۲۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۴
کد خبر: ۲۱۶۷۰۰
نویسنده کتاب‌های دینی کودک:

فرزندانم منتقدان بی‌رحم کتاب‌هایم هستند/ چگونه مفهوم مرگ را برای کودک مطرح کنیم؟

خبرگزاری رسا ـ حجت‌الاسلام حیدری ابهری با تشریح چگونگی آموزش مفاهیم دینی به کودکان و نوجوانان در قالب روان از سوی طلاب گفت: متأسفانه برخی از مسؤلان تبلیغی می‌گویند ما نسبت به این قشر وظیفه‌ای نداریم و کانون فکری و پرورشی جواب این‌ها را بدهند! در حالی‌که ما مبلغان دین هستیم.
حجت الاسلام غلامرضا حيدري ابهري

بیان مفاهیم دینی برای کودکان و نوجوانان از دغدغه‌های اصلی برنامه‌سازانی است که در حیطه مخاطبان کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند. این دغدغه ناشی از محدودیت‌هایی است که در بیان مفاهیم دینی وجود دارد.

 

از سویی عدم امکان دخل و تصرف در آن مفاهیم و از سویی محدود بودن آگاهی‌های کودکان و نوجوانان، به این محدودیت دامن می‌زند. آموزش مفاهیم دینی نیز مانند هر علم دیگری نیاز به شناسایی و به‌کارگیری اصول و روش‌های صحیح، کارآمد و مؤثر دارد؛ ازاین‌رو همان‌گونه که شناخت خصوصیات و توانایی‌های کودکان در بهینه‌سازی آموزش مفاهیم دینی امری مسلم است، شناخت اصول و روش‌های مربوط به آموزش مفاهیم دینی کودکان دبستانی نیز ضرورت دارد.

 

متأسفانه از جمله بزرگ‌ترین غفلت‌هایی که در زمینه آموزش دینی در جامعه ما صورت گرفته است، عدم توجه به روانشناسی نوجوانان است؛ ازاین‌رو تصمیم گرفتیم با حجت‌الاسلام غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده کتاب‌های دینی برای کودکان و نوجوانان به گفت‌وگو نشسته و دلایل این غفلت را بدانیم.

 

 

رسا ـ به‌صورت اجمالی خودتان را معرفی کنید؟

 

غلامرضا حیدری ابهری هستم و از سال 66 در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شده‌ام.

 

 

رسا ـ چگونه وارد عرصه تألیف کتاب‌های دینی برای کودکان و نوجوانان شدید؟

 

در جوانی برای اهل‌بیت(ع) شعر می‌سرودم و در مجلاتی همانند جوان‌های ادبی چاپ می‌شد؛ ولی پس از ورود به حوزه، بیشتر وارد حوزه نویسندگی شدم؛ در ایام دفاع مقدس نیز درباره جبهه شعر می‌سرودم. قبل از ورود به حوزه علمیه به ادبیات بسیار علاقه داشتم و آن را مطالعه می‌کردم که پس از ورود به حوزه علمیه، علاقه‌مند ادبیات عرب شده و با تلفیق این دو ادبیات شروع به نویسندگی کردم و نوشته‌هایم جهت‌دار شد.

 

کتاب‌هایی که اکنون نوشته‌ام، برخی را اگر کودکان به ‌تنهایی بخوانند، متوجه می‌شوند؛ ولی برخی را باید بزرگترها برای آن‌ها بخوانند؛ برخی از کتاب‌ها مانند «خداشناسی قرآنی کودکان» که به زبان اندونزیایی نیز ترجمه شده است، تاکنون بیش از 30 بار تجدید چاپ ‌شده است.

 

در برخی از کتاب‌هایی که به نگارش در آورده‌ام، حتی برای اثبات خدا از تصاویر نیز استفاده کرده‌ام؛ این کار سبب آشنایی کودکان با خدا در مرور زمان می‌شود؛ البته ورود به عرصه کار کودک و نوجوان بسیار سخت است، ولی باید با اطلاعات کامل به این موضوعات ورود پیدا کرد؛ برخی نیز نخست نسبت به عملکرد بنده انتقاد داشتند.

