۲۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۴
کد خبر: ۲۱۲۸۶۲

نگوییم چرا حجاب، بپرسیم چرا برهنگی

خبرگزاری رسا ـ دیرزمانی است که فرصت اشکال تراشان حجاب برای فهم استراتژی غرب در مبارزه با حق پوشیدگی به پایان خود رسیده و دیگر حتی زمان دیدن روشنی روبازی کردن استکبار در این مقوله نیز به سر آمده؛ بلکه زمان آن رسیده که غرب پاسخگو باشد، در پی حدود یک قرن برهنگی و بی عفتی چه به دست آورده و چه چیزهایی را برای همیشه از دست داده است.
حجاب و عفاف

به گزارش خبرگزاری رسا، از سال 1307شمسی که رضاخان قانون یکسان سازی لباس ایرانیان را به اجرا گذاشت تا دی ماه 1314که برداشتن چادر و کشف حجاب رسمیت یافت، شیوه های تبلیغاتی فراوانی به کار گرفته شد تا برداشتن چادر از سر زنان ایرانی چندان بدون زمینه قبلی انجام نشود و قانون کشف حجاب تنها یک جرقه بود بر جریان بسیار دامنه دار عادی سازی برای کشف حجاب که توسط منورالفکرهای غرب زده که خواستار از نوک سر تا پا غربی شدن جامعه ایرانی بودند، انجام می شد.

هیزم این آتش جای دیگری جمع شده بود؛ جایی که این جریان ضد فرهنگی به همه روش های در دسترس خودشان اعم از مجلات و روزنامه ها، سرودن اشعار در مدح بی حجابی، نوشتن مقالات در راستای شبهه افکنی، آموزش سبک زندگی زن غربی اعم از آرایش، راه رفتن، صحبت کردن، لباس پوشیدن و به کلی زندگی کردن سعی در القای طرز تفکر خود به جامعه و به ویژه زنان بودند؛ جایی که انگلیس خیلی وقت ها ژست آزاداندیشی خود را کنار می گذاشت و خیلی رو بازی می کرد.
علمای این دوره که با نگرش عقلانی-انتقادی روبه رو شدند. برای پاسخگویی به اشکالات جهت گیری استدلال های فقهی را عوض کردند و در کنار آن تفهیم عقلانی و علت لزوم و وجوب احکام شرعی که نسل جدید نیازمند آن بودند، مورد استفاده قرار می گرفت. دیگر صرف ذکر آیات و روایات کافی نبود؛ زیرا برخی با قرائت های شخصی از آیات و روایات، احکام را زیر سوال می بردند و از طرفی قشر منورالفکر غرب زده قشری نبود که مخاطب این استدلال ها قرار بگیرد؛ بنابر این استدلال های عقلی، علمی و اجتماعی در کنار آن مورد استفاده قرار گرفت. روشی که امروزه نیز مورد استفاده متفکرین و علماست.
خداوند متعال در آیه 30سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان می دهد از چشم چرانی اجتناب کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: "قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم انّ اللَّه خبیر بما یصنعون؛ ای پیامبر!به مردان مؤمن بگو دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته و دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار برای پاکی و پاکیزگی شان بهتر است و خداوند به آن چه می کنند آگاه است".
آیه بعدی حجاب: "یا أیّها النّبی قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن...؛ ای پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش‏ها(روسری یا چادر) خود را بر خویش فروتر گیرند. این برای آن که شناخته نگردند و اذیت نشوند، به احتیاط نزدیک‏تر است و خدا آمرزنده و مهربان است" در این آیه دو مطلب قابل توجه است:
1- جلباب چیست؟ نزدیک کردن آن یعنی چه؟
2- فلسفه پوشش و حجاب اسلامی.
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آن چه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران شیعه صحیح‏تر به نظر می رسد، آن است که جلباب، ملحفه و پوشش چادر مانند است، نه روسری و خمار.
