۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۶
کد خبر: ۷۹۴۰۷۲
حجت الاسلام محمدحسین حق‌جو مطرح کرد؛

عرفان‌های نوظهور؛ غفلت از ابعاد معنوی انسان

عرفان‌های نوظهور؛ غفلت از ابعاد معنوی انسان
بنیان‌گذار مرکز مشاوره دینی گفت: مبحث عرفان، که امروزه به شدت مورد توجه نسل‌های جوان قرار گرفته، ریشه در سه نوع شناخت بنیادی دارد که تحقق آنها نه تنها به آرامش فردی، بلکه به کمال و سعادت انسانی منجر می‌شود.

اشاره: عرفان، مفهومی عمیق و پرجاذبه است که امروزه در میان نسل‌های جدید، به‌ویژه جوانان در جوامع مختلف با افکار و عقاید گوناگون دینی و غیردینی، ظهور و بروز چشمگیری یافته و توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این جذابیت ریشه در توانایی عرفان برای هدایت انسان به سوی آرامش پایدار دارد. به‌طور کلی، ریشه و اساس عرفان را می‌توان در دو محور اصلی جستجو کرد که هر دو مکمل یکدیگرند: شناخت خالق و شناخت مخلوق (خود انسان).

در همین راستا خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، گفت‌وگویی با حجت الاسلام محمدحسین حق‌جو بنیان‌گذار مرکز مشاوره دینی درخصوص رویکردهای روانشناسانه عرفان های نوظهور داشته است که در ادامه خواهد آمد:

رسا: از منظر روانشناسی، چه نیازهای عمیق روانشناختی (مانند نیاز به تعلق، معنا، کنترل، یا اثبات خود) است که افراد در جامعه مدرن نادیده گرفته شده می‌یابند و این عرفان‌های نوظهور مثل عرفان حلقه به طور موفقی این نیازها را با وعده‌های خود ارضاء می‌کنند؟

محور نخست، عرفان الهی یا شناخت پروردگار است؛ ادراک عظمت، قدرت، کمال و صفات جلال و جمال الهی. هنگامی که فرد به وجود یک مدبر، مدیر، عالم و آگاه مطلق که تمام زوایای هستی را از اتم تا کهکشان تحت فرمان خود دارد، معتقد می‌شود، دیگر جای نگرانی نیست و دغدغه‌ها جای خود را به اطمینان می‌دهند. اعتقاد به اینکه خدایی است که اجزای یک موجود (مانند الکترون، پروتون، نوترون) تا کل نظام هستی (کهکشان‌ها و سیارات) را مدیریت، تقدیر و تنظیم می‌کند، انسان را به آرامش می‌رساند.

نظم بی‌نظیر عالم، شاهدی بر این قدرت فوق تصور است؛ هزاران سال است که خورشید بدون یک ذره تأخیر یا تعجیل، در ساعات مشخصی طلوع می‌کند. در مقیاس کوچک‌تر، بدن انسان شامل چندین تریلیارد سلول زنده و فعال است که خودشان تغذیه می‌کنند، ضایعات خود را دفع می‌کنند و سیستم بدن این ضایعات را به یازده طریق از بدن خارج می‌کند. این سطح از مدیریت، قدرت و آگاهی الهی، حتی پس از هزاران سال تحقیق و پژوهش، همچنان از دانش کامل دانشمندان فراتر است و عرفان به خالق، دروازه‌ای است به سکون روحی در سایه قدرت مطلق.

عرفان به خود و کشف رمز و راز بدن

محور دوم، عرفان به خود انسانی است که در فرمایش «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه» (کسی که خودش را بشناسد، خدا را شناخته است) تجلی می‌یابد. شناخت خود، به معنای وقوف بر پیچیدگی‌های وجودی انسان در ابعاد فیزیکی، متافیزیکی، عاطفی و معنوی است.

