جوانی جمعیت؛ آخرین فرصت ایران برای ساختن آیندهای قدرتمند
به گزارش خبرنگار گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، پدیدهی «پیری جمعیت» اگرچه در ظاهر یک مسئله آماری و جمعیتشناختی بهنظر میرسد اما در حقیقت گرهگاه بسیاری از مسائل راهبردی کشور است؛ از امنیت و اقتصاد گرفته تا هویت فرهنگی، پویایی اجتماعی و حتی استمرار تمدنی. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که رهبر معظم انقلاب در سالهای مختلف و در مقاطع گوناگون آن را نه یک موضوع سیاسی بلکه یک «مسئله حیاتی» توصیف کردهاند؛ مسئلهای که سرنوشت ایرانِ فردا را رقم میزند.
در سخنان ایشان دو محور برجسته است: لزوم تحول در نگاه به جمعیت و ضرورت ازدواج و فرزندآوری بههنگام. تأکید بر اینکه «پیری جمعیت یکی از حوزههای مهمِ لزوم تحول است» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) تنها یک هشدار نیست؛ بلکه دعوتی است به بازنگری عمیق در شیوه مواجهه با روندهای جمعیتی و سبک زندگی. این یادداشت در تلاش است ابعاد این موضوع را از منظر فرهنگی، اجتماعی و تمدّنی بررسی کند و نشان دهد چرا فرزندآوری و جوانی جمعیت به تعبیر رهبر معظم انقلاب «نیاز حیاتی امروز و فردای کشور» است.
جمعیت؛ سرمایهای که اگر دیر فهمیده شود، دیگر جبرانپذیر نیست
جمعیت جوان موتور حرکت یک کشور است. هرگونه تحول اقتصادی، فناوری، نظامی، فرهنگی و علمی نیازمند حضور نیروهای جوان، خلاق، پرانرژی و دارای ظرفیتهای یادگیری و اقدام است. تجربه کشورهای مختلف نشان دادهاست که وقتی نرخ باروری به زیر حد جایگزینی سقوط کند جامعه بهتدریج پیر میشود و بازگشت به وضعیت مطلوب تقریباً غیرممکن میشود.
رهبر معظم انقلاب خیرخواهانه هشدار دادهاند: «اگر موالید در ایران به قدر لازم و کافی تولید نشوند، چند سال دیگر نسل جوان در کشور کمیاب خواهد شد» (۱۳۹۹/۰۱/۰۳). این جمله یک نقشه راه است؛ تصویری روشن از آیندهای که اگر امروز تصمیم نگیریم، فردا گرفتار پیامدهای سنگین آن خواهیم شد. پیر شدن جامعه تنها عددی در سرشماری نیست؛ معنای آن کمبود نیروی کار، گسترش هزینههای درمان و سالمندی، کند شدن چرخ توسعه و حتی کاهش نشاط اجتماعی است.

یکی از کلیدیترین نکات در سخنان رهبر معظم انقلاب تأکید بر این واقعیت است که: «در داخل جامعهی خودمان مسائلی داریم که جنبه سیاسی ندارد، اما برای جامعه جنبه حیاتی دارد... مسئله زاد و ولد و جوانی جمعیت از مسائل حیاتی است» (۱۴۰۲/۱۰/۲۶). این سخن، خط تمایز دقیق میان دو نگاه را نشان میدهد: نگاه سطحی که مسائل جمعیتی را به سیاستزدگی آلوده میکند و نگاه عمیق تمدنی که آن را جزء مهمترین اصول حیات اجتماعی میداند.
مسئله جمعیت نه متعلق به جناحهاست و نه به دولتها محدود است؛ بلکه موضوعی ملی، عمومی و بیننسلی است. این مسئله اگر سیاسی شود، تصمیم و اقدام درباره آن مختل میشود. در حالی که از منظر حکمرانی، انگیزهبخشترین و اصیلترین پشتوانه برای اقدام، تبدیل شدن این موضوع به یک مطالبه فرهنگیِ فراگیر است.
سبک زندگی؛ نقطه کانونی بحران جمعیت
یکی از مهمترین ریشههای کاهش باروری، تغییر سبک زندگی جوانان در دهههای اخیر است. بالا رفتن میانگین سن ازدواج، تاخیر در فرزندآوری، تصور اغراقآمیز درباره هزینههای کودک، فشار اقتصادی و فرهنگی بر خانوادههای جوان و حتی ابهام نسبت به آینده، همه دستبهدست هم دادهاند تا یکی از گواراترین سنتهای الهی یعنی «تشکیل خانواده و تکثیر نسل» کمرنگ شود.
رهبر معظم انقلاب در همین زمینه اشارهای راهبردی دارند: «جوانها ـ چه دختر، چه پسر ـ تا آنجایی که ممکن است در وقت خود و بهموقع ازدواج کنند.» این توصیه برخلاف تصور رایج، فقط یک توصیه اخلاقی یا مذهبی نیست؛ بلکه هدفی اجتماعی و فرهنگی است. ازدواجِ بهموقع به معنای آغاز زودترِ چرخه طبیعی خانواده است که نتیجه آن پدید آمدن فرصت بیشتر برای داشتن فرزندان و تربیت بهتر آنان است.