بستر مشترک در معنای اصلی "عفاف" و "حجاب" عبارتست از «منع» و «بازدارندگی». با این تفاوت که «حجاب» در منع مادی و معنوی به کار می رود. به هر تقدیر شهید مطهری با طرح این پرسش که معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست، خود اینگونه پاسخ می دهد:
«کلمه حجاب به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش کی دهد که پرده وسیله پوشش است.»(شهید مطهری- مسأله حجاب صفحه 51)
از ریشه(ح.ج.ب) مجموعاً 8 بار و با 3 اشتقاق در قرآن کریم استفاده شده است که هیچ یک از آنها در معنای پوشش زن نیست. اما واژه عفاف از ریشه(ع.ف.ف) است و در معنای آن گفته اند: «عفاف عبارتند از دست کشیدن از حرام و درخواست مردم» و «دست کشیدن از آنچه حلال و زیبا نیست» و «بازداشتن نفس از خواهش های نادرست».
از ریشه(ع.ف.ف) مجموعاً 4 بار و با 3 انشقاق در قرآن کریم به کار رفته است.
 
رابطه عفاف و حجاب
با توجه به آنچه در واژگان عفاف و حجاب بیان شد، حجاب امری ظاهری و معنوی است؛ ولی(عفاف) امری صرفاً معنوی و درونی است. در نتیجه هر دوی این ها لازم و ملزوم هستند. به دیگر سخن، هر آن که عفیف تر و از درون پاک تر باشد، خود را بیشتر مقید به حجاب و پوشش می داند. نیز هر که از پوشش و حجاب خویش پاسداری کند، کمک به عفاف و پاکدامنی خویش کرده است. این را هم باید در نظر داشت که ممکن است برخی با حجاب ها عفیف نباشند؛ ولی هر عفیفی حتما با حجاب است.
عفاف و حجاب نه تنها برای انسان محدودیت نمی آورد، بلکه با حفظ کرامت، شخصیت و مصونیت زنان، زمینه های حضور فعال و رشد و بالندگی در مسیر صحیح را برای آنان در اجتماع فراهم می سازد و نیز با بازداشتن حریم جامعه از آلودگی و ناپاکی، به بهداشت روانی فردی و اجتماعی کمک خواهد کرد و هرگونه فعالیت در کانون خانواده و اجتماع را رنگ و بوی قداست خواهد بخشید.
عفاف و حجاب تنها ویژه زن نیست؛ بلکه مردان نیز باید پاکدامنی و پوشش داشته باشند؛ ولی از آن روی که زن، نماد زیبایی در خلقت است، بیشترین تأکید در حجاب، متوجه زنان شده است.
فواید و پیامدهای حجاب را در 4 محور فردی، خانوادگی و اجتماعی می توان تقسیم کرد.
در بعد فردی ایجاد آرامش روحی و روانی و عدم تهییج و تحرک جنسی از مهمترین فواید حجاب می باشد.
در بعد خانوادگی باید گفت رعایت حجاب باعث استحکام بیش از پیش خانواده می شود و عدم رعایت آن موجب تزلزل بنیان خانواده می شود.
در بعد اجتماعی حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه از یک سو و ایجاد ثبات و فضای معنوی و به دور از بی بند و باری و در حقیقت پیشرفت و توسعه کشور مبتنی بر حفظ حجاب است. اسلام می خواهد لذت های مشروع جنسی صرفاً در چارچوب خانواده شکل بگیرد.
در بعد اقتصادی به دلیل سادگی و ایجاد یک دستی در پوشش زنان در بیرون از منزل، می تواند از بعد اقتصادی نیز کاهش تقاضاهای مدپرستی و تجمل گرایی زنان تأثیر مثبتی داشته باشد.
از میان همه این پیامدها، شاید بتوان گفت مهم ترین پیامدهای مثبت عفاف و حجاب در بعد خانوادگی و اجتماعی رقم می خورد.
