۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۳
کد خبر: ۷۷۱۹۲۶
یادداشت تبلیغی؛

پاسخ به چند پرسش مهم و کلیدی در بیانات رهبر انقلاب در رابطه با سوریه

پاسخ به چند پرسش مهم و کلیدی در بیانات رهبر انقلاب در رابطه با سوریه
پس از تحولات سریع و پرشتابی که در سوریه اتفاق افتاد پرسش های قابل تاملی در برابر همه به ویژه علاقه مندان به جبهه مقاومت و دلسوزان به نظام جمهوری اسلامی به وجود آورد؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی مثل همیشه با فرصت شناسی کامل، شخصاً در این عرصه حضور پیدا کردند.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، پس از تحولات سریع و پرشتابی که در سوریه اتفاق افتاد پرسش های قابل تاملی در برابر همه به ویژه علاقه مندان به جبهه مقاومت و دلسوزان به نظام جمهوری اسلامی به وجود آورد رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) مثل همیشه با فرصت شناسی کامل، شخصاً در این عرصه حضور پیدا کردند. در روز چهارشنبه 21 آذر ماه 1403 در جمع ملاقات کنندگان طی بیانات مبسوطی به صورت همه جانبه به این پرسش ها پاسخ دادند که در یادداشت ذیل به پاسخ این پرسش با بهره گیری از سخنان معظم انقلاب می پردازیم.

پرسش اول؛ چرا ایران در سوریه حضور پیدا کرد؟ 

رهبر معظم انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای مدظله سه علت برای آن بیان کردند:

علت اول‌؛ حمایت ما به دنبال حمایت دولت حافظ اسد از ما بوده است چرا که: «قبل از اینکه ما به دولت سوریه کمک کنیم، در یک مقطع حسّاسی، دولت سوریه یک کمک حیاتی به ما کرد؛ این را اغلب اطّلاع ندارند. در بحبوحه‌ی جنگ، در بحبوحه‌ی دفاع مقدّس، آن وقتی که همه برای صدّام کار می کردند و علیه ما کار می کردند، دولت سوریه آمد یک حرکت تعیین‌کننده‌ی بزرگی به نفع ما و علیه صدّام انجام داد؛ و آن، این بود که لوله‌ی نفتی را که نفت آنجا را میبرد به مدیترانه و به اروپا و پولش برمیگشت در کیسه‌ی صدّام، قطع کرد. غوغایی شد در دنیا. نگذاشت این نفتی که برای صدّام است، جریان پیدا کند. چقدر نفت از اینجا میرفت؟ روزی یک میلیون بشکه. روزی یک میلیون بشکه نفت از این لوله میرفت به طرف مدیترانه. خود دولت سوریه هم از عبور این مسیر، به‌اصطلاح از این ترانزیت نفت سود میبرد، پول میگرفت که از آن پول هم صرف‌‌نظر کرد. البتّه عوضش را از ما گرفت؛ یعنی جمهوری اسلامی این خدمت را بی‌عوض نگذاشت. [پس] اوّل آنها کمک کردند به ما.»

علت دوم؛ حفظ اماکن متبرکه از خطر جدی داعش بوده است چراکه: «داعش یعنی بمب ناامنی؛ داعش به معنای این بود که عراق را ناامن کند، سوریه را ناامن کند، منطقه را ناامن کند، بعد به نقطه‌ی اصلی و هدف نهایی یعنی جمهوری اسلامی ایران بیاید، جمهوری اسلامی ایران را ناامن کند؛ هدف اصلی و نهایی این بود؛ این معنای داعش بود. ما حضور پیدا کردیم؛ نیروهای ما، هم در عراق، هم در سوریه حضور پیدا کردند به دو علّت: یک علّت «حفظ حرمت اعتاب مقدّسه» بود؛ چون آن دور از معنویّتها و دور از دین‌وایمان‌ها با اعتاب مقدّسه دشمنی داشتند، قصد تخریب داشتند و تخریب هم کردند. در سامرّا مشاهده کردید؛ بعدها به کمک آمریکایی‌ها، گنبد مطهّر سامرّا را از بین بردند و تخریب کردند. این کار را می خواستند در نجف بکنند، در کربلا بکنند، در کاظمین بکنند، در دمشق بکنند؛ هدف داعش این بود. خب معلوم است؛ جوان مؤمنِ غیورِ محبّ اهل‌بیت به هیچ وجه زیر بار چنین چیزی نمیرود و اجازه نمی دهد.»