 

 

رسا ـ چرا به عرصه نگارش کتاب‌های دینی برای کودک و نوجوانان ورود پیدا کردید؟

 

بنده نخست بیشتر در حوزه نویسندگی فعالیت می‌کردم که پس از چندی نوشته‌هایم رنگ و بوی بیان مفاهیم دینی گرفتند؛ این بیان مفاهیم در گفتن ساده ولی در عمل سخت است؛ چرا که نخست باید مفهوم دینی به ‌خوبی درک و عمیق فهمیده شود، سپس آن مطلب را منتقل کرد؛ یعنی باید تخصصی فهمید و تبلیغی به کودکان بیان کرد.

 

مطالعات و تحقیقات فرد در این زمینه باید عمیق باشد و در بیان نیز بتواند از ادبیات استفاده کافی را ببرد. این عرصه نیاز به کار ترکیبی دارد؛ برای نمونه بسیاری از افراد که اطلاعات عمومی دینی نیز دارند، به سبب تدین مسائلی همانند بیان مفهوم خدا و مرگ برای کودکان و نوجوانان ورود پیدا نمی‌کنند؛ چرا که ترس ایجاد شبهه برای کودک و نوجوان را دارند.

 

برخی از نویسندگان نیز که وارد مسائل دینی می‌شوند، بازدهی زیادی ندارند؛ همانند بازنویسی مطلب یا شرح یک حادثه تاریخی؛ ولی بنده سعی کردم در حوزه‌ کودک و نوجوان وارد شده و در فعالیت‌های خود از نظرات کارشناسان دینی دیگر نیز بهره ببرم. تلاش بنده این بود که به عنوان عالم دینی وارد عرصه کودک و نوجوان شوم.

 

 

رسا ـ شاخص‌ترین کتاب‌های که تاکنون تألیف کرده‌اید کدام هستند؟

 

برای نوشتن کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان» پنج کتاب مهم از علما و بزرگان دین همانند آیات جوادی آملی، مصباح یزدی، شهید بهشتی، سید کمال حیدری را خوانده و مصاحبه کرده‌ام؛ هر چند خروجی این کار برای کودکان است، ولی پشتوانه آن سخنان علما می‌باشد.

 

کتاب مرگ با عنوان «از این خونه به اون خونه»، در حالی ‌که بسیار ساده دیده می‌شود، ولی عصاره نگاه روایات ما به مرگ است؛ حتی اسم کتاب نیز از روایات برگرفته ‌شده است.

 

اکنون کتاب «خداشناسی قرآن کودکان» برای بسیاری از افرادی که می‌خواهند در این زمینه فعالیت کنند مرجع شده است؛ این کتاب قریب به 140 صفحه است؛ کتاب «از این خانه به اون خانه» بسیار فنی و حوزوی نگاشته شده است که موضوع آن نیز مربوط به مرگ است.

 

بنده برای نوشتن این‌گونه کتاب‌های قرآنی، تفسیر المیزان را خوانده و حتی سه سال درس تفسیر آیت‌الله جوادی آملی شرکت‌ کرده‌ام؛ با این ‌وجود با کارشناسان و دوستان نیز درباره موضوعات مطرح‌ شده مشورت می‌کنم؛ کار حوزوی باید پشتوانه دینی داشته باشند.

 

 

رسا ـ به نظر شما موفقیت حوزه‌های علمیه در این عرصه به چه میزان بوده است؟

 

به نظر بنده حوزه علمیه قم با بضاعت فنی خود به فضای کودک و نوجوان وارد نشده است؛ البته در زمینه‌هایی همانند تفسیر، تاریخ، فقه و دیگر مسائل با بضاعت کافی وارد شده است؛ به کودکان و نوجوانان اهمیت زیادی داده نشده است. ازاین‌رو به بیان داستان اکتفا شده است. تلاش بنده این بود که به‌ صورت فنی وارد عرصه کودک و نوجوان شوم.