در ایران پس از مشروطه بود که زمزمه تقابل پیشرف و تجدد با حجاب و پوشیدگی و به طور کلی مظاهر دینی و سنتی جامعه بیش از پیش قوت گرفت، تجدد طلبان ساده نگر، یگانه رمز و راز عقب افتادن ایران از قطار پیشرفت را سنت های ایرانی، نجابت اسلامی و علی الخصوص حجاب یافته بودند.
شهید مطهری به روش استدلال علمی، عقلی و اجتماعی کامل و عالی ترین پاسخ های علمی و اجتماعی را در مبحث حجاب و عفاف به مخاطبان عرضه می کند؛ سوالاتی که هم اکنون نیز وجود دارد.
شهید مطهری در پاسخ به شبهه سلب آزادی زن به وسیله حجاب می گوید، فرق است بین زندانی شدن در خانه و پوشیده بودن زن. در اسلام بحثی در مورد محبوس بودن زن وجود ندارد. حجاب وظیفه خاصی برای زن در چگونگی معاشرت است که نه منافی کرامت اوست و نه از جانب مرد بر او تحمیل گشته است. رعایت قوانین اجتماعی مخصوص به اسلام و حجاب نیست؛ رعایت هر قانونی موجب مقید ساختن افراد در معاشرت های اجتماعی می شود. هدف انسان کرامت بخشیدن به زن است که با وقار و متین باشد و به گونه ای رفتار کند که مورد توجه نگاه های شهوت آلود مردان قرار نگیرد. حال قانونی به نام حجاب با چنین هدفی، از چه کسی سلب آزادی می کند؟
وی در پاسخ به اینکه پوشیدگی تحریکات، التهابات و تخیلات مرد را افزایش می دهد، بی عفتی بعد از مدتی خود بخود عادی و فرد اشباع می شود، استدلال می کند: اگر چه سرکوبی غرایز جنسی، عوارض وخیم و ناگوار در پی دارد، ولی برداشتن قیود اجتماعی نیز نه تنها مشکل را حل نمی کند، بلکه بر عوارض آن می افزاید.
اگر منظور فقط یک بی عفتی خاص باشد، بله، پس از تکرار، سرخوردگی و خستگی از آن پدید خواهد آمد؛ ولی نکته مهم این است که در کنار آن سرخوردگی خاص، تقاضای تنوع در روح ایجاد می شود. نتیجه این حالت، عطشی است مانند صاحبان حرمسراهای قدیم و افراد شهوتران در این عصر. به عقیده ما برای آرامش غریزه جنسی دو چیز لازم است: یکی ارضاء آن در حد حاجت طبیعی و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک این غریزه. از این نکته می توان نتیجه گرفت آن مقدار که خودنمایی زن در اجتماع و معاشرت های آزاد سبب انحراف جنسی می شود، به مراتب بیشتر از آن است که محرومیت و عدم دسترسی به وی سبب این امر گردد.
آیت الله مطهری همچنین در جواب کسانی که حجاب را مایه عقب ماندگی زن از تعلیم و آموزش و حضور اجتماعی او جلوگیری می دانند می گوید: حجاب اسلامی هیچ گاه حکم به حبس زن در خانه نمی دهد تا جامعه را از وجود و استعدادهای او محروم نماید، بلکه حدودی را تعیین می کند تا زن با عمل به آن حدود، از چشم چرانی و فساد اخلاق مردان در امان باشد و خود نیز باوقار در عرصه اجتماع ظاهر شود. نکته عجیب آنکه مخالفین حجاب به بهانه این که حجاب نیمی از افراد اجتماعی را فلج کرده است، با ترویج بی حجابی و فساد و بی بند و باری نیروی تمام افراد جامعه را فلج می کنند.
