راههای رسیدن به اجتهاد اسلامی مد نظر شارع مقدس
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجتالاسلام یحیی کبیر از حوزویان موفقی است که به مدت 28 سال سابقه تدریس در دانشگاه تهران را دارد. وی دارای دکترای فلسفه محض بوده به همین دلیل اکنون نیز به عنوان دانشیار فلسفه محض دانشگاه پردیس فارابی تهران مشغول به فعالیت است.
استاد خود تأکید میکند که هیچگاه به بهانه تدریس یا تحصیل در دانشگاه، از دروس حوزوی مانند فقه، تفسیر، عرفان، اصول و... غافل نشده و همچنان نیز آنها را با علاقه دنبال میکند. تاکنون حجتالاسلام کبیر افزون بر تألیف کتابها و مقالات مختلف، استاد راهنما و مشاور پایاننامههای مختلف بوده است.
«مبانی عرفان»، «عارفان الهی و عرفان برتر»، «عرفان و معرفت قدسی»، «فلسفه وحی»، «جهان بینی تطبیقی»، «انسان کامل از دیدگاه ابن ترکه»، «معرفت دینی»، «آنتروپولوژی»، «مبانی حکمت متعالیه»، «بنیاد عرفان برتر»، «جستارهای فلسفی»، «بنیاد حکمت برتر در دو جلد»، «فلسفه آنتروپولوژی»، «حکمت نو صدرایی در دو جلد»، «فلسفه تطبیقی در دو جلد»، «بنیاد حکمت طباطبایی»، «فلسفه دین»، «کلام پژوهی فلسفی»، «اخلاق پژوهی عرفانی»، «دین پژوهی عرفانی» و «انسان شناسی تطبیقی» از کتابهای تألیفی این استاد حوزه و دانشگاه است.
در گفتوگو با وی به بررسی نظام اجتهاد اسلامی پرداختیم که در ادامه بخش نخست آن را مشاهده میکنید؛
رسا ـ منظور از نظام اجتهاد اسلامی چیست؟
نظام اجتهاد اسلامی یک نظام سیستماتیک است ولی متأسفانه اکنون طلاب جدید که از کارشناسی، ارشد و دکتری وارد حوزه میشوند دارای سردرگم هستند چون از نخست به آنها نمیگویند که به دنبال چه نظامی باشند. بنده این موضوعات را لمس کرده و قریب به نیم قرن است که طلبه هستم و این مطالب را میگویم.
در دانشگاه سطوح مختلف لیسانس، فوق لیسانس و دکترا مشخص است. یعنی فرد در طول 8 سال دکترای خود را میگیرد. سرفصلهای دروس آن مشخص بوده و معلوم است که فرد کجا میخواهد برود ولی در حوزه از نخست برای طلاب مشخص نیست. حتی زمانی که لعمه را تمام میکنند و وارد سطح یک میشود بازهم راه برایش مشخص نیست.
البته مباحث در کتابها وجود دارد ولی مدرسی که باید آنها را به صورت متدولوژی اجتهاد حوزوی استخراج کرده و به طلاب عرضه کند، نیست. یعنی باید به اصطلاح عام مشخص کنند که فرد قرار است سر چه کسی را بتراشد تا سرش به کارهای حاشیهای بند نشود.
در دهه 50 طلبهای از نجف به ایران آمده بود و با بنده هم حجره بود. وقتی به مکاسب رسیدیم به او گفتم مکاسب مباحثه کنیم. گفت مطول مباحثه کنیم. گفتم چرا مطول مباحث کنیم ما که اکنون در حال خواندن مکاسب هستیم و استاد در این زمینه تدریس میکند. گفت بنده 30 سال است که ادبیات کار کردهام. به وی گفتم بنده با ادبیات کار ندارم بلکه میخواهم با شما مکاسب کار کنم ولی دیدم که نمیتواند مکاسب مباحثه کند. یعنی در یک درس حوزوی مانده است.
