زی طلبگی زیر سایه تبلیغ سلیقه ای
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، چندی است در شبکه های مجازی و فضای اینترنتی اخباری در خصوص فعالیت نامانوس برخی از طلاب در عرصه ی به اصطلاح تبلیغ دین هستیم. اخیرا یکی از طلاب با بازی حرفه ای و حضور در باشگاه بیلیارد و بولینگ ادعای ترویج و تبلیغ دین کرده و معتقد است این فعالیت، در مسیر جذب جوانان بوده و هیچ اشکالی از نظر وی نداشته و ندارد. در باره ی این نوع رفتارها و هنجارشکنی ها نکاتی را یاد آور می شویم:
گسترش رفتارغیر متعارف در میان برخی طلاب
آنچه که مایه ی تاسف و نگرانی جامعه ی دین داران و به خصوص طلاب شده، گسترش این نوع رفتارها در میان برخی طلاب در اثر ناآگاهی از شرایط و غفلت از منزلت لباس مقدس روحانیت است.گاه دیده شده یک فرد محترم با لباسی که نماد روحانیت و تقدس دین ماست بر سر سن حاضر شده و به اجرای نمایش و تقلید صدا و استندآپ کمدی پرداخته و خود را مضحکه عموم مردم قرار داده یا با رنگی متفاوت و انگشت نما به اجرای برنامه های دینی پرداخته است و صد تاسف اینکه هر یک از این عزیزان نیز توجیهاتی را در درستی کار خود ارائه کرده اند.
حال سوال این است آیا هر کسی حق دارد به سلیقه و با روشی که خود می پسندد به تبلیغ شریعت اسلام بپردازد، بدون آن که به تبعات آن فکر کرده باشد؟ آیا اصولا دین می تواند به عنوان ملعبه ای در دست افراد باشد به گونه ای که هر گونه رفتاری که بخواهند با آن انجام دهند؟ آیا این لباسی که نمادی از لباس رسول خدا صلی الله علیه و آله است و هنوز هم حتی در بین افراد به ظاهر غیر متدین، احترام خاص خود را داراست باید این گونه ارزش خود را به هراج بگذارد؟
سلیقه ای عمل کردن
به نظر می رسد، علت این نوع ناهنجاری ها به کج فهمی و سلیقه ای عمل کردن در مسیر تبلیغ دین بر می گردد و این نوع عملکردها گاه با توجیه نزدیکی، درک و هدایت جوانان ارزیابی می شود. در حالیکه مساله دین مردم بسیار فراتر و مهمتر از آن است که هر کس به سلیقه ی خود بخواهد در صدد ترویج آن باشد. اگر قرار باشد هر کس بنا برتشخیص شخصی خود به تبلیغ دین بپردازد و علی الاسلام السلام. دیگر چیزی برای شریعت نبوی و مذهب علوی باقی نخواهد گذاشت.
قرآن کریم راه تبلیغ مبلغان و دغدغه مندان ترویج دین را این گونه بیان می کند: کرده است: «ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (سوره النحل آیه 125)
(اى پیامبر! مردم را) با حکمت (و گفتار استوار و منطقى) و پند نیکو، به راه پروردگارت بخوان و (با مخالفان) به شیوهاى که نیکوتر است جدال و گفتگو کن، همانا پروردگارت به کسى که از راه او منحرف شده آگاهتر است و (همچنین) او هدایت یافتگان را بهتر مىشناسد.
تناسب هدف و وسیله
برای رسیدن به هرهدفی، نیازمند وسیله هستیم و این نکته ای نیست که نیازی به توضیح داشته باشد اما آنچه می بایست مد نظر واقع شود آن است که در نگاه اسلام میان هدف و وسیله تناسبی برقرار است. وسیله نیز به تناسب هدف ارزشگذاری میشود، اگر بخواهیم به سوی هدفی مقدس مانند هدایت جوانان قدمی برداریم، می بایست از وسیله مورد تایید شرع مقدس استفاده کنیم لذا هرگز نباید این اصل، در امر دین به فراموشی سپرده شود که هدف، وسیله را توجیه نمی کند.