نتیجه این می شود که در جوامع مسلمان متجدد مآب، فقط در روستاها و خانواده های بسیار متدین زنان با لباس ساده در اجتماع ظاهر می شوند و به فعالیت اقتصادی مفید می پردازند و گرنه سایر زنان برای خودآرایی و آرایش جز اصطکاک ثروت و وقت و فاسد کردن اخلاق اجتماع و خانواده، کار دیگری نمی کنند و عده ای جاهل نام این را فعالیت اجتماعی و آزادی زن می گذارند!
در برخی از احادیث چنین می خوانیم که برای زن از همه چیز بهتر این است که مرد بیگانه ای را نبیند و مرد بیگانه ای هم او را نبیند و زن خوب است که همواره در خانه بماند؛ در برخی از احادیث نگاه به نامحرم تیری زهرآلود از ناحیه شیطان دانسته شده است. باید توجه نمود که این احادیث ارزش اخلاقی دارد نه ارزش فقهی. فقها این احادیث را هرگز برای فتوای فقهی استفاده نکردند، بلکه گفته اند که این جملات بیانگر ارشاد به حقیقتی روحی و روانی در روابط دو جنس است؛ یعنی به علت اینکه رابطه زن و مرد اجنبی بسیار خطرناک است، اسلام به صورت یک امر اخلاقی توصیه می کند که تا حد ممکن، اجتماع مدنی غیر مختلط باشد و از هر وسیله محرک شهوات به ویژه نگاه های مسموم باید جلوگیری نمود. برخی حجاب را مانعی برای انتخاب آگاهانه و به چشم باز در ازدواج می دانند؛ در صورتی که طبق روایات، در مورد کسی که قصد ازدواج دارد اجازه داده شده است که به چهره زن مورد نظر خود نگاه کند.
بی تردید اسلام دینی است که در عین تعبد، مخاطبان خود را به تفکر وا می دارد؛ با برداشتی از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص مقام زن و حجاب، دیر زمانی است که وقت آن رسیده تا توپ شبهات و اشکالات را به زمین غرب انداخت. به بیان دیگر این اسلام است که مدعی حفظ حقوق پایمال شده زن در غرب است و نه بالعکس.
برای برخی ساده اندیشان باور آن سخت است که غرب با آن همه ادعا و هیمنه، بسیاری از انرژی و هزینه خود را صرف کند تا به دختر با حجاب و مرد با غیرت بقبولاند که حجاب یعنی اسارت و عقب افتادگی و برهنگی یعنی آزادی و پیشرفت؛ کاری که خیلی اوقات خود ما در فیلم و سریال های خود در سینما و صدا و سیما انجام می دهیم.
برای اینان باورش سخت است که یک نظریه پرداز و نویسنده فرانسوی به نام میشل هولباگ، نقطه ضربه پذیر جوامع اسلامی را فقط و فقط حجاب و عفاف زنان آن بداند و خواستار استراتژی ریختن دامن های کوتاه به جای بمب بر سر مردم آن شود.
برای آنان درک آن غیرممکن است که نتیجه مطالعه و زندگی دوش به دوش مستر همفر، جاسوس ماهر و کهنه کار انگلیسی در بلاد اسلامی این باشد که باید روحیه حجاب و عفاف را از زنان مسلمان دور کرد تا جامعه شان رو به نابودی برود.
دیرزمانی است که فرصت اشکال تراشان حجاب برای فهم استراتژی غرب در مبارزه با حق پوشیدگی به پایان خود رسیده است؛ دیگر حتی زمان دیدن روشنی رو بازی کردن استکبار در این مقوله نیز به سر آمده است؛ بلکه زمان آن رسیده که غرب پاسخگو باشد، در پی حدود یک قرن برهنگی و بی عفتی، چه به دست آورده و چه چیزهایی را برای همیشه از دست داده است؟
در باب روش های مبارزه با هجوم یا شبیه خون فرهنگی، متأسفانه می توان این اشکال و ایراد را به دولت های جمهوری اسلامی که نقطه تمرکز این هجمه هاست گرفت و آن اینکه تقابل های نظامی و قانونی در برابر شگردهای صرفاً فرهنگی برای کشاندن برهنگی به خیابان های شهرهای ایران نه تنها کارکرد لازم را ندارد، بلکه دستمایه ای شده برای سوژه های جانبدارانه رسانه های غربی و یا گزارش های ضد حقوق بشر.
