سلسله گزارش های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله صافی گلپایگانی
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سلسله گزارش های کوتاه از سفرنامه حج مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت فرارسیدن ایام حج و حضور زائران ایرانی خانه خدا بعد از دو سال تعطیلی به دلیل شیوع کرونا تقدیم مخاطبان می شود.
پنجمین بخش از این سفرنامه بدین شرح است:
بازگشت به شهر نور
اَرْضٌ مَشی جِبْریلُ فی عَرَصاتِها *وَاللهُ اَشْرَفَ اَرْضَها وَ سَمائَها
آنچه این شهر مقدس و عزیز كه صدها میلیون مسلمان شوق زیارتش را دارند، دارد هیچ شهری در روی زمین ندارد. راستی این شهر بینظیر است و وجود قبر مطهّر رسول اكرم صلی الله علیه وآله و سلم و مسجد آن حضرت و مشاهد مقدسه اهل بیت علیهم السلام همه کمبودهای مادی آن را كه در اثر سوء سیاست های سیاستمداران پیدا شده تحت الشعاع قرار می دهد، و با این امتیازات بزرگ آن نواقص به حساب نمیآید و اصولاً هر تقدیر و تجلیل كه از مدینه میشود به ملاحظه این افتخارات بزرگ است. این شهر دارالهجرت پیغمبر اكرم صلیالله علیه وآله و سلم و اولین مركز اعلام رسمی موجودیت جامعه و نظام اسلام است.
اگر این شهر نبود و اگر این شهر به ندای منادی الهی پاسخ نمی داد و پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم را نمی پذیرفت و اگر مردم این شهر با آن ایثار و اشتیاق مهاجرین را نمی پذیرفتند و به اسلام نگرویده بودند و مهاجرین را منزل و مسكن نمی دادند و در نهایت برادری از آنها پذیرا نمی شدند هر چند سیر اسلام و دعوت پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله و سلم متوقف نمی شد ولی میتوان گفت كه اگر این شهر نبود اسلام در این مسیری كه قرار گرفت قرار نمی گرفت.
زن و مرد مسلمان این شهر فداكاری كردند از مال و مسكن و جان خود گذشتند، و در حمایت از پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم و دعوت توحید وظیفه خود را ادا كردند و به بیعت خود با آن حضرت وفا نمودند. اعلان كلمه توحید و تشكیل حكومت رسمی اسلام از این شهر شد.
این شهر بود كه با كفار و مشركین مكه و دیگران در بدر و احد و احزاب جنگ كرد.
همه جای این شهر برای انسان یادآورنده خاطرات تاریخی و سیر زندگانی خواجه كاینات و مفخر ممكنات است. این سرزمین مقدم حبیب خدا و یگانه شخص شخیص عالم امكان است.
این كوچهها و خیابانها معبر آن حضرت و هر نقطهاش از جنبه تاریخی و اسلامی با عظمت و پر افتخار و با بركت است. این شهر بعد از مكه معظمه مركز نزول وحی قرار گرفت.
فاطمه زهرا علیها السلام آن یگانه مدافع اسلام و پاسدار راه توحید در این شهر مقام داشت.
دو آقای جوان اهل بیت حسن و حسین علیهماالسلام كه پیغمبر صلیالله علیه وآله و سلم آن همه در حضور مردم و جمع اصحاب به آنها اظهار مهر و محبت مینمود و آنها را میستود و امت را به ولایت و محبت آنها ترغیب و وصیت میفرمود و همچنین سایر امامان علیهمالسلام به جز امیرالمؤمنین و امام دوازدهم علیهماالسلام در این شهر تولد یافتهاند.
این شهر مولد ائمه و مدرس حضرت باقرالعلوم و حضرت كشاف حقایق امام جعفر صادق علیهما السلام است.
آن قدر در این شهر مواقف تاریخی و یادگارها از رجال اسلام و قهرمانهای بزرگ اسلام وجود دارد كه شرح آن جز در كتابهای مفصل و بزرگ ممكن نیست.
مكه مكرمه كه به عظمتهای ویژه دیگر اختصاص دارد با آن همه خصایص بزرگ و آیات بینات و مقام ابراهیم و كعبه معظمه و اینكه مطلع انوار وحی محمدی بود و قبله میلیاردها مسلمان در مرور قرون و اعصار تا روز قیامت شد به واسطه استیلاء افكار مشركانه بر اهالی آن نتوانست از این افتخار كه محل اقامت و موطن پیغمبر خدا است پاسداری و آن حضرت را یاری كند، و مركزیتی را كه به واسطه وجود عزیز خاتم الانبیاء صلیالله علیه وآله و سلم داشت برای خود حفظ نماید.
