۲۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
کد خبر: ۷۶۹۳۶۳
یادداشت؛

به مبارزه با اسرائیل افتخار می‌کنیم

به مبارزه با اسرائیل افتخار می‌کنیم
یکی از ویژگی‌های مهم رهبری امام خمینی رحمه‌الله‌علیه در انقلاب اسلامی ایران، تبیین صریح هدف و استراتژی قیام بدون هرگونه پنهان‌کاری یا محافظه‌کاری‌های سیاسی مرسوم در میان سیاستمداران است.

به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، در فضای غبارآلود و شبهه‌انگیز مجازی، در کلاس‌ها و جلسات خصوصی و عمومی خوانش تاریخی، جنایات این روزهای صهیونیست‌ها را ناشی به گذاره اشتباهی با عنوان ماجراجویی‌های جمهوری اسلامی ایران ربط می‌دهند. آن‌ها قدمت فریاد «مرگ بر اسرائیل» را به‌اندازه تولد نظام اسلامی مطرح می‌کنند تا در اذهان عمومی از هزینه کشتارهای وحشیانه رژیم صهیونی در تمام این هفتادواندی سال بکاهند؛ اما به‌راستی فریاد خطر رژیم جعلی در غرب آسیا منوط به روزهای پس از جمهوری اسلامی است؟ واکنش افکار عمومی پیش از انقلاب اسلامی درباره اسرائیل چه بوده است؟ در کلام و اندیشه امام خمینی، به‌عنوان رهبر و پایه‌گذار نظام اسلامی، هشدار و انزجار از این رژیم در کنار وحدت مردم مسلمان برای مقابله با آن‌ها چه جایگاهی دارد؟

پهلوی و مخالفت با افکار عمومی

در اردیبهشت 1327، دیوید‌بن‌گوریون، رئیس آژانس یهود، تاسیس یک کشور اسرائیلی با نام دولت اسرائیل را اعلام کرد. از همان روزهای تاسیس، ارتباط گسترده­ای بین آمریکایی‌­ها و انگلیسی‌­های مستقر در تهران با آژانس یهود در مسیر پیشبرد اهداف صهیونیستی شکل گرفت و این ارتباط به‌قدری شدت یافت که تنها در سال 1321 تعداد 1300 نفر از یهودیان ایران با کشتی رهسپار سرزمین جعلی اسرائیل شدند. باوجود آنکه حکومت پهلوی از نفوذ و قدرت یهودیان در نظام مالی ایران و آمریکا بهره می‌جست، اما از ترس افکار عمومی حاضر نبود آن را علنی اعلام کند. در نهایت، تلاش گروه‌های فشار یهودی در خاک فلسطین و آمریکا با همراهی افرادی وابسته مانند مهندس مشایخی، برادران مسعودی، برادران تیمورتاش و دکتر علی­‌اکبر بینا در ایران، نتیجه داد و اسرائیل از سوی رژیم پهلوی در ایران به‌عنوان کشور جدید به رسمیت شناخته شد.

موضع شرافتمندانه

باوجود به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی حکومت پهلوی، افکار عمومی همچنان به این اتفاق واکنش منفی داشتند. با روی کارآمدن دکتر مصدق در مقام نخست‌وزیری و حمایت‌های آیت‌الله کاشانی در تریبون‌های رسمی از کشور فلسطین، ارتباط دیپلماتیک ایران و کشور جعلی اسرائیل برای مدتی قطع شد. آیت‌الله کاشانی به‌عنوان نماینده مجلس و رئیس مجلس هفدهم شورای ملی در دیدار با هیئت نمایندگی مجلس اوقاف اسلامی دمشق عقب‌نشینی ایران از به رسمیت شناختن کشوری به نام اسرائیل را چنین عنوان می‌کند: «ما شناسایی خود را از دولت یهود پس گرفته‌ایم؛ چون حکومت سابق ایران که یک دولت انگلیسی بود اسرائیل را به رسمیت شناخته بود و اکنون همه کشورهای اسلامی و عربی باید برای درهم شکستن اسرائیل و بازگشت شهرهایی که اسرائیل غصب‌کرده به صاحبان واقعی آن هماهنگ شوند.»

