نیروی اراده؛ روایتی از ایران و داستان اتمی که هرگز نمی خواست سلاح شود

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، تسوی مزل مدیر مرکز امور خارجه و امنیت اورشلیم در تحقیقی که سوم سپتامبر 2025 منتشر شده، به چرایی برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
بر اساس این گزارش، نویسنده تحقیق راهبردی «چرا رژیم آیت الله ها نمی تواند از برنامه هسته ای خود دست بکشد» باور دارد جمهوری اسلامی ایران که بر پایه حفاظت از انقلاب اسلامی و صدور آن به جهان بنا شده است، به هیچ وجه نمیتواند از برنامه هستهای خود دست بکشد، زیرا این برنامه به سنگ بنای رژیم تبدیل شده است.
مزل در این تحقیق که در ۳ سپتامبر ۲۰۲۵ منتشر شده، تأکید میکند که بدون تهدید هستهای و پیشبرد انقلاب اسلامی، ایران به مرزهای خود محدود خواهد شد و ناچار خواهد بود به آزادیهای فردی تن دهد و بر اصلاح اقتصاد ویرانشده تمرکز کند که این امر کاملاً با ایدئولوژی حاکمان در تضاد است.
این کارشناس اسرائیلی دو اصل محوری ایران را حاکمیت فقیه و انقلاب اسلامی مستمر معرفی میکند. وی مینویسد که حاکمیت فقیه به این معناست که رهبری کشور باید در دستان فقیهی دینی باشد که بالاتر از رئیسجمهور منتخب و مجلس قرار دارد.
انقلاب اسلامی مستمر نیز به معنای تداوم حاکمیت فقیه و صدور مدل ایرانی حاکمیت دینی شیعی، ابتدا به کشورهای منطقه و سپس به مبارزه با ایالات متحده است که «شیطان بزرگ» خوانده میشود.
مزل اشاره میکند که برای حفظ و تثبیت قدرت، حاکمان به جای اجرای اصلاحات اقتصادی-اجتماعی، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را تأسیس کردند که بخش بزرگی از اقتصاد، خدمات امنیتی و اطلاعاتی را تحت کنترل خود درآورد.
در جریان جنگ ایران و عراق نیز شبهنظامیان «بسیج» تشکیل شدند که با دستکم یک میلیون عضو فعال، ستون مهمی برای حفظ رژیم به شمار میروند.
این کارشناس مینویسد که مهمترین ابزاری که قرار بود حاکمیت را تضمین کند، رعبافکنی در میان کشورهای سنی منطقه و پیشبرد صدور انقلاب اسلامی، برنامه هستهای بود.
وی یادآور میشود که در سال ۲۰۰۲، اپوزیسیون ایران وجود راکتورهای نطنز و اراک را که بهطور مخفیانه ساخته شده بودند، افشا کرد. بعدها مراکز هستهای دیگری از جمله فوردو کشف شدند.
مزل اشاره میکند که ایران روابط خود با سوریه را تقویت کرد و حزبالله لبنان را مجهز کرد، مسلح ساخت و به عاملی استراتژیک در منطقه تبدیل کرد. حماس سنی نیز با دریافت حمایت مالی گسترده و مقادیر زیادی سلاح و موشک، به متحد ایران تبدیل شد.
این کارشناس صهیونی تأکید میکند که هزینههای برنامههای هستهای و موشکی، تأسیس سپاه پاسداران و شبهنظامیان بسیج، حمایت از سوریه، حزبالله و حماس که احتمالاً به صدها میلیارد دلار در طول دههها بالغ میشود، بخش اعظم درآمدهای عظیم نفتی ایران را بلعیده و توسعه کشور را به شدت مختل کرده است.
مدیر مرکز امور خارجه و امنیت اورشلیم در نهایت نتیجه میگیرد که هیچ شانسی برای متوقف ساختن برنامه هستهای ایران از طریق مذاکره وجود ندارد و مشکل در غرب خستهای است که تلاش میکند به هر «میانهرو» ایرانی چنگ بزند.
وی میافزاید که ایران این را بهخوبی میداند و پانزده سال است که مذاکرات فرسایشی را در این زمینه ادامه میدهد و به نظر میرسد غرب مایل است فریب بخورد.
در پاسخ به این تحلیل وارونه و مغرضانه کارشناس صهیونی نخست باید دانست که تحلیل «تسوی مزل» بر مبنای وارونهخوانی واقعیتهای تاریخی و بیتوجهی به حقوق مشروع ملتهاست. برنامه هستهای ایران نه زاییده ایدئولوژی برتری طلبی، بلکه حاصل نیاز علمی و اقتصادی ملتی است که در دهههای گذشته از دسترسی به فناوریهای پیشرفته منع شده است. آنچه مزل «سنگبنای رژیم» میخواند، در حقیقت نماد استقلال فناورانه کشوری است که خواهان جایگاه برابر در نظام بینالملل است. ایران با امضای معاهده NPT، نظارتهای مستمر آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پایبندی به فتوای رهبر معطم انقلاب مبنی بر حرمت سلاح هستهای، نشان داده است که هدفش توسعه و خودکفایی است.
در سطحی عمیقتر، فرض بنیادین مزل مبنی بر «بقای نظام از طریق تهدید» با منطق سیاسی و اجتماعی ایران ناسازگار است. چهار دهه ایستادگی مردم ایران، از ایمان به عدالت و استقلال سرچشمه گرفته است. انقلاب اسلامی ایران الهامبخش آزادگان جهان شده است؛ نفوذ ایران در منطقه نه با بمب، که با اندیشه مقاومت شکل گرفته است. اسرائیل غاصب که خود دهها کلاهک هستهای در سکوت جهانی انبار کرده، آخرین کسی است که میتواند از تهدید سخن بگوید. حقیقت این است که غرب خسته از صداقت ایران است، نه از فریب آن؛ زیرا هر بار که ایران بر میز مذاکره نشست، طرف مقابل با تحریم و بدعهدی پاسخ داد. ایران از برنامه هستهای خود دست نمیکشد، چون آن را سند حقانیت علمی و غرور ملی خویش میداند، نه سلاح.
گروه مطالعات انقلاب اسلامی خبرگزاری رسا