نکته ای که نباید از آن غافل بود آن است که این گونه افراد، خواسته یا ناخواسته در گرداب توجیه وسیله برای رسیدن به هدف افتاده اند و با خیال واهی رسیدن به هدف مقدس( هدایت جوانان) راه رسیدن به آن را (بازی بیلیارد و بولینگ- اجرای کمدی) توجیه می کنند، در حالی که در نگاه شریعت اسلام و به خصوص مذهب تشیع، هیچگاه هدف وسیله را توجیه نخواهد کرد بلکه ابزار هم به اندازه ی هدف، مورد اعتنا است. شهید مطهری ره که نمونه ای کامل و موفق در جذب جوانان بوده و هست در رابطه با این موضوع می می نویسد: برای حق باید از حق استفاده کرد، از راه هایی که از آن راه بر دین از جنبه های مختلف ضربه وارد شده است، رعایت نکردن این اصل است که ما همان طور که هدفمان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای این هدف مقدس استخدام می کنیم باید مقدس باشد؛ مثلاً ما نباید دروغ بگوییم، نباید غیبت کنیم، نباید تهمت بزنیم؛ نه فقط برای خودمان نباید دروغ بگوییم، به نفع دین هم نباید دروغ بگوییم، یعنی به نفع دین هم نباید بی دینی کنیم، چون دروغ گفتن بیدینی است. یعنی به نفع دین دروغ گفتن به نفع دین، بی دینی کردن است. به نفع دین تهمت زدن، به نفع دین، بی دینی کردن است. به نفع دین غیبت کردن، به نفع دین بی دینی کردن است. دین اجازه نمی دهد ولو به نفع خودش بی دینی کنیم.( ن.ک. سیری در سیره نبوی).
اگر قرار باشد به هر وسیله ای برای هدایت جوانان تمسک پیداکرد و لو با ورزشی که برخی علماء، حکم به حرمت و برخی با اما و اگر هایی که هنوز حل نشده آن را جایز دانسته اند، آن هم برای یک شخصیتی که پشتوانه ی هویتی از روحانیت را یدک می کشد؛ پس از مدتی باید شاهد طلابی باشیم که به بهانه ی جذب و هدایت بیشتر برخی رانندگان، پشت فرمان کامیون و تریلر مشغول رانندگی بوده و یا برای هدایت جوانانی که در مجالس موسیقی حضور دارند تنبک بدست و سنتور به دست باشند.
آحاد مردم و مخصوصا قشر جوان از یک روحانی، عمل و اخلاق اسلامی، گذشت و مهربانی و تخلق به آداب اسلامی را خواستارند. توجه به این نکته دارای اهمیت بسیاری است که هرگز جامعه از یک طلبه، انتظار ورزشکار بودن آن هم در حد حرفه ای، راننده کامیون بودن و اجرای کمدی ندارد، همانگونه که از یک پزشک متخصص نیز چنین انتظاری ندارند، لذا فضاهای کاری را نباید با هم اشتباه گرفت. جامعه از روحانی انتظار ندارد تا میان آنها رفته و به ورزش بپردازد اما به حق انتظار دارد تا درس اخلاق و دوری از لغو و باطل را به او بیاموزد.
خوشبختانه طلاب، الگوهای مختلف و بسیاری در تبلیغ دین و تاثیرگذاری دارند الگوهایی همچون آیت الله قاضی طباطبایی ها، شهید مطهری ها، آقا مجتبی تهرانی ها، آیت الله بهجت ها و... ما تاثیر این بزرگواران را در جذب جوانان و هدایت آنها شاهد بوده ایم. در سیره ی هیچ یک از علماء، از زمان شیخ مفید تاکنون نیز هرگز مشاهده نشده که یکی آن بزرگواران بخواهد از راه غیر متعارف به وظیفه ی ارشاد و تبلیغ دین بپردازد. آنچه موجب شکاف میان مردم و روحانیت می شود عدم رعایت شوءنات طلبگی است.