پس از سیزده سال كه پیامبر اكرم صلیالله علیه وآله وسلم دعوت رسالت فرمود، صدای دعوتش كه از مكه مكرمه و عربستان به خارج رسیده بود دلهای مردم را به سوی اسلام و برای اسلام فتح میكرد.
از یك سو قریش و مشركین اسلام را برای خودشان، و خدایان مصنوعیشان و برای موضعهای استكباری و ستمكاریشان خطر جدی میدیدند، و برای اجرای خطرناكترین طرح خود یعنی كشتن پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم با همكاری قبایل و فامیلهای مختلف وارد عمل شدند.
و از سوی دیگر باید دعوت اسلام دوره نوینی را آغاز نماید كه در آن به عنوان یك نظام الهی و مسلمین به صورت یك جامعه در برابر تمام نظامات و جوامع اعلام موجودیت بنماید و ویژگیهای خود را آشكار سازد تا كسانی كه اسلام آوردهاند و افرادی كه در اثر دعوت اسلام از شرك و بت پرستی بیزار شدهاند، و مستضعفان و محرومان و مظلومانی كه اسلام را پناهگاه خود می بینند، و شیفته و دلباخته برادری اسلامی شدهاند بتوانند از اطراف و اكناف در زیر پرچم حمایت این نظام گرد آمده، و به جامعه جدید بپیوندند.
بدون چنین مركزیتی افرادی كه اسلام اختیار میكردند استضعاف می شدند و مورد سختترین شكنجهها قرار می گرفتند.
باید این افراد تحت حمایت رسمی قرار بگیرند، و باید اسلام از حقوق پیروان خود دفاع نماید، و باید نو ایمانان به حمایت اسلام از آنها امیدوار شوند. به واسطه آن كه مشركین و مستكبران مكه مكرمه را مركز شرك و بتپرستی قرار داده بودند و تحت استیلای شدید خود گرفته بودند برای اینكه مركز رسالت اسلام باشد شرایط لازم را نداشت، و مسلمانان ناچار باید مركزی را برای خود در نظر بگیرند تا حكومت حق و عدل و جهانی اسلام را پایهریزی كنند، و جامعه را بر اساس قوانین الهی، و قواعد و نظام نو اداره نمایند.
خدا چنین اراده فرموده كه این افتخار نصیب یثرب شود كه پس از اقامت پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم در آنجا به (مدینة الرسول) و (مدینه منوره) شهرت یافت و خدا چنان اراده فرمود كه اهالی یثرب در این دور جدید اسلام نقش مؤثر را ایفا كنند، و برای متشكل شدن مسلمین و بوجود آمدن نظام نو همه گونه ایثارگری، و مردانگی و برادری را نشان بدهند، و الحق كه مخلصانه و صادقانه اسلام را یاری كردند، بنابراین در یثرب جامعه اسلامی متشكل گردید و اسلام از یثرب مدینه را بنیاد نمود.
در تاریخ واقعهای نظیر هجرت رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم و سایر مهاجرین نخواهیم یافت كه هجرت كنندگان در حالی كه از همه جهات مادی چشم پوشیده بودند این گونه مورد استقبال قرار گرفته باشند، و در پذیرائی از آنها این همه شور و شوق و خوشحالی و مسرت اظهار كرده باشند.
گوئی انصار یعنی مردم مدینه پیش بینی میكردند و می دانستند كه یثربشان در اثر شرافتی كه یافته مدینه می شود و چه شهرت و چه موقعیّتی را در جهان حائز خواهد شد.
و گوئی می دیدند كه میلیون ها مردم در موسم حج و در دوران سال از راه های دور و دورترین نقاط جهان برای زیارت یثربشان از زن و بچه و خانه و مال و مقام صرف نظر نموده مدینه منوره را مقصد قرار میدهند.
راستی نمیدانم آنها اگر چه به پیشرفت سریع این دین ایمان داشتند آیا برای شهرشان این همه شهرت و موقعیت را پیش بینی می نمودند.
حركت به سوی شهر
پس از گرفتن اثاثیه، و ساك ها عازم شهر شدیم با آن احساسات روحانی و شوق و نشاط زاید الوصف و با شعار «اَلّلهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» درود بر محمد و آل محمد از خیابان ها یكی پس از دیگری می گذشتیم، و به هر كوی و گذر و خیابان و میدان كه می رسیدیم مایل بودیم ماشین توقف كند تا ما آنجا را شناسائی كنیم و به تاریخ آن و سرگذشت اسلامی آن آشنا شویم.
