۱۳ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۴
کد خبر: ۱۲۹۹۹۹

مهمترین اختلافات شیعه و اهل سنت به روایت کتاب معالم المدرستین

خبر گزاری رسا ـ معالم المدرستین که در ترجمه فارسی، آن را «بازشناسی دو مکتب» می گویند، نام کتاب ارزشمندی است که به قلم مرحوم علامه مرتضی عسگری نگارش یافته و به شایستگی شبهات مطرح شده درباره مکتب اهل بیت و مذهب تشیع را پاسخ داده است.
معالم المدرستين


یکی از عوامل اصلی مناقشات و تعارضات بین مذاهب اسلامی، سوء تفاهم ها و بدبینی های کاذب پیروان این مذاهب نسبت به یکدیگر است که ریشه در رواج مطالب خلاف واقع و تهمت ها دارد.

علمای شیعه برای تبیین حقائق مذهب تشیع و رفع این تهمت ها، کتب ارزشمندی را به رشته تحریر درآورده و به اهالی علم و فرهنگ تقدیم کرده اند. یکی از آن منابع کتاب "معالم المدرستین" است که توسط مرحوم علامه عسگری نگاشته شده است. وی در این کتاب با نگاه مقایسه‌ای به نظرات دو مذهب شیعه و اهل سنت، گامی بزرگ در مسیر رفع سوء تفاهمات و تبیین حقائق برداشته است.
 
در این نوشتار سعی کردیم تا محتوای این کتاب مفید را برای دسترسی بهتر با روش خلاصه نگاری در اختیار خوانندگان قرار دهیم.

می توان اینطور گفت که تمام اختلافات دو مکتب از دو موضوع خارج نیست: اعتقادات و احکام و علامه عسگری نیز در این کتاب به این دو اختلاف اشاره کرده اند و مواردی را از باب نمونه ذکر کرده اند.

برخی از اختلافات بین دو مکتب شیعه و سنی:

صفات خدا

مذهب تشیع: خداوند به هیچ وجه قابل مشاهده نیست و جا و مکان ندارد.
اهل سنت: خداوند آدم را به صورت خود آفرید و دارای انگشتان و ساق و قدم است.

صفات انبیا

مذهب تشیع: بزرگ داشت یاد انبیاء و همچنین توسل جستن به آنها در امور زندگی و تبرک جستن به آنها مطلوب است.

مذهب اهل سنت: تبرک جستن به آثار انبیاء و عبادت گاه گرفتن محل قبر ایشان شرک است و بازسازی و بنا بر قبورشان در حد شرک. مجلس بزرگ داشت میلاد ایشان و میلاد اولیای خدا معصیت و بدعت حرام است و در یک کلام توسل به خدا به وسیله غیر خدا در حد شرک است و وسیله قرار دادن رسول خدا(ص)پس از وفات آن حضرت مخالف شرع اسلام است.

برخی از آیات که در تأویل آن اختلاف شده:

خواندن غیر خدا

اهل سنت و وهابیت: محمد ابن عبد الوهاب بنیان گذار مذهب وهابیت، در صفحه 4 کتاب خود، الاصول الثلاثه وأدلتها می‌گوید: بدان رحمت خدا بر تو باد که بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است این سه مسئله را فرا گیرد و بدانها عمل نماید: اول آنکه بداند خدا ما را آفریده است...دوم آنکه بداند خدا از این که کسی را در عبادت شریک او قرار دهند راضی نیست، چه فرشته مقرب باشد و چه نبی مرسل، دلیل آن هم سخن خداوند متعال است که فرموده: (و انّ المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا. سوره جن /56) «و این که مساجد از آن خداست پس هیچ کس را باخدا مخوانید.»

اهل تشیع: در پاسخ گفته می شود «برخی آیات قرآن، برخی آیات دیگر را تفسیر می کند، و اگر در قرآن آمده است که:ان الحکم الا لله«حکم تنها از آن خداست» این آیه نیز آمده است که:فان جاووءک فاحکم بینهم او اعرض عنهم و ان تعرض عنهم فلن یضرّک شیئا و ان حکمت فاحکم بینهم بالقسط. مائده/42 «پس اگر نزد تو آمدند،در میان آنها حکم و داوری کن یا ازآنها روی برگردان،و اگر از آنها روی برگردانی هیچ زیانی به تو نمی رسانند و اگر دربین آنها حکم کردی،حکم به عدالت کن...»

خداوند در این آیه پیامبرش را اختیار می‌دهد تا در میان اهل کتاب حکمیت و داوری نماید و در آیه دیگر فرمان می‌دهد حکمی را در میان مردم بر گزیند. سوره نساء/ 35. هیچ منافاتی میان این آیات نیست، زیرا آیه ای که می گوید حکم تنها از آن خداست خداوند را در حکم خویش محدود نمی کند تا مثلا مانند قضاوت محاکم تنها در محدوده قوانین موضوعه حکم و قضاوت کند و نتواند از سوی خود قاضی دیگری تعیین نماید. همچنین است حال آیات دیگر که برخی از صفات را برای خدا اثبات می کند که آنها نیز به هیچ وجه این صفات را برای خدا محدود به حدی نمی سازد، بلکه اثبات مطلق است.

