موجّهانِ گریزان از ولایت
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، زمانی که غربال الهی به حرکت در می آید و انسان ها با ولایت مداری شان سنجیده می شوند، عده ای بجهت از دست ندادن موقعیتی که در اذهان مومنین با اعمال آلوده به ریا و اغراض ناپاک بدان رسیدهاند، دست به توجیهاتی میزنند تا هم از وظیفه ای که در قبال ولی دارند شانه خالی کنند و هم جلوه انقلابی ایشان رنگ نبازد. شبهات و تعابیر آلوده ای همچون رهبری که معصوم نیست، شاید مرتکب اشتباه شود یا من با سخنان رهبری قانع نشدم.* شاید شما هم این جملات را شنیده باشید و یا برای خودتان سوال و شبهه باشد.
پاسخ به این سوالات را بایستی از زبان آیت الله حائری شیرازی شنید؛ ایشان خطاب به اینگونه افراد مغرض میگویند:«درست است علماء معصوم نیستند اما حجت هستند. امام راحل هم معصوم نبود، اما حجت بود. فرق است بین عصمت و حجیت؛ وقتی گفته میشود «من قانع نشدم»، نفی عصمت نیست [که بدون اشکال باشد، بلکه] نفی حجیت است!
اجانب دوست دارند این اتحادی که مردم با رهبر دارند شکسته شود. یکی بگوید رهبر این را گفت و من قانع نشدم. وقتی این کلیت شکسته شود، اجانب پیروز میدان خواهند شد. [در جنگ تحمیلی]، مردم صدها هزار شهید دادند. با شعار جنگ جنگ تا پیروزی [سالها جنگیدند]. بلافاصله یک روز امام گفت صلح میکنم و این صلح من تاکتیکی نیست. مردم تردید نکردند و به نفع امام در غدیر راهپیمایی کردند. مردم ما تربیت شدۀ هزار سال انتظارند.
مردم عاشق چشم و ابروی بزرگان دینی نیستند. مردم امام غائبشان را در عالِم وارسته خود میبینند و برای حفظ ارتباط خود [با او]، سر و جان میدهند.امام فرمود وقتی مردم به خبرگان رأی دهند و خبرگان مجتهد عادلی را انتخاب کنند او ولیّ منتخب مردم است و حکمش نافذ است. «من قانع نشدم»، نفی نافذ الحکم بودن است نه نفی عصمت. نافذ الحکم بودن پرچم ماست، سرود ملی ماست. هرکس پرچم نافذ الحکم بودن را سست کند، پرچم جایگزین بدون هیچ تردید پرچم استکبار است.»
در زمان امیر المومنین اشعث ابن قیس رئیس بزرگترین قبیله، برای رسیدن خدمت حضرت علی (علیه السلام) از قنبر اجازه گرفت؛ قنبر به دستور حضرت، او را از دیدار منع کرد و به محضر مبارکش راهش نداد. اشعث که بسیار خشمگین شده بود، با مشت به بینی قنبر کوبید و خون از بینی خادم امیر المومنین علیه السلام جاری شد. قنبر با صورت خون آلود خدمت حضرت رسید و حضرت تنها یک جمله به اشعث فرمود: «ما لی و لک یا أشعث أما و اللّه لو لعبد ثقیف تمرست لا قشعرت شعیراتک» یعنی اگر آن بردۀ ثقفی را ببینی، موهای اندامت به لزره در میآید.
آنها که برای همراهی با امیر المؤمنین و ولی الهی، به دنبال سهم خواهی و منفعت طلبی و وجهه سازی خود بودند، در مقابل حجاج ابن یوسف و در سیطره ولایت شیطان اما روشی دیگر داشتند و به حقیقت تسلیم بودند. عبدالله بن عمر که با امیرالمؤمنین بیعت نکرد، وقتی خشونت حجاج بن یوسف ثقفی را دید، شبانه برای بیعت بهسوی او شتافت و با انگشت پای او بیعت کرد! هر کس سر به نافذالحکمی ولی الهی نسپرد، بی شک تسلیم استکبار خواهد شد.
ابراز و اظهار قانع نشدن از کلام ولی، غیر از قانع نشدن است. قانع شدن یا نشدن اختیاری نیست، اما ابراز آن، معنایی را می رساند که انسان را از ولایت الهی خارج می سازد؛ یعنی انتخابِ حجیت خود بر حجیت نظام و نافذ الحکم بودن خود بر نافذ الحکم بودنِ نظام و ولی الهی!
هزار سال صبر و زحمت و خون دل خوردن علما و مردم بوده که امروزه «اسلام امامت» ریشه در تار و پود جهان دوانده است. حجیتِ ولی جامعه، همان حجیت امامت است و این حجیت، شیشۀ عمر مردم است. مردم تحمل نمیکنند کسی به شیشۀ عمرشان سنگ بزند. وقتی در آن هیاهو و کشاکش ابتدای پیروزی انقلاب امام فرمود «جنگ»، مردم هیچ تردیدی به دل راه ندادند و وقتی هم فرمود «صلح»، با هم بی تردید حرف امام راحل را پذیرفتند. اما دلیل چیست؟ این است که مردم میخواهند در آخرِ شبِ ظلمانی غیبت، با همراهی ولی الهی سپیده ظهور امام دوازدهم را ببینند.
*اشاره به صحبتهای یکی از نمایندگان سابق مجلس، در مورد گفتگویش با رهبر معظم انقلاب که اظهار کرده بود از صحبت رهبری در مورد حصر سران فتنه، «قانع نشدم»!