تبلیغ تراز انقلاب؛ از لزوم تشکیل کانونهای عظیم تبلیغی تا بایستههای تبلیغ در شرایط جنگ شناختی

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، دو سال پیش در گرماگرم جنگ ترکیبی دشمن علیه ایران اسلامی رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیداری مهم با طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، فرمانی راهبردی صادر کردند: «تشکیل کانونهای عظیم تبلیغی در سراسر کشور». این فرمان نه صرفاً یک توصیه اخلاقی بلکه یک مطالبه راهبردی در تراز حکمرانی دینی بود؛ مطالبهای که در امتداد گفتمان تمدنی انقلاب اسلامی معنا مییابد و تداوم سنت نبوی در پیوند تبلیغ با اقامه دین را دنبال میکند.
اکنون که دو سال از این مطالبه میگذرد فرصت مناسبی است تا هم بازخوانیای از آن فرمان داشته باشیم، هم دستاوردها را ارزیابی کنیم و هم ضرورتها و بایستههای تبلیغ در شرایط کنونی را بازتعریف نماییم بهویژه در ایامی که کشور درگیر جنگ ترکیبی دشمن در ساحتهای رسانهای، روانی و اعتقادی است.
تبلیغ در منظومه فکری رهبری: از حاشیه به متن
رهبر معظم انقلاب از سالها پیش، تبلیغ دین را نه یک فعالیت تکمیلی یا حاشیهای بلکه یک رکن بنیادین در تحقق دین و صیانت از انقلاب اسلامی دانستهاند. تعبیراتی همچون «تبلیغ مهمترین وظیفه حوزه» و «تبلیغ، ادامه حرکت انبیاء» نشان میدهد که از نگاه معظمله تبلیغ نه صرفاً بیان احکام و اخلاق بلکه ابزار هدایت اجتماعی و تمدنسازی اسلامی است.
در این نگاه تبلیغ باید متناسب با نیازهای واقعی جامعه و تهدیدهای فکری و فرهنگی دشمن طراحی و اجرا شود. از همین رو فرمان ایشان در تیرماه ۱۴۰۲ مبنی بر لزوم تشکیل کانونهای عظیم تبلیغی در سراسر کشور واجد یک اهمیت راهبردی و تاریخی است. ایشان با نگاهی آسیبشناسانه تصریح کردند که تبلیغ نباید به صورتهای فردی، پراکنده، موسمی، مقطعی و صرفاً آیینی محدود شود. چنین تبلیغی نمیتواند پاسخگوی نیازهای عمیق و پیچیده جامعه در دوران جنگ شناختی باشد.
رهبر معظم انقلاب خواستار تحول در مدل تبلیغی کشور شدند؛ تحولی که در آن تبلیغ به یک جریان دائمی، ساختارمند، سازمانیافته، شبکهای و دارای نقشه جامع فرهنگی تبدیل گردد. این مطالبه در واقع نوعی بازمهندسی رسالت تبلیغی حوزههای علمیه است؛ یعنی عبور از تبلیغ صرفاً مناسکی و موسمی به سمت تبلیغ تمدنی، جبههای، مردمی و راهبردی. این نگاه، تبلیغ را به متن حکمرانی دینی و مدیریت فرهنگی جامعه بازمیگرداند.
مروری بر وضعیت تبلیغ در کشور
مرور میدانی صحنه تبلیغ کشور در دو سال گذشته ـ یعنی از زمان صدور فرمان راهبردی رهبر معظم انقلاب مبنی بر تشکیل کانونهای عظیم تبلیغی ـ نشان میدهد که در کنار برخی حرکتهای ارزشمند و امیدآفرین همچنان کاستیها و خلأهای مهمی وجود دارد که مانع تحقق کامل این مطالبه راهبردی شدهاند.
در بخش پیشرفتها میتوان به تلاشهایی اشاره کرد اما این حرکتها غالباً با همت طلاب جوان و انقلابی و حمایت محدود برخی نهادهای فرهنگی صورت گرفته و توانستهاند بخشی از خلأ تبلیغ هدفمند و جبههای را پوشش دهند.
افزون بر این ورود جدیتر مبلغان به عرصه رسانههای نوین و فضای مجازی گرچه در مقایسه با هجمه رسانهای دشمن اندک است اما جهتی مثبت و رو به رشد دارد. احیای سنت تبلیغ چهرهبهچهره در مناطق کمبرخوردار و تمرکز بر موضوعات اجتماعی مانند خانواده، تربیت فرزندان، سبک زندگی و جمعیت نیز از دیگر نقاط قوت این دوره بوده است. همچنین پیوند برخی حرکتهای تبلیغی با اولویتهای راهبردی نظام مانند حجاب، مقاومت و جهاد تبیین، گامی به سوی همراستاسازی تبلیغ با نیازهای ملی است.