علّت سوم حفظ؛ «مسئله‌ی امنیّت» بود. چراکه: «مسئولین خیلی زود و بوقت فهمیدند که اگر چنانچه جلوی این ناامنی در آن جاها گرفته نشود، سرایت میکند می‌آید اینجا، سرتاسر کشور بزرگ ما را ناامنی خواهد گرفت. ناامنی فتنه‌ی داعش هم یک چیز معمولی نبود؛ شما یکایک نمونه‌هایی که پیش آمد، یادتان هست؛ در حادثه‌ی شاهچراغ،(۳) حادثه‌ی کرمان،(۴) حادثه‌ی مجلس(۵) و امثال اینها. هر جا توانستند، فجایع این‌جوری به بار آوردند. این بنا بود بیاید اینجا. امیرالمؤمنین فرمود: ملّتی که در خانه‌ی خودش درگیر با دشمن بشود ذلیل میشود؛‌ نگذارید به خانه‌ی شما برسد.(۶) لذا نیروهای ما رفتند، سرداران برجسته‌ی ما رفتند، شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند، جوانهای خود آنها را، هم در عراق، هم در سوریه ــ اوّل در عراق، بعد در سوریه ــ سازمان‌دهی کردند، مسلّح کردند، ایستادند در مقابل داعش، کمر داعش را شکستند و توانستند غلبه پیدا کنند. خب، حضور ما در آن قضیّه این‌جوری بود».

پرسش دوم؛ آیا حضور ما در سوریه از چه جنس و نوع حضور نظامی بوده است؟ 

حضور ما در سوریه «حضور مستشاری» بوده است از همین رو رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «نوع حضور نظامی ما در سوریه ــ در عراق هم همین‌جور ــ به معنای این نبود که ما لشکرهایمان ــ ارتشمان، سپاهمان ــ را برداریم ببریم آنجا و به جای ارتش آن کشور، ارتش ما بجنگد؛ نه، اینکه معنی ندارد؛ این نه منطقی است، نه افکار عمومی آن را قبول میکنند که ارتشی از اینجا بلند شود برود و به جای ارتش آنها بجنگد؛ نه، جنگ به عهده‌ی ارتش خود آن کشور است. کاری که نیروهای ما میتوانستند انجام بدهند و انجام دادند، کار مستشاری بود. مستشاری یعنی چه؟ یعنی تشکیل قرارگاه‌های مهمّ مرکزی و اصلی، تعیین راهبردها و تعیین تاکتیک‌ها، و در مواقع ضروری، ورود در میدان جنگ، امّا از همه مهم‌تر بسیج جوانان خود آن منطقه. در کنار ارتش آن کشور است که نیروی بسیجی‌ای که از جای دیگر آمده می تواند بجنگد؛ اگر ارتش آن کشور ضعف نشان داد، از این بسیجی کاری برنمی‌آید؛ و این اتّفاق متأسّفانه افتاد؛ وقتی روح ایستادگی و مقاومت کم بشود، این‌[جور] میشود. این مصیبت‌هایی که امروز بر سر سوریه دارد می‌آید ــ که خدا میداند تا کِی ادامه پیدا کند؛ تا کِی جوانهای سوریه ان‌شاءالله بیایند در میدان و جلویش را بگیرند ــ بر اثر همان ضعفهایی است که آنجا نشان داده شد. ملّت ایران به ارتش خود، به سپاه خود مباهات می کند، افتخار می کند.

مسئولان بالای نیروهای مسلّح، سازمانهای مسلّح، در قضیّه‌ی لبنان، در قضیّه‌ی حزب‌الله به من نامه مینویسند که ما تاب تحمّل نداریم، اجازه بدهید ما برویم؛ این را مقایسه کنید با آن ارتشی که تاب تحمّل ندارد و میگریزد! ارتش ما در دوران رژیم طاغوت متأسّفانه همین‌جور بود؛ آنها هم در مقابل حمله‌ی دشمنان و خارجی‌ها در جنگهای مختلف، از جمله در جنگ دوّم [جهانی] ایستادگی نکردند، نَایستادند. آن روز، دشمن آمد تا خود تهران را گرفت؛ ایستادگی نکردند. وقتی ایستادگی نمی کنند، نتیجه این[جور] می شود. بایستی مقاومت کرد، باید از نیروی خداداد استفاده کرد. ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم. آمدند اینجا به من گفتند که همه‌ی امکاناتی که برای سوری‌ها امروز لازم است، ما آماده کردیم، آماده‌ایم که برویم، [امّا] آسمانها بسته بود، زمین بسته بود؛ رژیم صهیونیستی و آمریکا، هم آسمان سوریه را بستند، هم راه‌های زمینی را بستند؛ امکان نداشت. قضایا این‌جوری است. اگر چنانچه در داخل آن کشور، انگیزه‌ها به حال خود باقی میماند و میتوانستند در مقابل دشمن حرفی داشته باشند، دشمن آسمانشان را هم نمی توانست ببندد، راه زمینی را هم نمی توانست ببندد؛ میشد بهشان کمک کرد.»

