احیای برجام؛ شاید لَختی دیگر؟
اشاره: شمال حلب جنگ را به انتظار نشسته است و بازیگران اصلی این جنگ احتمالی برای تثبیت آینده خود در شرایط گذار یا پیچ تاریخی بروی رینگ میروند. در سویی دیگر، تلاش آمریکا که میتوانست با حضور عربستانسعودی پدافند هوایی مشترکی را رقم بزند و مدیریت منطقهایش را به دست اسرائیل بسپارد با شکست مواجه شده و احتمال شروع نبرد در شمال را به زیر سوال برده است. چرا که به همان میزان که سفرهایِ مقامات ارشد و اطلاعاتی اسرائیل به ترکیه زیاد شده، حجم پروازهای نظامی ایران به سوریه نیز افزایش یافته است. هرچند که روسیه درگیر محاسبات منفعتطلبانهیِ همیشگیِ خودشده ولی ظاهراً تصمیم گرفته تا پیش از آغاز درگیری احتمالی در شمال حلب حضور فعال داشته باشد و آمادگی و حضور فعال خود را به رُخ بکشد. ایالات متحده نیز در سفر بایدن به اسرائیل و عربستان سعودی چیز دندان گیری کاسب نشده است. بایدن توانسته 5/1 میلیون بشکه نفت به تولید روزانهای اضافه کند که با توقف خط ارسال نفتِ کاسپین قزاقستان به مدیترانه توسط روسیه، به اصطلاح پیشخور شده است. با این وضعیت بعید بنظر میرسد که آمریکا بتواند همزمان هم روسیه را در میدان تحریم شکست دهد تا بتواند ماشین نظامی آن را از کار بیندازد و هم تداوم تحریم ایران را بر جهان تحمیل کند.
نشست تهران
بهای ورود به جنگ احتمالی حلب برای ترکیه بسیار زیاد است، آنقدری که یک سیاستمدار مستِ در حال افول بخواهد، برای بقای خود، ناشیانه- صحنه را به آتش بکشد. اما برای اسرائیل وضع فرق میکند. او روی سیاستمدر نیمه راهی شرط بسته که در صورت درک مشاورههای آموزنده شرقی تهران و روسیه از راهی که در این مدت رفته بازگردد، البته به نظر نگارنده اردوغان مدهوشتر از درک اوضاع کنونی است و وضعیت واقعی منطقه است اما، فاقد از هرگونه عداوت شخصی باید به او فرصت داد و سپس قضاوت کرد که او چقدر نادانتر ازآن است که تصور میشود چرا که اگر موسی زنی بود، بنیاسرائیل فرزندیست که پستان مادر خود را گاز گرفته است. پوتین برای اخذ تضمین همراهی به ایران میآید که بعید بنظر میرسد او آمادهگی دادن امتیازات لازم به ایران در مورد استقرار سیستم پدافند موشکی ایرانی در سوریه برای مواجه با اسرائیل را داشته باشد. ایران نیز حرفش شفافتر از همیشه و بدون محافظهکاری، همکاری برای مواجه با غرب و انجام مدیریت امنیتی منطقه توسط اعضاء منطقه است. هر چند که بنظر میرسد اردوغان تمایل داشت تا در بین مدعوین نشست جده حضور میداشت اما اگر به جبر زمانه گوش فرا دهد شاید برای او بهتر باشد.
بازگشت به عصر ذغال سنگ
ایالات متحده به بزرگان نئورئالیست خود پشت کرده و گوش شنوا برای پایان جنگ روسیه و تمرکز فشار بر چین ندارد، تمام فشار را بر اتحادیه اروپایی گذاشته که احتمالا سرمای سختی در پیش دارد و شاید اصلا بعد از این زمستانددیگر اتحادیهی اروپایی نباشد، که بیندیشد که برگزیت برای روزی بود که نفت و گاز بریتانیا از آنان دریغ شود تا آنان را به عصر مجادله بر سر ذغال برگرداند. ناتویِآمریکا روسیه را به جنگ اوکراین بکشاند، تا منبع امن و بی چون و چرای تامین انرژی ارزان اروپایِ در حال برپا شدن را به ورطهی خودتحریمی با روسیه بکشاند و روسیه را به دامان چینی هدایت کند که دومین قرار داد مالی قرنش با اروپا را به خواست بایدن بر زمین وا نهاد. ابقای استوار نظریه رئالیسم آن هم از نوع کلاسیکاش در ابتدای قرن جدید هم تکرار خواهد شد، عدهای به دنبال جایگاه جدید در نظم جدید و عدهای اینبار برای حفظ بقاء. عینک خوشبینی آرمانگرایان دوباره خواهد شکست. اروپا وقتی که ترامپ با افزایش هزینههای گمرک بر سرشان فروآمد و دوست داشتند آمدن بایدن را تداوم لیبرالیسم ببینند، شاید هرگز روزهایِ دادن تاوانِ بیدلیلِ جنگ روسیه با اوکراین و نظارهگری ایالات متحده را در سر نمیپروراندند.