سخن دیگر ما با آن روحانی عزیز این که گرچه به ادعای ذکر شده درباره ی حکم بیلیارد و بولینگ استفتاء کرده و پاسخ گرفته است اما نکته ای را در اینجا یادآوری می کنیم:
اولا : در میان فتاوا، صراحتی برای حلیت بیلیارد دیده نمی شود و در برخی از فتاوا از جمله فتوای مقام معظم رهبری شرط و شروطی برای حلیت گذاشته شده که هنوز معلوم نیست این شروط آیا محقق شده یا خیر .
ثانیا: سخن ما در حکم شرعی این بازی نیست، بلکه سخن ما در احکام ارزشی، خوبی و بدی، و زشتی و زیبایی است. زیرا چه بسا موضوعی در نگاه فقه از مسلمات حلیت باشد اما با نگاه اخلاقی می توان سوال کرد که آیا این کار حلال است یا خیر؟ باید ها و نباید های اخلاقی امری فراتر از احکام شرعی است جان مطلب، همین نکته است که برخی آن را به دیده ی اغماض نگریسته اند.
خوانندگان عزیز می دانند که از نگاه فقهی پوشیدن یک قطعه لباس کوچک، ساتر حد واجب شرعی است. اما هیچ کس اجازه ی حضور افراد در انظار عمومی با این وضعیت را نمی دهد و حال ان که از نگاه فقهی حد واجب را رعایت کرده است.
زی طلبگی
به نظر می رسد یکی از اشکالات بزرگی که در رفتار این دسته از طلاب دیده می شود عدم احترام به زی طلبگی است.
زی به معنای ظاهر و جایگاه است و هر شغل و منصبی نوعی خاص از این ظاهر را داراست. هر چه شغل و منصب، از ارزش اجتماعی بیشتری نزد مردم برخوردارباشد، صاحبان آن، وظیفه ای سنگین تری در حفظ احترام و جایگاه ظاهری منصب خود خواهند داشت. زی طلبه، که عقبه ای طولانی از زمان حاضر تا عصر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دارد. وظیفه ی صاحبان لباس را سنگین تر خواهد نمود. احترامی که این لباس نزد مردم دارد مرهون زهد و تقوای علمایی مانند شیخ مفیدها، سید مرتضی ها، علامه حلی ها و سید علی قاضی ها و.... بوده و مردم با نگاه به این لباس، انتظاری در شان افراد ذکر شده دارند. حال آیا شایسته است روحانی محترم بر اساس دریافت و تحلیل غلط خود، این گونه درعرصه ی تبلیغ قدم بردارد؟ همه طلاب، وام دار تلاش ها و تقوای علمای اخلاق هستند؛ کدام یک از علما چنین رفتاری را تجویز یا مرتکب شده اند؟ آیا می توان تصور کرد یک عالم دینی به دلیل آنچه خود پنداشته درست است، خط بطلان بر سفارشات علمای اخلاق که برخاسته از سفارشات اهل بیت علیهم السلام بوده بکشد و با افتخار از تسلیم نشدن در برابر دیگران دم زند و پا بر شئون طلبگی بگذارد؟
آنچه در روایات آمده که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله فرمود مَنْ کانَ عِنْدَهُ صَبِىٌّ فَلْیَتَصابَ لَه؛ « منلایحضرهالفقیه ج : 3 ص : 484»؛ هر کس نزدش کودکى باشد، باید با او کودکانه رفتار کند.
این حدیث، مربوط به کودکانی است که هنوز در دنیای کودکی به سر می برند نه جوانانی که قدرت عقلی و فکری پیدا کرده و شان و مقام هر کسی را می شناسد و انتظارات کودکانه ندارند.