 

 

رسا ـ چگونه و با چه روشی مطالب را قابل فهم می‌کنید؟

 

وقتی دست از تألیف کتابی بر می‌دارم که به بلوغ تألیف آن رسیده باشم؛ یعنی مفاهیم باید به شکلی عمیق برای خود نویسنده قابل فهم و آشکار شده باشد که بتواند آن‌ها را به دیگران منتقل کند.

 

مطلبی را که فرد عمق آن را فهمیده و تصویر روشنی داشته باشد، راحت به دیگران منتقل می‌کند. طلاب خیال نکنند صرف معمم بودن دلیل بر راحت گفتن مطالب است؛ بلکه باید با مفهوم زندگی کنند تا بتوانند راحت بیان کنند؛ آسان گفتن، با عمیق فهمیدن امکان دارد. البته با ادبیات نیز باید آشنا بود. طلابی در منابر می‌توانند مطالب و مفاهیم را منتقل کنند که خوب مطالب را فهمیده باشند. فعالیت‌های بنده به سبب انس بیشتر با مفاهیم دینی است. 80 درصد نوشتن مفاهیم دینی انس با این مفاهیم و 20 درصد باقی‌ مانده آشنا بودن با ادبیات است؛ مفاهیم کار را شکل می‌دهند.

 

 

رسا ـ اگر می‌شود بیشتر درباره روان‌گویی مفاهیم بفرمایید؟

 

نویسنده باید ارتباط واقعی و چهره به چهره با کودکان داشت باشد. بنده در نمایشگاه‌های قرآن بیشترین ارتباط را با کودکان دارم. مجاهدت نیز در این کار لازم است؛ بنده سه سال در مرکز فرهنگی معارف قرآن سؤالات کتبی کودکان را پاسخ می‌دادم که تجربه خوبی بود.

 

تلاش سبب ایجاد راهکار می‌شود؛ حتی پرسش‌ها طرز تفکر کودکان را به افراد نشان می‌دهند. البته ممکن است جواب‌ها نخست روان نباشند، ولی به‌ مرور زمان روان می‌شوند.

 

 

رسا ـ به نظر شما چرا بیشتر مبلغان در عرصه کودک و نوجوانان ورود پیدا نکرده و اگر هم وارد شدند موفق نبودند؟

 

مشکل ما نداشتن نیست، بلکه نخواستن است. حوزه علمیه در هر مسیری سرمایه‌گذاری کرده، جواب گرفته است. در این زمینه‌ها تلاش لازم را نکرده‌ایم و اکنون فکر باید از کجا شروع کنیم.

 

این پختگی فقه شیعه به‌ مرور زمان کامل‌تر شده است؛ متأسفانه ما مخاطبان کودک و نوجوان را به رسمیت نمی‌شناسیم. امام راحل می‌فرمایند «دانشگاه دیر است از دبستان شروع کنید» که ما هنوز به این مطلب نرسیدیم. اهل‌بیت(ع) توجه ویژه‌ای به کودکان داشتند.

 

برخی از مسؤولان تبلیغی می‌گویند ما نسبت به این قشر وظیفه‌ای نداریم و کانون فکری و پرورشی پاسخ این‌ها را بدهند! در حالی‌ که ما مبلغان دین هستیم؛ اگر قرار باشد دیگران کار انجام دهند، باید ما محتوا را فراهم کنیم. این وظیفه و رسالت اصلی با ما است، ولی سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم.

 

بیان مباحث دینی همانند قرآن آموزی به دست کسانی افتاده است که کاملا با دین آشنا نیستند. بحث آموزش قرآن حفظ آن شده است! پیامبر(ص) می‌فرمایند: «به کودکان خود قرآن بیاموزید» نه این‌که به کودکان خود روخوانی را یاد دهید.

