نگاهی دقیق به تراپیهای التقاطی و سطحی نگیهای فضای مجازی / درباره کلیپ جنجالی «ما همه باهم هستیم»

کلیپی که با عنوان «فرقه مرغی» یا «تحصن مخالفان حجاب» در فضای مجازی منتشر شده، در واقع مربوط به کلاسهای شبهدرمانی «کندالیتی» است؛ روشی با ریشههای شبهعرفانی که در شبکههای اجتماعی با اغراق و سطحینگری ترویج میشود و میتواند مخاطبان را در معرض آسیبهای جسمی و روانی قرار دهد.
به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، اخیراً در فضای مجازی کلیپی منتشر شده است که گروهی از افراد در یک بیابان با حرکاتی غیرمتعارف و فریاد «ما با هم هستیم» توجه کاربران را جلب کردهاند. این ویدئو با عناوین مختلفی دست به دست میشود: برخی آن را «فرقه مرغی» نامیدهاند، بعضی مدعیاند این گروه وابسته به اپوزیسیون و مخالف نظام جمهوری اسلامی است، و برخی رسانهها نیز از آن با عنوان «تحصن عجیب مخالفان حجاب» یاد کردهاند.
اما در میان این حواشی، حقیقت ـ که معمولاً در هیاهوی فضای مجازی گم میشود ـ به چشم نمیآید. متأسفانه با پدیده «اینستاگرامزدگی» و غلبه نگاه سطحی در شبکههای اجتماعی، هر رخداد به ترکیبی از اغراق، شایعه، خرافه و طنز تبدیل میشود تا تنها «محتوا» برای جذب مخاطب تولید گردد؛ نه برای افزایش دانش و بصیرت جامعه. در این میان، یک فعال حقیقی رسانه باید رسالت خود را در جستوجوی حقیقت و روشنگری عمومی ایفا کند.
واقعیت این است که کلیپ مذکور، نه مربوط به فرقهای تازهتأسیس یا جریان سیاسی معارض، بلکه مرتبط با یکی از کلاسهای شبهدرمانی موسوم به کندالیتی است؛ شیوهای با ریشه در برخی آیینهای شبهعرفانی هند و تبت که این روزها همچون یوگا در قالب «روشهای درمانی یا سبک زندگی» تبلیغ و ترویج میشود. همانگونه که یوگا، با وجود پیشینه اعتقادی و آیینی، سالهاست به شکل یک ورزش به جوامع مدرن عرضه شده، اکنون نیز «کندالیتی» با همان منطق به بازار سلامت و سبک زندگی راه یافته است.
یکی از معضلات جوامع مدرن و رسانهزده، سطحینگری افراطی نسبت به چنین شبهدرمانها است. مربیان این رشتهها با ادعای «شفابخشی»، کلاسهای خود را پرجمعیت میکنند و شهریههای کلان دریافت مینمایند. در حالیکه تحقیقات علمی تا امروز نهتنها کارآمدی، بلکه حتی بیخطر بودن این روشها را تأیید نکرده است. بلکه در مقالات معتبر، بارها از آسیبهای جسمی و روانی ناشی از یوگا، کالتی و دیگر شبهدرمانها سخن به میان آمده است. با وجود این، سوءاستفاده از جهل عمومی و فقدان نظارت مؤثر، راه را برای گسترش این جریانها هموار کرده است.
با این حال، خطر دیگری نیز وجود دارد که شاید از اصل ماجرا تلختر باشد؛ و آن، نزول کیفیت و سطح ترویج این شبهدرمانها در فضای مجازی است. امروزه افراد کمسواد و فاقد آگاهی تخصصی، صرفاً با هدف جذب فالوئر و کسب درآمد، خود را «استاد» معرفی میکنند. با بلاگری، شوخیسازی و سخنان غیرکارشناسی، آموزش و تبلیغ این شبهآیینها را به دست گرفتهاند؛ در حالی که حتی یک استاد معتبر در این حوزه ندیدهاند.
از این رو دو هشدار باید جدی گرفته شود:
1. هشدار نخست درباره ماهیت خطرناک این شبهدرمانهاست که میتوانند آسیبهای جسمی، روحی و روانی جدی برای افراد ایجاد کنند. امروز هر کس در شبکههای اجتماعی میتواند خود را «مربی» یا «استاد» معرفی کرده و با گردآوری عدهای به کسب معاش بپردازد؛ بدون آنکه صلاحیت یا تخصصی در این زمینه داشته باشد.
2. هشدار دوم درباره نگاه سطحی و غیرنقادانه به این پدیدههاست. متأسفانه بسیاری از بلاگرها، کانالهای خبری و صفحات سرگرمی بدون تحقیق، این ویدئوها را صرفاً برای بازدید بیشتر منتشر میکنند. چنین رویکردی از یک سو به ترویج این روشهای شبهدرمانی کمک میکند و از سوی دیگر، موجب عادت دادن جامعه به سطحینگری میشود. در نتیجه، فضای نقادی و اندیشهورزی در جامعه محدود شده و مخاطب به جای تفکر عمیق، تنها با سطحیترین برداشتها به استقبال یا حتی گرایش به همان پدیدهای میرود که ابتدا به تمسخر گرفته بود.
این واقعیت، یکی از آسیبهای جدی نبود نظارت و ساماندهی در فضای مجازی است؛ آسیبی که اگر بهموقع علاج نشود، میتواند پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی گستردهای به همراه داشته باشد.
ارسال نظرات