زیارت قبور و سفر به قصد زیارت مشاهد مقدسه
به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از شبهاتی که وهابیت بر ضد محبان اهل بیت رسول الله (ص) مطرح میکنند بحث زیارت قبور و سفر به قصد زیارت مشاهد مقدسه است.
آیت الله جعفر سبحانی از مراجع تقلید شیعه و اساتید حوزه علمیه قم در یکی از درسهای خود به این شبهه پاسخ دادهاند که آن را از نظر میگذرانید:
وهابیها با ما در مورد زیارت مخالفتی ندارند و همه معتقد هستند که زیارت قبور مستحب است. البته این مسأله را بسیار کمرنگ مطرح میکنند. بیشترین اختلاف ما با ایشان در مسأله ی سفر کردن برای زیارت میباشد.
اما در مورد اصل زیارت قبور میگوئیم: انسان گاه میخواهد قبر عزیز خود را زیارت کند گاه علاقه مند است قبور عموم مسلمانان و گاه علما و یا قبور شهدا و یا قبر رسول خدا (ص) و اهل بیت او را زیارت کند. همه ی این موارد از نظر شرع مستحب میباشد.
مثلاً مادری است که فرزندش در دوران جوانی در گذشته است و قلب او مالامال از غم و اندوه است و او گاه میخواهد سر قبر او رود و فاتحهای بخواند و اشکی بریزد تا غم و غصهای کمتر شود. مسلماً این کار از نظر اسلام جایز است زیرا آئین اسلام آئین فطری است: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها﴾ [۱] و فطرت انسان چنین عملی را خواهان است اسلام اگر از این کار جلوگیری کند در واقع با فطرت بشری جنگ کرده است.
همچنین در مورد زیارت قبور مسلمانان میگوئیم که سیرهی مسلمانان بعد از رسول خدا (ص) بر این جاری است که روزهای جمعه و شنبه به مقابر رفته قبور مسلمانان را زیارت کنند. رسول خدا (ص) در روایتی ما را بر این زیارت امر کرده است: زوروا القبور فإنّها تذکّرکم الآخرة. [۲] و زیارت قبور انسان را به یاد مرگ و روز قیامت میاندازد و اینکه انسان می بیند حتی شاهان و سلاطین همه قدرت خود را از دست داده و ساکت در زیر قبرها خوابیدهاند.
صادق سرمند شاعری ایرانی است که به مصر رفته و اهرام مصر را دیده است. اهرام مصر نشانهی قدرت مصریان است. او در اینجا قصیدهای سروده که از جمله میگوید:
به مصر رفتم و آثار باستان دیدم به چشم آنچه شنیدی ز داستان دیدم
گواه قدرت شاهان آسمان درگاه بسی هرم ز زمین سر بر آسمان دیدم
تو کاخ دیدی و من خفتگان در دل خاک تو نقش قدرت و من نعش ناتوان دیدم.
اما در مورد زیارت قبور عالمان و اندیشمندان میگوئیم این زیارت نیز خوب است زیرا زیارت اینها نوعی خدمت به جامعه است و آن اینکه جوانان و دیگران مشاهده میکنند که علم، مقامی دارد که بعد از صدها سال مردم علما را گرامی میدارند. این موجب میشود که آنها نیز دنبال علم و دانش روند. زیارت قبور آنها علاوه بر به یاد آوردن مرگ، موجب ترویج علم و دانش در جامعه میشود.