اگر این ادعا وجود دارد که با بازی بیلیارد یا هر نوع رفتاری که دور از شان یک طلبه معمم است به عده ای از جوانان نزدیک می شویم،از سوی دیگر نیز نباید فراموش کنیم که بسیاری از جوانان و آحاد مردم از چنین رفتاری منزجر بوده و از آن بیزارند.
لباس روحانیت ملک شخصی نیست تا هر رفتاری که می خواهیم با آن انجام دهیم این لباس میراث خون دل های رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و وامدار تقوا و اخلاص علمای ربانی است. اگر مقصود، ورزش هم باشد ورزش های زیاد دیگری هستند که منافات با شأن طلبگی ما ندارند. چرا از بین این همه ورزش، بیلیارد انتخاب شود؟ ورزشی که در بسیاری از فیلم های غیر اخلاقی جز لاینفک و جدایی ناپذیر آن محسوب شده و نمادی از قماربازی و مسائل غیر اخلاقی است.آیا می توان به فرض اینکه مثلا فلان آلات موسیقی، مشترک میان حلال و حرام باشد. یک روحانی برای تبلیغ دین مشغول آهنگ نوازی شده وبگوید این کار حرام نیست؟ بنابراین، توجیهات ذکر شده توسط روحانی محترم خراسانی هیچ جایگاهی نخواهد داشت.
مروت:
مساله ی زی طلبگی را می توان در عنوانی فقهی به نام مروت نیز دنبال کرد این مساله آن قدر اهمیت دارد که بنا بر نظر برخی علما، عدم رعایت شوونات بوسیله یک طلبه، وی را از عدالت خارج خواهد کرد.
شهید اول در تعریف مروت می نویسد: «إن المروئة تنزیه النفس عن الدنائة التی لاتلیق بأمثالها»؛ مروت، پاک کردن نفس از دنائت و پستی ای است که در شان مرتکب شونده نیست. «دروس، ج2، ص135»
مساله مهم این است که امکان دارد کاری برای افرادی اشکال نداشته باشد اما همان کار برای یک طلبه دارای اشکال باشد.
شاید نظری گذارا به مثالهایی که فقهاء برای موارد خلاف مروت ذکر کرده اند جای هیچ سوال و اما و اگر را در خلاف مروت بودن بازی بیلیارد و امثال آن که در ابتدای این نوشتار آوردیم نگذارد:
غذا خوردن در بازار در غیر مکانهایی که برای آن مهیا شده است، زیاد خنده کردن، افراط در مزاح، فقیهی که لباس نظامی بپوشد(و مثلا داخل کوچه بازار راه برود)، دراز نمودن پا نزد مردم ، بوسیدن همسر خود نزد انظار عمومی. این کارها هیچ حرمتی ندارد اما عرف آن را دون شان برخی افراد می داند. « ن ک.محقق اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان ج2، ص356؛ کفایه الاحکام محقق سبزواری، ج1، ص143». مثالهای فراوان دیگری را می توان از این موارد ذکر کرد.
شیخ طوسی در تبیین معنای عدالت، مروت را نیز از شرائط آن دانسته و آن را این چنین معنا می کند: «و فی المروئة أن یکون مجتنباً للأمور التی تسقط المروئة مثل الأکل فی الطرقات و اللبس ثیاب المصبغة و ثیاب النساء و ما أشبه ذلک».»؛ عدالت در مروت یعنی اینکه از اموری که باعث سقوط مروت میشود اجتناب کند مثل خوردن در خیابان و پوشیدن البسه رنگی و زنانه. « المبسوط، ج8، ص217. »
فخر المحققین نیز آورده است: «اجتناب ما یسقط المحل و العزة من القلوب و یدلّ علی عدم الحیا و عدم المبالات من الاستنقاص»؛ مروت یعنی اجتناب از چیزهایی که موجب سقوط انسان از جایگاه خودش و عزتی که در قلوب دیگران دارد. کارهایی که دلالت بر عدم شرم و حیا و عدم مبالات نسبت به کوچک شدن خودش دارد. « ایضاح الفوائد، ج4، ص420 »؛
هر کسی در جایگاه اجتماعی خاص خود قرار دارد و حق ندارد بر خلاف آن جایگاه، اگر موجب اهانت به آن است عمل کند . ما بنا نداریم بحث مفصل فقهی در اینجا مطرح کنیم و غرض ما از ذکر برخی کلمات فقهاء یاد آوری مساله دقت در رفتار به دلیل انتساب به یک شغل و یا جایگاه اجتماعی است.