اصل این است که فرد نخست دروس سطوح را خوب طی کند سپس در یک رشتهای مانند کلام یا فلسفه متخصص شود. تخصص برای رتبه بالا است. اگر طلبه اینگونه عمل نکند که طلبگی او ابتر خواهد بود. روحانی باید به کلام، فقه، فلسفه و... مسلط شود. مردم که تنها از روحانی ادبیات نمیخواهند.
بنده معتقدم اگر این درد(سردرگم بودن طلاب) با دید افرادی مانند علامه مطهری درمان شود، کارها سر و سامان پیدا میکند. اکنون بسیاری از بزرگواران دروس را بلد هستند ولی وقتی در نظام وارد میشود و میخواهد یکی از معضلات نظام را تحت نظر رهبری حل کند، نمیتواند. درس خوانده و در درس قوی است. معالم، مکاسب و... را خوب درس میدهد ولی در کاربرد نمیتواند اجرا کند. یعنی وقتی وارد نظام میشود نمیتواند کاربردی عمل کند. برای نمونه اکنون چند نفر میتواند در زمینه نظام بانکی فعالیت کرده و مشکلات را حل کند، یعنی اجتهاد کند.
مشکل این است که نظام اجتهاد اسلامی برای طلبهها جا نیفتاده است. حتی بنده عقیده دارم این نظام باید 4 سال در دانشگاه تدریس شود. وقتی یک دانشجو از دانشگاه وارد حوزه میشود و میخواهد طلبه شود خیال میکند نظام اجتهادی او مشخص است در حالی که نیست. البته در میان کتابهای مختلف حوزه این نظام وجود دارد ولی استخراج نشده که به صورت منسجم ارائه شود. مرحوم مطهری نیز در این زمینه فعالیت کرد و اکنون أثر فعالیتهای آن شهید بزرگوار را میبینیم.
با تمام این وجود وقتی دانشجویان وارد حوزه میشوند خیال میکنند که در طول یک ترم میتوانند نظام اجتهاد اسلامی که در دانشگاه بیان شده را در حوزه بخوانند، غافل از اینکه برخی از افراد برای تدوین این نظام برای دانشجویان بیش از 30 سال تلاش کردهاند و در حوزه چنین کاری صورت نگرفته است.
رسا ـ راهکار رسیدن به نظام اجتهاد اسلامی چیست؟
باید چیستی نظام اجتهاد اسلامی را مشخص کنیم که در این زمینه شیعه و سنی نداریم چون به عقیده ما این نظام نظام نبوی است و از پیامبر(ص) صادر شده، امیرمؤمنان(ع) آن را حفظ کردهاند و امام صادق(ع) نیز آن را پرورانده است. سپس علمایی مانند شیخ مفید، فارابی، شیخ طوسی، علامه حلی و... آن را تخصصیتر کردهاند تا رسیده به عصر حاضر و به دست افرادی مانند امام راحل، علامه طباطبایی، علامه مطهری و... . در حقیقت این نظام اجتهاد اسلامی در این مدت پخته شده است ولی با این وجود اصل آن برای حضرت محمد(ص) باز میگردد که در عصر صحابه نیز تأسیس شده است. سپس به وسیله اهلبیت(ع) حفظ و گسترده شده و به دست علمای مختلف رسیده است.
اکنون متأسفانه طلاب ما مستقیم وارد اصول مظفر، لمعه و... میشوند غافل از اینکه پیش از اینکه وارد این دروس و متون شوند باید دو واحد از نظام اجتهادی را فرابگیرند چون این روش و منش است تا فرد بداند که چه میکند. نباید سر فرد تنها برای سی سال ادبیات بند شود.