 

چرا اکنون روخوانی قرآن جواب نمی‌دهد؟ چون هیچ انگیزه‌ برای کودک ایجاد نکرده‌ایم و تنها در حال آموزش جسد آن هستیم؛ این کودک هنوز از روح قرآن چیزی را درک نکرده است. به عقیده بنده کودکان باید سه سال نخست دبستان داستان‌ها قرآنی، مفاهیم و راه‌های آن را بخوانند؛ چرا که این‌ها در کودک انگیزه ایجاد می‌کند.

 

چرا برخی دیپلم داران نمی‌توانند روخوانی قرآن را انجام دهند؟ فردی که با قرآن مأنوس نشده و طعم آن را نچشیده است، نمی‌تواند آن را یاد بگیرد؛ هر چند تعداد ساعت‌ کلاس‌های را افزایش دهیم. دلیل این اتفاقات نیز به سبب این است که ما به این فضاها وارد نمی‌شویم.

 

 

رسا ـ آقای حیدری از نظر شما راهکار تشویق افراد به معارف دینی چیست؟

 

یک عالم دینی نمی‌گذارد چهار ساعت در زیرزمین تاریک به کودکان آموزش قرآن بدهند؛ عالم اگر به این جریان‌ها نظارت کند اجازه نمی‌دهد مجموعه‌ای برای پول و حتی خدمت کودکان را از بازی و نشاط بازداشته و در یک زیرزمین تاریک به حفظ قرآن مجبور کند.

 

متأسفانه کار به‌جایی رسیده است که برخی از والدین می‌گویند کودکان ما شش تا هفت جز قرآن را حفظ کرده‌اند ولی اکنون می‌گویند از متنفر شده‌اند؛ قبل از انقلاب کودکی که قرآن بلد نباشد داشتیم ولی متنفر از قرآن نداشتیم، سبک آموزش برخی متنفر از قرآن ساخته است؛ این افراد صدمه می‌زنند و یک نسل را از بین می‌برند؛ اگر حوزه حضور عالمانه داشته باشد بسیاری از این مسائل رعایت می‌شود.

 

بانوی می‌گفت که مسؤول هیأتشان گفته است «بر شما واجب است عربی را یاد بگیرد؛ چرا که پرسش‌هایی نکیر و منکر عربی است که اگر ندانید گیر می‌کنید»؛ دلیل این موضوع نیز عدم ورود حوزه علمیه است.

 

اکنون جامعه الزهرا (س) ما فوق لیسانس و دکترا دارند، در حالی‌ که بیشتر جلسات و هیئات را بانوانی که صدای خوب داشته و چند کلمه از مفاهیم دینی را می‌دانند اداره می‌کنند.

 

این وظیفه ما است، هر جای که دین مطرح است پای حوزه باید در میان باشد، باید حوزه وارد این عرصه‌ها شود، مبلغان به معلم قرآن بگویند که اولویتشان در تعلم چه چیزی است، طلاب جوان باید مطالب را از علما گرفته و به دیگران منتقل کنند؛ متأسفانه چون حضور نداریم اتفاقات اجتماعی رخ می‌دهد؛ حوزه باید آموزش دینی کودکان حضور داشته باشد.

 

 

رسا ـ به نظر شما مشکل و کم کاری از کدام سازمان است؟

 

ما سخت‌افزارها را بدون آماده کردن نرم‌افزارها گرفته‌ایم؛ بر فرض آموزش‌ و پرورش را به دست حوزه بدهند، در این زمینه که کاری نکرده است. آموزش ‌و پرورش درخواست نویسندگان کتاب‌های دینی برای دانش آموزان دارد، آیا حوزه می‌تواند فردی را معرفی کند؟ 

اشغال کردن سازمان مهم نیست؛ وقتی فرد فنی را آموخته باشد، سازمان‌ها نیز از او استفاده می‌کنند. بنده نمی‌گویم که کانون پرورش فکری را به حوزه بدهند، بلکه می‌گویم باید توانایی‌ها خود را در بیان مطالب دینی به کودکان و نوجوانان به‌ میزانی بالا ببریم که اگر کانون‌ها درخواست نیرو یا مطلبی را داشتند، بتوانیم پاسخگو باشیم.