بدن انسان کارخانه‌ای شگفت‌انگیز است که میلیاردها موجود حیات‌دار در آن فعالیت می‌کنند و اختلال در عملکرد آن‌ها، آرامش کلی فرد را به هم می‌زند. سیستم مدیریت مواد مغذی در بدن، مثال بارزی از این پیچیدگی است. هنگامی که غذا مصرف می‌شود، مأمورینی مانند کپسول‌های خالی به جدار معده، روده و دیگر اجزای مسیر گوارشی می‌چسبند. وظیفه این مأموران، شناسایی، جذب و رساندن دقیق ویتامین‌ها و مواد مورد نیاز به عضو خاص بدن (مانند کلسیم به مغز استخوان یا ویتامین A به چشم) است. این فرآیند داخلی، مدیریت فوق‌العاده‌ای را نشان می‌دهد.

از این منظر، اختلالات و بیماری‌های جسمی نه ناشی از قصور الهی، بلکه اغلب نتیجه سوء مدیریت و عدم عرفان فرد نسبت به سیستم دفاعی و درمانی تعبیه‌شده در وجودش است. خداوند ابزارهای دفاعی، پیشگیری، درمانی، نیازسنجی و نیازدهی را هم در داخل بدن و هم در ذخایر و گنجینه‌های عالم هستی (ویتامین‌ها و مواد معدنی) قرار داده است. از همین روست که توصیه می‌شود هنگام بیماری، فرصتی دو سه روزه به بدن داده شود تا سیستم داخلی بتواند ذخایر و گنجینه‌های دارویی مورد نیاز خود را شناسایی، شارژ و به مقصد برساند و توانایی خوددرمانی بالقوه را فعال سازد.

 مبحث عرفان، که امروزه به شدت مورد توجه نسل‌های جوان قرار گرفته، ریشه در سه نوع شناخت بنیادی دارد که تحقق آنها نه تنها به آرامش فردی، بلکه به کمال و سعادت انسانی منجر می‌شود. در حالی که پیش‌تر به اهمیت «عرفان الهی» (شناخت قدرت و عظمت خالق) و «عرفان به خود» (شناخت پیچیدگی‌های جسم و روح) اشاره شد، بعد سوم این مکتب فکری، عرفان فراانسانی یا شناخت موجودات و محیط پیرامون را در بر می‌گیرد.

برتری درمان طبیعی و نقش محیط

در ادامه بحث خودشناسی، مشخص می‌شود که ابزارها و منابع مورد نیاز بدن (ویتامین‌ها و داروها) که به صورت طبیعی در میوه‌ها و محیط یافت می‌شوند، اغلب قوی‌تر، جامع‌تر و بی‌ضررتر از داروهای شیمیایی هستند. داروهای شیمیایی که توسط متخصصان تجویز می‌شوند، هرچند ممکن است نقطه‌ای از بیماری را درمان کنند، اما اغلب با تخریب و ایجاد عوارض جانبی در سایر اعضا مانند کلیه، کبد یا معده همراه هستند؛ در حالی که مصرف میوه‌هایی نظیر سیب و هویج که همان ویتامین‌ها را به شکلی ساختاری مطابق با نیاز بدن تأمین می‌کنند، فاقد عوارض مخرب است.

اینجاست که بعد سوم عرفان معنا پیدا می‌کند: اگر انسان به کاوش، پژوهش و تلاش برای شناسایی نیازهای بدن از منابع خارجی یا داخلی خود بپردازد، می‌تواند این نیازها را تأمین کند. ضعف چشم، پوکی استخوان یا کمبود ویتامین، نه نقص در آفرینش، بلکه نتیجه قصور انسان در تأمین درست نیازها از محیط اطراف است و گاهی حتی مصرف نادرست مواد غذایی، موجب تخریب ویتامین‌های داخلی بدن می‌شود.

