نویسنده کتاب «راز قطعنامه»:
اعتماد به امریکا ساده لوحی و خسارت بار است/ دولت به مردم اعلام کند چه تحریم هایی لغو شده است
خبرگزاری رسا ـ کارشناس مسائل ایران و امریکا با اشاره به دلایل بی اعتمادی ملت ایران به امریکا اظهار داشت: در این 36 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حتی یکبار هم نمیتوان سراغ گرفت که امریکا از خصومت، دشمنی و توطئه علیه ایران دست برداشته باشد و هر گونه خوشبینی و اعتماد به این دولت استکباری ساده لوحی، خسارت بار و مضر خواهد بود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست هفتگی انصار حزبالله تهران با موضوع «نگاهی به برخی از جنبههای سیاست خارجی در دولت یازدهم» یکشنبه 9 شهریورماه در تهران برگزار شد.
کامران غضنفری، کارشناس مسائل ایران و آمریکا در این نشست با اشاره به وعدههای رییس جمهور بعد از پیروزی در انتخابات 24 خرداد اظهار داشت: از زمانی که دولت یازدهم آغاز به کار کرد، دکتر روحانی اعلام کرد که سیاست دولت یازدهم در بعد خارجی بر تنشزدایی مبتنی است.
وی افزود: یکی از نکاتی که رییسجمهور در شروع کار دولت در حوزه سیاست خارجی بر آن تأکید میکرد، این بود که ما آنقدر زمان نداریم که برخی تجربههای شکستخورده را دوباره از نو امتحان کنیم. اما سیر وقایع و حوادث بعد از آن نشان داد که متأسفانه رییسجمهور به فرمایش خود پایبند نبوده و سیاست تنشزدایی را که قبلاً در دولتهای سازندگی و اصلاحات تجربه شده و شکست خورده بود، در پیش گرفت.
غضنفری به ابعاد سیاست تنشزدایی در دولتهای گذشته اشاره کرد و یادآور شد: دولت آقای هاشمی رفسنجانی نیز سیاست خارجی خود را مبتنی بر تنشزدایی و تعامل با غرب و آمریکا اعلام کرده بود، اما در عمل شکست آن طی هشت سال این دولت مشخص شد. سپس در دوره اصلاحات نیز این روند ادامه یافت و شکست این سیاست در صحنه عمل نشان داده شد. مجدداً در دولت یازدهم همان سیاست شکستخورده شانزده ساله در پیش گرفته شد.
وی درباره علل شکست خوردن این سیاست تصریح کرد: در دوره سازندگی، دولت شروع کرد به لبخند زدن به امریکا و غرب و دست خود را به علامت دوستی به سمت آنها دراز کرد و اعلام کرد که ما با دنیا میخواهیم تعامل مثبت داشته و از خصومت پرهیز کنیم. اما در اردیبهشت 1372، سیاست مهار دوگانه از سوی دولت امریکا علیه ایران و عراق اعلام میشود و یک سری فشارها و تحریمها را علیه ایران وضع میکنند. وزیر وقت امور خارجه امریکا میگوید، اقتصاد ایران با مشکل مواجه است و در برابر فشارها ضربهپذیر خواهد بود. این اولین عکسالعمل دولت امریکا در برابر سیاست تنشزدایی دولت هاشمی بود.
نویسنده کتاب «راز قطعنامه» ادامه داد: در سال 73، به دلیل اعلام سیاستهای تعدیل اقتصادی در دولت هاشمی، تورم به مرز بیسابقه 49 درصد رسید و اقشار ضعیف جامعه زیر فشارهای تعدیل اقتصادی قرار گرفتند و دولت وقت هم بیاعتنا به مردم، به کار خود ادامه داد. کار به جایی میرسد که به تدریج ناآرامیها و شورشهای اجتماعی در شهرهای کشور شروع میشود که علت آن هم نارضایتیها و فشارهای اقتصادی به مردم بوده است. در این شرایط که دولت سازندگی بیش از پنج سال سیاست تنش زدایی را اعمال کرده است، مشاور امنیت ملی وقت رییس جمهور امریکا میگوید، اکنون همان لحظه طلایی است که سالها به دنبال آن بودهایم و باید با فشار اقتصادی، زمینه گسترش این نارضایتیها را به وجود آوریم!