اما در مورد زیارت قبور شهیدان میگوئیم: شهدا کسانی هستند که دین را بیمه کردهاند. شهید در حقیقت مانند شمعی است که میسوزد و ظاهراً نابود میشود ولی اطراف خود را روشن میکند. او عمر خود را در حفظ استقلال و دیانت کشور فانی میکند. بنا بر این با زیارت قبور آنها حقی که آنها بر گردن ما دارند را تا حدی ادا کردهایم و این نشان میدهد که اگر کسی شهید شده است ما او را فراموش نکردهایم. این موجب میشود که راه شهادت و ایثارگری در کشور باز بماند. آنها خدمت عظیمی به ما کردهاند و دین و استقلال کشور را بیمه کردهاند و بر گردن ما حق دارند. اهل سنت روایت میکنند که رسول خدا (ص) فرمود: اقرؤا علی موتاکم سورة یس. [۳] همچنین فاطمهی زهرا سلام الله علیها روزهای شنبه یا یکشنبه هر روز از مدینه به احد که در فاصله یک یا دو فرسخی مکه است میرفت و در کنار قبر عمویش حمزه دو رکعت نماز میخواند و قبر او را زیارت میکرد و بر میگشت.
اما در مورد زیارت قبر رسول خدا (ص) و امامان علیهم السلام میگوئیم: از سیرهی مسلمانان و روایات وارده میتوان استحباب آن را متوجه شد.
پس از آنکه رسول خدا (ص) از دنیا رفت و حضرت را دفن کردند پس از سه چهار روز فرد عربی نزد قبر آمد
یا خیر من دُفنت بالقاع أعظُمُه *** فطاب من طیبهن القاع و الأُکِم
نفسی الفداء لقبر أنت ساکنه *** فیه العفاف و فیه الجود و الکرم
سپس و این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیما﴾ [۴] این نشان میدهد که او متوجه شده بود که این آیه اختصاصی به زمان حیات رسول خدا (ص) نداشته است.
دیگر اینکه میگوئیم یا رسول الله! اصحاب تو در زمان حیاتت با تو پیمان بستند: ﴿لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ﴾ [۵] ما چنین توفیقی نداشتیم زیرا در زمان حیات تو نبودیم بنا بر این جبران میکنیم و سر قبر شما با شما پیمان میبندیم که در راه توحید و دین استوار بمانیم و میگوئیم: امانتی ادیتها و میثاقی تعاهدته لتشهد لی بالموافاة. این عبارت را که مستحب است هنگام زیارت حجرالاسود بیان کنند میتوان به رسول خدا (ص) نیز عرض کرد.
مضافاً بر اینکه رسول خدا (ص) کرارا فرموده است: مَنْ حَجَ وَ لَمْ یَزُرْنِی فَقَدْ جَفَانِی [۶] این حدیث را چهل و یک عالم سنی نیز ذکر کردهاند. بنا بر این علما اهل سنت همه قبول دارند که کاروانهای حج گاه راه دور را انتخاب میکردند تا به زیارت رسول خدا (ص) مشرف شوند.
دیگر اینکه خداوند در سورهی توبه به رسول خدا (ص) میفرماید: ﴿وَ لا تُصَلِ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ﴾ [۷] یعنی اگر کسی از آن کافران مرد بر آنها نماز میّت نخوان و بر کنار قبر ایشان نایست یعنی آنها را زیارت نکن. این حکم دوم مطلق است یعنی نه هنگام دفن و نه برای زیارت نزد قبر آنها حاضر مشو.
در تفسیر آلوسی آمده است: ای و لا تقف عند قبره للدفن او للزیارة. [۸]
به هر حال مفهوم این آیه این است که برای غیر منافق رسول خدا (ص) هم میتوانست بر آنها نماز بگذارد و هم قبر آنها را زیارت کند. بنا براین این آیهی مبارکه دلیل بر جواز زیارت قبر همه ی مؤمنان اعم از شهدا و علما و دیگران است.
دلیل دیگری نیز در اینجا وجود دارد که نشان میدهد که آیهی مزبور اعم از هنگام دفن و هنگام زیارت است و آن اینکه لفظ ﴿ابدا﴾ که در فراز اول است در دومی هم مقدر میباشد یعنی لا تقم علی قبره ابداً. لفظ ﴿ابدا﴾ استعمال این لفظ که دلالت بر عموم زمانی دارد علامت این است که قیام مزبور تکرار پذیر است و الا اگر این آیه ناظر به خصوص زمان دفن بود در یک زمان تمام میشد و دیگر لفظ ابداً برای آن معنا نداشت بنا بر این باید معنای آیه این باشد که به زیارت آنها هم نرو.