هدف غایی عرفان رسیدن به کمال و لقاء الهی

در فلسفه عرفان، هدف اصلی صرفاً کسب آرامش مقطعی نیست، بلکه رسیدن به غایت آفرینش است؛ آنچنان که در آیه شریفه «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» (اى انسان، تو با رنج و تلاش به سوى پروردگارت مى‌روى و سرانجام او را ملاقات خواهى کرد) اشاره شده است. مقصود نهایی، وصول به بی‌نهایت، لقاء الهی، کمال، سعادت و آرامشی است که ارزش حقیقی و کارآمدی عرفان را تثبیت می‌کند.

رسا: این عرفان‌ها غالباً وعده دستیابی به “حالات برتر آگاهی” یا تجربیات غیرعادی می‌دهند. از منظر روانشناسی سلامت و روان‌پریشی، این تجربیات معمولاً چه سازوکار بیولوژیکی یا روانشناختی دارند؟ آیا این حالات لزوماً نشانه‌ای از ارتقاء معنوی هستند یا می‌توانند در بسترهای خاصی، مرز بین تجربه معنوی و آسیب روان‌شناختی (مانند سایکوز یا اختلالات تجزیه‌ای) را محو کنند؟

یکی از چالش‌های اصلی عرفان‌های نوظهور در دنیای امروز، عدم توانایی آنها در تأمین نیازهای جامع انسان و آن آرامش حقیقی و کامل است که خداوند آن را در یاد خود قرار داده است: «ألا بذکر الله تطمئن القلوب». این جریان‌ها غالباً دچار عدم تناسب در دوز و اندازه هستند؛ ممکن است در مسائل جسمی مفید باشند، اما در حوزه‌های جنسی و فقهی مشکل‌آفرین یا ناکارآمد جلوه می‌کنند. عرفان حقیقی مستلزم حفظ توازن بین هر سه بعد است: عرفان الهی، عرفان شخصی و عرفان موجودات اطراف. انسانی که فقط بر شناخت خدا تمرکز کند، اما نتواند رابطه‌اش با خود و محیط اطرافش را درک و تنظیم نماید، از ثمرات کامل عرفان محروم خواهد ماند. خداوند خود بارها در قرآن کریم انسان را به نگاه کردن به آسمان، زمین، دریاها و کوه‌ها (اوتاد زمین) دعوت می‌کند تا نظم و ثبات عالم را درک کند.

منابع سه‌گانه کسب معرفت عرفانی

برای دست‌یابی به این ابعاد سه‌گانه عرفان، لازم است منابع کسب این شناخت مشخص شوند. این منابع شامل سه ستون اصلی هستند:

  1. منابع وحیانی: نخستین منبع، آموزه‌های وحیانی است که از طریق آیات و روایات به ما رسیده است و ابعاد مختلف شناخت نسبت به خدا، خود و اطرافیان را تبیین می‌کند.
  2. دانش‌های عقلانی: عقل سالم و خردورزی، به‌عنوان یک ابزار کمک‌کننده، بسیاری از حقایق و درستی یا نادرستی امور را مشخص می‌سازد. در آیات متعددی مانند «فلی تفکرون» یا «فلی یعقلون»، انسان به تفکر و به‌کارگیری عقل فراخوانده شده است تا بتواند عرفان سه‌گانه را محقق سازد.
  3. احساسات تحت کنترل عقل: اگرچه احساسات جزئی از وجود انسان است، اما احساسات منهای عقل، غلط و آسیب‌پذیرند. بسیاری از عرفان‌های کاذب ریشه در تمایلات و مشتهیات احساسی دارند که همواره ناپایدار هستند. در مقابل، عقل چیزی است که حتی یک کودک خردسال نیز با آن درک می‌کند که باید از سلامت و آرامش خود مراقبت کند و مثلاً در مقابل خطر، گریه و فرار می‌کند تا کشته نشود؛ این نشان می‌دهد که عقل حتی در ابتدایی‌ترین سطح، مراقب سلامت انسان و آرامش اوست و باید راهنمای اصلی احساسات باشد.