با این حال در حوزه کاستیها همچنان ضعفهایی اساسی مشهود است. مهمترین آن فقدان یک ساختار فراگیر و سازمانیافته تحت عنوان کانونهای عظیم تبلیغی در سطح ملی است. همچنان بسیاری از فعالیتهای تبلیغی به صورت جزیرهای، مقطعی و بیارتباط با یکدیگر انجام میشود. عدم همافزایی میان ظرفیتهای مردمی، نهادی و حوزوی و بیتوجهی برخی مراکز مدیریت حوزه و دفاتر ائمه جمعه به تحقق این فرمان موجب شده است که از ظرفیت حقیقی تبلیغ در مقیاس ملی بهرهبرداری لازم صورت نگیرد.
بایستههای تبلیغ در شرایط جنگ شناختی
در روزگار ما تبلیغ دیگر صرفاً فعالیتی فرهنگی یا آیینی در حاشیه جامعه نیست؛ بلکه به خط مقدم دفاع از هویت اسلامی، استقلال فکری و تداوم تمدنی ملت ایران بدل شده است. در میانه جنگ تمامعیار شناختی که دشمن با ابزار رسانه، روایتسازی و مهندسی افکار عمومی به راه انداخته، تبلیغ به مأموریتی راهبردی در سطح جهاد کبیر تبدیل شده است. در چنین شرایط، حوزههای علمیه و مبلغان دینی باید با بازتعریف نقش خود، تبلیغ را از وضعیت سنتی، منفعل و مقطعی به یک حرکت پویا، زمانشناس، مسئلهمحور و مخاطبفهم ارتقا دهند.
در این مسیر، چند بایسته اساسی قابل طرح است:
1. تبلیغ تبیینی و جهاد روایت: مهمترین وظیفه مبلغان در این نبرد روایتگری حقیقت در برابر امواج دروغ، تحریف، سیاهنمایی و ناامیدسازی است. این تبلیغ باید از موضع ایمان، بصیرت، امید و عقلانیت انقلابی سخن بگوید و گفتمان ولایت و مقاومت را تبیین کند.
2. تمرکز بر مسائل اجتماعی و زیستجهان مردم: مردم امروز با مسائل واقعی و ملموسی چون خانواده، تربیت فرزند، امید اجتماعی، اقتصاد، حجاب و جمعیت دستوپنجه نرم میکنند. تبلیغ باید به زبان نیازها و دردهای جامعه سخن بگوید و از ارائه مواعظ کلیشهای فاصله بگیرد.
3. شبکهسازی و ساختارمند شدن تبلیغ: پایان دادن به پراکندگی و تکرار، نیازمند ایجاد شبکههای تبلیغی مأموریتمحور و هدفمند است که بر اساس اقلیم فرهنگی و مخاطبشناسی سامان یابند.
4. جذب طلاب جوان به عرصه تبلیغ نوین: عرصههایی مانند رسانه دیجیتال، هنر، روایتگری، اینفوگرافی و تولید محتوا، نیازمند حضور طلاب جوان، آموزشدیده، دغدغهمند و آگاه به فضای رسانه است.
5. پیوند با جبهه فرهنگی مردمی و نهادهای انقلابی: تبلیغ مؤثر حاصل همافزایی حوزه با بدنه فعال فرهنگی کشور است؛ از هیئات مذهبی و گروههای جهادی گرفته تا آموزشوپرورش، بسیج، رسانه ملی و شبکههای اجتماعی.
تبلیغ در این دوره نه یک گزینه بلکه یک ضرورت حیاتی برای حفظ ایمان عمومی و امنیت معنوی کشور است.
تبلیغ، رسالت همیشهجاری حوزه
فرمان رهبر انقلاب برای تشکیل کانونهای عظیم تبلیغی فقط یک توصیه به طلاب نبود؛ بلکه فراخوانی عمومی برای بازسازی سازمان تبلیغ انقلاب اسلامی است. اکنون دو سال از آن فرمان میگذرد. حوزه علمیه، سازمانهای تبلیغی، روحانیون و مجموعههای فرهنگی باید با شجاعت کارنامه خود را مرور کنند و برای مرحله بعدی آمادهتر شوند.
تبلیغ باید به یک نهضت فراگیر، منسجم، خلاق و هدفمند تبدیل شود. این نه فقط وظیفه حوزه بلکه ضرورت بقای فرهنگی انقلاب اسلامی است.