۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۳:۵۱
کد خبر: ۴۷۷۰۳۱

خاطرات آیت الله نظری از سفر به نوفل لوشاتو و ملاقات با امام خمینی

آیت الله نظری خادم الشریعه با تبریک در پیش بودن سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به نقل خاطراتی از دوران مبارزات نهضت به ویژه سفر خود به نوفل لوشاتو پرداخت.
آیت الله نظری

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در ساری، آیت الله نظری خادم الشریعه یک شنبه شب در دیدار امام جمعه موقت مرکز استان، شهردار و جمعی از اعضای شورای اسلامی شهر ساری با تبریک در پیش بودن سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به نقل خاطراتی از دوران مبارزات نهضت به ویژه سفر خود به نوفل لوشاتو پرداخت.

وی با بیان این که ساعت 9 شب وارد شهر پاریس فرانسه شدیم، گفت: امام خمینی(ره) در دهی به نام نوفل لوشاتو حضور داشتند که فاصله زیادی با پایتخت فرانسه دارد و بنده اصرار کردم که همان شب باید خدمت امام برسیم و ایشان را ملاقات کنم.

آیت الله نظری خادم الشریعه با اشاره به این که شبی که وارد پایتخت فرانسه شدیم هوا سرد و باران کمی می بارید، افزود: با اصرار بنده و با اتفاق دیگر دوستانی که همراه ما بودند به سمت محل استقرار امام خمینی(ره) در روستای نوفل لوشاتو رفتیم.

استاد سطح عالی حوزه با اشاره به این که محل اقامت امام راحل دو حیاط داشت که یکی محل سکونت امام و خانواده ایشان بود و دیگری محل دفتر و دیدارهای امام راحل بود، بیان داشت: افرادی که خدمت آقا بودند بیان می کردند که امام هیچ کسی را شب به حضور نمی پذیرفتند، اما وقتی گفتند که بنده از ایران خدمت ایشان رسیدم امام فرمودند همین الآن بیایند.

آیت الله نظری خادم الشریعه با بیان این که حجت الاسلام مصطفوی از روحانیان مبارز و ذی نفوذ شهرستان سوادکوه و همچنین حجت الاسلام جعفر شجونی(ره) و فردی به نام آقای لطیفی که شخصیتی خدمت گذار در دستگاه روحانیت و دیانت بودند بنده را همراهی می کردند، گفت: بنده به همراه سه نفر از دیگر همراهان خدمت امام خمینی(ره) رسیدیم و پس از سلام و احوال پرسی امام خطاب به بنده فرمودند ما رفقایمان را در حال جوانی ترک کردیم و حالا در حال پیری می بینیم.

آیت الله نظری خادم الشریعه در ادامه بیان کرد: بنده در پاسخ به این جمله امام خمینی(ره) گفتم، بنده خیلی زودتر از این ها می خواستم خدمت شما برسم، اما والده حقیر مدتی است که به رحمت خدا رفتند و به همین دلیل تا اربعین ایشان به اتمام برسد طول کشید.

استاد سطح عالی حوزه علمیه با بیان این که ما در پاریس مکانی برای ماندن در اختیار نداشتیم، خاطرنشان کرد: به طور تصادفی فردی که اهل سوادکوه استان مازندران بود و در آن کشور در حال تحصیل بود ما را شناخت و با معرفی خود، ما را به منزل خود دعوت کرد.

آیت الله نظری خادم الشریعه با بیان این که منزل این فرد در پاریس بود، اما هر شب به دستور امام راحل ما را خدمت ایشان می برد، گفت: بنده و امام خمینی(ره) شب ها به صورت خصوصی در خصوص مسائل مختلف با هم گفت و گو می کردیم.

وی خاطرنشان کرد: وقتی نوفل لوشاتو خدمت امام رسیدم اعلام همبستگی عشایر و مردم سوادکوه را خدمت امام رساندم، امام فرمودند که به وکلا بگو که استعفا دهند به نماینده ساری گفتم گوش نداد، اما نماینده سوادکوه استعفا داد و وقتی خبر استعفای نماینده سوادکوه در مجلس را در خدمت امام عرض کردم ایشان ابراز خرسندی کردند. امام راحل وقتی دیدند که نماینده سوادکوه در تبعیت از سخنان ایشان استعفا داد و مردم ساری و سوادکوه نیز تبعیت می کنند نامه تشکر آمیز و محبت آمیز را در پاریس خطاب به مردم سوادکوه نوشتند. 

استاد سطح عالی حوزه علمیه با بیان این که پس از نخستین ملاقات با امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو ایشان فرمودند هر شب به اینجا بیایید، بیان داشت: شب اول در دفتر آقا ماندیم و فردا صبح خدمت امام رسیدیم. ایشان نماز ظهر را به جماعت در چادری بالای حیاط اقامه می کردند و ما همه رفتیم نماز جماعت امام. یک مرتبه دیدم  که بعد از نماز امام بلند شدند و با جدیت گفتند من راه را باز می کنم و معلوم شد که بختیار از ورود امام ممانعت کرده و این در حالی است که امام قرار بود سه چهار روز دیگر به کشور بازگردند.

آیت لله نظری خادم الشریعه ادامه داد: این حرکت امام موجب راهپیمایی شد و مردم نیز همراه امام حرکت کردند و امام نیز جلودار این جمعیت بودند و رفتند در اعتراض به اقدام بختیار راهپیمایی کردند و برگشتند.

وی با بیان این که وقتی راه باز شد، امام خمینی(ره) به همراهان خود گفتند که آشیخ عبدالله نیز با ما بیاید یعنی روز برگشت سه هواپیما بودند که پرواز همزمان داشتند، گفت: در روز دوازدهم بهمن ماه سه هواهپیما وارد تهران شدند که جمعیت بسیار زیادی به استقبال امام آمده بودند. 

آیت الله نظری خادم الشریعه افزود: وقتی پیاده شدیم جمعیت بسیار زیاد بود و رفتن نیز مشکل بود. من تا دانشگاه به زحمت آمدم و دیدم به دلیل ازدحام جمعیت نمی توانم ادامه دهم و بعد به منزل اخوی خود در تهران رفتم./202/950/ب1

ارسال نظرات