۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۵
کد خبر: ۲۲۱۱۲۰

مخالفان امام زمان در زمان ظهور؛ راحت طلبان

خبرگزاری رسا ـ امام، دشمنان سخت‌گیر و کینه‌توزى نیز در برابر خواهد داشت، معارضاتى که در مقدمات نهضت اخلال مى‌کنند و پس از پیروزى نیز در نابودى آن خواهند کوشید.
مخالفان امام زمان در زمان ظهور
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، کند و کاو درباره مخالفان، نشان مى دهد سواى مستکبران بیدادگر که در سر لوحه قهر سپاه مهدى قرار دارند، بیشترین کارشکنی‌ها، از جانب کسانى است که ادعاى موافقت با امام دارند و خود را از منتظران مهدى مى‌دانند. اینان، امام را نه به خاطر پیاده کردن اسلام اصیل، بلکه براى همراه کردن امام با آروزها و هوس‌هاى خود مى‌خواهند. پس از پیوستن به امام، چون کارها را بر وفق مراد خود نمى‌بینند و ناچارند از منافع نامشروع خود درگذرند. به توجیه اهداف خود روى مى‌آورند و با سلاح دین و مذهب، به جنگ امام مى روند که به فرموده امام صادق: «چه بسیار از کسانى که ادعاى پیروى او را دارند، ولى پس از ظهور حضرت، از او روى مى‌گردانند».
 
در این بخش، به گروه راحت طلبان اشاره مى‌کنیم.
راحت طلبان:
راحت‌طلبى ریشه در خودپرستى دارد و خودخواهى، منشاء همه مفاسد است. لذت‌طلبى حالتى را در انسان ایجاد مى‌کند که همه معیارهاى اعتقادى و اخلاقى او را دگرگون مى‌سازد.
 
لذت‌طلب، دین را به گونه‌اى توجیه مى کند که با رفاه او در تزاحم نباشد. او بیشتر به دنبال آن دسته از احکام ساده و بدون دردسر است که دنیاى او در خطر نیفتد. جمعى از مسلمانان مکه، پیش از هجرت به مدینه، خدمت پیامبر رسیده ابراز مى‌داشتند: مورد آزار دشمنانیم، اگر اجازه دهى با دشمنان مى‌جنگیم. پیامبر مى‌فرمود: «اکنون مأمور به مبارزه نیستیم. دست نگاه دارید. نماز بخوانید و زکات بدهید».
 
پس از هجرت به مدینه و ایجاد آرامشى نسبى در آن شهر، پس از آن‌که دستور جهاد نازل گشت زبان به اعتراض گشودند که خدایا، چرا فرمان نبرد دادى و آن را مدتى به تأخیر نینداختى. قرآن، ریشه ترس و وحشت آنان را راحت‌طلبى مى‌شمرد و مردم را نسبت به فرجام آن هشدار مى‌دهد.
 
انقلاب جهانى امام زمان، بدون گذشتن از آتش و خون به پیروزى نمى‌رسد. در نبرد محرومان با مستکبران، برق تیغ بلا، ایما‌ن‌ها را به آزمایش در مى‌آورد.
 
مؤمنان راستین پیشاپیش به استقبال رفته و خود را براى بلایا آماده مى‌کنند، ولى راحت طلبان با دستاویز قراردادن مذهب، در پس توجیه وضع و پایگاه خویش هستند. در دوران انتظار، بیش از همه چیز، در فکر زندگى خودند و انتظار را بیشتر در دعا و…. مى‌جویند.
 
از برابر آیات جهاد و امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ستم، بى‌تفاوت مى‌گذرند. این گروه نجات بشر و عمل به این‌گونه دستورها را مربوط به زمان ظهور مى‌دانند و مبارزه در زمان غیبت را نامشروع مى‌پندارند.
 
امام خمینى در طرز تفکر این گروه مى‌گوید: «مى گویند: اگر حضرت صاحب، خودشان مقتضى مى‌دانند، براى جهاد و مبارزه ، تشریف بیاورند، من که دلم براى اسلام بیشتر از آن حضرت نسوخته است و حضرت هم که اینها را مى‌بیند، خودشان بیایند، چرا من این کار را بکنم».
 
از برهان لطف، این نتیجه مى‌گیرند که حضرت، نسبت به کاستی‌هاى جامعه از ما داناتر است و تواناتر، تأخیر حضرت در ظهور، برخاسته از مصلحتى بوده و نیاز به اقدام ما نیست. با کند و کاو بیشتر در منطق و روش زندگى این گروه، متوجه مى‌شویم که همه این گفته‌ها، پوششى است براى راحت طلبى و در واقع انحراف اخلاقى ، سرمنشاء این عقاید است، نه بینش دینى و بصیرت اعتقادى و….
 
امام خمینى درباره اینان مى گوید: «از صدر اسلام تاکنون ، دو طریقه ، دو خط بوده است: یک خط، اشخاص راحت طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه‌اى پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا را هم، آنهایى که مسلمان بودند مى‌کردند. اما مقدم بر هر چیزى در نظر آنان، راحت‌طلبى بود… از اول نهضت اسلامى، ما شاهد اشخاص که …. راحت را بر هر چیزى مقدم مى‌داشتند بوده‌ایم، تکلیف را در این مى‌دانستند که نمازى بخوانند و روزه‌اى بگیرند.
 
این گروه که در دوران غیبت، راحت طلبى سبب همدستى آنان با کفر و ستم شده است، به هنگام ظهور امام نیز، نمى‌توانند شیوه زندگى را تغییر دهند. براى ادامه زندگى، بدون دردسر و به دور از غوغا و مبارزه، با حضرت همراه نمى‌شوند. در پاسخ دعوت امام به جهاد با مستکبران، آیات تقیه را مى‌خوانند. امام زمان در مقابله با توجیه‌هاى کژاندیشانه آنان به قرآن استدلال مى‌کند و حق را بدون پرده آشکار مى‌سازد و سرانجام، راحت طلبان را در ردیف منافقان کیفر مى‌دهد.
 
امام صادق مى فرماید: «انما جعلت التقیه لیحقن بها الدم. فاذا بلغت التقیه الدم فلا تقیه وایم الله لودعیتم لتنصرونا لقلتم لانفعل انما نتقى و لکانت التقیه احب الیکم من آبائکم و امهاتکم و لو قدقام القائم ما احتاج الى مسائلتکم عن ذلک و لاقام فى کثیر منکم من اهل الانفاق حدلله».
 
فلسفه تشریع تقیه، حفظ خون‌هاست. اگر تقیه، به مرز خون رسد. جاى تقیه نیست. به خداى سوگند، اگر شما براى یارى ما دعوت شوید، خواهید گفت: ما در تقیه هستیم و نمى‌توانیم شما را یارى دهیم. همانا تقیه از پدران و مادران برایتان عزیرتر است. اگر قائم ما بپا خیزد، به یاوه‌گویی‌هاى شما گوش نخواهد داد و در حق بسیارى از شما مردم منافق، حدود خداوند را جارى خواهد ساخت./907/د101/ی
منبع: راسخون
ارسال نظرات