وقتی حلقه انحراف خود را معادل نظام معرفی می کند
خبرگزاری رسا ـ انحرافیون با این ارایش جدید میکوشند تا با حذف رقبای سیاسی خود ضمن مظلومنمایی عملا مانع این ریزش شوند و در این میان مهمترین طرح آنان حذف رقبای سیاسی خود از چرخه افکار عمومی است.
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از جوان، حلقه انحراف این روزها آرایشی جدید به خود گرفته است؛ آرایشی که حکایت کننده آغاز تلاشهای رسمی آنان برای انتخابات سرنوشت ساز سال 92 است. این آرایش در حالی است که اقدامات ساختارشکنانه این جریان در داخل کشور صدای انتقاد بسیاری از گروهها و جریانها را بلند کرده و زمینهساز ریزش شدید پایگاه اجتماعی حلقه انحراف شده است.
حال انحرافیون با این ارایش جدید میکوشند تا با حذف رقبای سیاسی خود ضمن مظلومنمایی عملا مانع این ریزش شوند و در این میان مهمترین طرح آنان حذف رقبای سیاسی خود از چرخه افکار عمومی است .طرحی که براساس آن از اپوزیسیون خارجنشین و ضدانقلاب گرفته تا اصلاحطلبان و اصولگرایانی که حامی اصلی احمدینژاد بودند را در یک جبهه قرار میدهد. جبههای به نام «مخالفان احمدینژاد».
موید این موضوع مصاحبه مهدی کلهر با روزنامه ایران است که در آن به صراحت عنوان میکند که «جبهه مخالفان دولت خلاف آرمان های انقلاب و رشد کشورحرکت می کند»
موید این موضوع مصاحبه مهدی کلهر با روزنامه ایران است که در آن به صراحت عنوان میکند که «جبهه مخالفان دولت خلاف آرمان های انقلاب و رشد کشورحرکت می کند»
جریان انحرافی و دشمن واحد
اما مرور گفتههای مهدی کلهر بیانگر آن است که به زعم آنان «جریان سوم» برای حرکت و فعالیت نیاز به رقیب یا به عبارت بهتر دشمنی دارد که برای بقا باید به آن حمله کرد. این اصول جریانهای بیریشه است که برای تثبیت و بقای خود باید دشمنی فرضی را به وجود بیاورند تا پس از حملههای مکرر به آنان، به بهانه این تقابل اقدام به یارگیری و تقویت خود کنند. اما در این بین حمله به کدام گروه میتوانست عاملی برای این تقویت شود؟پاسخ به این سؤال را میتوان در سخنان کلهر پیدا کرد که در همین مصاحبه گفته است: «الآن متأسفانه جریانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی با آرمانهای انقلاب فاصله زیادی دارند و به نظر من هر دو جریان از واقعیت موجود در جامعه و فهم و ادراک مردم عقب هستند.»این حمله مشترک به جریانهایی که هیچوجه مشترکی با هم ندارند و یککاسه کردن آنها که تفاوتهای بنیادی زیادی در رفتار و منش با یکدیگر دارند، بیانگر این واقعیت است که جریان انحرافی قصد ایجاد دشمنی قدرتمند را دارد تا از این طریق نه تنها به تقابل همزمان با این دو جریان بپردازد، بلکه با همراه نشان دادن آنها عملاً با قرار دادن سنگ و شیشه در کنار هم، هر دو گروه را «مشترک المنافع» و با «رهبری واحد» معرفی و از این طریق، چهره آنان را در نزد افکار عمومی تخریب کند.
ایجاد حواسپرتی جمعی برای انتقامگیری
اما لزوم این دشمنسازی چیست؟در پاسخ به این سؤال باید گفت که حلقه انحرافی با این اقدام میکوشد که از طریق ایجاد حواسپرتی جمعی حساسیت افکار عمومی را نسبت به اقدامات انتخاباتی خود و همچنین سوءمدیریتی که مدتها است به واسطه نفوذ آنها در بدنه دولت گریبان جامعه را گرفته است، بکاهند و از سوی دیگر با هممسیر نشان دادن اصولگرایان و اصلاحطلبان که از طریق یک «رهبر واحد» اداره میشوند، عملاً دست به انتقامگیری از آنان بزنند.
