قیامت، صحنه ظهور عقاید و عملکرد انسان است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در جلسه درس تفسیر سورة فرقان در جمع طلاب و فضلای حوزة علمیة قم قیامت، صحنه ظهور عقاید و عملکرد انسان دانست.
متن این درس بدین شرح است:
در نظام جاهلی و در نظام طغیان، ثروت معیار ارزش است. در بیانات نورانی امام سجاد (ع) در صحیفة سجادیه آمده است :خدایا ! آن توفیق را بده که من از نظر ادراک به نظام ارزشی راه پیدا کنم که بفهمم چه عزیز است و چه ذلیل ؛ چه چیزی مایة عزّت است، چه چیزی مایة ذلّت ؛ کی عزیز است، کی ذلیل. مبادا بگویم کسی که وضع مالیاش خوب است، او شریف است؛ و کسی که تهیدست است، او خسیس است!(1) زیرا معیار شرف و خِسّت، در اطاعت و عصیان است، نه در ثروت؛ و این در جاهلیّت جدید و کهنه هست.
این نظام را ذات أقدس إله ابطال کرد، فرمود: معیار شرف به روح است نه به تن و شرافت روح در تقوای اوست ؛ برای اینکه یک انسان وقتی راکد باشد، جامد باشد ؛ درجا می زند، این دیگر اهل ترقّی نیست. ولی وقتی فهمید مقصدی دارد، یک؛ و مقصودی در آن مقصد قرار دارد، دو؛ و بین این قاصد و آن مقصد راه است، سه؛ بدون ره توشه ممکن نیست، چهار؛ ره توشه را از آن مقصود یاد میگیرد، پنج؛ آن مقصود گفته: تَزَوَّدُوا فَاِنَّ خِیرَ الزّادِ التَّقوی(2)، شش؛ این تقوا راه اوست، زاد راه اوست؛ حرکت می کند تا به مقصد برسد، هفت. یک انسان با تقوا دارد توشه تهیه میکند.
تقوا، هم راه است، هم همراه است، هم زاد است، هم چراغ است و به آدم میگوید کجا برو، با کی برو، چه جور برو. اینچنین نیست که اگر کسی زاد و توشه تهیه کرده، یعنی تقوا تهیه کرده؛ نفهمد کجا برود! تقوا حقیقتاً چراغ است، راه به آدم نشان میدهد. انسان نسبت به بعضی از امور گرایش پیدا میکند، از بعضی از امور بی میل میشود؛ هر چه میخواهند او را به یک سمتی ببرند، میبینند گرایش ندارد. این بیان نورانی که فرمود: مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ اُوتِیَ مَا لَمْ یَعلَم (3)(کسی که به دانسته هایش عمل کند، آنچه را که نمیداند به او خواهند آموخت) همین است. بنابراین تقوا که زاد است؛ این نظیر زاد دنیا نیست که حرف نزند، زاد آخرت، چراغ است؛ چراغ راه را نشان می دهد و گرایش هم ایجاد میکند.
نقش «محبت» در سلوک الهی
برخیها گفتند: یک مسافر اگر بخواهد حرکت کند، اگر فقط بخواهد با زاد حرکت کند، این لنگان لنگان به مقصد میرسد؛ ولی اگر راحله داشته باشد، زادش با راحله، راحلهاش با زاد همراه باشد ؛ زودتر می رسد. راحلة این راه «محبت» است. علاقه ، دوستی به خدا و قرآن و عترت، اِلَّا المَوَدَّهَ فِی القُربَی(4) ؛ این دوستی، انسان را سواره به مقصد میرساند. اگر کسی نه مرکب داشت، نه زاد داشت؛ میشود « ابنُ السَّبیل»! ابنُ السَّبیل وقتی که ماند؛ دیگر یا این بیگانه او را می برد، یا آن بیگانه او را میرباید: تَخطَفُهُ الطِّیرْ اُو تَهوِی بِهِ الرّیحْ فِی مَکانٍ سَحیق(5).
( انکار قیامت )، مشکل اساسی کافران در معرفت شناسی
قرآن میفرماید: کافران در معرفت شناسی مشکل اساسی دارند و آن این است که اینها قیامت را منکرند. وقتی قیامت مورد انکار قرار گرفت ؛ اوّل و آخر زندگی می شود از گهواره تا گور، بعد خبری نیست ؛ میشود اِنْ هِیَ اِلّا حَیاتُنَا الدُّنیا.
