۰۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۲
کد خبر: ۷۷۵۷۹۹
شهید خرازی؛

مجاهدی عارف و فرمانده ای نابغه در دفاع مقدس

مجاهدی عارف و فرمانده ای نابغه در دفاع مقدس
اصفهان ـ شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر مقدس ۱۴ امام حسین(ع) در دوران دفاع مقدس است که عملیات های مهم و بزرگی را رقم زده و پیروزی‌های ارزنده‌ای را برای کشور در دفاع مقدس به ارمغان آورده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، از جمله بزرگترین نعمتهای الهی بر جامعه‌ اسلامی، وجود مردان شجاع و جوانان فداکاری است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز، در مقابل دشمنان انقلاب سینه سپر کرده‌اند و با جان و خون خود، اسلام و انقلاب و راه خدا را نصرت بخشیده‌اند.

یکی از این نعمات، سردار شهید «حاج حسین خرازی» فرمانده دلاور لشکر مقدس ۱۴ امام حسین(ع) در دوران دفاع مقدس بود که سرانجام هشتم اسفندماه سال ۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید.

ایشان چون شمع سوختند و با نور خویش، ظلمات و تاریکى‏هاى زندگانى بشر را روشن کردند و راه رشد و سلامت و سعادت جامعه انسانى را صاف و هموار نمودند و پس از آنان افرادی می‌توانند رشادت‌ها و از خود گذشتگی‌هایشان را بیان کنند که با گوشت و پوست خود لحظه لحظه حماسه‌ها را درک کرده باشند.

بررسی خاطرات رزمندگان و شاهدان دفاع مقدس از جمله عرصه‌هایی است که می‌تواند موجب آگاهی اقشار مختلف با گوشه‌ای از حقایق و رشادت‌ها و شجاعت‌های رزمندگان جان‌برکف جنگ تحمیلی و چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی باشد.

از میان یاران و مریدان سردار شهید حاج حسین خرازی به سراغ سردار محمد ابوشهاب، همرزم شهید خرازی و فرمانده اسبق لشکر امام حسین (ع) و جانباز 65 درصد دفاع مقدس که در حال حاضر مسؤول تاریخ شفاهی لشکر 14 امام حسین(ع) در هشت سال دفاع مقدس در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است رفتیم تا در آستانه سالگرد شهادت سردار سرلشکر شهید حسین خرازی از مدیریت، رشادت و شجاعت شهید خرازی در دوران پیش و پس از فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع) برایمان بگوید و در ادامه مشروح این گفت‌وگو از نظر خوانندگان می‌گذرد:

 مجاهدی عارف و فرمانده ای نابغه در دفاع مقدس

رسا ـ از واقعه کردستان و علت تشکیل گروه ضربت برایمان بگویید.

 قبل از جنگ تحمیلی در کردستان با دشمن ضدانقلاب  وابسته به استکبار شرق و غرب که علیه مردم مظلوم کردستان تبلیغات میکردند جنگ داشتیم.

طبق فرمان امام خمینی به همراه شهیدان چمران، بروجردی، خرازی و... یک گروه ضربت به معنای گروه واکنش سریع  را در کردستان تشکیل دادیم. و تصورمان این بود که می‌رویم و بعد از 10 روز واقعه کردستان را تمام می‌کنیم.

 اما کردستان را منافقان گرفته بودند و دولت موقت با حزب کومله به دلیل نقشه حمله و تصرف پادگان ارتش لشکر 28 کردستان در سنندج توافق کرده بود که سپاه از شهر خارج شود و به محض خروج سپاه از شهر سنندج حمله و بخش زیادی از لشکر28  کردستان را با تمام سلاح ها تصرف کردند.

امام خمینی (ره) پیام دادند که سنندج را آزاد کنید و ما تصمیم به بازگشت گرفتیم و به محض رسیدن شروع به پاکسازی کرده و بیمارستان توحید را گرفتیم.