 

فروش گوهر نگرانی ندارد، بلکه عرضه آن مهم است. مگر دانشگاه‌ها که به این میزان از آثار حضرت آیت‌الله جوادی آملی استفاده می‌کنند، ایشان رییس دانشگاه شده‌اند؟ این عالم ربانی در حوزه‌هایی که فن داشتند، تلاش کرده‌اند. به‌گونه‌ای که رییس دانشگاه بر سر سفره علم ایشان می‌نشیند.

 

در علوم انسانی دانشگاه‌ها را به دست حوزه بدهند، چه اتفاقی می‌افتد؟ مگر ما در این زمینه به چه میزان فکر کرده‌ایم؟ مگر در اقتصاد و روانشناسی چند نفر داریم؛ خیلی بد است که از نظر سیاسی مراکز را اشغال کنیم.

 

مگر صدا و سیما دست نظام اسلامی نیست؟ چه میزان از فعالیت‌ها آن مورد رضای رهبر معظم انقلاب است؟ رؤسای شبکه‌ها و بخش‌ها نیز همه مسلمان و افراد خوبی هستند. مسأله نوشتن فیلم‌نامه، تولید و اندیشه است؛ اگر در این فضاها افراد فکور و اندیشمندی داشته باشیم، انتقال مفاهیم کار بسیار سختی نیست.

 

آیا زمانی که جامعه دست خود را دراز کرد، چیزی برای ارائه داشتیم؟ وقتی فردی کودک و نوجوانان را مخاطب نداند و بگوید من در این عرصه وظیفه‌ای ندارم، مگر می‌تواند در این زمینه تلاشی بکند؟

 

 

رسا ـ وظیفه حوزه‌های علمیه چیست؟

 

خوشبختانه اکنون حوزه ورود پیداکرده و فعال و با نشاط کارها را انجام می‌د‌هد؛ البته باید بدانیم برای نتیجه گرفتن 20 سال زمان لازم داریم. اگر 20 سال پیش شروع می‌کردیم، اکنون به ‌جایی رسیده بودیم.

 

باید ضرورت را به‌وسیله گفت‌وگو بیان کنیم؛ اکنون ‌که نیازهای اجتماعی به سمت قم و حوزه علمیه سرازیر شده است، نخواسته افراد به تکاپو واداشته می‌شوند.

 

 

رسا ـ در مسیر تألیف کتاب‌ها به چه میزان از حمایت حوزه برخوردار بودید؟

 

زمانی که در مرکز فرهنگ و معارف قرآن بودم، فضای لازم ایجاد شد. مدتی نیز در دارالحدیث فعالیت می‌کردم. برخی از مراکز روی خوش نشان می‌دادند؛ مهم‌ترین حمایت این است که کار را جلو ببرند؛ یعنی فرد بتواند کار خود را ادامه دهد. مهم‌ترین حمایت انتشار کار است؛ یعنی فرد بتواند کار خود را نشر کند. در مجموع بد نبوده است.

 

برخی نهادها بسیار قبول داشتند، برخی جاها نیز علاقه‌مند بودند، ولی می‌توانستند بهتر همکاری کنند؛ برای مثال در برخی موارد برای هر صفحه ترجمه 2 هزار تومان پرداخت می‌کردند، در حالی‌که برای نوشتن شاید نهایتش 1500 تومان پرداخت می‌شد! نگاه افراد به نویسندگی نگاه درجه دو بود.

 

 

رسا ـ چند کتاب درزمینهٔ کودک نوشتید؟

 

بسیار زیاد است، ولی تعداد آن‌ها را کاملا نمی‌دانم.

 

 

رسا ـ آیا کتاب‌هایتان ترجمه شده است؟

 

انتشارات انصاریان چندین کتاب بنده را به انگلیسی ترجمه‌ کرده‌ است. نشر براق نیز تعدادی را عربی ترجمه کرده‌ است؛ اسپانیایی، اندونزیایی و پاکستانی نیز ترجمه شده‌اند.

