۰۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۲
کد خبر: ۴۵۲۰۴۰

قطب‌بندي‌هاي مضر

رهبر معظم انقلاب يكي از دلايل توصيه به عدم حضور احمدي‌نژاد در صحنه انتخابات رياست جمهوري را پيشگيري از قطب‌بندي‌هاي مخرب دانستند. ماهيت اين قطب‌بندي چيست؟
بیانات رهبر معظم انقلاب در ابتدای جلسه درس خارج فقه

 

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری  رسا به نقل از روزنامه جوان، در نظام‌هاي مردم‌سالار كه رقابت مفهوم اجتماعي به خود مي‌گيرد، قطب‌بندي انتخاباتي الزامي و واقعي است. بدين معني كه لازمه رقابت وجود گفتمان، هويت، غيريت و رقيب است. بدون آرايش دوقطبي يا چندقطبي «تحريك ‌اجتماعي» براي مشاركت سياسي اتفاق نمي‌افتد. قطعاً اين قطب‌بندي مبتني بر «رقابت سلايق» در درون يك نظام سياسي است كه از فرداي انتخابات محو مي‌شود و جريان غالب نسبت به همه از جمله رعايت حقوق اقليت شكست‌خورده مسئوليت دارد. لازمه اين قطب‌بندي وجود احزاب زنده يا جناح‌هاي سياسي است، حتي در نبود احزاب قوي باز هم جبهه‌هاي موسمي تشكيل مي‌شود و قطب‌بندي شكل مي‌گيرد. در ايران اسلامي اين قطب‌بندي‌ها در مجلس شوراي اسلامي از زمستان 1366 و در آستانه مجلس سوم شروع شد و در انتخابات رياست جمهوري 1376 به تكامل رسيد. محتواي قطب‌بندي‌هاي سليقه‌محور، برنامه اداره كشور است. بدين معني كه دو طرف سعي مي‌كنند بهترين و كارآمدترين برنامه را در عرصه اجتماعي ـ اقتصادي ارائه نمايند تا ملت بتواند دست به گزينش بزند و جرياني كه به خود نزديك مي‌بيند را در اولويت قرار دهد اما قطب‌بندي‌هاي ديگري نيز داريم كه ويرانگر است و مي‌تواند سرنوشت يك ملت را به محاق ببرد و انرژي و منابع آن را در مسير بيهوده تلف نمايد. اين قطب‌بندي چگونه شكل مي‌گيرد؟

اين قطب‌بندي مبتني بر قواعد بازي مردم‌سالاري نيست كه رقيب درصدد حذف ديگري به هر طريق ممكن است و در اين راه نه فقط مكانيسم انتخاباتي كه از هر ابزار مشروع و نامشروع براي هجو و محو طرف مقابل بهره مي‌برد. به تعبير بهتر در اين قطب‌بندي «كينه‌توزانه» هدف وسيله را توجيه مي‌نمايد. علت اصلي اين قطب‌بندي «هويتي شدن رقابت» است، بدين معني كه محتواي رقابت مبتني بر سليقه و برنامه اداره كشور نيست بلكه مبتني بر صلاحيت‌هاي اوليه براي حضور در قدرت و نظام سياسي است. در اين رقابت و مواجهه رقيب به خاطر نداشتن برنامه مورد نقد و هجوم قرار نمي‌گيرد، بلكه با مسئله‌اي مهم‌تر مواجه است و آن القاي عدم صلاحيت سياسي توسط رقيب است. اين رقابت اگر در جامعه ديني باشد به مثابه «حق- باطل» انگاشته مي‌شود و برخورد با رقيب به معني يك مجاهدت تلقي مي‌گردد.

قطب‌بندي‌هاي اين‌گونه كه بسيار خطرناك است با انتخابات پايان نمي‌يابد، بلكه رقيب بيرون از قدرت به طرف مقابل به عنوان جريان يا فردي كه شايستگي ندارد همچنان مي‌نگرد و قواعد بازي كلاً ناديده گرفته مي‌شود. منازعه قطب‌بندي شده به مثابه يك «كينه ماندگار» در جامعه باقي مي‌ماند و هر روز و به هر بهانه‌اي خود را نشان مي‌دهد چون فهم طرفين منازعه از همديگر فقدان صلاحيت اوليه است، ابعاد روانشناختي و هويتي پررنگ مي‌شود و قطب‌بندي‌ها ممكن است به تخاصم تبديل شود.

در جامعه‌اي كه داراي تنوع قومي- مذهبي و قشري- صنفي است، اين قطب‌بندي‌ها ممكن است تعلقات عاطفي(تنفر- محبت) را بيشتر تحريك كند و نهايتاً به شكاف قومي و شكاف ملي منجر شود. به صحنه عيني كشور اگر بنگريم امثال ياران نزديك احمدي‌نژاد طرف مقابل را فاقد صلاحيت براي رقابت در نظام مي‌دانند و عكس آن نيز صادق است. بنابراين مواجهه انتخاباتي چنين نگرشي به تخاصم و تنش فرا انتخاباتي منجر مي‌شود. افشاگري‌هاي ويرانگر و بعضاً غيرواقعي به سرمايه‌سوزي منجر مي‌شود و دوقطبي‌ها تا سال‌ها در متن جامعه مي‌ماند. به تعبير مقام معظم رهبري «قرار دادن مردم مقابل همديگر» نتيجه اين نوع تلقي از همديگر است. بنابراين افرادي كه از قواعد بازي جوانمردانه در صحنه سياسي استفاده نمي‌كنند يا قوانين موضوعه انتخاباتي را به رسميت نمي‌شناسند يا تنها نتيجه‌اي را مي‌پذيرند كه خود خروجي آن باشند، نبايد در صحنه رقابت سياسي حضور يابند.

انتخابات 1388 رياست جمهوري نشان داد كه عده‌اي صحنه انتخابات را محمل مناسبي براي تحريك و تحرك مردم براي به ميدان آمدن در مقابل نظام مي‌دانند. بنابراين قطب‌بندي‌هاي سليقه‌محور كه مبتني بر رقابت سلايق و برنامه‌محور است مفيد است و قطب‌بندي‌هاي هويتي مي‌تواند كشور را با بحران مواجه سازد و بايد از آن پيشگيري شود./836/د102/ل

ارسال نظرات