این زمین ها همه محترم است زیرا روزگاری گذرگاه یا نظرگاه رسول گرامی اسلام و خاندان عزیزش علی و زهرا و حسن و حسین علیهمالسلام بوده است به این ملاحظه ما به این زمینها و به هرچه و هركس منتسب به آنها باشد عشق می ورزیم و دوست می داریم. وَ هَلِ اْلایمانُ اِلاَّ الْحُبُ وَالْبُغْض[1]
البته هر كدام از این زمین ها را كه بیشتر به آنها نسبت داشته باشد بیشتر دوست می داریم. به مسجد و حجره رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم خانه حضرت زهرا علیها السلام مزار و مراقد مطهره چهار امام بزرگوار در بقیع، خانه امام جعفر صادق علیه السلام، مسجد رد شمس و مسجد قبا و سائر مشاهد و مواقف آنان بیشتر ابراز علاقه میی شود و در و دیوار و زمین آنها را می بوسیم و می بوئیم.
من عجب می كنم از اینهایی كه به اسم نهی از شرك، موحدین حقیقی را كه از كشورهای دور و نزدیك به شوق زیارت حجره مطهره پیغمبر صلیالله علیه وآله و سلم آمدند از اظهار احساسات و علاقه به تقبیل در و دیوار حجره و روضه آن حضرت كه هزار معنای آموزنده و كفر شكن دارد مانع می شوند، و با اینكه می بینند این كار پیش نمی رود، و این آتش عشق و شوق خاموش نمی گردد و با همه شدت كه در منع مردم نشان می دهند، و این خلق دلداده و عاشق از خود بیخود را اذیت و آزار می دهند.
همه ساله صدها هزار نفر از حجاج و زوار همین احساسات را نشان می دهند و برای بوسیدن ضریح و منبر و ستونهای حرم و در و دیوار خانه زهرا علیها السلام بر یكدیگر پیشی می گیرند، و نمی توانند خود را از اظهار این علایق باز دارند و با عكس العمل مخالف مأمورین سعودی روبرو می شوند.
هر كس پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم را شناخت، و به عظمت های او كه نمایش و جلوه عظمت حق است، و از صفات كریمه، و مهر و رأفت و خلق عظیم او آگاه گشت اگر فطرف انسانیت دارد در اظهار این علاقه از خود بیخود و تقریباً بی اختیار است.
این احساسات هیچ ارتباطی با شرك ندارد این احساسات ارتباط را با حق و عدالت و توحید و كرائم اخلاق نشان می دهد. كدام انسان است كه در برابر حق و فضیلت و استقامت و فداكاری و خلوص نیت و خدمت به بشر سرتعظیم فرود نیاورد، و كدام انسان برای این تعظیم و تكریم از پیغمبر و خاندان عزیزش سزاوارترند كه مثل اعلای انسانیت و نمونه های كمال و تفوق آدمیت بودند.
مگر شما می توانید به یك فرد حق پرست یا دادگر یا بخشنده یا مصلح و مخلص اظهار علاقه ننمائید.
وقتی بیگانگان در ضمن شعر و نثر با هر بلاغتی كه در توان دارند ثنا خوان و مداح آن حضرت باشند حالِ مسلمان بامعرفت و مشتاق معلوم است كه چگونه می باشد.
مگر ما می توانستیم به فرض كه مأمور به صلوات نشده بودیم به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم درود نفرستیم.
این ممانعت از تقبیل و بوسیدن تا آن سوابق معرفت و شناسائی هست بیهوده است، و اگر خود این منع كنندگان هم به فطرت خود واگذار شوند از آن خودداری نمی نمایند.
بلی از كوردلانی كه خدا را جسم می دانند، و برای او دست و چشم و پا اثبات می نمایند، این نادانی ها بعید نیست و از آنها نباید انتظار داشت كه عمل عادی مسلمانان را حمل بر فساد ننمایند و آن را شرك و بدعت ننامند، و بر محامل صحیحه و معلومه حمل نمایند، و اینقدر توجه كنند كه باید انظار و نیّات را در اعمال و افعال در نظر گرفت و فعلی را كه ممكن است وجوه متعدده داشته باشد اگر از مسلمان موحد كه هرگز آهن و چوب را فاعل و مؤثر نمیداند صادر شد نمیتوان به شرك و خلاف توحید حمل نمود.
رسیدن به منزل و اقامتگاه
پس از طی چند خیابان در شارعی كه آن را شارع سلطان نام گذاری كرده اند در منزلی كه قبلا فراهم شده بود وارد شدیم و از آنجا كه از مسجد فاصله زیاد داشت و رفت و آمد به حرم از آنجا به زحمت انجام می شد به منزل آقای حاج سید علی سالكفرد رفتم مشارالیه و مسافرینی كه در معیت او بودند از دیدار حقیر اظهار خرسندی نمودند.
[1]. اصول كافی، ج3، ص190.