این مسئله در مطبوعات و مردم جهان عرب بازتاب گسترده‌ای داشت و روزنامه‌های «الفیحا» و «الهدی» دمشق، روزنامه «الحوادث» و «الیقظه» بغداد، روزنامه «الشرق» بیروت به بازتاب این مسئله پرداختند. روزنامه «سوری البرید» چاپ حلب نیز ضمن تمجید از اقدام ایران نوشت: «ای ایران! ما در خیر و شر همراه تو هستیم. بدان که با موضع شرافتمندانه‌ای که در برابر اسرائیل گرفته‌ای، جوانان آزادمنش عرب هرگاه که حادثه‌ای پیش آید، داوطلبانه به خدمت تو خواهند شتافت و از سرزمین شریفی که ملت بزرگواری در آن بر ضد استعمار قیام کرده‌اند، دفاع خواهند نمود.» «1»

اتفاقات تلخ نهضت ملی‌شدن نفت و کودتای 28 مرداد و قدرت‌گرفتن دوباره شاه باعث شد در آذرماه سال 1338 روابط ایران و اسرائیل با جدیت بیشتری در تل‌آویو شکل گیرد. محمدرضا پهلوی، در تاریخ یک مرداد 1339، در مصاحبه‌­ای برای اولین‌بار اعتراف کرد که ایران، اسرائیل را در همان سال 1328، به رسمیت شناخته است و مسئله تازه­‌ای نیست. آقای کامل ­الشریف، معاون دبیرکل کنگره­ اسلامی بیت‌­المقدس، با ارسال نامه­‌ای برای محمدرضاشاه و منوچهر اقبال، نخست‌وزیر، موجبات نگرانی خود را اعلام کرد و موضع ایران را اسفناک دانست. نشریات مختلف کشورهای عربی نیز هر کدام با درج نظر شاه مبنی بر به رسمیت ­شناختن اسرائیل آن را ضربه‌ای بر پیکر اسلام دانستند. «2»

با گسترش روابط، زمینه‌ سفر مقامات دولتی دو کشور فراهم شد. در دسامبر ۱۹۶۱ (۱۳ آذر ۱۳۴۰)، وقتی دیویدبن‌گوریون در بازگشت از سفر خود به برمه در فرودگاه مهرآباد توقف کرد، توقع داشت مراسم خوش‌آمدگویی برای وی اجرا شود، اما دولت ایران از انجام آن سرباز زد. علی امینی، نخست‌‌وزیر وقت، وارد هواپیما شد و به او گفت: «روابط ایران و اسرائیل نمی‌‌تواند جنبه‌ علنی داشته باشد؛ اجازه دهید آن را به‌صورت محرمانه میان خود حفظ نماییم ... روابط ما به‌مثابه عشقی حقیقی است که میان دو نفر وجود داشته باشد، بدون آنکه با یکدیگر ازدواج کنند. این‌جوری بهتر است». «3»

فساد در قلب کشورهای اسلامی

آیت‌الله خمینی، در شهریورماه سال 1341، فرمودند: «ما با اسرائیل و بهایی‌ها نظر مخالف داریم و تا روزی که مسئولان امر دست از حمایت این دو طبقه برندارند، ما به مخالفت با آن‌ها ادامه می‌دهیم.» «4»

در کلام و راهبرد امام از همان آغازین روزهای شروع نهضت، در کنار بیداری ملت از سیاست‌های وابسته شاه و دربار به غرب و ایالات متحده و خطر نفوذ آن‌ها در استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور، همواره به شکل‌های مختلف به خطر وجود رژیم اسرائیل در منطقه و حمایت‌های پهلوی از آن‌ها هشدار می‌دادند.

مخالفت با اسرائیل و افشای ماهیت اصلی‌اش در قبال ملت‌های مسلمان از همان آغازین روزهای دهه چهل شمسی در سخنان امام جاری بود؛ به‌گونه‌ای که خطر اسرائیل را نه‌تنها به‌واسطه نفوذش در حکومت پهلوی که وجود و حضورش در منطقه را «ماده فساد در قلب کشورهای اسلامی» «5» عنوان می‌کردند. در حقیقت، این امام خمینی رحمه‌الله‌علیه بودند که از سال 1341 ملت ایران را مفتخر به مبارزه با رژیم غاصب صهیونی کردند.