پرسش سوم؛ آیا حوادث اخیر منشاء داخلی داشته است، یا فتنه ساخته شده کشورهای خارجی است؟ 

رهبر معظم انقلاب منشاء آن را خارجی و دخالت سه کشور آمریکا، اسرائیل و ترکیه می دانند. از همین رو می فرمایند: «نقشه‌ی مشترک آمریکایی و صهیونیستی است؛ بله، یک دولت همسایه‌ی سوریه نقش آشکاری را در این زمینه ایفا کرده، الان هم ایفا می کند ــ این را همه می‌بینند ــ ولی عامل اصلی آنها هستند؛ عامل اصلی، توطئه‌گر اصلی، نقشه‌کش اصلی، اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است. قرائنی داریم؛ این قرائن برای انسان جای تردید باقی نمی‌گذارد.»

و برای اثبات این تحلیل سه علت، قرینه و شاهد گویا و روشن ذکر می  کنند؛

دلیل اول :«یکی از قرائن آن، رفتار آنها با این حادثه است. خب در یک کشوری ــ ولو شما با دولت آن کشور موافق نبودید ــ جنگی اتّفاق افتاده، دو گروه به جان هم افتاده‌اند؛ خب این اتّفاق همه‌جا می‌افتد، شما چرا دخالت میکنید؟ طبق خبرهایی که داده شد، رژیم صهیونیستی بیش از سیصد نقطه‌ی سوریه را بمباران کرده! چرا؟ اگر شما در این حادثه دخالتی ندارید، نقشه‌ی این حادثه اگر به شما مربوط نیست، خب بنشینید تماشا کنید. دو گروه دارند با هم میجنگند؛ ورود شما در جنگ و سیصد و خرده‌ای نقطه را بمباران کردن [برای چیست]؟ آمریکایی‌ها هم خودشان اعلام کردند ــ البتّه تا دیروز، شاید بعد از آن بیشتر هم شده باشد ــ که ۷۵ نقطه را هم آنها بمباران کرده‌اند! بعضی از این نقاطی که بمباران کرده‌اند، مراکز زیرساختی سوریه است؛ جاهایی است که به این آسانی ساختن آن، درست کردن آن به دست نمی‌آید و زحمت دارد برای یک کشور. فرودگاه بساز، مراکز تحقیقاتی بساز، دانشمند تربیت کن؛ اینها کارهای آسانی نیست. چرا رژیم صهیونیستی و آمریکا در این قضیّه وارد شدند و شدند یک طرف جنگ و شروع کردند کشور را بمباران کردن؟ سیصد چهارصد نقطه را بمباران کردن چیز کوچکی نیست.

دلیل دوم؛ «رژیم صهیونیستی، علاوه‌ی بر این [کار]، سرزمین‌های سوریه را تصرّف کرد؛ تانک‌های او تا نزدیک دمشق آمدند. منطقه‌ی جولان که متعلّق به دمشق بود، سالها دستشان بود، حالا شروع کردند مناطق دیگر را هم گرفتن. آمریکا و اروپا و دولتهایی که روی این چیزها در سایر کشورهای دنیا حسّاسند، روی یک متر و ده مترش حسّاسند، نه‌فقط سکوت میکنند و اعتراض نمیکنند، بلکه کمک هم میکنند. کار، کار آنها است.