غضنفری این را یکی دیگر از واکنشهای امریکا در برابر سیاست منفعلانه دولت سازندگی عنوان کرد و در بیان مصادیق دیگر شکست این سیاست گفت: در اسفند 83، به دستور رییس جمهور وقت امریکا، قرارداد نفت هانیکو با ایران لغو شد. در آن زمان یکچهارم نفت ایران به کمپانیهای امریکا فروخته میشد و امریکا میخواست دفعتاً با قطع درآمد نفتی ضربه شدید اقتصادی به کشور وارد کند. در سال 74، کنگره آمریکا بودجه بیست میلیون دلاری را با عنوان «براندازی جمهوری اسلامی» تصویب و به دولت امریکا ابلاغ و با وقاحت و گستاخی تمام آن را رسماً اعلام میکنند. تصویب این بودجه در سالهای بعد با مبالغ بیشتر ادامه مییابد و این نشاندهنده ماهیت استکباری و غیرقابل اعتماد امریکاست.
وی با بیان اینکه سیاست تنشزدایی در دولت اصلاحات نیز ادامه یافت، ابراز داشت: در سال 82 عدهای نامه غیر رسمی به امریکا نوشته و در مقابل کم شدن فشارهای اقتصادی اعلام میکنند که کاملاً حاضر به کنار آمدن با شیطان بزرگ هستند. در سال 77 نیز وقتی طالبان با حمایت امریکا وارد افعغانستان شده و شهرهای این کشور را تصرف میکنند، با وجود درخواست مقامات برجسته کشور از شورای عالی امنیت ملی کشور برای تصمیمگیری درباره قضایای افغانستان، این شورا به خطدهی سعید حجاریان با این بهانه که جریان اقتدارگرای حاکمیت میخواهد ما را درگیر کرده و آزادیهای برآمده از دوم خرداد! را محدود کند و در حقیقت برای خوشرقصی برای امریکا، خود را منفعلانه کنار کشیده و اعلام بیطرفی میکنند. نتیجه این می شود که طالبان افغانستان را اشغال کرده و سالها مرزهای ایران را ناامنی فرا میگیرد.
این پژوهشگر مسائل سیاسی به حمله امریکا به افغانستان پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 اشاره و خاطرنشان کرد: در این سال چون امریکا میخواهد مهره دستنشانده خود را کنار زده و از بین ببرد، به افغانستان لشگرکشی میکند و دولت اصلاحطلب نیز به نفع امریکا در قضیه مداخله کرده و برخلاف چند سال قبل که به خاطر حمایت امریکا از طالبان هیچ واکنشی در برابر حمله طالبان به افغانستان از خود نشان ندادند، اعلام کردند که باید به جنگ با طالبان برخیزند. نتیجه این انفعال آن بود که مدتی بعد، جرج بوش در سخنرانی سالانه خود ایران، عراق و کره شمالی را به عنوان سه محور شرارت در دنیا معرفی میکند.
وی یکبار دیگر به ادامه سیاست تنشزدایی در دولت جدید اشاره و تأکید کرد: با وجود این تجارب شانزده ساله در دولتهای گذشته و شکست این سیاست، باز دولت یازدهم درس نگرفت و این تجربه را مجدداً در پیش میگیرد و این درست خلاف سخن اول اقای دکتر روحانی است.
عضنفری با طرح این پرسش که در این یکسال، دولت چه دستاوردی در حوزه سیاست خارجی داشته است که وزیر امور خارجه روز گذشته به عنوان چهره برتر مورد تقدیر قرار میگیرد، اظهار داشت: آقای هاشمی رفسنجانی چند ماه قبل در یک سخنرانی گفته بود که قبل از دولت یازدهم سایه جنگ بر سر ایران بود، اما با دولت جدید، این تهدید برداشته شده است!
وی با انتقاد از این سخن تشریح کرد: در یازده ماه اول دولت یازدهم (از مرداد 92 تا خرداد 93) مقامات امریکایی اعم از رییس جمهوری، وزیر خارجه، وزیر دفاع و ... حدود 20 بار ایران را تهدید به گزینه نظامی کردهاند. آیا معنای این برطرف شدن تهدید جنگ است یا چند برابر شدن آن؟ آیا همین دلیل واضحی برای شکست سیاست تنشزدایی دولت یازدهم نیست؟
نویسنده کتاب «راز قطعنامه» به سفر رییس جمهور به نیویورک اشاره و تصریح کرد: در سفر به نیویورک، دکتر روحانی بر خلاف منویات و نظر رهبر معظم انقلاب با اوباما مذاکره تلفنی میکند و وزیر خارجه ایران نیز بر خلاف سیاسیتهای نظام با وزیر خارجه امریکا دیدار میکند. نتیجه این مراودات غیر منطقی آن است که 48 ساعت بعد، اوباما در دیدار با نتانیاهو، میگوید که در مقابل ایران همه گزینهها به ویژه گزینه نظامی روی میز است!