رسا ـ نقش فلسفه و فقه در پویایی نظام اجتهاد اسلامی چگونه بوده و میتواند باشد؟
فارابی و بوعلی شیخین در فلسفه و شیخ مفید و شیخ طوسی شیخین در فقه هستند که تقریباً در یک قرن میزیستند. اگر این چهار نفر نبودند بلایی که اشاعره بر سر اسلام آورده بود چیزی از اجتهاد اسلامی باقی نمیماند. چون اجتهاد اسلامی بسیار پویا است. این(اجتهاد اسلامی) موضوع بسیار مهم است و چیزی است که پس از اهلبیت(ع) برای ما به یادگار مانده تا بدین وسیله یک عالم ربانی به راحتی سراغ آیات و روایات آمده و برای جامعه نسخه بدهد.
عالم، معصوم نیست ولی مرجع و عالم دینی است و فردی که نظام اجتهاد را درست طی نکند حق ندارند بر روی وحی استفتاء و فتوا جواب دهد البته میتواند مانند روشنفکران مطالعه کند. امروز متأسفانه یکی از مشکلات این است که برخی که وارد حوزه یا دانشگاه میشوند به نظام اجتهاد تسلط پیدا نمیکنند ولی در قرآن و سنت نظر میدهند. مشخص است که چنین فردی همه چیز را خراب میکند. چون نخوانده و نمیداند.
در نتیجه اگر نظام اجتهاد در حوزه و دانشگاه با توجه به شرایطی که دارد، طی شد، فرد میتواند مفید باشد هر چند معمم نباشد. چون بحث لباس نیست. البته لباس روحانیت اصل و صنف است، ولی ممکن است فردی معمم نباشد ولی نسبت به نظام اجتهاد اسلامی آشنا باشد که در این صورت میتواند مفید باشد. نظام اجتهاد اسلامی نیز تنها مربوط به یک شهر نیست، ولی اصلش به حوزههای نجف، مشهد و به ویژه قم باز میگردد یعنی منشأ نظام اجتهاد اسلامی قم، نجف و مشهد است.
ولی با این وجود اگر فردی این نظام اجتهاد اسلامی را با مرام پیامبر اکرم(ص)، امام صادق(ع) و اهلبیت(ع) را در هر شهری طی کرد، در اسلام صاحب نظر است و امروز درد بی درمان ما در حوزه این است که بالای 80 تا 90 درصد طلاب با این روش آشنا نیستند. درس میخوانند و در دریا هستند ولی حواسشان نیست که این روش است. اگر این روش را فرا گیرند، غواص خوبی برای شکار مرواریدها میشود. دریانورد میشوند و میدانند که به کدام ساحلها به سبب آلودگی نروند.
ما اکنون میتوانیم با دید افرادی مانند علامه مطهری حوزه را آسیب شناسی کرده و ببینیم که ضعفها کجاست. البته نمیخواهیم ضعفها را بزرگ کنیم، ولی برای ما درد است. خدا رحمت کن آیتالله مشکینی که پیش از انقلاب در مسجد امام حسن(ع) میگفت: خودمان به خودمان انتقاد کنیم و عیبی ندارد، پیش از اینکه دیگران بگویند. برای نمونه نظام شهریه حوزه مشکل دارد و تعارف نداریم. این نکبت بار است. طلبه وقتی درس میخواند پول باید به حسابش واریز شود و برای چه در صف بایستد! استاد سر ماه برود حقوق خودش را بگیرد.
آقای مشکینی میگفت: این وضعیت نکبت بار صف شهریه کی میخواهد درست شود؟ بسیار نیز ناراحت بود. این مشکلات باید گفته شود تا برطرف شد. اکنون نظام، جمهوری اسلامی است و رهبر آن یک روحانی است و چنین وضعیتی خوب نیست. نباید به گونهای باشد که در فیضیه مراجع به صورت جدا جدا شهریه بدهند بلکه اینها میتوانند تحت نظر رهبری در یک بانک و مؤسسه مالی شهریه را به حساب طلاب واریزی کنند. اگر اینگونه باشد دیگر طلبه دغدغه شهریه نخواهد داشت و میداند که سر ماه پول به حسابش واریز میشود.