در کنار این تأکید آیه شریفه «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ» یادآور سنت الهی در گشودن درهای رزق به برکت تشکیل خانواده است. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «این خطاب به ماست؛ حرف خداست؛ ما باید این را به مردم بگوییم». این جمله بر نقش رسانهها، نهادهای فرهنگی و مراکز آموزشی در تغییر ذهنیتها درباره ازدواج و فرزندآوری تأکید دارد؛ ذهنیتی که متأسفانه در بسیاری از موارد تحت تأثیر رسانههای خارجی، تلقینهای غیرواقعی و فرهنگ مصرفگرایی شکل گرفتهاست.
فرزندآوری در نگاه اسلامی و همچنین در نگاه راهبردی حاکمیت، امری دوگانه است: هم حق طبیعی و شیرین خانواده است و هم وظیفه اجتماعی برای تضمین آینده کشور. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «فرزندآوری و تکثیر نسل یکی از آن وظایف مهم و اساسی است که بایستی انجام بگیرد… جزو نیازهای حیاتی امروز کشور و فردای کشور است» (۱۳۹۹/۱۱/۱۵).
این سخن پرده از حقیقتی مهم برمیدارد: امروز تکثیر نسل نه تنها یک انتخاب شخصی بلکه یک ضرورت تمدنی است. هر فرزندی که به دنیا میآید یک امید تازه، یک ظرفیت جدید و یک امکان بزرگ برای آینده ایران است. کشوری که جوان بماند، امکان تحول، پیشرفت و رقابت خواهد داشت؛ اما کشوری که پیر شود، ناگزیر به انفعال و وابستگی میرسد.
بایدها و نبایدهای فرهنگی برای برونرفت از بحران جمعیت
تحقق جوانی جمعیت صرفاً با سیاستهای تشویقی اقتصادی ممکن نیست؛ بلکه نیازمند یک «نهضت فرهنگی» عمیق، مستمر و ریشهدار است. این نهضت باید از سطح توصیههای فردی فراتر رود و تبدیل به یک جریان اجتماعی شود که ذهنیتها، نگرشها و سبک زندگی نسل جوان را بازآفرینی کند. در این مسیر نخستین گام بازسازی تصویر خانواده در رسانه است. رسانهها باید بهجای بازنمایی خانواده پرجمعیت بهعنوان یک بار اضافی یا یک دشواری اقتصادی آن را بهمثابه یک ارزش اجتماعی و یک مزیت فرهنگی نشان دهند؛ جایی که نشاط، سرزندگی، همافزایی و احساس معنا موج میزند. روایتسازی رسانهای از خانوادههای پویا و پرانرژی میتواند نگاه سرد و تردیدآلود بخشی از جامعه را به یک نگاه گرم، مثبت و امیدبخش بدل کند.

گام دوم شکستن هراسهای غیرواقعی از فرزندآوری است؛ هراسهایی که در ذهن بسیاری از جوانان بهصورت اغراقشده و غیرواقعی رسوب کرده است. امروز بخش مهمی از ترس جوانان از هزینههای بزرگنماییشده، آینده مبهم و استانداردهای غیرواقعی نشأت میگیرد؛ در حالی که بسیاری از این نگرانیها بیش از آنکه واقعی باشند، پیامد فشار رسانهای، مقایسههای آسیبزا و تبلیغات سبک زندگی مصرفگرا هستند. باید این ذهنیتهای منفی را با روایتهای واقعی، تجربههای موفق و امیدبخش و تصویر روشن خانوادههای معمولی اما موفق اصلاح کرد. گفتوگو با پدران و مادران واقعی، ترویج روایتهای صادقانه از شیرینیهای مادری و پدری و بازنمایی واقعبینانه هزینههای واقعی زندگی خانوادگی میتواند بسیاری از این ترسهای بیاساس را کنار بزند.
سومین الزام فرهنگی، سادهسازی ازدواج است. امروز بسیاری از جوانان نه بهخاطر نداشتن میل به تشکیل خانواده بلکه بهخاطر سدهای مصنوعی وارد مسیر ازدواج نمیشوند؛ سدهایی که نه شرعیاند و نه منطقی: توقعات سنگین، تجملگرایی، هزینههای کمرشکن مراسم، استانداردهای غلط درباره مسکن، جهیزیه و درآمد. جامعه باید عملاً به سمت «ازدواج آسان» حرکت کند؛ یعنی به رسمیت شناختن یک ازدواج ساده، بیتکلف، کمهزینه و معطوف به اصل زندگی مشترک، نه حاشیههای آن. اگر ازدواج آسان به یک افتخار فرهنگی و اخلاقی تبدیل شود، بسیاری از تأخیرها و ترسها برطرف خواهد شد.