فرماندهانی مانند شهید همت، خرازی، کاظمی، صیا دشیرازی و... اواخر سال 57 در کردستان ساخته شدند و در دفاع مقدس فرمانده لشکر شدند، چرا که در کردستان حدود دو سال جنگ سخت چریکی داشتیم.

  رسا ـ در چه برهه‌ای از زمان از کردستان خارج و به سمت جنوب رفتید؟

 زمان آغاز جنگ امنیت در کردستان تا حدودی برقرار شده بود، یک روز در پادگان سنندج بودیم که ناگهان دیدیم هواپیماها آمدند، ابتدا گمان کردیم هواپیماهای خودمان هستند که در آسمان پرواز می‌کنند ولی بعد از چند دقیقه دیدیم صدای بمب و انفجار آمد. در اولین روز جنگ عراقی‌ها فرودگاه سنندج را زدند و جنگ که شروع شد به همراه شهید خرازی گفتیم اینجا نمی‌مانیم. خیلی فشار آوردند و گفتند اگر از شهر بروید می‌فهمند گروه ضربت از شهر رفته و امنیتش از بین می‌رود، ولی حضور در جنوب واجب‌تر بود، به علاوه که امنیت در کردستان برقرار شده بود و اگر شهر را ترک می‌کردیم اتفاق خاصی نمی‌افتاد.

 دار خوئین هسته مرکزی تیپ14 امام حسین(ع)

 روز بعد در اهواز بودیم، اولین بارمان بود که اهواز می‌رفتیم و جنگی در چنین وسعت را تجربه می‌کردیم، آنجا به پایگاه «منتظران شهادت در گلف» رفتیم، پایگاهی بود که از همه جای ایران در آن حضور داشتند و آموزش می‌دیدند، دارخوین اولین خط نیروهای شهید خرازی به عنوان هسته مرکزی تیپ 14 امام حسین(ع) در جبهه‌های جنوب بود.

 رسا ـ از نحوه تشکیل این خط و اولین درگیری‌ها با دشمن بگویید.

 دارخوین یک مرکز تلمبه‌خانه نفت از اهواز به آبادان بود. به دارخوین که رفتیم، می‌گفتیم اگر الان عراق بفهمد گروه ضربت کردستان آمده عقب‌نشینی می‌کند. چون سرمان نمی‌شد تانک و موشک چیست، عراقی‌ها از آن سمت رودخانه کارون از جاده اهواز - خرمشهر می‌آمدند و با توپ و تانک دارخوئین و آبادان را مورد هدف قرار می‌دادند و می‌رفتند.

شهید خرازی گفت دارخوئین را برای عقبه و سازماندهی می‌گذاریم، روزهای اول که دارخوئین رفتیم کنسرو و آب رودخانه می‌خوردیم. چند ماه به همین شکل بودیم تا اینکه بامدیریت شهیدخرازی و کمک مردم شهیدپرور اصفهان و عنایت ویژه امام جمعه اصفهان بهداشتی‌ترین آشپزخانه‌ خوزستان را احداث کردیم تا بچه‌ها مریض نشوند.

 درخشنگی دانشجویان خط امام اصفهان در دفاع مقدس

همین که به کمک جهادسازندگی اصفهان در مقابل لشکر3عراق منظم شدیم عراقی‌ها شروع به حملات گوناگون کردند و تعدادی از دانشجویان خط امام اصفهان مثل شهید منصور موحدیان، ضابط زاده و محسن محبت و مکارم را محاصره کردند.

این دانشجوها خودجوش از اصفهان آمده بودند و در محاصره عراقی‌ها قرار گرفته بودند. عراقی‌ها سلمانیه، اسماعلیه و محمدیه را دور زده‌ بودند و می‌خواستند بچه‌ها را شهیدکنند، به همین دلیل بود، که شهید خرازی با یک طرح جامع «پارتیزانی» بدون سلاح های متعارف و یک طراحی کم نظیر، تیپ صلاح الدین زرهی عراق را  غافلگیر کرد.

