چرا امام علی(ع) در روز میلاد قمربنیهاشم اشک ریخت؟
به گزارش خبرگزاري رسا، حضرت عباس علیه السلام صاحب کرامتها و فضایل بسیاری است که ائمه اطهار علیهم السلام در سخنان خود به آنها اشاره کردهاند، از جمله اینکه امام جعفر صادق علیه السلام در زیارتنامهای که در شأن و منزلت حضرت عباس علیه السلام نقل کردهاند، فرمودهاند: «سلام الله وَ سَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبادِهِ الصَّالِحِینَ وَ جَمِیعِ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الزَّاكِیاتُ الطَّیِّباتُ فِیما تَغْتَدِی وَ تَرُوحُ عَلَیْكَ یَابْنَأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ» به این معنا که «سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّبش و پیامبران مرسلش و بندگان شایستهاش و همه شهیدان و صدیقان و درودهای پاک و پاکیزه در آنچه میآید و میرود بر تو باد ای فرزند امیر مؤمنان.»، این گونه سلام دادن نشان از منزلت و مقام والای حضرت عباس علیه السلام دارد که هرچند جزء چهارده معصوم علیهم السلام قرار ندارند، اما چنان شأنی دارند که امام معصوم درباره ایشان این گونه سخن گفته و این طور به آن حضرت سلام میکنند.
گفتوگو با حجتالاسلام مهدی پیشوایی، سخنران و کارشناس دینی انجام داده به بررسی گوشههایی از شخصیت بزرگ حضرت عباس علیه السلام پرداخته است. آن طور که این کارشناس دینی شرح میدهد، امام علی علیه السلام از برادر خود عقیل که با علم نسبشناسی آشنا بود، خواست که همسر شایستهای برای ایشان انتخاب کند. عقیل هم که با قبیلههای مختلف عرب آشنا بود، حضرت فاطمه امالبنین سلام الله علیها را برای ایشان انتخاب کرد. اولین فرزند آنها حضرت عباس علیه السلام بود. وقتی ایشان به دنیا آمد، امام علی علیه السلام نام ایشان را عباس گذاشتند. عباس بهمعنی شیر بیشه شجاع است که در مقابل دشمن خشمگین و عبوس است و دشمن از او ترس دارد. در روایتی آمده است که وقتی آن حضرت قنداقه حضرت عباس را در دست گرفتند، ایشان را نامگذاری کردند، بعد از آن در گوش راست ایشان اذان و در گوش چپ ایشان اقامه گفتند، سپس دستهای آن حضرت را بوسیده گریه کردند. حضرت امالبنین از آن حضرت دلیل گریه را سؤال کردند. ایشان فرمودند: «گویا میبینم که دست این کودک یوم الطف کنار رود فرات در یاری و حمایت از برادرش حسین از بدن جدا میشود.»
ماجرای میلاد قمر بنیهاشم
درباره تولد حضرت عباس علیه السلام چه مطالب مستند و معتبری در منابع روایی و تاریخی وجود دارد؟
حضرت امالبنین سلام الله علیها که مادر حضرت ابوالفضل علیه السلام است، زنی دانشمند، فاضل، شجاع، شاعر، اهل ادب، باحیا، پاکدامن، مؤمن و از خانوادهای مشهور و بزرگ بود. در روایتها آمده است که وقتی حضرت عباس علیه السلام به دنیا آمد و او را در آغوش حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام گذاشتند، آن حضرت همان لحظه که فرزند خود را در آغوش گرفتند، دستان او را گرفته بر آن دو دست بوسه زدند، سپس فرمودند که «این دستها در قیام فرزندم حسین، در راه اسلام از بدن جدا خواهد شد.»
شخصیت و منزلت حضرت امالبنین سلاماللهعلیها
به شجاعت حضرت امالبنین اشاره کردید، گویا این شجاعت از آن بانوی گرامی به فرزندانش هم منتقل شده است، آیا چنین مطلبی صحت دارد و در روایتها به این موضوع اشارهای شده است؟
بله. وقتی حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا علیها السلام قصد ازدواج داشتند، از برادر خود که در علم نسبشناسی تبحر داشت و با قبایل گوناگون و خلقوخوی آنها آشنا بود خواست تا زنی را به آن حضرت معرفی کند که از خانوادهای شجاع و مؤمن باشد. آن حضرت در این خواسته خود تأکید کردند که «میخواهم فرزندانی به دنیا بیاورد که مؤمن و شجاع باشند و فرزندم حسین را در روزهای تنهایی او یاری کنند.»