 
ما چه کرده ایم؟
سوالی که اکنون باید از خود بپرسیم این است که در این رویارویی گستاخانه استکبار، ما از لحاظ فرهنگی چه کرده ایم؟ چه می توانیم انجام دهیم و چقدر جلو رفته ایم؟
روش هایی که الحق و الانصاف غرب به خوبی از آن بهره جسته تا قداست و زیبایی فطری پوشیدگی را زیر سوال ببرد یا زشتی برهنگی را بزداید.
لباس های رنگ به رنگ و زیبا، ابزاری است برای تغییر ذائقه لباس پوشیدن بانوی ایرانی؛ هر چند به تنهایی نمی تواند برای تغییر شیوه زندگی او کافی باشد تا وقتی که پای شبکه های متعدد آن هم فارسی زبان به میان بیاید، شبکه هایی که الگو می دهند، اعتقادات را مستقیماً یا غیر مستقیم زیر سوال می برند، تفکر می سازند، جرأت هنجار شکنی می دهند، چشم را به برهنگی عادت می دهند و تفکر و توجیه ارائه می دهند، برای بی تفاوتی مرد یا همان بی غیرتی. حتی با نمایش سخیف ترین و بی ارزش ترین فیلم هایی که از نظر فنی هیچ حرفی برای گفتن ندارد، ولی برای رساندن صاحبان شبکه های فارسی زبان به مقاصد خود یکی از مؤثرترین شیوه هاست.
زن برهنه و نیمه برهنه غربی در فیلم های ماهواره ای، خود را الگوی اجتماعی یک زن مدرن نشان می دهد؛ ما چقدر به الگو بودن زن هایمان با وجود حجاب اسلامی پرداخته ایم.
هر چند حرفی بس تکراری است، ولی معلوم نیست تا کی یک زن یا دختر سرخورده، بی سواد، بدهکار، ساده اندیش، با طرز تفکر و زندگی بسیار قدیمی با حجاب در قاب تلویزیون صدا و سیما یا سینما بگنجد. تا کی باید منتظر بمانیم تا یک زن متعادل، به روز، باسواد با حداقل امتیازاتی که خیلی از زنان با حجاب امروز دارند، از رسانه های خودمان ببینیم.
نکته دیگر اینکه چرا در حالی که در هر فروشگاه کوچک و بزرگ انواع لباس های برهنه و نیمه برهنه به راحتی یافت می شود، مدل و برندهای اسلامی-ایرانی این قدر در بین زنان و دختران ما کم مخاطب هستند.
چند پرسش در این چرخه عرضه و تقاضا قابل طرح است که در یافتن جواب قانع کننده به آنها هستیم.
آیا برندها و مدل های متنوع و در خور شأن یک بانوی مسلمان به اندازه کافی در سطح کشور طراحی و توزیع می شود؟
اگر تولید می شود چرا جایگاه خود را در بانوان ایرانی پیدا نکرده است؟ مشکل از کجاست؟
آیا این لباس ها واقعاً اسلامی است؟ آیا این لباس ها به اندازه کافی زیبا و متنوع در جنس و طرح و رنگ و متناسب با نیاز بانوان کشور هستند؟
تبلیغات این لباس ها چگونه انجام می شود؟ آیا اصلاً نیازی به تبلیغ وجود دارد؟
الگو و سبک پوشیده بودن چگونه به دختران جوان و نوجوان منتقل می شود؟
آیا قابلیت انتقال هنرمندانه و مبتکرانه این الگو وجود ندارد؟
در نوشته های بعدی پاسخ مناسبی را برای این پرسش ها ارائه خواهیم داد.
مریم فضل الهی فارسانی
/9462/704/ر
ارسال نظرات