 من و شهید خرازی از کنار جاده آسفالته حرکت می‌کردیم تا ما را نبینند، به شهید خرازی گفتم، حاجی اگر جلو برویم و دو تا تانک‌‌هایشان را بزنیم عقب‌نشینی می‌کنند، حالا اولین بارمان بود تانک می‌دیدیم. شهید خرازی گفت من هم می‌آیم، از پشت سر به آن‌ها نزدیک شدیم و به 15 متری‌شان رسیدیم. شهید رضا رضاییان دو تا از تانک‌های عراقی را زد، عراقی‌ها به سمت ما حرکت ‌کردند، بچه‌ها دو تانک دیگرشان را زدند و عراقی‌ها در اولین درگیری که توسط گروه ضربت رقم خورد فرار کردند و به سمت پل مارد رفتند.

ما رفتیم جلو در منطقه «محمدیه» به جای اینکه سنگر درست کنیم، قبر کندیم. چون اصول سنگر‌سازی را بلد نبودیم. تعدامان جمعاً 48 نفر بود و اولین بار که دشمن به ما حمله کرد یک شهید دادیم و اولین شهیدمان شهید حسین قدیری بود.

  عملیات فرماندهی کل قوا یکی از اولین عملیات های سپاه در جنوب کشور

اما عملیات فرماندهی کل قوا از اولین عملیات‌های سپاه در جنوب بود که بنیانگذار و طراح این عملیات صرفاً مجاهد عارف «شهید خرازی» همراه گروه ضربت بچه‌های اصفهان بودند.

رفته رفته که ما در خط دارخوین تثبیت شدیم، دشمن سه بار دیگر به ما حمله کرد و هر سه بار شکست خورد و ما از آنها غنیمت گرفتیم. عراق بهترین تجهیز‌کننده ما در جنگ بود، بهترین سلاح‌ها را استفاده می‌کردند، گفتیم حالا که تثبیت شده‌ایم باید ما به خط عراقی‌ها حمله کنیم و پل مارد را بگیریم، ما تازه آن زمان حدود 120 نفر شده بودیم.

 رسا ـ علت نامگذاری عملیات به عملیات فرماندهی کل قوا چه بود؟

سه ماه از سه محور کانالی را به ارتفاع دو متر کندیم، این کانال را برای عملیات «فرماندهی کل قوا، خمینی روح خدا» می‌کندیم. نام عملیات هم به این دلیل بود که شب عملیات امام خمینی بنی‌صدر را عزل کرد و همان شب شهید بهشتی تشریف آوردند دارخوئین و برای رزمندگان این عملیات سخنرانی کردند.

گرچه ارتش جمهوری اسلامی ایران به دستور بنی صدر ‌برای این عملیات به ما مهمات زیادی ندادند، این عملیات را «شهید باقری با شهید خرازی» برنامه‌ریزی کردند، و بابهترین ابتکار«شهیدخرازی» لوله‌های نفت را که از آبادان به اهواز می­رفت مدیریت کردندبایک روش کاملاً مهندسی نوین زهکشی کردند که از کارون به طرف عراقی‌ها برود، همان شب با 120 نفر به لشکر چهارم عراق زدیم.

ابتکار و مدیریت بی­نظیر شهید خرازی در این عملیات آن روزهای ابتدایی جنگ خیلی مهم بود، خیلی خوب عملیات را پیش بردیم و موفق شدیم، حُسن این عملیات این بود که بنی‌صدر بدلیل کارشکنی و... عزل شد و امید ما می‌توانیم را به همه جبهه ها، به جمیع رزمندگان خصوصاً به رزمندگان محور شوش و کرخه داد.