هالیوود- اسید- سزارین
بایدن برای یک سزارین نوزادِ نارس به جنوب خلیج فارس رفته بود تا شاهزادهای را به تخت قدرت نزدیکتر نماید که رسم به قدرت رسیدن را از فیلمهای ترسناک هالیوودی آموخته بود و آنقدر بدشانس بود که سیستم اطلاعاتی ترکیه بر اساس روال همیشگی نمونههای شبکهی فاضلاب سفارتخانهها را برای پزشک قانونی میفرستد تا شاید بقایای حل شدهی روزنامهنگاران را در آن پیدا کند و با آن پیشنهاد معامله دهد. بنظرم این همان تصویریست که وجدان بعضی از تحلیلگران و روزنامهنگاران غربی را به درد آورده تا در رسانههایِ بعضا مطرحِ غربی تنها کسانی باشند که آگاهانه و ناامیدانه به بایدن یادآوری کنند که احیای برجام با ایرانی که در آن بارها انتخابات برگزار شده و برای بقای خودش روزنامهنگاران را در اسید حل نمیکند و یا مانند اسرائیل تیری به سرش شلیک نمیکند، شرافتمندانهتر از درخواست کمک از شاهزادهایست که در درون خاندان سعودی بر سر نخواستنش دعواست. چه برسد که بخواهد میان این دو رژیم روزنامهنگارکُش پیمان ابراهیمی برقرار کند. البته انتظار اینان از آمریکایی که بر اسکلت سرخپوستان شکلگرفته و انسانهایِ بیشماری را در جنگهایِ قدرت و ثروت در جهان و علیالخصوص خاورمیانه به کشتن داده، انتزاعی به نظر میرسد.
نفت؛ پایان جنگ یا احیای برجام؟
ارزیابیهایِ نهادهای بین المللی اقتصادی همچنان در حال کمتر کردن نرخ رشد اقتصادی تا پایان سال 2022 به کمتر از 2/3% هستند و برای سال 2023 میلادی سال دشوارتری را پیشبینی میکنند. در این میان بالا رفتن قیمت نفت به علت جنگ در اوکراین و تحریم نفتی روسیه و عدم جایگزینی نفت این کشور با منبعی پایدار نگاهها را بسمت عربستانسعودی و کشورهای عربی خاورمیانه هدایت میکند چرا که این کشورها معمولا به درخواستهایِ ایالات متحده پاسخ منفی نمیدهند. شرکای عربی خاورمیانهای آمریکا برخلاف میل باطنی اعلام کردند در کوتاه مدت 650هزار بشکه نفت و در چشم انداز یک ساله یک و نیم میلیون بشکه نفت میتوانند به تولید روزانهشان اضافه کنند تا به عبارتی قید بالاتر رفتن قیمت نفت و جبران ضرر دوساله گذشته که ناشی از کاهش شدید تقاضا به علت بحران همهگیری کویید-19 بود را بزنند. البته این 5/1میلیون بشکه در روز که قرار است در آینده تأمین شود، دقیقاً به اندازهی تولید 5/1میلیون بشکه نفت روزانهی خط لولهی کاسپین قزاقستان به مدیترانه است که اخیراً توسط یکی از دادگاههایِ فدارسیون روسیه به علت مشکل محیط زیستی متوقف شده است. ناظران عرصه نفت به خوبی میدانستند که عربستان سعودی به لحاظ توان فنی اگر هم بخواهد نمیتواند وعده آنیِ افزایش بیش از 13 میلیون بشکه نفت خود را سریعا انجام بدهد. این موضوع نشان میدهد روند رکود فعلی اقتصادی در غرب به این زودی بهبود نخواهد یافت. قیمت انرژی هر چه قدر بیشتر میشود، طبیعتا موجب میشود تا هزینه تولید و هزینههای جاری زندگی در غرب هر روز افزایش یابد و این موضوع تا تبدیل نشدن به بحران اجتماعی در غرب، چندین راه حل درون خود دارد که دو راه حل سریع آن؛ یکی پایان سریع جنگ اوکراین است که بعید بنظر میرسد تا پیش از زمستان به پایان برسد و دیگری احیای برجام است.
احیای برجام میتواند ذخایر آماده تحویل ایران در خلیج فارس که طی سالهای خروج از برجام در سال 2018 میلادی جمع شده، روانه بازارکند. علاوه بر آن ایران میتواند در ابتدا با ظرفیت تولید 5/3 میلیون بشکه نفت در روز به بازار بازگردد و در دراز مدت تولید خود را به 5/4 میلیون بشکه در روز افزایش دهد.
اما نتیجه سفر منطقهای بایدن به اسرائیل و سپس عربستان سعودی منجر به ایجاد تضمین امنیتی مورد درخواست اسرائیل مبنی بر تشکیل پدافند یکپارچه هوایی نشد. شاید علت ماجرا در عدم کسب تایید و احترام محمد بن سلمان برای جایگزین شدن با پدرش در آینده از سوی رییس جمهور ایالات متحده دانست. در هر صورت اینطور بنظر میرسید که دولت آمریکا از طریق جلب رضایت امنیتی رژیم صهیونیستی بوسیله تشکیل پدافند هوایی یکپارچه، مدیریت امنیتی منطقه را بر عهده گیرد و مابهازاء آن به احیای برجام توسط امریکا تن دهد تا کشورهایِ غربی نفسی تازه کنند و حتی شاید در نبرد تحریمی با روسیه پیروز شوند.
حال که اتفاق احتمالی مدنظر در سفر منطقهای بایدن به وقوع نپیوست، احیای برجام شاید در لَختی دیگر و با رنگ و بوی توانایی ایران به ساخت کلاهک هستهای بار دیگر به میز مذاکره برود.
حسن اسداله پور؛ دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای دانشگاه باقرالعلوم(ع)