اهل سنت همه معتقد هستند که زیارت قبور مستحب است و در آن فرقی میان زنان و مردان نیست اما وهابیها زیارت را مخصوص مردان میدانند و قائل هستند که زنان حق زیارت قبور را ندارند. این قول از سه نظر باطل است:
اولاً: رسول خدا (ص) دست عایشه را گرفته وارد بقیع کرد. عایشه از رسول خدا (ص) میپرسد چگونه زیارت کنم و رسول خدا (ص) طرز زیارت را به او یاد میدهد.
ثانیاً: گفتیم که حدیث رسول خدا (ص) که میفرماید: قبور را زیارت کنید به این دلیل است که زیارت قبور موجب به یاد آوردن آخرت میشود. این فلسفه اعم است و همان گونه که مردان احتیاج به این تذکر دادند زنها نیز احتیاج دارند تا در نتیجه علاقه به زر و زیور و بدحجابی و تعلق به دنیا در آنها کاهش یابد. چرا وهابیها جلوی این تذکر را در زنان میگیرند؟
ثالثاً: وقتی عایشه به مکه آمد به زیارت قبر مادرش رفت.
من در سال ۱۴۲۴ قمری عمره بودم در بقیع زیارت میکردم و چشمم به یک آمر به معروف و ناهی از معروف افتاد که به نظر میآمد منصف باشد. به او گفتم چرا زنان را از زیارت قبور منع میکنید؟ گفت: این کار بر آنها حرام است. من حدیث فوق از رسول خدا (ص) را برای او خواندم. او گفت: خطاب (زوروا) خطاب به مردان است. به او گفتم: اکثر خطابات قرآن نیز به صورت مذکر است ولی زنان نیز مشترک میباشند. این گونه خطابات، خطابات عمومی است. سپس نامهای مستدل برای او نوشتم و در آن گفتم که زنان نیز حق زیارت دارند. بله نه زنان و نه مردان هیچکدام نباید هنگام زیارت قبور حرف خلافی بر زبان جاری کنند (مخصوصاً در مورد زنانی که عزیزشان را تازه از دست داده اند.)
سفر برای زیارت پیغمبر اکرم (ص) و امامان علیهم السلام: در این بحث همه ی مسلمانان جهان با وهابیها مخالف هستند و آن اینکه وهابیها هرچند زیارت رسول خدا (ص) را مستحب میدانند ولی قائل هستند که حرام است کسی به قصد زیارت سفر کند. البته اگر کسی در مدینه باشد میتواند به زیارت حضرت برود. این سخن در ابتدا از ابن تیمیه بیان شده است و با یک روایت استدلال میکند که سفر مزبور حرام است.
میگوئیم:
اولاً: آنها قبول دارند زیارت رسول خدا (ص) مستحب است و آیا میشود که زیارت مستحب باشد ولی مقدمهی آن حرام باشد؟ این حکم بر خلاف عقل و فقه است و نتیجهی آن این است که زیارت فقط بر اهل مدینه جایز باشد زیرا کسی که به مدینه مسافرت میکند بجز زیارت قصد دیگری ندارد. آنها در پاسخ میگویند که میتوان به مدینه آمد تا در مسجد نماز خواند. این در حالی است که همه به مدینه میروند تا قبر رسول خدا (ص) را زیارت کنند و نماز خواندن در مسجد برای آنها در اولویت نیست.