 رسا ـ آیا پیش از تشکیل لشکر 14 امام حسین(ع) عملیات دیگری انجام شد؟

 قبل از اینکه تیپ 14امام حسین(ع) تشکیل بشود، عملیات سرنوشت‌ساز ثامن الائمه(ع) انجام شد که حصر آبادان را شکست.

وقتی امام فرمود حصر آبادان باید شکسته شود، ما که انگیزه‌مان بالا رفته بود، سریع آماده عملیات شدیم و شروع به شناسایی کردیم، سه محور نهر شادگان به پل مارد، کنار جاده آسفالت و کنار رودخانه را برایمان در نظر گرفتند.

شهید حسن باقری و شهید حبیب‌اللهی تدبیر کردند دور رودخانه را آتش بزنند، در اینجا عراقی‌ها سه پل داشتند و وابستگی‌هایشان به این سمت کارون به همین سه پل متکی بود، اگر این سه پل منهدم می‌شد هیچ کاری نمی‌توانستند انجام دهند. اشتباه هم کرده بودند که به سمت دیگر پل آمده بودند. در اصول جنگ نباید چنین کاری می‌کردند، در محور دارخوین بچه‌ها«پل قسوه» را تصرف کردند و با دور زدن دشمن  «پل حفار» را هم به خطر انداختند، عراقی‌ها وقتی دیدند امکان محاصره شدنشان است، سریع عقب‌نشینی کردند، در محورهای دیگر هم پیشروی رزمنده‌ها به سرعت انجام گرفت و نیروهای دشمن از ترس گیر افتادن فرار کردند.

کمی بعد از این عملیات ثامن‌الائمه (ع) رسما«اولین تیپ سپاه یعنی تیپ 14 امام حسین(ع)به فرماندهی شهیدخرازی تشکیل شد، سپس تیپ عاشورا به فرماندهی عزیز جعفری سپس تیپ کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی تشکیل شدند.

 رسا ـ  نقش لشکر 14 امام حسین(ع) در عملیات فتح المبین چه بود؟

بعد از طریق‌القدس نوبت به فتح‌المبین رسید، عملیاتی که در آن تیپ امام حسین (ع)مقاومت زیادی از خود نشان داد.

قبل از این عملیات آقای محسن رضایی، حاج احمد متوسلیان را از غرب آورد و تیپ 27 محمد رسول‌الله (ص)‌ تشکیل داد و تیپ ثارالله هم به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی و با بچه‌های کرمان هم از این عملیات شکل گرفت وتیپ های نجف اشرف، ولیعصر،فجر،... اینها ازهم قبل از این عملیات تشکیل شدند.

قرار شد هر شهر یا استانی تیپ داشته باشد، به هر حال بعد از طریق‌القدس که جنگ سختی برایمان بود به منطقه فتح‌المبین رفتیم، آقای حسن دانایی آن روز راهنمایمان در منطقه فتح‌المبین بود.

سخت‌ترین و حساسترین نقطه عملیات فتح المبین را با عمق 60 کیلومتر پشت دشمن و تصرف شهر و پادگان عین خوش و عبور از رودخانه دویرج و عبور از ارتفاعات «تیشکن» و «ارتفاعت تینه» را به لشکر 14 امام حسین(ع) قویترین لشکرسپاه دادند.

شناسایی و برنامه‌ریزی دشواری داشتیم، یکی از سخت‌ترین نقاط منطقه ارتفاعات تیشه‌کن پادگان عین‌خوش و امامزاده عباس بود که باید به آنجا می‌رفتیم، درضمن جناح چپ لشکر امام حسین(ع) تیپ ثارالله با فرماندهی حاج قاسم سلیمانی چون نیروهایش کم بود نتوانستند بیایدب ه همین دلیل لشکرامام حسین(ع) 5روز توسط دشمن محاصره شد و به دلیل اینکه ارتفاعات هم صعب‌العبور بود و امکان برگشت نبود آقا محسن و شهید صیادشیرازی در قرارگاه فرماندهی به شهید خرازی دستور عقب‌نشینی دادند.