درواقع شجاعت مادر به فرزند هم به ارث میرسد، همانطور در روایتی میخوانیم که محمد حنفیه که یکی دیگر از فرزندان امام علی علیه السلام بود، در جنگها شجاعت نداشت. وقتی وارد میدان جنگ شده بود، از اینکه به وسط میدان برود و با دشمنان مبارزه کند، ترس داشت. امام علی علیه السلام در این مورد به این نکته اشاره کردند که «چون مادرش کمدل بوده، او هم مانند مادرش است.»، در حالی که رشادت و شجاعت در فرزندان دیگر امام علی علیه السلام کاملاً مشهود بود.
البته در عین حال که حضرت امالبنین سلام الله علیها شجاعت خود را به فرزندانش منتقل کرده بود، در تربیت شجاعانه، حقطلبانه و مؤدبانه آنها هم بسیار تلاش کرده بود.
حکمت نامگذاری حضرت عباس علیه السلام
پرسش دیگری که برای عدهای از مردم ایجاد شبهه کرده است، نام حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام است، آن طور که میدانیم ابوالفضل کنیه آن حضرت بوده؛ اما امام علی علیه السلام بر چه اساسی نام فرزند خود را عباس گذاشتند و حکمت این نامگذاری چه بوده است؟
همان طور که اشاره شد، امام علی علیه السلام از برادر خود عقیل که با علم نسبشناسی آشنا بود، خواست که همسر شایستهای برای ایشان انتخاب کند. عقیل هم که با قبیلههای مختلف عرب آشنا بود، حضرت فاطمه امالبنین سلام الله علیها را برای ایشان انتخاب کرد. اولین فرزند آنها حضرت عباس علیه السلام بود. وقتی ایشان به دنیا آمد، امام علی علیه السلام نام ایشان را عباس گذاشتند. عباس بهمعنی شیر بیشه شجاع است که در مقابل دشمن خشمگین و عبوس است و دشمن از او ترس دارد.
در روایتی آمده است که وقتی آن حضرت قنداقه حضرت عباس را در دست گرفتند، ایشان را نامگذاری کردند، بعد از آن در گوش راست ایشان اذان و در گوش چپ ایشان اقامه گفتند، سپس دستهای آن حضرت را بوسیده گریه کردند.
حضرت امالبنین از آن حضرت دلیل گریه را سؤال کردند. ایشان فرمودند: «گویا میبینم که دست این کودک یوم الطف کنار رود فرات در یاری و حمایت از برادرش حسین از بدن جدا میشود.»
البته به این نکته هم اشاره کنیم که ظاهراً آن حضرت دارای پسری بهنام فضل بودند و به همین علت است که ایشان را با کنیه ابوالفضل یاد میکنند، شاید هم این لقب اشارهای به علم و فضل گسترده آن حضرت باشد.
پشیمانی و گریههای قاتل حضرت عباس علیه السلام
درباره خصوصیات ظاهری حضرت ابوالفضل علیه السلام هم مطالبی عنوان شده است، تا چهاندازه میتوان به این مطالب اعتنا کرد؟
این مطلب صحیح است که حضرت ابوالفضل علیه السلام بسیار خوشچهره، پرجاذبه و خوشقامت بود بهاندازهای که به ایشان قمر بنیهاشم گفته میشد یعنی مانند ماه زیبایی میان خاندان بنیهاشم میدرخشید، اما با این که بسیار زیبا بود، بسیار مؤمن، سربهزیر و نجیب بود.
همچنین گفته شده بر اثر سجدههای عاشقانه و طولانی آن حضرت در برابر خدای یکتا بهروی پیشانی ایشان جای مهر نقش بسته بود بهطوری که وقتی در روز عاشورا دشمن بر فرق مبارک آن حضرت ضربه زد، شخص ضربهزننده بعدها بسیار اظهار پشیمانی میکرد و میگفت: من جوانی را کشتم که جای سجده بهروی پیشانی او پیدا بود.
