییها، فحاشیها، شبهه پراکنیها، اشک تمساحها، ننه من غریبم بازیها، سیاهنماییها، و ادا و اطوارهای این جماعت بیتقوا قرار دهیم.
به عبارت دقیقتر شایسته نیست که بیش از این ذهن و اعصاب خسته مردم را_ که در حال انفجار ناشی از گرانیهای سرسامآور است_ به دست این جماعت کذایی داده، تا بیشتر از قبل روی اعصاب مردم راه رفته، با روح و روان مردم بازی کرده، و خدا نکرده مردم را بیش از این از اصل انقلاب و نظام اسلامی، ناخرسند و دلسرد و دلزده نمایند.
بنابراین بر فرض اعلام احراز صلاحیت و با فرض رای نیاوردن هر کدام از این نامزدهای رد صلاحیت شده کنونی، سزاوار نیست که ریسک نموده و احیانا باز هم شاهد وارد آمدن خسارت بیشتر به نهال انقلاب باشیم. شایسته نیست که این ریسک بزرگ را انجام داده و همچنان منتظر تخریب باقیماندهی سرمایههای کشور و دستاوردهای انقلاب توسط جریان لیبرال ایرانی باشیم.
به راستی جریان انقلابی تا کی باید خوندل خورده، همهی توان و نیروی کشور را صرف ماله کشی و مرمت سوء مدیریت برخی مسئولین فاسد داخلی کند؟ جریان حزباللهی تا کی باید توان خود را برای مقابله با فرصتطلبان نفوذی، منافقین نقابدار، بندبازی و سیاسی کاری "جریان تحریف" صرف نماید؟
۱۰_ نکته پایانی آنکه ️به نظر می رسد هر کدام از دلواپسان، نیروهای طرفدار انقلاب و پیروان خط ولایت _ حتی کسانیکه طرفدار و منتظر احراز صلاحیت کاندیداتوری شخصیت پاکدست و انقلابی و خوش سابقهای نظیر آقای سعید محمد بودهاند و اکنون به هر دلیلی صلاحیت ایشان احراز نشده است_ امروز مسئولیت دارند که با صبر و بصیرت مثال زدنی خود، به جای اعتراض و گلایه و اعمال فشار بر شورای محترم نگهبان، تکلیف امروز خود را حضور در عرصه جهاد روشنگری و تبیین مسائل برای مردم و افزایش مشارکت مردم باز تعریف کرده، در پازل طراحی شده دشمن حرکت نکرده، به جای تخریب و تضعیف شورای نگهبان، با تمام وجود از تصمیم شجاعانه این نهاد انقلابی حمایت و تشکر نموده، و بدانیم نصرت و پیروزی الهی همچون همیشه در انتظار اهل ایمان است، چرا که (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم)
رسول رضایی