یادداشت؛
درسنامه شهيد حججي
تحليل شخصيت، شهادت و وصيت شهيد محسن حججي ميتواند يك درسنامه كامل براي جوانان انقلابي باشد.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، تحليل شخصيت، شهادت و وصيت شهيد محسن حججي ميتواند يك درسنامه كامل براي جوانان انقلابي باشد. رهبر انقلاب در ديدار روز سهشنبه با خانواده شهيد محسن حججي فرمودند: «دشمنان تلاشهاي فراواني براي بازگرداندن ملت به ويژه جوانان از راه جهاد و شهادت و فراموش كردن امام و گم كردن خط انقلاب انجام دادهاند و ميدهند. محسن حججي نمادي از جوانان انقلابي و معجزه جاري انقلاب اسلامي است. اگر كميت و كيفيت جوانان انقلابي بيشتر از دهه ۶۰ نباشد، كمتر نيست...خداي متعال بر اساس حكمت خود و خصوصياتي كه در اين جوان بود او را نماينده شهدا و عاملي براي افتخار كشور خود كرده است.» در اين نوشتار به بررسي اين خصوصيات و تحليل وصيتنامه ايشان ميپردازيم تا هويدا شود چگونه اين شهيد بزرگوار توانست به يك جريانسازي نو و عميق درون بدنه فكري انقلاب اسلامي دست بزند و آن را پيش روي جوانان انقلابي قرار دهد:
1- ظلمستيزي: يكي از ويژگيهاي بارز فكري و رفتاري در زندگي محسن حججي ظلمستيزي و استكبارستيزي او بود. شهيد در بخشي از اولين دستنوشتههاي خود خطاب به فرزندش مينويسد: اگر نميرفتم بايد تن به ظلم ميدادم و شاهد توهين به اهل بيت رسول خدا ميبودم. مقاومت و ايستادگي در مقابل ظلم و استكبار و عدممسامحه با آن اولين و مهمترين درسي است كه از سياق فكري، زندگي و شهادت شهيد حججي ميتوان آموخت.
۲- اقتدارخواهي و عزتطلبي نيز از اولين پيامهايي بود كه ذهن عمومي جامعه از آخرين تصوير شهيد حججي و نوع شهادت او بر گرفت؛ درسي كه نياز به بازگويي و تحليل نداشت. موجي از اقتدار كه در چهره شهيد در لحظات اسارت نمايان است حجتي براي همگان شد كه اگر به حقانيت راه اسلام و نظام اسلامي ايمان و باور قلبي و عقلي داشته باشي هرگز تن به ذلت و ظلم نخواهي داد و تا آخرين لحظه ايستادگي خواهي كرد. شهيد حججي عزتمندانه ره توشه شهادت برگرفت و در ميان تمام طبقات فكري جامعه آبرو و عزت يافت و نشان داد راه اسلام راه عزت و اقتدار در مقابل باطل است. حق و باطل را همنشيني و سازشي با يكديگر نيست. در مقابل باطل مقاومت عزتمدانه لازم است و در نهايت اين حق است كه پيروز و مانا است، همانگونه كه خون شهيد حججي تبديل به جرياني از رويش تفكر انقلابي در جامعه شد. بيشك خون و راه اين شهيد، به جرياني بدل خواهد شد كه نمونههاي فراوان از محسن حججي در آن رشد خواهند كرد.
۳- ولايتمداري: اولين توصيهاي كه شهيد حججي در متن وصيتنامه خود به مردم ميكند، تنها نگذاشتن رهبري و حراست از ولايت است. اين شهيد بزرگوار قبل از هر وصيت و سفارشي قلم به حقانيت «ولي فقيه» ميچرخاند و آن را در شرايط كنوني از مهمات برميشمارد. ايشان مضاف بر وصيتنامه و پيش از آن بارها بر اين مسئله تأكيد و توجه داشتهاند. حججي در آخرين دستنوشته خود مينويسد: (انشاءالله شهادتم صدق گفتارم را گواهي ميدهد، راه ولايت همان راه علي است و رهبر برحق سيدعلي است). اين مهم نشاندهنده آن است كه انقلاب و انقلابيگري بدون عنصر ولايتمداري تنها پوستهاي بيمغز، تهي و شكننده است كه قابليت رويش نسلهاي نوين و جهادگر و شهادتطلب درون بدنه انقلاب را دارا نيست.