هوش و درایت کودکانه
بیشتر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را در ماجرای کربلا میشناسیم، درباره دوران کودکی و جوانی ایشان چه مطالبی عنوان شده که مردم کمتر از آن شنیدهاند و اطلاع دارند؟
خانواده امام علی علیه السلام، خانوادهای دانشمند و اهل ادب بودند، بهطوری که فرزندان آن حضرت همگی و بهخصوص امام حسن و امام حسین علیهما السلام سرآمد علم، دانش، ادب، فضل، ایمان و درک معنوی بودند. در مورد حضرت عباس علیه السلام گفته شده که روزی در دوران کودکی آن حضرت، امام علی علیه السلام به ایشان فرمودند که بگو: «احد» بهمعنی «یک» آن حضرت کلمه یک را با زبان کودکی زیبای خودش تکرار کرد. امام علی علیه السلام فرمودند: بگو «دو» حضرت عباس جواب دادند: «زبانی که به کلمه یک و یکتایی خدا باز شده است، نمیتواند دو بگوید.»، امام علی علیه السلام از این هوش و درایت فرزند خود لبخند زدند و خوشنود شدند.
سرآمد دانش و علم
به علم و دانش حضرت عباس علیه السلام اشاره کردید، در این مورد چه مدارک مستندی وجود دارد؟
حضرت ابوالفضل علیه السلام تا سن 15سالگی کنار امام علی علیه السلام بود و زیر نظر مستقیم آن حضرت تربیت شد و رشد کرد، طبیعی است که علم و دانش را از آن معدن علم دریافت کرده باشد، چراکه امام علی علیه السلام فرزند خود را از هم لحاظ تربیتی و هم از لحاظ علم و دانش بهخوبی و بهکمال رشد داده بودند، این مطلبی نیست که از عالمان دینی و پژوهشگران پنهان مانده باشد.
در حدیثی از شخص حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام میخوانیم که به این نکته اشاره فرمودهاند؛ مبنی بر اینکه: «إنّ ولدی العباس زقّ العِلم زقّا؛ بهراستی که فرزندم عباس در کودکی خود علم را مکیده و چشیده است.» نکته قابل توجه این است که این روایت شبیه همان روایتی است که آن حضرت درباره خود فرمودهاند؛ آنجا که فرمودند: «هذا ما زقّنی رسول الله زقّا؛ این علمی است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به من چشانده است.»
بصیرت حضرت ابوالفضل علیه السلام
امام صادق علیه السلام هم به صفت بصیرت حضرت عباس علیه السلام اشاره خوبی کردهاند.
همین طور است. امام صادق علیه السلام هم در روایتی حدود بیست صفت مهم و اساسی از صفات بزرگ و ارزشمند در شخصیت مبارک حضرت عباس علیه السلام را شمردهاند، در این میان، به علم و دانش آن حضرت هم اشاره کردهاند، چنانکه فرمودند: «کان عمّنا العباس نافذ البصیرة صلب الایمان، جاهد مع ابیعبداللّه وابلی بلاءً حسناً و مضی شهیداً.» به این معنا: «عمویم عباس دائماً دارای بینش و بصیرت نافذ و عمیق بود. او ایمانی محکم و پایدار داشت و در رکاب امام حسین جهاد کرد و نیکو مبارزه کرد تا اینکه به شهادت رسید.»
این عبارت به آن معنا است که حضرت عباس علیه السلام رویدادها و اتفاقهای پیرامون خود را تنها از صورت ظاهر آنها نمیدید، بلکه دانش و آگاهی عمیقی داشت بهاندازهای که عمق و پشتپرده همه رویدادها را تا نهایت آن درک میکرد و تشخیص میداد، چنانکه در روز عاشورا و در ماجرای رویدادهای جانسوز کربلا شاهد بصیرت آن حضرت هستیم.
واکنش در برابر اماننامه در واقعه کربلا
یکی از جلوههای بصیرت آن حضرت در رد کردن اماننامه در واقعه کربلا دیده میشود، چه شد که آن حضرت اماننامه را رد کردند و چه درسها و عبرتهایی در این اتفاق وجود دارد؟
شخصی بهنام عبداللهبن ابیالمحل در گروه عمر سعد و ابنزیاد بود که از اقوام و خویشاوندان حضرت امالبنین سلام الله علیها بود. او از عبیداللهبن زیاد برای حضرت عباس علیه السلام و سه برادر ایشان که در لشکر امام حسین علیه السلام بودند، اماننامه گرفت تا از این طریق دور امام حسین علیه السلام را خالی از مردان شجاع و باوفا کند. اما حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان که توطئه را بهخوبی تشخیص میدادند، با نهایت شجاعت اعلام کردند که «ما نیازی به اماننامه تو نداریم. امان خدا از امان عبیدالله پسر سمیه بهتر است.»، این جواب نشاندهنده نهایت بصیرت آن حضرت است که توطئه و دسیسه دشمن را بهخوبی و بهموقع تشخیص دادهاند./1360/