قربانیان وابستگی

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در منطقه پرتحول و چالشهای ژئوپلیتیکی کنونی، امنیت، همواره دغدغهای اساسی برای کشورها است. پیچیدگی روابط بینالملل، رقابتهای منطقهای، ظهور بازیگران جدید و تهدیدات تروریستی، همگی عواملی هستند که کشورها را به بازنگری در استراتژیهای امنیتی خود واداشته است.
در این میان، دو رویکرد عمده در تامین امنیت ملی قابل مشاهده است: اتکا به توانمندیهای داخلی و وابستگی به قدرتهای خارجی.
اتکا به توانمندیهای داخلی؛ ستونهای بازدارندگی و استقلال
برخی کشورها، نظیر ایران اسلامی با تکیه بر توانمندیها و منابع داخلی، ستونهای بازدارندگی خویش را بنا نهاده و امنیت ملی خود را تضمین کرده و این رویکرد را بر پایه اراده ملی، توسعه صنایع دفاعی، تقویت نیروهای مسلح و ایجاد اتحادهای منطقهای مبتنی بر منافع مشترک استوار کرده است. رفتار این چنینی ایران اسلامی نه تنها افتخارآفرین است؛ بلکه تضمینی قوی برای حفظ استقلال و حاکمیت ملی به شمار میرود.
کشوری که به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، امنیت خود را با نیروهای قاهر، قادر و مسلط داخلی تامین میکند، در واقع توانایی دفاع از منافع ملی و اراده سیاسی خود را به اثبات می رساند؛ چراکه این امر، سبب ثبات و امنیت کشور و مصونیت آن در برابر فشارهای خارجی و استقلال در تصمیمگیریهای کلان سیاسی و اقتصادی می شود.
تکیه کشورهای عربی به دیوار شکسته آمریکا و پیامدهای ناخواسته
در مقابل، برخی کشورهای منطقه، به ویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، امنیت خود را به قدرتهای خارجی، خصوصاً ایالات متحده، گره زدهاند. این وابستگی که با استقرار پایگاههای نظامی عظیمی مانند پایگاه العدید در قطر همراه است، به منزله تکیه بر دیوار شکستهای است که هیچ تضمینی برای ایمنی تکیهکنندگان ندارد؛ چراکه این رویکرد، علاوه بر کاهش استقلال عمل و محدود کردن دایره مانور سیاسی کشورها، میتواند آنان را در معرض پیامدهای ناخواسته سیاستهای قدرتهای بزرگ و سلطهگر قرار دهد؛ چنانکه که رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید کردند «کسانی که با توهم تکیه به دیگران گمان میکنند که امنیت خودشان را میتوانند تامین کنند بدانند که سیلی این را به زودی خواهند خورد.»
این سخن، هشداری جدی است به کشورهایی که آینده و امنیت خود را به دست دیگران سپرده و گمان میکنند که با تکیه بر قدرت کشورهای سلطهگر، از گزند تجاوزها و خوی استکباری آنها در امان خواهند بود.
کشورهای عربی قربانیان وابستگی
امروز، کشورهایی نظیر قطر، با وجود تلاش برای ایفای نقش میانجیگر و تکیه بر حضور نظامی آمریکا، خود در معرض آسیب قرار گرفتهاند. دوگانگی در سیاست خارجی قطر، یعنی تلاش برای میانجیگری در مناقشات منطقهای و همزمان میزبانی از پایگاه نظامی آمریکا، نه تنها امنیت پایدار را برای این کشور تامین نکرد؛ بلکه امنیت آن را در معرض تهدیدات جدیدی قرار داد.
با وجود رژیم صهیونیستی در منطقه، هیچ صلح و ثباتی پایدار نخواهد بود
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به دوحه، آسیب پذیری کشورهای عربی در برابر این رژیم را به نمایش گذاشت. این تجاوز، به وضوح نشان داد که با وجود رژیم صهیونیستی در منطقه، هیچ صلح و ثباتی پایدار نخواهد بود؛ چرا که این رژیم با تجاوزهای مستمر خود، نه تنها امنیت کشورهای همسایه را به خطر میاندازد، بلکه با نادیده گرفتن حاکمیت ملی کشورها، ثبات منطقه را نیز زیر سوال میبرد.
این حملات، زنگ خطری است برای کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی تا نسبت به تجاوزات رژیم صهیونیستی هوشیار بوده و به انفعال و بیتفاوتی در قبال آن، دچار نشوند. قطعاً سکوت یا عدم واکنش قاطع جامعه بینالمللی در برابر اقدامات تجاوزکارانه این رژیم، به آنها جسارت بیشتری برای تداوم سیاستهای تهاجمیاش میدهد.
تجربه قطر، کشوری که به عنوان “بله قربان گوترین” کشورها در برابر آمریکا شناخته میشد و حتی هدیهای گرانبها به رئیس جمهور آمریکا (ترامپ) اهدا کرده بود، نشان داد که اعتماد به قدرتهای خارجی برای تامین امنیت، نتیجه ای جز بیثباتی نخواهد داشت.
تایید حملات هوایی اسرائیل به دوحه از سوی ترامپ، حاکمیت قطر را تضعیف و اثبات کرد که این هدایای گرانبها، ایجاد یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی آمریکا و تلاش برای جلب رضایت آمریکا نیز نمی تواند مانع از حمله ایالات متحده به آن کشور شود.
این پیامدی تلخ است برای کشوری که به جای اتکا به توانمندیهای خود، سرمایههای مادی و سیاسیاش را صرف جلب رضایت قدرتهای خارجی کرده است؛ درحالی که تنها با اتکا به اراده ملی و ظرفیتهای داخلی است که میتوان به امنیت واقعی و پایدار دست یافته و از افتادن در دام وابستگی و آسیبپذیری در برابر قدرتهای خارجی رها شد.
این یک اصل بنیادین در روابط بینالملل است که هیچ قدرتی خیرخواه مطلق دیگری نیست و منافع ملی همواره در اولویت کشورها قرار دارد.
حمله به قطر و نقض حاکمیت آن، ارمغان تکیه اشتباه است که پیامی مهم برای کشورهای عربی است تا بدانند که با تکیه بر امنیت پوشالی و توهم امنیت، نمی توانند به امنیت و آرامش دست پیدا کنند.
حمله به دوحه، سیلی یک اشتباه استراتژیک بود؛ سیلی ای که برای دیگر کشورهای عربی نیز نزدیک است و اگر کشورهای عربی در برابر سگ هار منطقه، با جبهه مقاومت همراه نباشند، به زودی بر عاقبت قطر دچار شده و بر صورت سیاه آنان نیز سیلی محکمی زده خواهد شد.
کشوهایی که حتی دختران و زنان خود را به پای رئیس جمهوری مستکبر، لخت و عریان کردند که چیزی جز موشک، نصیبشان نشد.
نویسنده: سعید چراغی