البته خود حوزه نیز میتواند طلبه را تحت کنترل داشته باشد تا بداند که آیا درس خواندن و مباحثه او برقرار است یا خیر! اگر این سیستم(نظام اجتهاد اسلامی) را درست توضیح بدهیم بسیاری از دردهای ما در حوزه حل میشود و بسیاری از پاسخهای روشنفکران که در دانشگاه به ما اعتراض میکنند داده میشود. چون خود آنها نیز بسیاری از مسائل را نمیدانند. نمیدانند نظام دینامیک و پویای اجتهاد اسلامی که تأسیس پیامبر(ص)، امام علی(ع) و امام صادق(ع) است یعنی چه. بلکه خیال میکنند علما یک چیزی را وضع کردهاند و 600 سال ایجاد شده و نام آن را فقاهت اسلامی گذاشتهاند. در حالی که این نیست. بلکه این مطالب برای ائمه اطهار(ع) است.
رسا ـ برخی خیال میکنند نظام اجتهاد اسلامی توسط علما تأسیس شده است، نظر شما چیست؟
اکنون یکی از معضلات ما با فردی مانند سروش همین موضوع است. در حالی که پیامبر(ص) در عصر صحابه مسائلی را ایجاد کردهاند که کم و مختصر است ولی در طول تاریخ تکامل پیدا کرده و اکنون با دید افرادی مانند امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و... بسیار پویا است. ولی چرا خود حوزویان و غیر حوزویان از این گنجینه بی خبر هستند؟
حوزویان که مانند ماهی داخل این آب هستند و نمیدانند که دارند از آن تنفس میکنند و غیر حوزویان نیز خیال میکنند که علما در این زمینه با یکدیگر ساخته و پرداخته دارند. در حالی که اینگونه نیست. سیستم اجتهاد اسلامی کاملاً بر گرفته از نبی اکرم(ص) است چون ایشان صاحب وحی هستند. این سیستم دقیقاً از امام صادق(ع) گرفته شده و علما آن را پرورش دادهاند. تسنن به گونهای پرورش داده و تشیع نیز به گونه دیگر.
رسا ـ علوم لازم برای اجتهاد اسلامی شامل چند علم میشود؟
نخستین آنها علم عربی است که شامل سیزده علم مانند صرف، نحو، بیان، معانی و... است. اینها علت معده بوده و شرط کافی نیستند بلکه لازم هستند. این علوم تحت عنوان علوم مقدماتی خوانده میشود. البته روش مطالعه اینها خود یک مسأله است و نباید در این زمینه کهنه پرست باشیم. برای نمونه اگر کتاب نوی در ادبیات آمد آن را مطالعه کنیم. به روز درس خواندن که ایرادی ندارد. چون میخواهیم ادبیاتمان قوی شود و تفاوتی نیز نمیکند با کدام کتاب باشد.
دوم، علم منطق است. سوم، علم اصول است. این سه علم را ما مقدماتی میگوییم که به عقیده بنده با توجه به دقتی که فارابی و شیخ طوسی به این مسائل دارد طلبه باید حداقل ظرف چهار یا پنج سال این علوم را فرابگیرد. ولی همین دروسی که اکنون شرط لازم طلبگی شناخته میشود در سه دوره خوانده میشود؛ دوره نخست که مقدماتی به آن گفته میشود پنج سال است، دوره بعدی سطح و پس از آن خارج است که هر کدام در مدت پنج سال خوانده میشود. جمع اینها میشود 15 سال که باید در 5 سال نخست طلبه علوم مقدماتی مانند علم عربی، منطق و اصول را مسلط باشد که اگر مسلط نباشد در دروس دیگر گیر میکند.