ثانیاً: صحابهی رسول خدا (ص) برای زیارت قبر رسول خدا (ص) به زیارت میرفتند. از جمله بلال بعد از وفات رسول خدا (ص) اذان نگفت در نتیجه او از او خواستند تا از شهر خارج شود. او تصمیم گرفت به مرزها رود و به کار مرابطه (مرزداری) مشغول شود. ماهها بین اسلام و شام مرزبانی کرد. شب رسول خدا (ص) را در خواب دید و حضرت به او فرمود که چرا رابطهی خود را با ما قطع کردی؟ از خواب بیدار شد و متوجه شد که تا به حال به زیارت قبر حضرت نرفته است. او ششصد کیلومتر یا بیشتر به قصد زیارت مسافرت کرد و از مرز شام وارد مدینه شد. امام حسن و امام حسین علیهما السلام در مسجد بودند و آنها بلال را دیدند و خواستند اذان او را بشنوند و بلال بعد از اصرار قبول کرد. بلال اذان صبح را گفت و زن و مرد گریه کنان و اشک ریزان وارد مسجد شدند. اگر مسافرت مزبور حرام بود چرا کسی به بلال اعتراض نکرد. مخصوصاً که اهل سنت قائل هستند عمل صحابی حجّت میباشد.
عمر بن الخطاب در فتح شام کعب احبار را دید و به او گفت بیا با هم به زیارت قبر رسول خدا (ص) رویم. بعد عمر، با هزینهی خود کعب احبار را با خود به سفر برد.
دلیل ابن تیمیمه و به تبع او محمد بن عبد الوهاب این روایت است:
لا تشد الرحال (محمل بستن برای سفر) الا الی ثلاثة مساجد مسجدی هذا و مسجد الحرام و مسجد الاقصی. [۹]
استدلال میکنند که رسول خدا (ص) در این روایت فقط سفر به همان سه مورد را ذکر کرده است و سفر برای زیارت را ذکر نکرده است.
پاسخ این است که معنای حدیث را باید تبیین کرد. هر استثنایی یک مستثنی و یک مستثنی منه میخواند. در این حدیث مستثنی ذکر شده است ولی مستثی منه محذوف است. مستثنی منه میتوان (مکان) باشد یعنی (لا تشدوا الرحال الی مکان من الامکنة الا …) اگر چنین باشد باید کلیهی مسافرتها حرام باشد زیرا ما برای تجارت، دید و بازدید اقوام و موارد دیگر مسافرت میکنیم. حتی قرآن در مورد لزوم سفر برای کسب علم میفرماید: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ﴾ [۱۰]
شاید گفته شود که مسثنی منه (المساجد) است یعنی نباید برای هیچ مسجدی شد رحال کرد مگر آن سه مسجد. در این صورت روایت ارتباطی به زیارت قبور ندارد و حتی روایت در این صورت کلام صحیحی را میگوید زیرا سفر برای مسجد کار لغوی است. مثلاً مسجد جامعی در مشهد است و من برای مسجد جامع شهری دیگر شد رحال کنم. این کار لغو است زیرا بقیهی مساجد از نظر ثواب با همان مسجد جامع شهر ثوابی یکسان دارد اما آن سه مسجد استثنا شده است زیرا ثواب نماز در آنها بسیار بیشتر است. حتی مسجد کوفه نیز از نظر شیعه ثواب بیشتری دارد.
[۱] روم / سوره ۳۰، آیه ۳۰.
[۲] نهج الفصاحة، ص ۵۱۱.
[۳] مجموع فتاوی بن باز، ج ۲۶، ص ۲۹۳.
[۴] نساء / سوره ۴، آیه ۶۴.
[۵] فتح / سوره ۴۸، آیه ۱۸.
[۶] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۹۹، ص ۳۷۴، ط بیروت.
[۷] توبه / سوره ۹، آیه ۸۴.
[۸] تفسیر آلوسی، ج ۳، ص ۴۷۸.
[۹] المصنف، ابن ابی شیبة، ج ۲، ص ۴۱۹.
[۱۰] توبه / سوره ۹، آیه ۱۲۲.