۴- ايشان بعد از ولايت از اهميت و جايگاه «حجاب و عفاف» در ميدان جنگ نرم ميگويد. شهيد غيرمستقيم از دامنه فعاليتهاي ضدانقلاب پيرامون كمرنگ كردن عفاف و به چالش كشاندن حجاب سخن به ميان ميآورد و از تمام زنان سرزمين خود و زنان مسلمان ميخواهد با حفظ حجاب و روشنگري در اين ميدان فرماندهان جنگ نرم اسلام باشند و در مقابل موجي كه بنيانهاي انقلاب را نشانه رفته است، ايستادگي كنند و با تأسي از اهل بيت رسولالله (ص) و امام حسين(ع)صبورانه و با صلابت از اين آرمان مهم اسلامي پاسداري كنند.
۵- اصل ديگري كه شهيد حججي پس از حجاب بر آن متمركز ميشود«مبارزه با غربگرايي» است. بلاترديد امروزه تمايل به مدلهاي غربساخته و تعريفهاي نويني كه حتي از اسلام ارائه داده ميشود، به يك آفت بزرگ فكري بدل شده است؛ نكتهاي كه از نگاه عميق شهيد در آخرين لحظات و شرايط خطير جهاد نيز مهجور نمانده است. ايشان در اين بخش از وصيت خود مينويسد:( از همه شما مردان امت رسولالله ميخواهم فريب فرهنگ و مدهاي غربي را نخوريد!) و در ادامه، راه اهل بيت و شهدا- يا همان «مدل اسلامي»- را به عنوان تنها مدل فكري صحيح و حجتي پيش روي همگان ميداند و مينگارد: (همواره عليبن ابيطالب اميرالمؤمنين را الگو و پيشواي خود قرار دهيد و از شهدا درس بگيريد...) بنابراين دوري از غربزدگي و فريفته نشدن در مقابل آن و اهتمام به الگوهاي ايراني - اسلامي از مهمترين درسهايي است كه از سبك زندگي، شهادت و وصيت شهيد محسن حججي بر جاي مانده است.
۶- شهيد حججي در بخش بعدي از وصيت خود به حقالناسي كه بر گردن دارد اشاره ميكند. اين حساسيت به حقالناس و حقوق ديگران در جامعه نيز يك پيام بزرگ اخلاقي- سياسي براي طبقات مختلف فكري در جامعه است. آيا پيروي از راه اهل بيت (ع) و اسلام با اهمالكاري و بيدقتي در بيتالمال و حقوق مردم در جامعه قابل جمع است؟ اين تفكر در سطح كلان ميتواند خطاب به تمام ارگانها در نظام جمهوري اسلامي بازگردد كه بايد بر چگونگي هزينهكرد و حراست از بيتالمال و حقوق مردم حساسيت ويژهاي قائل شود. بدون شك حقالناس تنها جنبه مادي نبوده و اگر ارگاني بهعلت بيكفايتي يا سياستهاي نادرست ملت را با اتلاف وقت، انرژي، هزينه و ضررهاي بسيار روبهرو كند، اين نيز حقالناسي بر گردن آن خواهد بود. توجه شهيد حججي به كوچكترين ديوني كه بر ذمه اوست ميتواند تلنگر خوبي به افراد، ارگانها و نهادها براي اهميت به اين اصل مهم اسلامي باشد.
7- بخش نهايي وصيت شهيد حججي فرازي شگرف از دعاي عهد است. در اين قسمت شهيد مضاف بر دعاي ظهور، به وظايف افراد در نظام اسلامي براي مبارزه و زمينهسازي در اين مسير اشاره ميكند. امام خميني(ره) در صحيفه نور اين مهم را بزرگترين آرمان و رسالت نظام جمهوري اسلامي برميشمارد كه حركت در مسير اصلاح حكومت و سپس جامعه، زمينههاي تحقق عدالت، كمال، رفاه و امنيتي را كه ماحصل تفكر مهدوي است، فراهم ميكند. امام در پارهاي از فرمايشات خود با سران نظام ميفرمايند: «مسئولان جمهوري اسلامي اگر به فكر ايجاد حكومت جهاني حضرت حجت نباشند، خائن و خطرسازند، حتي اگر به مردم خدمت كنند.» رهاورد اين تفكر منجر به رويشهاي جوانههاي انقلابي همچون شهيد محسن حججي ميشود كه تبعيت از وليفقيه، حراست از امنيت كشور و نظام اسلامي و پاسداري از آرمان برحق مهدويت را معنا ميكند. سبك زندگي و شهادت شهيد حججي ميتواند يك الگوي فكري تمامعيار براي جوانان انقلابي باشد كه حقيقتخواهي و شهادتطلبي از عناصر اوليه آن است. جاي جاي زندگي و مبارزه اين شهيد بزرگوار درسهاي عميق، زيبا و مهمي را برجاي گذاشته كه مسئوليت پاسداري از آن و همچنين آرمان بزرگ تمام شهداي راه اسلام را براي مردم هر زمان سنگينتر ميكند./۱۳۲۵//۱۰۳/خ
ارسال نظرات