این در حالی است که انحرافیون در حرکتی دیگر میکوشند تا نیروها و نهادهایی را که از روی دلسوزی، اقدام به طرح انتقاد از آنها میکنند، با حمله لفظی و ایراد اتهامات متقابل عملاً ساکت کنند تا از این طریق مانع از ریزش بیش از پیش پایگاه اجتماعی و سبد رأی خود شوند. نکته مهم در این بین آن است که این نیروها و نهادها به هیچ وجه رقیب انتخاباتی آنها نیستند و این افراد همواره بدون توجه به نوع جریانی که بر سر کار است، سعی در ارائه انتقادات دلسوزانه برای بهبود شرایط کشور دارند.
جریان انحرافی زیر چتر انتخابات
اما آن چیز که امروز جریان موسوم به انحرافی را وادار به انجام چنین تحرکاتی در درون جامعه کرده است، موضوع تکراری انتخابات است؛ موضوعی که تاکنون عامل بسیاری از مسائل نظیر فتنه 88 در داخل ایران بوده است. جریان انحرافی که به دلیل رفتارهای ساختارشکنانه خود، دیگر امیدی به حمایت اصولگرایان در انتخابات پیش رو ندارد، تصمیم گرفته است تا با ایجاد چتری انتخاباتی، تمامی هواداران اپوزیسیون، فتنهگران و مخالفان نظام را در زیر این چتر جمع کنند تا در زورآزمایی مقابل اصولگرایان حرفی برای گفتن داشته باشد. از این رو برای جذب نظر این طیف اقدام به مهندسی فضای سیاسی جامعه از طریق ایجاد آنچه به اصطلاح آنان «جریان سوم» نامیده میشود، کردهاند و مرور این تحرکات که در حوزه فرهنگ، اقتصاد و سیاست نمود پیدا کرده، بیانگر این واقعیت است که بخش عمدهای از خواستهای اپوزیسیون خارجنشین و ضدانقلاب از زبان جریان انحرافی گفته میشود. البته این موضوع باعث خوشحالی این اپوزیسیون نیز شده، چراکه آنها پس از شکستهای مختلف طی سه سال اخیر و ریزش شدید در پایگاههای اجتماعیشان، علاقه شدیدی برای احیای سرمایه اجتماعی خود در سایه یک جریان به ظاهر قدرتمند دارند و معتقدند که این جریان با نفوذ در ارکان حکومت میتواند پاسخگوی خواستهای آنان باشد.
تلاش برای تصاحب احمدی نژاد
اما در این بین نبود یک چهره شاخص و نامدار برای رهبری حلقه انحرافی به معضلی بزرگ برای آنها تبدیل شده است. از این رو، آنها اقدام به مصادره احمدینژاد به نام خود میکنند تا لیدری این جریان را ناخواسته به وی نسبت دهند. موید این موضوع بار دیگر سخنان مهدی کلهر در گفتوگو با روزنامه ایران است که عنوان میکند:«من معتقد نیستم که ایشان (احمدینژاد) جریان سوم را راهانداخته، بلکه معتقدم قبل از حضور ایشان این ضرورت و نیاز پیدا شده و وقتی ایشان حضور پیدا کردند، مردم با همین دید به احمدینژاد رأی دادند. جریان سوم آمده است آن هم با فردی با همان ویژگیها یا بسیاری از آن ویژگیهای مدنظر.» این ادعا در حالی است که احمدینژاد همواره به عنوان یک اصولگرا در سطح جامعه معرفی شده و حمایت صریح همین اصولگرایان مهمترین دلیل رأیآوری بالای وی در انتخابات شده است.
گرچه امروز نیز با گذشت 7سال از انتخاب احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور اصولگرایان از روی دلسوزی نقدهایی به او وارد میکنند، اما همچنان اصولگرایان به ضرس قاطع میگویند که بهترین انتخاب را داشتهاند و اگر شرایط سال 88 تکرار شود، بار دیگر و بدون شک و تردید از احمدینژاد حمایت خواهند کرد. علاوه بر این اصولگرایان همچنان حساب احمدی نژاد را از حساب جریان انحرافی جدا میدانند که این خود بیانگر ذات اصولگرایانه رییسجمهور محترم است./971/پ202/ج
ارسال نظرات