وی خطاب به دولتمردان گفت: چرا با وجود تذکرات مکرر مقام معظم رهبری درباره بدعهدی امریکا و خوش بین نبودن به این کشور باز بر مذاکره اصرار کردید؟ بعد از توافقنامه ژنو، جشن «بزرگترین پیروزی دیپلماتیک قرن» را برپا کردید؛ اما این پیروزی قرن چیزی نبود جز آنکه غنیسازی 20 درصد تعطیل شد و به زیر 5درصد کاهش یافت، تولید سانتریفیوژها تعطیل شد، به طوری که از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم حتی یک سانتریفیوژ هم اضافه نشد، در حالی که در دولت گذشته، هر ماه 600 سانتریفیوژ جدید نصب و فعال میشد. آب سنگین اراک عملاً تعطیل شد؛ فردو را عملاً تعطیل کردند؛ غنیسازی 5 درصد نطنز نیز عملاً تعطیل شد؛ پذیرفتند که همه اطلاعات سری هستهای ایران را تقدیم آژانس یا همان سرویسهای جاسوسی امریکا کنند؛ سیستم بازرسیهای بیسابقهای که در طول تاریخ آژانس علیه هیچ کشوری انجام نشده بود، در ایران انجام شد و همه چیز موکول به موافقت امریکا شد. آیا اینها چراغ سبز به امریکا نیست؟
وی ادامه داد: اگر این توافقنامه پیروزی بزرگ است، چرا در این نزدیک به یکسال اجازه ندادهاید یک مناظره تلویزیونی با حضور منتقدین برگزار کنید و به سوالات و اشکالات منتقدین پاسخ بگویید؟ چرا حاضر نیستید تن به این مناظره بدهید؟ چرا متن ضمیمه این توافقنامه را منتشر نمیکنید که مردم بدانند چه تعهداتی را به 1+5 دادهاید؟ چرا به مردم نمیگویید در این ضمیمه تعهد کردهاید که مبلغ 4.2 میلیارد دلاری که در هشت قسط قطره چگانی قرار است در اختیار ایران قرار بگیرد، را وارد کشور نکرده و با نظر 1+5 خرج خواهید کرد!؟ چرا کاری کردید که امریکا و متحدانش با ما مثل یک کشور مستعمره خود رفتار می کنند؟ آیا این حفظ کرامت ملی مردم جمهوری اسلامی ایران است؟
کارشناس مسائل ایران و امریکا به بازخوانی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار 22 مردادماه امسال با سفیران و مسئولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور پرداخت و یادآور شد: رهبر انقلاب در این دیدار میفرمایند، « رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور بجز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود؟! عدهای اینجور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود. البته ما میدانستیم اینجور نیست، اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد. در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود، اما در یک سال اخیر بهخاطر مسائل حساس هستهای و تجربهای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند، اما از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند. اما در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات بعضیها، به هیچ چیز کمک نمیکند. امریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریمها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه تحریم هم، فایدهای نداشته است.»
وی ابراز داشت: چند روز بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب، دکتر روحانی مجدداً بر موضع خود درباره تحریمها تأکید کرده و میگوید که تحریمها ترک برداشته و تحریمهای خودرو، پتروشیمی و ... لغو شده است! اگر واقعاً مدعی برداشتن تحریمها هستید، یک مورد را نشان دهید که لغو شده باشد. هیچ کدام از تحریمها لغو نشده است بلکه آنچه در گام اول توافقنامه ژنو نوشته شده است، یک سری تعهد است که بر اساس آن برخی از تحریمها تعلیق میشود نه لغو، آن هم برای شش ماه و به صورت موقت.
غضنفری در پایان تأکید کرد: بنده به عنوان یک کارشناس مسائل ایران و امریکا که بیست سال است در این زمینه در حال فعالیت و تحقیق هستم، می گویم که در این 36 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حتی یکبار هم نمیتوان سراغ گرفت که امریکا از خصومت، دشمنی و توطئه علیه ایران دست برداشته باشد و هر گونه خوشبینی و اعتماد به این دولت استکباری ساده لوحی، خسارت بار و مضر خواهد بود./9591/پ200/ج
ارسال نظرات