در کنار منابع وحیانی و عقلانی، علوم تجربی و انسانی رکن سوم و حیاتی در مسیر عرفان جامع هستند. به باور وی، افزودن اطلاعات علمی در حوزه‌هایی چون بیولوژی، فیزیولوژی، و روان‌شناسی، به طور مستقیم بر ارتقاء هر سه محور عرفان - الهی، شخصی و محیطی - تأثیر می‌گذارد و انسان را به آرامش و کمال مورد نظر الهی می‌رساند. در مقابل، بسیاری از کسانی که به دنبال عرفان‌های نوظهور و کاذب می‌روند، افرادی هستند که از نظر علمی بر پایه‌های عرفانی خود کار نکرده‌اند و نتیجه آن بروز صفاتی چون افسردگی، پرخاشگری، استرس و ناپایداری در زندگی آنها است. این در حالی است که درک قوانین علمی و کنش و واکنش‌های موجود در هستی، همانند قدم زدن در باغی سرسبز و آرام است؛ جایی که صدای آب و طبیعت، آرامش‌بخش است، در تضاد با قرار گرفتن در بیابانی تاریک و مخوف که سرشار از ترس و اضطراب است.

برای دستیابی به یک عرفان سعادت‌بخش و کمال‌گرا، نیاز است تا فرد به دانش‌های بنیادین و تخصصی در علوم انسانی، علوم تجربی، کلام، تاریخ، روان‌شناسی و تفسیری مسلط باشد. قوانین حاکم بر روان انسان، به عنوان مثال، به ما می‌آموزد که چگونه با تلقینات مثبت، گفتن جملات سازنده، دیدن خوبی‌ها و عبور از بدی‌ها، می‌توانیم آرامش را برای خود و دیگران ایجاد کنیم و به سطح بالاتری از معرفت برسیم.

با وجود ادعای آرامش در عرفان‌های کاذب، شواهد نشان می‌دهد که حتی اساتید این مکاتب نیز اغلب انسان‌هایی ناآرام هستند که عدم آرامش درونی‌شان کاملاً در زبان بدن آن‌ها آشکار است. بر اساس کلام حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، انسان از آنچه در درون دارد، جز با لغزش‌های زبان و فلتات صفحات چهره و اندامش، چیزی بازتاب نمی‌دهد. این واقعیت که ناآرامی در خندیدن، نگاه کردن، و راه رفتن نمود پیدا می‌کند، در سیستم‌های امنیتی و بازپرسی قضایی نیز برای تشخیص متهم و میزان جرم از طریق کلیدواژه‌های روان‌شناختی به کار گرفته می‌شود.

رسا: در مواجهه با فردی که عمیقاً درگیر یک عرفان نوظهور مثل عرفان حلقه شده است، رویکرد روانشناختی صحیح برای مداخله چیست؟ آیا باید مستقیماً محتوای آن عرفان را نقد کرد یا ابتدا باید بر تقویت استقلال فردی، ترمیم روابط خانوادگی و پاسخگویی به نیازهای عاطفی او تمرکز نمود؟

در نقد عرفان‌های نوظهور باید گفت که این مکاتب، فاقد چارچوب درست هستند و تنها یک بُعد یا ذره‌ای از محتوای عرفان واقعی را گرفته، و سپس با رویکردی تند، افراطی یا تفریطی آن را به یک فراکسیون یا اپوزیسیون در برابر عرفان الهی تبدیل کرده‌اند. این تک‌بعدی بودن، به مثابه اشتباه یک پزشک عمومی است که ادعا می‌کند تمامی شش عامل احتمالی یک سردرد پیچیده را بدون تشخیص ریشه‌ای، می‌تواند درمان کند. از این رو، مادامی که توازن میان ابعاد سه‌گانه عرفان حفظ نشود و دانش علمی به عنوان ابزاری جامع به کار نرود، انسان هرگز به آرامش و کمال حقیقی دست نخواهد یافت.

