۱۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۵
کد خبر: ۶۹۹۳۲۹
یادداشت؛

نقشه عبری از عادی‌سازی روابط باکشورهای عربی

نقشه عبری از عادی‌سازی روابط باکشورهای عربی
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا هر چند چهار سال بیشتر بر مسند قدرت نبود، اما یادگارهای تلخ و دردسرسازی از خود به جای گذاشت که آثار و تبعات آن همچنان بر دوش سایر قدرت‌های جهانی و به‌ویژه منطقه غرب آسیا سنگینی می‌کند.

به گزارش خبرگزاری رسا، در این میان خروج غیرقانونی از برجام و زمینه‌سازی برای عقد پیمان ابراهیم، دو نمونه از مخرب‌ترین و اثرگذارترین این اقدامات هستند که به طور خاص منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده‌اند.

از بازگشت تحریم‌های برجامی و فراتر از برجام که همچنان سایه شوم آنها بر سر ملت ایران سنگینی می‌کند که بگذریم، ترامپ با تشویق کشورهای عربی به عادی‌سازی روابط با اسرائیل، بذر شوم تفرقه و دو دستگی را در منطقه استراتژیک غرب آسیا کاشت و آسیبی به آرمان فلسطین میان کشورهای عرب منطقه زد که پیش از این مسبوق به سابقه نبوده است.

در سایه مشروعیتی که عادی‌ سازی مناسبات برای اسرائیل ایجاد کرده، این رژیم شهرک‌ سازی‌ های غیرقانونی خود را توسعه داده، بر سطح فشار و خشونت نسبت به شهروندان فلسطینی ساکن سرزمین‌های اشغالی و نوار غزه افزوده و سرمست از این پیروزی، به سمت معرفی جمهوری اسلامی ایران به عنوان دشمن و تهدید اصلی و مشترک اعراب و اسرائیل و خارج کردن فلسطین از حلقه توجه کشورهای عربی پیش می‌رود.

تصمیم نفتالی بنت، نخست‌وزیر رژیم اسرائیل برای تشکیل جلسه رسمی دولت در بلندی‌های جولان اشغالی از دیگر تبعات توافق ابراهیم و عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عربی با این رژیم است که پیامی جز تأکید این رژیم بر ادامه اشغالگری و سیاست توسعه سرزمینی ندارد.

البته در توافق ابراهیم، این تنها رژیم اسرائیل نیست که به اهداف و منافع خود می‌رسد؛ هر چند در رسانه‌های عربی تلاش می‌شود تا بعد اقتصادی، فرهنگی و ورزشی همکاری‌های اعراب و اسرائیل پررنگ شود، اما واقعیت این است این توافق بیش از هر چیز رنگ و بوی سیاسی و امنیتی دارد.

کشورهای عرب حاضر در این پیمان، به‌ویژه امارات و بحرین در تلاشند از نفوذ لابی اسرائیل در آمریکا به نفع خود استفاده کنند و ضمن تشدید سیاست ایران‌هراسی و متقاعد کردن واشنگتن به تداوم سیاست‌های سختگیرانه در قبال ایران، توجه آمریکا و همپیمانان اروپایی‌اش را از مشکلات خود از جمله انتقادات مربوط به حقوق بشر منحرف کرده و این دولت‌ها را برای تداوم حضور در منطقه خلیج‌فارس و فروش چشمگیر تسلیحات به دولت‌های این منطقه متقاعد کنند.

حال سؤال کلیدی اینجاست که آیا این روابط می‌تواند پایدار باشد و به سایر کشورهای عربی هم گسترش پیدا کند یا به دلیل تغییر دولت در آمریکا و فشار افکار عمومی جهان اسلام متوقف می‌شود و به‌تدریج به سردی می‌گراید؟ هرچند پیش‌بینی دقیق آینده کار ساده‌ای نیست اما شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که اگر تغییر جدی در ساختار روابط منطقه‌ای ایجاد نشود، در سال‌های آینده شاهد عادی شدن روابط دیپلماتیک تعداد بیشتری از کشورهای عربی مسلمان با اسرائیل خواهیم بود. این ادعا بر دلایل مختلفی استوار است.