چهارم و پنجم علم فقه و کلام است. این دو علم باید حتماً با یکدیگر خوانده شود که معمولاً در سطح خوانده میشود. ششم و هفتم، علم حدیث و قرآن است. هشتم، علم تاریخ است. تمام این علوم هشتگانه علومی هستند که شرط لازم نظام اجتهاد اسلامی هستند. با تمام این مسائل طلاب به چه میزان به این علوم تسلط دارند؟ طلاب به چه میزان به صورت تخصصی در تاریخ جهان، ادیان، اسلام، ایران، اهلبیت(ع) و... وارد شدهاند؟ مگر نمیگوییم فعل معصوم(ع) حجت است! این فعل را چگونه باید به دست بیاوریم؟ مگر فعل معصوم(ع) 250 سال به طول نینجامید. ولی اکنون آیا دو کتاب تحلیلی که بتواند افعال انبیا و اولیا را آنالیز کرده باشد، داریم؟
اسلام داراست و به فرموده امام خمینی(ره) فرهنگ اسلام قوی است. علما بسیار کار کردهاند، با این وجود آیا زشت نیست که از سوربن فرانسه و آکسفورد انگلیس بخواهند برای ما این فرهنگ را بیان کنند؟ ذخیره علم برای ما است و ننگ است که آنها بخواهند آن را برای ما بدهند. برای ما زشت و ننگ است که یک متفکر آلمانی درباره نظام اجتهاد اسلامی قلم بزند. یا فرض کنید یک فردی 50 سال بر روی آثار مولوی کار کند و ما بخواهیم از مطالب آنها بهره ببریم؟ مولوی، حافظ، عطار و فردوسی مگر برای جهان اسلام نیستند؟ ولی چرا باید غربیها و شرقیها درباره آن کتاب بنویسند؟ اینها درد است و حوزه باید بداند.
کتاب «معالم» که جزو کتابهای قدیمی حوزه است توسط دانشگاه کانادا چاپ شده، ولی آنجا چه کار میکند؟ درباره این کتاب پرفسورهای قوی کار کردهاند و ثابت میکنند علم الاصولی که در حوزههای علمیه قم، شیعه و مسلمانان خوانده میشود، تنها منطق فقه نیست، بلکه منطق تمام علوم اعتباری مانند جامعه شناسی، فلسفه سیاسی، علوم سیاسی، علوم فرهنگی، علوم اجتماعی و... است. در حالی که ما خیال میکنیم تنها برای فقه ما است. آیا آنها باید چنین علوم را به ما یاد دهند؟
چیزی را که امام صادق(ع) بیان کردهاند را آیا باید کانادا برای ما بیان کند و بگوید که کتاب «معالم» چه گوهری است؟! این کتاب در فلسفههای تحلیلی به کار میآید و میگویند نظیر فلسفه تحلیلی اروپا است ولی حوزه از آن غافل است. علومی که شرط لازم هستند بسیار مهم و لازم هستند که باید حتماً درست فراگرفته شوند.
این مباحث در آثار آیتالله جوادی آملی پر است. استاد مصباح نیز این مطالبی را بیان کردهاند. این بزرگواران که انگشت شمار هستند این مطالب را بیان کردهاند. ما اکنون چند نفر مانند آیتالله جوادی، استاد مصباح، آیتالله مطهری داریم؟ آیا اکنون 30 نفر مانند این بزرگواران است؟ خیر نیست. این بزرگواران متوجه بودند که به دنبال این علوم بروند. ولی چرا در حوزهای که 80 هزار نفر روحانی دارد تنها 8 نفر در این علوم وارد شوند؟ این برای ما بسیار کم است و نشان میدهد که باید تکانی بخوریم. اینها شرط لازم است ولی کافی نیست.