اگر این باشد و اساس که مسئله قیامت است انکار شود (معاذ الله)؛ این نظام میشود پوچ ! برای اینکه هر که هر چه کرد، کرد؛ چون حساب وکتابی نیست، پاداش وکیفری نیست. یک عالم پوچ جز پوچ گرایان، کس دیگر را نمی پذیرد. فرمود: اینها اساس کارشان این است که بَلْ کَذَّبُوا بِالسّاعَه.
اصرار آیات قرآن کریم این است که مسئله معاد را برای اینها تبیین کند؛ و گرنه مسئله مبدأ، یعنی صرف اینکه کسی معتقد باشد واجب الوجودی هست و آن واجب الوجود کلّ عالم را خلق کرده، یک؛ مدیر کلّ است، کلّ عالم را هم اداره می کند، دو؛ امّا کاری با ما ندارد، مسئولیتی ما در برابر او نداریم؛ این همین یَله و رها شدن دنیاست، تمام خطر از همین جا شروع میشود، برای اینکه وقتی حساب و کتابی نباشد، هر کسی هر کاری کرد، کرد
قیامت، صحنه ظهور عقاید و عملکرد دنیوی انسان
بهشتیها در حدّی هستند که هم در دنیا بصیرند، هم در آخرت بصیر؛ جهنّمیها در دنیا بصیرند و در آخرت کور. در بخش پایانی سورة مبارکة طه فرمود: شخص جهنّمی که نَحشُرُهُ یُومَ القِیامَهِ اَعمَی(8)، به خدا عرض میکند که: رَبِّ لِمَ حَشَرتَنِی اَعمَی وَ قَدْ کُنتُ بَصیراً (9). من در دنیا چشم داشتم، ولی اینجا کورم. ذات أقدس إله میفرماید: ما هیچ کاری نکردیم، کَذلِکَ اَتَتْکَ آیاتُنَا فَنَسیتَهَا وَ کَذلِکَ الیُومْ تُنسَی(10). هر جوری که در دنیا بودید، همانجور ما تو را آوردیم؛ ما هیچ کاری نکردیم. اینکه شما نمیبینید و کورید؛ این همه انبیاء و اولیاء و بهشت و درجات بهشت و مراتب بهشت و فرشتگان و مؤمنین و صدیقین و صلحاء و شهداء، اینها را نمی بینید ؛ در دنیا هم نمی دیدید. در دنیا مراکز فساد را می دیدی؛ اینجا هم جهنّم را میبینی .ما شما را کور نکردیم ! شما بهشت را نمی بینید؛ در دنیا هم مسجد و حوزه و حسینیه و اینها را نمیدیدید، جای دیگر را می دیدید؛ الآن هم جای دیگر را میبینید، اینجا فقط بهشت را نمیبینید، انبیاء و اولیاء را نمیبینید. فقط خودت هم قبول داری که میگوئی: رَبَّنَا اَبصَرنَا وَ سَمِعنَا. در دنیا یک عدّه چشمشان نسبت به نامحرم بسته است: قُلْ لِلْمُؤمِنینْ یَغَضُّوا(11) ؛آنها در آخرت اصلاً جهنّم را نمیبینند. غیبت را نشنیدند، تهمت را نشنیدند، غنا را نشنیدند، آهنگ حرام را نشنیدند؛ اینجا هم لا یَسمَعُونَ حَسیسَهَا (صدای جهنم را نمیشنوند). ندای الهی را، مناجات الهی را، اذان را، دعوت انبیاء را شنیدند؛ اینجا هم حرف های فرشتهها را میشنوند. اینطور نیست که یک چیزی در دنیا باشد، خدا بر خلاف دنیا اینها را آنجا ببرد، یا آدم بینائی را کور بکند! همینها که میگویند: حَشرتَنِی اَعمَی، همینها می گویند: رَبَّنَا اَبصَرنَا وَ سَمِعنَا!
بنابراین نعرة جهنّم فقط مال یک عدّه است ؛ یک عدّه می شنوند، یک عدّه نمی شنوند.اگر چنانچه قیامت عصارة کار دنیا و عقائد و اوصاف دنیاست، می شود تُبلَی السَّرائِر(12). وقتی سریرة و باطن هر کسی در آنجا روشن شد، افراد کافر سریرة شان چیست؟ سریره را در سورة مبارکة حج بیان کرد، فرمود: لا تَعمَی الاَبصارْ وَ لکِنْ تَعمَی القُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور(13). آن چشمی که در دل باید باشد، نیست؛ آنجا هم همین طور است! این باطل آنجا ظاهر می شود. این شخص باطنش کور بود و نمیدید، این چشمش که کور بود، چه را نمی دید ؟ او مسجد و حسینیه را نمیدید، ولی جاهای دیگر را میدید! همانجور هم در آخرت محشور می شود./998/102/ب3
منبع: روزنامه کیهان