دلیل نخست وابستگی و سرسپردگی دولت‌های عرب منطقه به آمریکاست، دولت‌های آمریکا نیز از هر طیف و گرایش سیاسی که باشند تحت نفوذ لابی اسرائیلی قرار دارند، بنابراین به دنبال امنیت و منافع اسرائیل هستند. نتیجه چنین ترکیبی این می‌شود که همچنان دولت‌های عربی بیشتری برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل تشویق می‌شوند و تحت فشار قرار می‌گیرند.  
دلیل دوم، ضعف جامعه مدنی در کشورهای عربی و خاموش شدن صدای افکار عمومی جهان اسلام است؛ در حالی که بعد از توافق ابراهیم، اعتراضاتی در برخی کشورهای اسلامی از جمله پاکستان، بحرین و سودان صورت گرفت. سکوت کشورهای عرب منطقه بعد از اولین سفر و دیدار نخست‌وزیر اسرائیل از امارات متحده عربی نشان داد حساسیت‌های اولیه به عادی‌سازی روابط با اسرائیل تا حد زیادی کاهش یافته،  بنابراین دولت‌های عربی می‌توانند بدون نگرانی از تبعات سیاسی و اجتماعی برقراری روابط نزدیک و استراتژیک با رژیم اسرائیل در این مسیر گام بردارند.

دلیل سوم نیز تمایل دولت بایدن برای بازگشت به برجام و پایان دادن به مناقشه هسته‌ای با ایران است؛ مسأله‌ای که اسرائیل و دولت‌های عرب منطقه را به طور مشترک نگران می‌کند. بی‌شک ایران فارغ از تحریم و فشار، قدرتی منطقه‌ای و رقیبی جدی خواهد بود و جلوگیری از ظهور مجدد ایران قدرتمند، هدف مشترکی است که اعراب و اسرائیل را به هم نزدیک می‌کند 
البته در پرونده عادی‌سازی روابط یا همان توافق ابراهیم، عربستان سعودی مهره کلیدی و اثرگذار بوده و طبیعی است اسرائیل با تحت فشار قرار دادن دولت آمریکا، بیش و پیش از هر چیز به دنبال متقاعد کردن این به اصطلاح رهبر جهان اسلام برای عادی‌سازی روابط است تا به دنبال آن شرم این کار برای بقیه دولت‌های عرب نیز شکسته شود.

در حال حاضر سعودی‌ها اعلام کرده‌اند اگر اسرائیل مایل به عادی‌سازی روابطش با ریاض است باید ابتدا مساله فلسطین حل‌وفصل شود. صرف این اظهارنظر، میزان تمایل و فشار اسرائیل برای کشاندن عربستان به دایره توافق ابراهیم را نشان می‌دهد؛ مسأله‌ای که تهدید جدی برای آرمان فلسطین و البته منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران است.

بنابراین هرچند بسته شدن صندوق ابراهیم در دولت بایدن (صندوقی که دونالد ترامپ آن را با سرمایه آمریکا و امارات برای حمایت از پروژه‌های عادی‌سازی تأسیس کرد) و عقب‌نشینی وی از وعده‌ها و سیاست‌های دولت سابق آمریکا به مراکش و سودان در کنار اختلافات عربستان و امارات، لطمه‌های اساسی به پیمان ابراهیم زدند و می‌توانند کورسوی امیدی برای تضعیف این توافق باشند اما با وجود این، دستگاه سیاست خارجی ایران باید بیش از پیش فعال باشد.  

در شرایط کنونی یکی از اقدامات مفید پاتک به تلاش‌های اسرائیل با حرکت به سمت نتیجه‌بخش شدن گفت‌وگوها با عربستان است که تاکنون چهار دور آن با میانجیگری و به میزبانی عراق برگزار شده است.

با توجه به این‌که جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد آرمان فلسطین همچنان نخستین دغدغه کشورهای اسلامی‌باشد، کشورهای عرب همسایه روابط خود را با اسرائیل توسعه ندهند و در نتیجه پای این رژیم توسعه‌طلب به حیاط خلوت‌های ایران بار نشود، یکی از کاربردی‌ترین راه‌ها رفع اختلافات با عربستان و تقویت وحدت و یکدستی در جهان اسلام است. بنابراین پیشنهاد می‌شود در کنار مذاکرات هسته‌ای، موضوع  رفع اختلافات با عربستان مورد توجه دستگاه دیپلماسی خارجی قرار گیرد.

محمدمهدی مظاهری - استاد دانشگاه / روزنامه جام جم

 
 
ارسال نظرات