چگونه حاج قاسم سوژه پرده نقالی شد؟
چند نمونه از طرح هایی که برای شهدا زده بود را در خواب به حاج قاسم نشان داد و در همان عالم خواب از تشویقهای حاج قاسم سرمست و شاد شد، اما حسرتی بر دلش ماند و به خودش گفت«اگر میدانستم کارهایم از سوی چنین شخصیتی استقبال میشود، حتماً زودتر برای شهدای مدافع حرم دست به قلم میشدم»، «اکرم سادات میرتوانا» مادر سه پسر به نام مجتبی، مهدی و محمدصادق و دانشآموخته جامعهالزهرا چند ماه بعد با پیشنهادی روبرو شد که برایش تداعی کننده آن خواب بود.
اکرم سادات میرتوانا، تصویرگر، طلبه و مادر سه فرزند
او از سال ۱۳۸۰ برای ادامه تحصیلات همسرش به شهر مقدس قم رفت و به خاطر علاقهاش به هنر تصویرسازی به آموزش در مؤسسه هنر شیعی در نزد برخی اساتید این رشته به صورت خصوصی روی آورد. همین علاقه و تلاش مضاعف او را به عنوان یکی از نامداران تصویرگر کودک و نوجوان قرار داد و رتبههای بسیاری از جمله رتبه برتر تصویرسازی در روضههای خانگی، رتبه برتر در جشنواره ملی هنر آسمانی در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۴۰۱ را کسب کرد.
وقتی آوازه هنر تصویرگریاش به اساتید اهل فن رسید، او گزینه اول برای طراحی پردهخوانی حاج قاسم و سبک زندگی او شد، اکرم سادات در حین قبول این سفارش این جمله حاج قاسم را به خوبی به یاد آورد که این انقلاب امانتی در دست ما است و او نیز سعی کرد امانتدار خوبی در روایتگری سلحشوری بزرگمرد جبهه مقاومت و انقلاب باشد.
اکرم سادات میرتوانا همراه با فرزندانش
او از کارهای تکراری به شدت بیزار بود و حتی آن را خط قرمز کار هنریاش می دانست، امید به آینده، رشد مخاطب و ماندگاری یک حس خوب را سرلوحه کارش در ترسیم تصویرگری پرده زندگی حاج قاسم قرار داد و هفت فرم از زندگی این سپهبد قهرمان را با محوریت مرکزی داستان شاهنامه طراحی کرد.
قبل از اجرا تصور می کرد مخاطب پرده نقالی رشادتهای حاجقاسم تنها پسران نوجوان باشند، اما فکرش را نمیکرد تا این اندازه از این اثرش استقبال شود و حتی کلیپی با عنوان «پهلوانان نمیمیرند» از اثرش تولید شود. طراحی این کار یک ماه زمان برد و طرح نهایی روی پرده ۱۲ متری چاپ شد. او این پرده نقالی را بر اساس شعری حماسی از آقای عقیلی کشید:
حاج قاسم در پرده نقالی
به نام خداوند ایثار و صبر
توان و پناه یلان هُژَبر
خداوند عشق و امید آفرین
خداوند شیران ایران زمین
همانها که گفتند با اتحاد
چو ایران نباشد تن من مباد
هم از هفتخان بلا رد شدند
هم آخر در این ره سرآمد شدند
گرفتند دشمن به تیغ و کمند
همه آرش و کاوه و رستمند
همه رستم اما نه افسانهوار
ندیده چو ایشان به خود این دیار
سلیمانی آن مرد نستوه صبر
به وقت بلا شانهاش کوه صبر
نه دیگر نیازی به اغراق نیست
چو او بهر ایثار مصداق نیست
یک اثر دلی برای حاج قاسم به قلم اکرم سادات میرتوانا
با این وجود اکرم سادات یک کار دلی هم برای حاج قاسم کشید، او تصویری از مچاندازی دو دست با نماد انگشتر خاص ایشان که نشان می داد سردار برنده نبرد است را در قاب تصاویر گنجاند. این اثر بعد از مدت کوتاهی از شهادت حاج قاسم کشیده شد، تصویر راجع به رشادت حاج قاسم و قدرت تأثیرگذاری او در منطقه و نمایشی از ناجوانمردی آمریکا است که در این نبرد از عنصر خنجر از پشت استفاده کرده و صد البته خون حاج قاسم که نشان از زنده بودن مکتب حاج قاسم است.
القصه اکرم سادات میرتوانا میگوید که در حین کار از خود حاج قاسم مدد خواستم تا بتوانم ادای دینم را به این شخصیت انجام دهم، حس و حالی که نمیتوانم با واژهها بیان کنم.