تواضع و خدمات بینظیر آیت الله ملا علی معصومی همدانی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام حاتمی، از شاگردان آیت الله ملا علی معصومی همدانی(ره) شب گذشته در برنامه ضیافت شبکه قرآن سیما خاطرنشان کرد: خروجی هایی که از حوزه علمیه همدان و درس این عالم بیرون آمده است، در سراسر کشور دیده می شود که از آن جمله می توان به آیت الله حسین نوری همدانی، حاج سید رضا بهاءالدینی(ره)، حاج سید محمود طالقانی(ره)، حاج شیخ علی انصاری(ره)، حاج شیخ احمد صابری همدانی، آیت الله شهید دکتر محمد مفتح اشاره کرد.
شاگرد آیت الله معصومی همدانی اظهار داشت: ایشان یک شاگرد بسیار خوبی به نام آقای هاشمی داشتند که آیت الله معصومی همدانی(ره) می فرمود که اگر در روز قیامت به من بگویند که تو در دنیا چکار کرده ای، آقای هاشمی را می آورم و می گویم که ایشان شاگرد من بوده است.
وی درباره تربیت شاگردان اهل تهجد از سوی آیت الله معصومی همدانی(ره) تصریح کرد: هر ساعتی از شب که به مسجد ایشان مراجعه می شد، شاگردانی از ایشان دیده می شدند که در حال عبادت و تهجد بودند و اینها دست پرورده این عالم بودند.
حجت الاسلام حاتمی به سفارش آیت الله معصومی همدانی(ره) به طلاب اشاره کرد و گفت: ایشان سفارش های زیادی به طلبه ها داشتند و مراقب آنها بودند؛ می فرمودند که مواظب خود باشید و با درس خواندن ممکن است که انسان استاد شود، اما نورانیت با پاک بودن به دست می آید.
شاگرد آیت الله معصومی همدانی درباره تواضع آیت الله معصومی همدانی(ره) یادآور شد: وقتی از ایشان مسأله ای را می پرسیدند، می گفت که شما مقلد چه کسی هستید و نظر آن عالم را می گفت؛ این درصورتی بود که خود ایشان مجتهد و صاحب فتوا بود و اگر سؤال کننده او را نمی شناخت، خیال می کرد که ایشان احکام گوی ساده ای است.
وی به پاسخ آیت الله معصومی همدانی(ره) درباره نوشتن رساله از سوی ایشان اشاره و خاطرنشان کرد: وقتی به او می گفتند که رساله ای به چاپ برسانید، ایشان می گفتند که از نظرات دیگر علما استفاده کنید؛ اگر نظر خاص ایشان را می خواستند، آن موقع فتوای خود را مطرح می کردند.
حجت الاسلام حاتمی با اشاره به جذابیت و سطح علمی آیت الله معصومی همدانی(ره) اظهار داشت: اگر کسی یک بار مشتری او می شد و از او بهره می برد، دیگر نمی توانست او را رها کند و دوباره به ایشان مراجعه می کرد؛ منبر ایشان بیشتر از این که به درد عوام بخورد، به درد علما می خورد.
در این برنامه، حجت الاسلام حاتمی، از شاگردان آیت الله ملا علی معصومی همدانی و همچنین پخش مستندی از زندگی آن عالم و سخنانی از علما و بزرگان به زندگی نامه و شخصیت این عالم پرداخته شد که در ادامه به بخشی از این مطالب اشاره می کنیم:
در سخنرانی های خود بیشتر از نهج البلاغه سخن می گفت و هنگامی که خطبه همام را می خواند، هم خود و هم مستعمین ایشان گریه می کردند.
مسجد جامع همدان در مرکز بازار است و از بازاریان مقیم آن روز خدمت ایشان آمدند و به او گفتند که مسجد شما کوچک است و برای اقامه نماز به مسجد جامع بیایید و جمعیت بیشتری استفاده کنند، اما ایشان قبول نکرده بود؛ دلیل ایشان برای رد کردن این تقاضا این بود که اگر من بیاییم آنجا، باید نماز آن پنج امام جماعت تعطیل شود و من این کار را نمی کنم؛ تواضع و رعایت حقوق دیگران بسیار در کارهایشان دیده می شد.
وقتی ایشان در مسجدشان سخنرانی می کرد، به دلیل کوچک بودن مسجد، جمعیت به بیرون کشیده می شدند و بیرون از مسجد می ایستادند و به موعظه ایشان گوش می دادند؛ درس هایی این عالم ربانی به حدی بر روی مردم تأثیرگذار بود که یک نفر می گفت وقتی ایشان سخنرانی می کرد، مردم به حدی گریه می کردند که چنین گریه ای کمتر دیده می شد.
تأثیر کلام ایشان به این دلیل بود خودشان هم معتقد به سخنان خود بودند و هم به آن عمل می کردند؛ خودشان منزل قدیمی داشتند و تنهایی به مسجد می رفتند و بر می گشتند و مردم سادگی ایشان را می دیدند؛ این عالم از زندگی شان تا محل تدریس شان سه کیلومتر راه بود که پیامده می رفت و بر می گشت و دو درس می دادند؛ مسیر رفتن به محل تدریسشان از بازار می گذشت و تمام بازاریان در ساعات معینی که می دانستند این عالم قرار است از بازار عبور کند، مغازه را رها می کردند و به نزد ایشان می رفتند و احترام می گذاشتند.
هر طلبه ای می توانست خواسته ای خود را با ایشان به راحتی در میان می گذاشت؛ علمای بزرگی از جمله حضرت آیت الله مرعشی نجفی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، حضرات آیات نوری همدانی و شبیری زنجانی سخنان زیبایی درباره ایشان فرموده اند.
ایشان شوخی های بسیار ملیحی داشت و با اشخاص بزرگ، بزرگ بود و با کودکان، کوچک بود؛ منبرهای ایشان بسیار ممتاز بود و وقتی روضه می خواندند، بیش تر افراد تا مسیر برگشت به خانه هنوز اشک می ریختند.
روزی یکی از پلیس های آن دوران در همدان آمد و تنه ای به این عالم زد و ایشان بر زمین خورد، مردم که این عالم را می شناختند، به صورت سریع دور آن پلیس را گرفتند که این عالم گفتند او را رها کنید، تنه اش به من خورد و قصد زدن نداشت؛ به محضی که ایشان این سخن را گفتند، مردم آن پلیس را رها کردند؛ این جمله به حدی بر روی این پلیس تأگیرگذار بود که در نهایت این فرد اولین شهید نیروی انتظامی استان همدان شد.
آن عالم ربانی بعد از سالها تلاش در راه احیای معارف اهل بیت(ع) در ۳۱ تیرماه ۱۳۵۷ شمسی بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت./822/پ201/ی