این علوم باید خوب فراگرفته شود و در آن به کیفیت توجه شود نه اینکه فرد در زمان گم شود، یعنی سی سال فرد آن را میخواند در حالی که میتوان طی 10 سال آن را تمام کرد. نباید تمام عمر را برای مطالعه آنها صرف کرد چون فرد که نمیخواهد در قبر فتوا بدهد. چه کسی گفته که حتماً باید وقتی 70 ساله شدیم، فتوا دهیم؟ شهید مطهری در سن 28 سالگی مجتهد بود. شهید صدر نیز 24 سالگی مجتهد شد، چون اینها نخبه بوده و راه را نیز درست رفتهاند. کیفیت را خوب فراگرفتهاند و به کمیت نیز توجه کردهاند.
رسا ـ علوم و شرط کافی برای اجتهاد اسلامی چیست؟
این شروط در کتاب رسائل امام خمینی(ره) بیان شده است. مرحوم شهید صدر نیز بیان میکند. این افراد نسبت به مسائل آگاه بودند ولی تعدادشان کم است. خود آقای جوادی نیز بیان کردهاند. علوم شرط کافی شامل دین شناسی و وحی شناسی عمیق میشود که در دانشگاه رشته فلسفه دین به آن گفته میشود ولی در حوزه کجاست؟ میگویند علوم قرآن میخوانیم در حالی که این علوم قرآن بیشتر ناسخ و منسوخ را توضیح میدهد ولی دین چیست؟ وحی چیست؟ علامه طباطبایی این مطالب را در رساله خود بیان کردهاند. باید مشخص شود که چند تلقی از وحی وجود دارد؟ تلقی فیلسوفانه، عارفانه و متکلمانه است یا خیر؟ دنیا بر روی اینها دور میزند.
باید مشخص شود که جنس وحی عقلی، کشفی یا تعبدی است. باید مشخص شود که وحی دارای جنس علم یا عبادی دارد. اگر این علوم را فرد درست متوجه نشود حتی علومی که شرط لازم برای اجتهاد اسلامی است را متوجه نمیشود. ضعف اصلی ما این است که بیشترمان سرمان بند علومی هستند که شرط لازم هستند نه علوم کافی. حتی تمام علوم دارای شرط لازم برای اجتهاد اسلامی را نیز فرا نمیگیریم برای نمونه علوم قرآن ما ضعیف است. البته در این زمینه مراکز تخصصی داریم ولی کم است.
به همین دلیل فرد نمیتواند مطالب کلامی که اهلبیت(ع) فرمودهاند را استخراج کند. ائمه اطهار(ع) مطالب مختلفی را در زمینه کلام بیان کردهاند ولی چون کلام و تاریخ ما ضعیف است نمیتوانیم آنها را درست استنباط و استخراج کنیم. البته تخصصیها مقداری کمک کردهاند ولی با این وجود در علومی که شرط لازم هستند نیز گیر هستیم.
دومین شرط کافی برای اجتهاد اسلامی، حکمت پژوهی است. استاد مطهری میگفت که حکمت پژوهی شرط کافی است. ولی در حوزه به چه میزان است؟ شاید تنها 15 درصد حوزویان به این علوم مشغول هستند که در حد بدایه است. ولی فلسفهای که باید غُر کرده و از آن ملاصدرا، بوعلی و خواجه نصیر تربیت شود کجاست که بتوان به دنیا تنه زد و گفت متافیزیک ما پاسخ تمام معضلات فکری شما را داده است.
باید دید معضلات و درد جامعه چیست که برای آنها بتوان نسخه داد. شهید صدر میگفت وقتی ما خوب درس میخوانیم بدین معناست که دردهای فکری، اخلاقی، اعتقادی و عملی دنیا را ببینیم سپس به سراغ قرآن و سنت بازگشته و برای آن نسخه بپیچیم. پیامبر(ص) نیز فرمود در تاریکی به قرآن پناه ببرید که نجات در آن است. ولی چگونه نجات میدهد؟ اگر فرد حکمت الهی نداشته باشد چگونه میخواهد نجات پیدا کند. شناخت حکمت الهی جوهر عقلانیت را برای فرد آشکار میکند./993/402/ر