آنچه از فرمایشات علماء بر می آید، ارتکاب عمل خلاف مروئت یا مروت، به معنای ارتکاب عملی است که نزد عرف عیب و نقص به شمار آید گرچه آن عمل نزد شرع حرام نباشد و این نکته ی مهمی است زیرا اگر آن عمل، نزد شرع حرام باشد، مرتکب آن، دچار معصیت شده و هیچ بحثی در گناه کار بودن وی نیست. بحث در انجام فعل مباح و خلاف عرف است لذا به صرف ادعای حلیت برخی اعمال، حق ارتکاب آن را نخواهیم داشت و لازم است مراعات جایگاه اجتماعی نیز بشود.
سخنی با مسئولین واحد تلبس
با عنایت به این مساله که یکی از واحدهای زیر مجموعه شورای محترم حوزه علمیه، واحد تلبس است و این واحد نیز به دلیل سرو سامان دادن به مساله تلبس طلاب، تشکیل شده و به حق، امری بسیار ضروری نیز به شمار می آید، جا دارد مسئولین محترم نسبت به اشخاصی که در جامعه، این چنین لباس مقدس را در جایگاه هتک قرار می دهند واکنشی مناسب داشته باشند. بر اساس مصوبه ی745 شورای عالی حوزه های علمیه- آییننامه تلبس طلاب حوزههای علمیه در ماده 8 آمده است:
وظایف فرد ملبس به لباس روحانیت، به شرح ذیل است:
1- رعایت پوشش مناسب عرف روحانیت
2- رعایت نظم، نظافت و پاکیزگی بدن و لباس و مرتببودن سر و صورت متناسب با عرف روحانیت
3- پرهیز از وضعیت ظاهری غیر متناسب
4- حفظ حرمت لباس در معاشرتهای اجتماعی
5- مراعات زی طلبگی در مجالس مختلف و پرهیز از حضور در محافل مختلط که حدود شرعی، در آن رعایت نمیشود.
6- پرهیز از روحیه اشرافیگری و تجملگرایی، و رعایت شئون روحانیت در وضعیت زندگی و مسکن و خودرو
7- تلبس دائم
8- رعایت اخلاق و آداب اسلامی و پرهیز از شوخیهای افراطی و خلاف نزاکت
9- پرهیز از درگیریهای لفظی و فیزیکی غیر متناسب با شئون روحانیت
10- حفظ مناعت طبع و عزت نفس در تأمین معاش، و پرهیز از سوء استفاده از لباس روحانیت برای مقاصد سوء
11- پرهیز از ورود به عرصههای ناسالم اقتصادی، مانند شرکتهای هرمی
12- پرهیز از ارتباط با گروههای معاند نظام اسلامی و عضویت در آنها
بر اساس بند های مختلف این مصوبه، به خصوص بند 4 و 5 و با عنایت به ماده 2 مصوبه همین شورا در شرح وظایف واحد های مجری و همچنین ماده 12 ذیل همین مصوبه، معاونت تهذیب حوزه علمیه استانی، موظف است در صورت فقدان شرایط مذکور در این آییننامه، نسبت به لغو مجوز تلبس، اقدام نماید.حداقل کاری که انتظار می رود این شورا و واحد تلبس در رابطه با این گونه رفتارها که مثل ویروسی در حال ازدیاد است، داشته باشد، تذکر کتبی به این گونه افراد است.افرادی که ارزش صنفی روحانیت را با رفتار خود سرانه، مورد بی مهری و بی حرمتی قرار داده اند./836/د102/ل