دلیل سوم؛ «علاوه‌ی بر این، قرینه‌ی دیگر [این که] در این روزهای آخر بعضی از کمکهایی که برای مردم سوریه یا مردم یک منطقه‌ی سوریه یا بخصوص برای منطقه‌ی مثلاً حدود زینبیّه لازم بود از امکانات، از نفرات، از نیروها و بنا بود از اینجا به آنجا منتقل بشود، تمام مسیر را هواپیماهای صهیونیستی و آمریکایی مسدود کردند. اِف‌پانزده‌ها آمدند بالای آسمان، هیچ هواپیمایی را اجازه نداند که عبور بکند. البتّه یک خلبان هواپیمای ما، شجاعت کرد، خطرپذیری کرد، رفت نشست لکن بیش از اینها لازم بود و بیش از اینها باید کار میشد؛ [امّا] جلویش را گرفتند. اگر شما در این قضیّه صاحبِ قضیّه نیستید، اگر شما نیستید که دارید به نام مثلاً فرض کنید فلان گروه تروریستی، یا فلان گروه مسلّح با سوریه میجنگید، اگر شما پشت سر آنها قرار ندارید، چرا این کارها را میکنید؟ چرا وارد میشوید؟ چرا کمک میکنید؟ چرا از کمک به مردم سوریه جلوگیری میکنید.»

پرسش چهارم؛ آیا ایران در حادثه اخیر پشت دولت سوریه را خالی کرده است که موجب سقوط دولت بشار اسد شده است؟

در پاسخ باید گفت دولت سوریه خود مانع تراشی کرده و حاضر نشد ایران همانند قبل حضور پیداکند وگرنه ما این بار هم حاضر بودیم دولت سوریه را از این فتنه نجات دهیم از همین رو رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرمایند: «جنگ اصلی را ارتش آن کشور باید بکند. در کنار ارتش آن کشور است که نیروی بسیجی‌ای که از جای دیگر آمده میتواند بجنگد؛ اگر ارتش آن کشور ضعف نشان داد، از این بسیجی کاری برنمی‌آید؛ و این اتّفاق متأسّفانه افتاد؛ وقتی روح ایستادگی و مقاومت کم بشود، این‌[جور] میشود. این مصیبت‌هایی که امروز بر سر سوریه دارد می‌آید ــ که خدا میداند تا کِی ادامه پیدا کند؛ تا کِی جوانهای سوریه ان‌شاءالله بیایند در میدان و جلویش را بگیرند ــ بر اثر همان ضعف هایی است که آنجا نشان داده شد. ملّت ایران به ارتش خود، به سپاه خود مباهات میکند، افتخار میکند. مسئولان بالای نیروهای مسلّح، سازمانهای مسلّح، در قضیّه‌ی لبنان، در قضیّه‌ی حزب‌الله به من نامه مینویسند که ما تاب تحمّل نداریم، اجازه بدهید ما برویم؛ این را مقایسه کنید با آن ارتشی که تاب تحمّل ندارد و میگریزد! ارتش ما در دوران رژیم طاغوت متأسّفانه همین‌جور بود؛ آنها هم در مقابل حمله‌ی دشمنان و خارجی‌ها در جنگهای مختلف، از جمله در جنگ دوّم [جهانی] ایستادگی نکردند، نَایستادند. آن روز، دشمن آمد تا خود تهران را گرفت؛ ایستادگی نکردند. وقتی ایستادگی نمیکنند، نتیجه این[جور] میشود. بایستی مقاومت کرد، باید از نیروی خداداد استفاده کرد. ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم. آمدند اینجا به من گفتند که همه‌ی امکاناتی که برای سوری‌ها امروز لازم است، ما آماده کردیم، آماده‌ایم که برویم، [امّا] آسمانها بسته بود، زمین بسته بود؛ رژیم صهیونیستی و آمریکا، هم آسمان سوریه را بستند، هم راه‌های زمینی را بستند؛ امکان نداشت. قضایا این‌جوری است. اگر چنانچه در داخل آن کشور، انگیزه‌ها به حال خود باقی میماند و میتوانستند در مقابل دشمن حرفی داشته باشند، دشمن آسمانشان را هم نمیتوانست ببندد، راه زمینی را هم نمیتوانست ببندد؛ میشد بهشان کمک کرد»