نمونه‌ای از شجاعت شهید خرازی در عملیات فتح‌المبین و محاصره دشمن

شهید خرازی و شهید ردانی عقب نشینی را قبول نکردند، بیشتر گردان‌ها در منطقه بودند، اگر لشکر امام حسین(ع) در فتح‌المبین عقب می‌آمد تمام عملیات از بین رفته بود پنج روز مقاومت شدید کردیم، عراقی‌ها در ارتفاعات 202 قبل از پادگان عین‌خوش محکم ایستاده بودند، ما در عین اینکه استقامت کرده بودیم شبانه حمله‌ می‌کردیم تا تنگه رقابیه رفتیم، عراقی‌ها تا دیدند پشتشان زده شده جلوی حاج قاسم سلیمانی استقامتشان کم شد و عقب رفتند، در این عملیات یکی از بهترین پیروزی‌ها را داشتیم، استقامت و مدیریت شهیدان خرازی و ردانی‌پور دو مجاهد بزرگ باعث پیروزی در عملیات شد.

 

مجاهدی عارف و فرمانده ای نابغه در دفاع مقدس

رسا ـ تأثیر فرماندهی شهید حسین خرازی در لشکر 14 امام حسین (ع) را چگونه ارزیابی می­ کنید؟

شاید کسی به اندازه بنده از کردستان تا شهادت حاج حسین خرازی، با ایشان نبوده است، بقول اکثر فرماندهان سپاه، شهید خرازی نابغه ترین، مدیرترین، مدبرترین و موفق ترین و مخلص ترین فرمانده دفاع مقدس بود، یاد ندارم نماز شب شهید خرازی در جبهه ترک شده باشد، ایشان با همه مدارا می‌کرد و کلاس‌های اخلاق می‌گذاشت. کنار اروند قبری کنده بود و نماز شب‌ هایش را آنجا می‌خواند.

شهید خرازی در چند چیز خیلی حساس بود. یکی غذا و یکی بهداشت درهمه ابعاد، مدیریت شهیدخرازی این بود که اولین لشکری بود که بزرگ‌ترین حمام عمومی و خصوصی را زد، شهید خرازی از اصفهان هماهنگ کرد و برای لشکر حمام عمومی و خصوصی زدند. باید به نیروها از لحاظ روحی رسیدگی کرد، شهید خرازی گاهی دستشویی‌ها را خودش تمیز می‌کرد، همه این برنامه‌ها را این مجاهد عارف انجام می‌داد.

 رسا ـ آیا اختلاف سلایق رزمندگان مانعی برای مدیریت ایشان نبود؟

 مدیریت یک لشکر با وجود سلایق مختلف خیلی سخت است، وقتی شهید خرازی فرمانده قرارگاه فتح بود، من دوبار استعفا دادم، ایشان در جواب استعفایم خیلی عارفانه جواب داد، برادرم استعفای شما استعفا از اسلام است، کار برای رضای خدا هیچ‌وقت گله ندارد.

شهید خرازی و شهید ردانی‌پور مکمل یکدیگر بودند

همچنین دوستی شهید خرازی با شهید حجت الاسلام ردانی‌پور تأثیر خوبی بر لشکر گذاشته بود و باعث پیوند محکم رزمندگان با روحانیت شده بود. آیت‌الله بهشتی را شخصاً شهی دردانی و شهیدخرازی به لشکر برای سخنرانی آورد بودند، خرازی و ردانی مکمل هم بودند، شهید خرازی آن قدر تواضع داشت که در بسیاری از موارد می‌گفت من اینجا فرمانده نمی‌شوم و آقای ردانی فرمانده شود، در جایی دیگر شهید ردانی‌ می‌گفت شهید خرازی باید باشد، ملاک اخلاص و پاکی بود.