ولی و شفیع

اهل سنت و وهابیت: «توسل و شفاعت از غیر خدا شرک است» و آنها به آیه «مالکم من دونه من ولی و لا شفیع افلا تتذکرون» سجده/4 ( هیچ ولی و شفیعی جز او«خدا»برای شما نیست آیا متذکر نمی شوید؟) و آیاتی دیگر مانند: زمر/23و43، انعام/51، انعام/70 استشهاد می کنند.

اهل تشیع: آیات مذکور با آیاتی که ذکر می‌شود هیچ منافاتی ندارد: «مامن شفیع الا باذنه. یونس/3»(هیچ شفیعی نیست مگر به اذن او) و آیات دیگر از قبیل:(بقره/255،طه/109،سبا/23،مریم/87،انبیا/28،توبه/116و..)  زیرا خداوند متعال هنگامی که به بندگان صالح خود اجازه شفاعت می دهد، اصل شفاعت از آن اوست و تنها به آنها اجازه داده تا شفاعت کنند، پس شفیع حقیقی دراین هنگام جز خدا نمی‌باشد.

تعریف صحابی در دو مکتب

الف: تعریف صحابی در مکتب خلفا: ابن حجر در مقدمه کتابش، «الاصابه»در تعریف «صحابی» می گوید: «صحابی کسی است که پیامبر(ص) را دیده و به او ایمان آورده و مسلمان مرده باشد. حال دیدار و همراهی‌اش با پیامبر اندک باشد یا بسیار، از پیامبر(ص)روایت کرده باشد یا خیر، با پیامبر به جنگ رفته یا نرفته باشد، همه این افراد در تعریف ما یعنی«آنکه پیامبر را دیده»می گنجد. حتی اگر تنها یک بار پیامبر را دیده و با او همنشین هم نشده باشد و یا بخاطر نابینائی آن حضرت را با چشم سر ندیده باشد.»

ب:تعریف صحابی در مکتب اهل بیت(علیهم السلام): اهل بیت(علیهم السلام) می گویند:«تعریف صحابی همان است که در قاموس های لغت عرب آمده و گفته اند: «صحابه» جمع «صاحب» به معنای معاشر و ملازم و همراه است و «صحابی» یعنی یک نفر از «صحابه» رسول خدا(ص) که معاشر و ملازم و همراه آن حضرت بوده است و این تنها درباره کسی صادق است که مصاحبت و همراهی اش زیاد باشد، زیرا مقتضای مصاحبت، همراهی دراز مدت است، و چون مصاحبت امری دو طرفه است، به ناچار باید لفظ «صاحب» و جمع آن «صحابه» در کلام به اسم دیگری اضافه گردد (مضاف و مضاف الیه) چنانکه در قرآن کریم نیز  بدین گونه است«یا صاحبی السجن» یوسف/29 «ای دو همراه زندانیم» و «اصحاب موسی»شعرا/61«همراهان موسی».

عدالت صحابه

دیدگاه اهل سنت درباره عدالت صحابه: مکتب خلفا همه صحابه را عادل می دانند و درگرفتن معالم دین به همه آنها مراجعه می کنند.

دیدگاه مکتب اهل بیت (علیه السلام) درباره عدالت صحابه: مکتب اهل بیت(ع) با پیروی از قرآن کریم می گوید: در میان صحابه منافقینی هستن که خداوند در آیاتی از قرآن آنها را نکوهش کرده.سوره فتح/18

خلافت بعد از رسول خدا

آراء پیروان مکتب خلفا درباره خلافت:

الف) خلافت :1- به وسیله شوری 2-به وسیله بیعت 3- به وسیله پیروی در عمل صحابه در برپایی آن 4- به وسیله قهر و غلبه مستقر می شود.

 ب)اطاعت خلیفه پس از آنکه با او بیعت شد،واجب است، اگر چه خدا را نافرمانی کند.

نظریه مکتب اهل بیت درباره امامت:

پیروان مکتب اهل بیت می گویند: امام پس از پیامبر باید از جرم و گناه معصوم و از سوی خدا منصوب بوده و پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) با نص صریح او را معرفی کرده باشد. چنانکه خدای متعال به خلیل خود ابراهیم(ع) فرمود: انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین.بقره/124«من تو را امام قرار دادم.گفت:از ذریه ام نیز،فرمود:عهد من به ستم کاران نمی رسد.»
 
امامت عهد و پیمان الهی است که خداوند پیامبرش را از آن آگاه می کند، همانگونه که از دیگر اوامر و احکام خود با خبرش می سازد و عهد امامت خدائی به ستمکار نمی رسد، و آنکه متصف به ظلم و ستم درباره خود و دیگران نباشد، معصوم است.

بنابر این امامت، تعیین شده از سوی خداست که رسول خدا آن را تبلیغ می کند و لازمه آن عصمت است و این دو شرط در امامان اهل بیت(علیهم السلام) محقق و ثابت است.