پرسش پنجم‌؛ آینده سوریه با وجود حوادث اخیر به چه سرانجامی خواهد رسید؟ 

رهبر معظم انقلاب اسلامی قاطعانه می فرمایند: «همه بدانند، مسئله این‌جور نخواهد ماند؛ اینکه حالا یک گروهی بیایند در دمشق یا جاهای دیگر، شادی کنند، برقصند، به خانه‌های مردم تعرّض کنند، رژیم صهیونی هم بیاید بمباران کند، تانک بیاورد، توپ بیاورد، موضوع این‌جوری نمیماند؛ قطعاً جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست، ایستادگی خواهند کرد، فداکاری خواهند کرد، تلفات هم خواهند داد امّا بر این وضع فائق خواهند آمد. همچنان که جوانان غیور عراق این کار را کردند؛ جوانان غیور عراق، با کمک و هدایت و فرماندهی و سازمان‌دهی شهید عزیز ما، توانستند دشمن را از کوچه و خیابان بیرون کنند، از خانه‌های خودشان بیرون کنند، وَالّا آمریکایی‌ها در عراق هم همین کارها را میکردند؛ درِ خانه‌ها را میشکستند، مرد صاحبخانه را جلوی زن و بچّه‌اش میخواباندند، با چکمه صورت او را فشار میدادند روی زمین! این اتّفاق در عراق هم افتاد، منتها ایستادند، مقاومت کردند، شهید عزیز ما هم همه‌ی امکانش را در این راه گذاشت. اینها هم همین کار را خواهند کرد. البتّه ممکن است زمان ببرد، طولانی بشود، امّا نتیجه حتمی و قطعی است.»

پرسش ششم؛ آینده سوریه با وجود حوادث اخیر به چه سرانجامی خواهد رسید؟ 

رهبر معظم انقلاب اسلامی قاطعانه می فرمایند: «همه بدانند، مسئله این‌جور نخواهد ماند؛ اینکه حالا یک گروهی بیایند در دمشق یا جاهای دیگر، شادی کنند، برقصند، به خانه‌های مردم تعرّض کنند، رژیم صهیونی هم بیاید بمباران کند، تانک بیاورد، توپ بیاورد، موضوع این‌جوری نمیماند؛ قطعاً جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست، ایستادگی خواهند کرد، فداکاری خواهند کرد، تلفات هم خواهند داد امّا بر این وضع فائق خواهند آمد. همچنان که جوانان غیور عراق این کار را کردند؛ جوانان غیور عراق، با کمک و هدایت و فرماندهی و سازمان‌دهی شهید عزیز ما، توانستند دشمن را از کوچه و خیابان بیرون کنند، از خانه‌های خودشان بیرون کنند، وَالّا آمریکایی‌ها در عراق هم همین کارها را میکردند؛ درِ خانه‌ها را میشکستند، مرد صاحبخانه را جلوی زن و بچّه‌اش می خواباندند، با چکمه صورت او را فشار می دادند روی زمین! این اتّفاق در عراق هم افتاد، منتها ایستادند، مقاومت کردند، شهید عزیز ما هم همه‌ی امکانش را در این راه گذاشت. اینها هم همین کار را خواهند کرد. البتّه ممکن است زمان ببرد، طولانی بشود، امّا نتیجه حتمی و قطعی است.»

البتّه جوانهای ما هم، بسیجی‌های ما هم بی‌تاب، مشتاق، بااصرار، خیلی‌هایشان رفتند؛ موافقت هم نمی کردیم؛ بارها از بنده درخواست می کردند، سؤال می کردند، می نوشتند، پیغام می دادند، التماس می کردند که بگذارید ما برویم سوریه در مقابل دشمن بِایستیم. خب طبعاً مناسب نبود؛ یعنی آن زمان مصلحت دیده نمی شد امّا می رفتند، از راه‌های مختلف می رفتند ــ که شماها می دانید؛ بعضی از داستانهایش معروف است ــ و بعضی‌هایشان شهید شدند، بعضی‌هایشان هم بحمدالله سالم برگشتند. عمده‌ی کار عبارت بود از کار مستشاری. حضور ما در آنجاها حضور مستشاری بود؛ در مواقع کمی به شکل ضروری حضور نیروهای خود ما بود و عمدتاً نیروهای خود ما هم نیروهای داوطلب و بسیجی [بودند، همراه با] نیروهای آنجا. شهید سلیمانی در سوریه یک گروه چند هزار نفری را از جوانهای خود آنها آموزش داد، مسلّح کرد، سازماندهی کرد، آماده‌شان کرد، ایستادند. بعد البتّه بعدها متأسّفانه بعضی از خود آنها، خود مسئولان نظامی آن کشور، ایراد درست کردند، مشکل درست کردند و از این چیزی که به نفع خودشان بود، متأسّفانه صرف‌نظر کردند.»

حجت الاسلام سید محمدتقی قادری

ارسال نظرات