هشدار درباره درمان‌های تک‌بعدی در عرفان و پزشکی؛ لزوم تشخیص ریشه‌ای برای آرامش پایدار

در تکمیل بحث عرفان جامع باید بگویم که سردرد می‌تواند ناشی از شش عامل مختلف - از جمله عفونت، کمبود ویتامین، اختلالات عصبی یا استرس - باشد. اگر یک پزشک بدون تشخیص دقیق ریشه درد، صرفاً آنتی‌بیوتیک تجویز کند، نه تنها در درمان موفق نخواهد بود، بلکه می‌تواند با آسیب رساندن به ارگان‌های حیاتی بدن مانند کبد، عوارض جانبی جدی ایجاد کند. در مقابل، یک درمان مؤثر نیازمند بررسی تخصصی است؛ به نحوی که گاهی عفونت کبد می‌تواند ریشه سردرد باشد و درمان آن، نه با قرص و شربت، بلکه حتی با عمل جراحی میسر می‌شود. این رویکرد چندعاملی در پزشکی، یک الگوی ضروری برای عرفان نیز محسوب می‌شود.

رسا: برای افزایش تاب‌آوری روانی جامعه در برابر اینگونه نفوذها، چه آموزش‌های روانشناختی مبتنی بر شواهد باید به طور عمومی ارائه شود؟ آیا آموزش‌هایی در زمینه سواد هیجانی، تفکر نقادانه مبتنی بر شواهد (Evidence-Based Thinking) و تقویت عزت نفس درونی، می‌تواند به عنوان قوی‌ترین واکسن روانی عمل کند؟

نادیده گرفتن عوامل متافیزیکی، جسمی و روانی توسط درمانگر، معادل با بسنده کردن به یک بعد از عرفان است. در آموزه‌های دینی، برای رفع مشکلات مختلف، توصیه‌های متفاوتی ارائه شده است: برای خلاءهای معنوی، صلوات یا ذکر تجویز می‌شود؛ برای گناهان، استغفار؛ و برای فراموشی نعمت‌ها، شکرگزاری. این تنوع در دستورالعمل‌ها، نشان‌دهنده لزوم تشخیص ریشه مشکل است.

عرفان‌های کاذب نوظهور را به دلیل تمرکز یک‌بعدی و ناقص بر یک جزء خاص از عرفان، ناقص است. برای مثال، یک مکتب اخلاقی ممکن است صرفاً بر ترک غیبت و دروغ تأکید کند؛ در حالی که طبق منابع فقهی و روایی، در شرایط خاص (مانند حفظ جان یا مصلحت عمومی)، دروغ گفتن یا غیبت کردن نه تنها حرام نیست، بلکه واجب است. این عدم جامع‌نگری و عدم درک شرایط، سبب می‌شود تا پیروان این مکاتب پس از مدتی دچار ناامیدی، انحراف و شکست روحی شوند.

راهبرد دشمنان در ترویج عرفان‌های ساده‌انگارانه

باید ازعباداتی چون نماز، دعا، قرآن و ذکر، غافل نشد چرا که دشمنان از همین نقطه برای انحراف استفاده می‌کنند. با پیشنهاد راهکارهای ساده و ابتدایی که در ابتدا خوب و بی‌ضرر به نظر می‌رسند، به مرور زمان و با تغییر شرایط و دُز معنوی، فرد را به سمت تحول ناصحیح سوق می‌دهند؛ درست شبیه به پزشکانی که ابتدا با دُز ضعیف دارو درمان را آغاز کرده و سپس دُز و تعداد مصرف را افزایش می‌دهند تا نتیجه حاصل شود.

بنابراین، برای اینکه اعمال عبادی مانند ذکر و دعا به آرامش حقیقی منجر شوند، باید دقیقاً مانند یک نسخه پزشکی، میزان و نوع آن متناسب با نیاز روحی و معنوی فرد و با در نظر گرفتن ابعاد سه‌گانه عرفان (الهی، شخصی و محیطی) تجویز شود. در غیر این صورت، تمرکز یک‌جانبه بر یک بعد، نتیجه‌ای جز انحراف یا دست نیافتن به آرامش پایدار نخواهد داشت.

ارسال نظرات