دیدگاه دو مکتب درباره قرآن کریم
 
دیدگاه اهل سنت: در برخی از کتب حدیثی مانند صحاح شش گانه: بخاری و مسلم و ابی داود و ترمذی و ابن ماجه و دارمی و دیگر کتب، نقص و کاستی به قرآن کریم نسبت داده شده است، اما به هیچ روی در هیچ یک از نسخه های قرآن وارد نشده است.پیروان مکتب خلفا، خود را بدان چه که در در این کتب آمده ملتزم می دانند و مشکل این احادیث را با این گفته که:«تلاوت آنها نسخ شده»علاج و توجیه می کنند.


دیدگاه مکتب اهل بیت(ع): پیروان مکتب اهل بیت خود را به صحت هیچ کتابی، جز کتاب خدا ملتزم نمی دانند و آن را از هر گونه خلل و نقصان مبرا می دانند.

هیاهوی نوین درباره مصحف فاطمه

برخی از نویسندگان اخیر، هیاهوی نوین دیگری را بر علیه پیروان مکتب اهل بیت(ع) به راه انداخته و گفته اند: شیعیان قرآن دیگری دارند که نامش «مصحف فاطمه» است، این هیاهوی بدان خاطر است که کتاب فاطمه (ع)«مصحف» نامیده شده و قرآن کریم نیز از سوی برخی از مسلمانان نیز «مصحف» نام گرفته است.

حال آنکه احادیث مکتب اهل بیت(ع) با صراحت بر آن است که مصحف فاطمه(س) چیزی از قرآن در بر ندارد، بلکه تنها حاوی اخبار کسانی است که بر امت اسلامی حکومت می کنند؛ حتی امام صادق(ع) هنگامی که نوادگان امام حسن(ع)، یعنی محمد و ابراهیم بر علیه منصور دوانیقی خروج کردند،فرمود: در کتاب مادرشان فاطمه (ع) نام اینها در زمره کسانی که براین امت حکومت می کنند وجود ندارد.

دیدگاه دو مکتب درباره سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)

هر دو مکتب در اینکه سنت رسول خدا(ص) از مصادر شریعت اسلامی بوده، و عمل بدان واجب است، ایمان و اتفاق نظر دارند؛ ولی چون سنت رسول خدا(ص) یعنی سیره و حدیث و تقریر آن حضرت،به وسیله روایت راویان به دست ما می رسد، این دو مکتب در موضوعات زیر باهم اختلاف دارند:

1-در باره برخی از واسطه های نقل روایت از رسول خدا(ص)

2-درباره جواز نوشتن حدیث رسول خدا(ص)در قرن اول هجری

راویان از نظر هر دو مکتب

 مکتب خلفا: پیروان این مکتب، معالم و معارف دین خود را از هر فردی از صحابه رسول خدا(ص)که باشد بدون هیچ تفاوتی دریافت می‌دارند، چون همگی آنها را عادل می دانند.

مکتب اهل بیت: پیروان این مکتب معالم و معارف دین خود را از امامان دوازده‌گانه اهل بیت(ع) اتخاذ می‌کنند.

حج در فقه دو مکتب

فقه خلفا: حج قران در فقه مکتب خلفا آن است که، حاجی قارن، عمره و حج را قرین هم بیاورد؛ یعنی بین آن دو را با نیت واحد و تلبیه واحد جمع کرده و بگوید:«لبیک به یک حج و یک عمره» یا در ماه های حج احرام عمره ببندد و تلبیه گوید و از آن خارج نشود تا با حج پیوندش دهد، و قارن اگر از اهل مکه نباشد، باید همانند متمتع قربانی کند. حج اِفراد جدای از آن دو است و حج گزار تنها تلبیه حج می گوید و بس، و گفته می شود «حج تنها به جای آورد» و در برخی روایت است که:حج مجرد به جای آورد.

فقه اهل بیت(ع): حج قِران در جمیع مناسک حج همان صورت «حج اِفراد» است و وجه تمایز آن این است که حج گذار در حج قِران قربانی را در حال احرام قرین خود می سازد و با خود به قربانگاه می برد، حال آنکه در حج اِفراد اصلا قربانی واجب نیست؛ و یکی از این دو حج بر ساکنان مکه واجب تخییری است.

متعه در دو مکتب

در فقه خلفا: از عمر بن خطاب متواترا خبر داده اند که او گفته است: متعتان کانا فی عهد رسول الله و أنا انهی عنهما و اعاقب علیهما: متعة الحج ومتعة النساء. «در زمان رسول خدا(ص) دو گونه متعه ( بهره بردن حلال) جاری بود که من اکنون آنها را ممنوع کرده و بر انجام آن کیفر می دهم:متعه حج و متعه نساء»

درفقه اهل بیت:متعه نساء یا ازدواج موقت آن است که زن شخصا یا به وسیله وکیل خویش، خود را برای مدتی معلوم با مهریه معین شده به ازدواج مردی در آورد که مانع شرعی ازدواج با او نداشته باشد. فرزند ازدواج موقت در همه احکام شرعی حکم فرزند ازدواج دائم را دارا می باشد.
/حامد سمیع انارستانی
/925/ز502/ر



ارسال نظرات