آدمهای بااخلاص شکست نمیخورند
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، خداوند چند روزی در این عالم به ما فرصت داده است تا حرکتی بکنیم. شاید اکثر ما و از جمله خود گوینده، از این نکته غافل باشیم که لحظات عمر ما چقدر ارزش دارد و بسیاری از اوقات بهراحتی و مجانی اینها را از دست میدهیم. البته حالت خوبش این است که فقط به کار مباح بپردازیم؛ اگر خدای ناکرده به گناه مبتلا شویم، واقعاً از نظر عقلی چه نامی میتوان بر آن نهاد؟ اینکه انسان با عمری که هر لحظهاش میلیاردها قیمت دارد، جهنم بخرد. بههرحال، این فرصت همیشگی نیست و هیچ کس هم نمیداند تا چه وقت ادامه دارد. پس باید به همدیگر سفارش کنیم که از لحظهلحظه این فرصت بهتر استفاده کنیم و کاری را که امروز از دستمان برمیآید به فردا نیندازیم؛ زیرا معلوم نیست برای ما فردایی در کار باشد. اگر امروز وسایلی برایمان فراهم هست و میتوانیم کاری انجام دهیم، نپنداریم که حالا آن را تقویت کنیم شاید فردا بهتر انجام دهیم؛ شاید فردا همین وسیله هم از دستمان برود.
لزوم توجه به خالص کردن نیت
با توجه به این نکته باید دو مسأله را مورد نظر قرار داد؛ یکی اینکه در انجام دادن کارهای بهتر و واجبتر اهتمام داشته باشیم و مهمتر از آن اینکه در تصحیح نیت دقت داشته باشیم. در موارد زیادی، انسان کارهای خوبی هم انجام میدهد؛ اما متوجه نیست یا خیلی دقت نمیکند که با چه انگیزهای آنها را انجام میدهد؛ این طور کارهاست که باعث میشود همه کارهای خوب انسان هَبَاء مَّنثُورًا؛ شود و حتی گاهی در همین دنیا رسوایی به بار آورد. من از نزدیکان کسانی را میشناسم که با آنها معاشرت هم داشتهام و واقعاً از پیش از انقلاب زحمات زیادی برای انقلاب کشیدند؛ در دوران مبارزه، نهضت امام که شروع شد، اینها واقعاً در میدان بودند و کم نمیگذاشتند؛ بعد از انقلاب هم بالاخره کارهای مهمی کردند و زحماتی کشیدند؛ اما همه نیت و رفتار برخی از آنها خالص و پاک برای خدا نبود و به همین دلیل، بعد از چندی، پس از تحمل این همه سختیها مسیرشان تغییر یافت و شاید کارشان به جایی رسید که نسبت به مسیر اولشان 180 درجه تفاوت پیدا کردند.
یکی از آفتهای بزرگ این است که انسان در انجام دادن کارهای خوب، به نیتش درست فکر نکند. بههرحال، چه بسا در این میان منافعی برای انسان وجود داشته و یا کسانی آفرین و بهبه و چهچه بگویند و کسی را قهرمان خطاب کنند و او هم خوشش بیاید. بنابراین، باید بکوشیم در انجام دادن هر کار کوچک یا بزرگی هیچ آمیزهای از غیرخدا در نیت ما وجود نداشته باشد.
عدم شکست در کارهای خالص
تجربهای که من در طول این هشتاد سال زندگی خود به آن دست یافتهام این است که اگر کسی با اخلاص کاری را انجام دهد و برای کمک گرفتن، اعتمادش به خدا و اولیای الهی باشد و نه به کس دیگری، این کار شکست نمیخورد؛ چه بسا زیروبم یا پیچوخم داشته باشد، اما شکست نمیخورد و حتما به نتیجه مطلوب میرسد؛ اما اگر در اخلاص انسان تردیدی باشد و بخواهد برخی مسائل دلخواه خود را با آن مخلوط کند و یا در مقام عمل، به جای اعتماد به خدا و توسل به اولیای او، به دیگران اعتماد کند، هیچ ضمانتی برای موفقیت ندارد. اگر این دو مسئله را رعایت کنیم، انشاالله کار به نتیجه خواهد رسید. پس ابتدا باید بکوشیم نیتمان را خالص کنیم و جنبههای دیگر را از دلمان خارج کنیم و اگر کار هم به نتیجه نرسید، بگوئیم این کار را برای خدا انجام میدهم و اگر مردم به من فحش هم بدهند، کاری را که میدانم برای خداست، انجام میدهم و از تهمت زدن دیگران باکی ندارم.