 

 

رسا ـ آیا فرزندان خودتان نیز از این کتاب‌ها بهره می‌برند؟

 

بنده سه فرزند دارم به نام‌های محمد، مهدی و علی که 5، 17 و 21 سال سن دارند؛ برخی از کتاب‌های که می‌نویسم را فرزندان بزرگترم می‌خوانند و در این‌باره وقتی نظراتشان را می‌پرسم، نقد می‌کنند؛ البته ناقدان بی‌رحمی هستند؛ حتی در برخی موارد حق‌الزحمه نقدشان را نیز پرداخت می‌کنم.

 

 

رسا ـ به نظر شما چرا بیشتر طلاب سعی می‌کنند وارد رشته‌های تخصصی شده و متأسفانه به تبلیغ اهمیت زیادی ندهند؟

 

به نظر بنده معارف دینی ما دریایی هدایت بخش برای مردم هستند؛ نباید همه بخواهیم که در حوزه اندیشمند شویم. همانند پیامبران باید وظیفه خود را تبلیغ دانسته و انجام دهیم؛ همه این بزرگواران که اولوالعزم نبودند؛ برخی دین و آیین دیگری را تبلیغ می‌کردند.

 

خیلی از افراد توان و استعداد اندیشمند شدند را ندارند؛ ضرورت به فیلسوف اقتضا نمی‌کند که همه طلاب را به سوی فلسفه هل دهیم؛ باید تفاوت‌ها را بپذیریم و خود تبلیغ را کم نگیریم.

 

اکنون برای سطح سه و چهار در امکانات تفاوت قائل می‌شوند؛ بنده می‌گویم یک روحانی باید سه شأن تحقیق و پژوهش، معلمی و آموزش و تبلیغ را داشته باشد؛ در حالی ‌که تمام امتیازات در تحقیق و پژوهش متمرکز شده است؛ یعنی فرد به هر میزان هم تلاش کند که مکاسب را بیان کند، می‌گویند سطح دو است و به این میزان نیز امکانات می‌گیرید.

 

در حالی ‌که تدریس مکاسب چندین دکترا لازم دارد؛ باید بگویند فلانی سطح سه تبلیغ دارد. یک فردی که 10 سال در سیستان و بلوچستان با وهابیت مبارزه می‌کند، وقتی به قم بازمی‌گردد، به او سطح دو گفته می‌شود؛ در حالی ‌که باید رتبه سطح چهار تبلیغ به او داده شود.

 

 

رسا ـ راهکار تشویق طلاب برای حضور گسترده در امر تبلیغ چیست؟

 

حوزه علمیه که دانشگاه نیست، دانشگاه دانشگاه است، حوزه نیز حوزه است؛ موفقیت‌ها در حوزه باید بر اساس سه شأن بیان شده باشد؛ برای مثال می‌گویند باید پایان نامه‌ای در مطالبی مطرح ‌شده بنویسید و حداقل سه سال زمان نیز برای آن لازم است؛ در حالی ‌که فعالیت در عرصه کودک و نوجوان نیز تبلیغ بوده و از مسیر حوزه علمیه خارج نیست؛ بلکه فرد کار حوزوی خود را در قالب این شکل انجام می‌دهد که باید به رسمیت شناخته شود.

 

حتی طلابی مبلغی هستند که در شهرستان تحول ایجاد کرده‌اند؛ چنین فردی که چندین سال زحمت کشیده است، به او سطح دو گفته می‌شود! گواهی و مدارک را بر اساس سه شأن صادر کنیم.

 

حوزه علمیه ویژگی‌ها خود را دارد؛ نباید مسائل دانشگاه را در حوزه تطبیق کنیم؛ چرا که آسیب می‌زند. باید مدارک تحصلیی، رتبه‌ها و امتیازات حوزه را بر اساس جایگاه خودش تقسیم بندی کنیم.

 

 

رسا ـ تشکر می‌کنیم از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

بنده نیز تشکر می‌کنم.

 

گفت و گو از میثم صدیقیان

/998/401/ر

 

 

ارسال نظرات