رسا ـ از فرماندهی سردار ابوشهاب در لشکر 14 امام حسین بگویید.

در مقطعی از جنگ ( قبل از عملیات والفجر مقدماتی ) احساس شد که سپاه نیاز به گسترش سازمان رزم برای جذب نیروهای جدید و سازماندهی آنها دارد. در این مقطع چند قوای عملیاتی تشکیل شد که شهید خرازی فرمانده یکی از آنها شد، پس از عملیات رمضان مسئولیت لشکر 14 به این جانب واگذار شد اینجانب در عملیات‌های محرم، والفجر مقدماتی، والفجر یک و 2 و کربلای 3 فرمانده لشکرامام حسین(ع) بودم، ماجرای فرماندهی‌ام در کربلای 3 که در شهریور سال 65 صورت گرفت به دلیل زیارت خانه خدا مکه مکرمه بود که امام در سال65 با هزینه خودشان تکلیف فرمودند.

برای موفقیت این عملیات من نیت کردم که شهید خرازی عازم حج واجب شوند و مدیریت لشکر و عملیات کربلای 3 را به اینجانب که جانشین ایشان بودم بدهند و در همین مدت مقدمات کربلای3  انجام گرفت، یک مدت کوتاه بعد از سفرحج شهید خرازی، سرپرستی لشکر را به عهده بنده گذاشته شد.

 رسا ـ در عملیات کربلای 3 چه فعالیت‌هایی انجام گرفت؟

 عملیات کربلای3 بزرگترین عملیات دریائی جمهوری اسلامی در دریا بود و برای ما هر عملیاتی که در دریا انجام می‌گرفت، سیاسی بود و اهمیت بالایی داشت.

درعملیات کربلای 3 چون آن زمان به دلیل عدم صادرات نفت و... در حال فروپاشی شدید اقتصادی بودیم امام بعنوان فرمانده کل قوا این عملیات را مستقیما خودشان با بسیج و پشتیبانی وحمایت آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت رهبری کردند این عملیات واقعاً خاص و نادر بود، چرا که ما فرهنگ جنگ در زمین داشتیم و در دریا نجنگیده بودیم اما در این عملیات کارمان موفقیت‌آمیز بود و با یک شهید آن را به انجام رساندیم و از نظر من کربلای3 ، رمضان، فاو، ثامن‌الائمه و فتح‌المبین بهترین عملیات‌هایمان در جنگ بودند.

 رسا ـ شهید خرازی در کدام عملیات به شهادت رسیدند؟

نابغه و اسطوره لشکر مقدس 14 امام حسین(ع)، حاج حسین خرازی، درعملیات کربلای 5 به شهادت رسید، کربلای 5 عملیات بسیار خوب و عالی بود، مشکل اصلی‌مان موانع آبی دشمن در جلویمان بود که کارمان را کند کرده بود، مهندسی لشکر مادام شب به شب خاکریز دو جداره می‌زدیم و از وسط دشمن با توجه به اینکه هر سه جناحمان عراقی ها بودند به جلو می‌رفتیم.

 یکی از این شب‌ها به سمت شهرک دویرجه به سمت رودخانه اروند می‌رفتیم، صبح آقای سرلشکر عزیز جعفری و شهید احمد کاظمی آمدند، در حال صحبت بودیم که چهار خمپاره 60 وسط­مان خورد، آنجا من مجروح شدم.

 من و عزیز جعفری را عقب بردند، لذا موقع شهادت حاج حسین خرازی من نبودم و زمانی که شهیدخرازی درمنطقه برای اعزام تدارک به بچه‌های خط با راننده تدارکاتی مشغول صحبت بودند خمپاره‌ای کنارشان اصابت می‌‌‌‌کند و در حالی که قسمت عمده کربلای 5 را پشت سر گذاشته و نیروها را در مراحل سخت به خوبی فرماندهی کرده بود، به شهادت می‌رسد./1304/

ارسال نظرات