در کنار این موارد تقویت شبکههای حمایت اجتماعی نیز ضرورتی انکارناپذیر است. تنها سیاستهای دولتی کافی نیست؛ مراکز فرهنگی، گروههای جهادی، خیریهها، مساجد، هیئتها و نهادهای مردمی میتوانند با برنامههای حمایتی هدفمند، بار روانی و اقتصادی خانوادههای جوان را کاهش دهند. این حمایتها میتواند از مشاوره و آموزش گرفته تا کمکهای مالی، خدمات مراقبت از کودک، بستههای سلامت، ایجاد فضاهای دوستدار خانواده و تسهیل اشتغال مادران شکل گیرد. جامعهای که خانوادههای جوان را تنها نگذارد، هراس از فرزندآوری را کاهش میدهد و احساس امنیت اجتماعی را تقویت میکند.
در نهایت معرفی الگوهای موفق از خانوادههای پرجمعیت نقش تعیینکنندهای در شکستن باورهای غلط دارد. جامعه ما مملو از خانوادههای پویا، تحصیلکرده، موفق و پرتلاش است که با وجود داشتن چند فرزند، نهتنها دچار کاهش کیفیت زندگی نشدهاند، بلکه معنای بیشتری از زندگی را تجربه میکنند. بازنمایی این الگوها در رسانهها، مدارس، دانشگاهها و فضاهای عمومی میتواند الهامبخش باشد؛ زیرا انسانها بیش از استدلالهای نظری، با دیدن نمونههای واقعی متقاعد میشوند.
نهضت فرهنگیِ جوانی جمعیت، زمانی موفق خواهد شد که این عناصر در کنار هم قرار گیرند؛ رسانه تصویرسازی کند، جامعه حمایت کند، خانوادهها الهامبخش شوند و جوانان احساس کنند که تشکیل خانواده و فرزندآوری نهتنها ممکن، بلکه زیبا، ارزشمند و آیندهساز است. این مسیر تنها زمانی به نتیجه میرسد که تمام این اقدامات در هم تنیده شده و یک جریان فرهنگی پیوسته، مستمر و رو به گسترش ایجاد کند؛ جریانی که آینده ایران را از دام پیری جمعیت نجات دهد و بار دیگر سرمایه انسانی جوان را بهعنوان رکن پیشرفت و امید به جامعه بازگرداند.
جمعیت؛ مسئله تمدّنی امروز ایران
اگر جمعیت ایران در دو دهه آینده وارد پیری شدید شود، کشور وارد دورهای از رکود میشود که خروج از آن تقریباً غیرممکن است. بسیاری از کشورها مانند ژاپن و کره جنوبی امروز گرفتار همین دام شدهاند و با وجود هزینههای هنگفت نتوانستهاند بازگشت کنند.
در نقطه مقابل کشورهای پیشرو در آیندهسازی با سیاستهای گسترده اجتماعی مسیر جوانی جمعیت را دنبال کردهاند. ایران دارای ظرفیت عظیم فرهنگی، دینی و مردمی است که میتواند بدون تقلید از دیگران، مدل بومی خود را برای تعالی خانواده و افزایش جمعیت طراحی کند.

هر زوج جوانی که امروز صاحب فرزند میشود، تنها یک تصمیم شخصی نگرفته؛ بلکه در شکلدهی به امنیت، اقتصاد، فرهنگ و آینده ایران مشارکت کرده است. این همان معنایی است که رهبر معظم انقلاب با تعبیر «نیاز حیاتی امروز و فردای کشور» به آن اشاره دارند.
فرزندان، سرمایههای انسانی، ذخایر معنوی و حاملان هویت ایران فردا هستند. اگر امروز از فرزندآوری غفلت شود، ده سال بعد دیگر نمیتوان این کمبود را جبران کرد. جمعیت، مانند اقتصاد یا صنعت نیست که با تزریق سرمایه در مدت کوتاهی احیا شود؛ یک فرایند ۲۰ تا ۳۰ ساله است و هر تأخیر چندساله، خسارتی جبرانناپذیر به همراه دارد.
جمعبندی؛ ضرورت یک عزم ملی
جوانی جمعیت امروز نیازمند عزم ملی، مدیریت هوشمندانه، برنامهریزی فرهنگی و بازگرداندن اعتماد و امید به جوانان است.
تحقق این مهم تنها با اقدامات دولتی ممکن نیست؛ همه نهادها، حوزههای علمیه، روحانیون، رسانهها، دانشگاهها، سازمانهای مردمی و خود خانوادهها باید نقش خود را در این نهضت ایفا کنند.
پیام رهبر انقلاب روشن است: ازدواج بهموقع، فرزندآوری کافی و تغییر نگاه فرهنگی که سه ضلع اصلی نجات جمعیت ایراناند.
این یادداشت میکوشد یادآور شود که «جمعیت» نه یک عدد، بلکه رمز بقا و پیشرفت یک ملت است. امروز اگر درباره آن تصمیم بگیریم، فردا ایرانِ سرزنده، توانمند و بالنده خواهیم داشت؛ اما اگر از آن غفلت کنیم، آیندهای با نیروی انسانی محدود و جامعهای خسته در انتظار ماست.
امروز وقت اقدام است؛ زمان بازگشت به ارزشهای اصیل خانواده ایرانی–اسلامی و ساختن فردایی که با حضور نسل جوان، پویایی، امید و حرکت را تجربه کند.
مهدی الهی