این مسائل برای انبیا نیز رخ داده است. چگونه ما میتوانیم از آن پرهیز کنیم. خداوند با صراحت در قرآن میفرماید: لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا؛ شما از قوم بنیاسرائیل نباشید که به پیغمبرشان موسی تهمت زدند؛ البته خدا او را تبرئه کرد. میدانیم که از صدر اسلام برخی از مسلمانها به بستگان پیغمبر اسلام تهمت زدند. مواجهه با این مسائل سخت است؛ اما زندگی این عالم پستی و بلندی دارد؛ در این عالم، سختی، سلامت، بیماری، فقر، غنا، احترام، فحش، کتک و تهمت درهم آمیخته است. وقتی انسان میخواهد کاری را شروع کند، باید به این مسئله توجه داشته باشد که چهبسا کسانی به او بدبین شوند، بعضی رفیقان برنجند و گله کنند و بعد از انسان فاصله بگیرند، همکاری نکنند، یا اگر در معاملات شریک هستند، شراکت خود را برهم بزنند. اما وقتی چیزی وظیفه شد، باید اینها را پذیرفت تا برسد به اینکه تهمت بزنند و انسان را از میدان به در کنند و حتی آبروی او را بریزند. اگر اینها باعث شد که وظیفه رفع شود، حرف دیگری است؛ اما اگر با این حال، وظیفه باشد، آیا حاضریم آن را انجام دهیم یا نه؟ در این شرایط، اخلاص اقتضا میکند که انسان چنان آمادگی داشته باشد که هر شرایطی را تحمل کند تا بتواند وظیفه خود را انجام دهد.
اما اگر اینگونه نباشد، خواه ناخواه نیت انسان یک آمیزهای دیگر نیز دارد، مثل اینکه احترام من محفوظ باشد، اینکه منافع کسب و کار من تأمین بشود و اینکه این پست و مقام من محفوظ باشد. این شرک در نیت است. البته این طور نیست که این مقدار همه جا موجب باطل شدن عمل و گناه باشد. در عبادات، موجب بطلان عمل است، اما ثواب کارهای دیگر را نیز از بین میبرد و خسارتش برای انسان باقی میماند که عمری را تلف کرده و زحمتهایی کشیده است و حالا که انتظار دارد مزدش را بگیرد، اجرش از بین میرود، مانند گردی که در هوا منتشر میشود و دیگر قابل جمع کردن نیست: وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورًا؛ و به سراغ اعمالى که کردهاند مىرویم و آن را چون گردى پراکنده بر باد مىدهیم پس بهتر است که انسان از ابتدا همه جوانب کار را بسنجد، نیتش را پاک کند و خودش را برای پذیرفتن لوازم کار آماده کند.
این به تنهایی کافی نیست؛ یعنی شیطان انسان را رها نمیکند و در حین عمل او را وسوسه میکند. اولین نقطهای که باعث میشود شیطان کار خالص را خراب کند این است که میگوید برای اینکه کار خود را درست انجام بدهی، از فلانی کمک بگیر؛ چون تو خودت بهتنهایی نمیتوانی همه کارها را انجام دهی، از او هم کمک بگیر؛ تملقی به او بگو و یک خوشوبشی کن تا کارت درست شود. البته مسئله حسن معاشرت و استفاده از اسباب و امکانات، سنت خداست. خدا این عالم را اینگونه قرار داده است؛ باید با دیگران مهربانی، خوش رفتاری و تواضع کرد و کار هم پیشرفت میکند؛ اما اعتماد و امید به دوست است یا به خدا؟! برای مثال، مریض میشویم و باید به دکتر برویم و این وظیفه است. اگر دکتر دستور داد باید دارو بخریم و استفاده کنیم و این یک تکلیف و واجب شرعی است که در رسالههای عملیه هم آمده است. اما فرق است بین اینکه بگویم: وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ؛ [4] یا اینکه بگویم خدا پدر این دکتر را بیامرزد، اگر او نبود الان من هفت کفن پوسانده بودم. کار همان کار و رفتن به دکتر، خرید دارو و عمل کردن به آن است؛ اما دلم با کیست؟ اعتمادم به چه کسی است؟ وقتی نمرود از حضرت ابراهیم پرسید خدای تو کیست، گفت خدای من آن کسی است که وقتی مریض میشوم، او شفا میدهد؛ یعنی مرض را به خودش نسبت داد و شفا را به خدا: وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ. همه میدانند وقتی انسان مریض میشود نزد دکتر میرود و با خوردن دارو خوب میشود؛ اما چرا برای معرفی خدا پیش نمرود گفت خدای من کسی است که وقتی مریض میشوم، او شفا میدهد. اعتماد اینطور است؛ باید از طریق اسباب کار را انجام داد؛ اما دل باید به خدا باشد./998/د102/س
بیانات آیتالله مصباح یزدی در جلسه با اعضای جبهه پایداری
منبع: روزنامه کیهان