نه مذاکره، نه صلح؛ فقط مبارزه

باوجود آنکه سیاست سران عرب منطقه از همان ابتدای تاسیس کشور جعلی به نام اسرائیل همراه با مخالفت و تلاش برای حذف آن‌ از منطقه بود، اما به‌دلیل عدم هماهنگی میان سران دولت‌های عربی و حمایت‌های مالی و نظامی کشورهای غربی از اسرائیل و برتری نظامی صهیونیست‌ها در جنگ‌های چهارگانه با اعراب در نهایت طوفان رادیکالیسم عربی علیه رژیم جعلی اسرائیل به نسیم بهاری تبدیل شد و «جمال عبدالناصر» پس از بیست‌ سال مبارزه، راه صلح را در پیش گرفت و صلح و هم‌زیستی با اسرائیل به دستان «انور سادات» امضا شد و «یاسر عرفات» به اسم مذاکره و سازش، سلاح بر زمین گذاشت. «6»

اتخاذ چنین رویکردی از سوی سران عرب که جان فلسطین را بازیچه دنیای سیاست خود کرده بودند با واکنش تند امام روبه‌رو شد: «از دوست شاه سابق ایران بیش از این نمی‏‌توان انتظار داشت. ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهای عربی دانسته و خود را در تصمیم‌‏گیری‌های آنان شریک می‌داند. ایران، صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب می‌داند و موضع‌های سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تایید می‌‏کند.» «7»

وحدت کلمه؛ رمز پیروزی

یکی از ویژگی‌های مهم رهبری امام خمینی رحمه‌الله‌علیه در انقلاب اسلامی ایران، تبیین صریح هدف و استراتژی قیام بدون هرگونه پنهان‌کاری یا محافظه‌کاری‌های سیاسی مرسوم در میان سیاستمداران است. ایشان به ادامه مبارزه از طریق فرهنگی و سپس انقلابی به‌منظور تاسیس حکومت اسلامی بدون یک کلمه کم و زیاد اصرار داشتند. امام درباره مسئله قدس نیز هرگونه مذاکره و مصالحه با صهیونیست‌ها را پذیرفتی نمی‌دانستند و در هر برهه‌ای، از جمله کمپ‌دیوید و مذاکرات صلح خاورمیانه، به‌شدت مواضع سازش‌کاران عرب و برخی از سران فلسطینی را محکوم می‌کردند. بسیاری از بزرگان عرب و مبارزان فلسطینی پس از استقرار همه‌جانبه‌ صهیونیسم، هدف آزادسازی قدس را با عقب‌نشینی آشکار به هدفی کوچک و تشکیل دولت ناقص خودمختار در بخش کوچکی از سرزمین‌های اشغالی تقلیل دادند، اما در هیچ بخشی از اندیشه‌ها و مواضع حضرت امام چنین عقب‌نشینی‌ای مشاهده نمی‌شود، بلکه در هر برهه از تحولات مهم، ایشان به هدف آزادی قدس و فلسطین تاکید کرده‌اند و با این مسئله، هیچ‌گاه تاکتیکی و فرعی برخورد نکردند. آزادسازی فلسطین در اندیشه امام نه‌تنها جزو وظایف فلسطینیان، بلکه از جمله تکالیف همه مسلمین به شمار می‌آید و مسئولیت همگانی اسلامی تلقی می‌گردد.

امام در پیام برائت سال 1366، درباره مسئله فلسطین خطاب به مسلمانان چنین می‌فرمایند: «ملت‌های مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازش‌کاری و مصالحه رهبران ننگین و خود فروخته‌ای که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمین‌های غصب‌شده و مسلمانان این خطه را به تباهی کشیده‌اند به دنیا اعلام کنند و نگذارند این خائنان بر سر میز مذاکره‌ها و رفت‌وآمدها، حیثیت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطین را خدشه‌دار کنند ... نکند که اینان تصور کرده‌اند که گذشت زمان، سیرت و صورت جنایت‌های اسرائیل و صهیونیسم را دگرگون ساخته است و گرگ‌های خون‌آشام صهیونیسم از فکر تجاوز و غصب سرزمین‌های از نیل تا فرات دست برداشته‌اند. مسئولان محترم کشور ایران و مردم ما و ملت‌های مسلمان از مبارزه با این شجره خبیثه و ریشه‌کن‌کردن آن، دست نخواهند کشید و به یاری خداوند تعالی از قطرات پراکنده پیروان اسلام و توان معنوی امت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و امکانات کشورهای اسلامی باید استفاده کرد و با تشکیل هسته‏‌های مقاومت حزب‌الله در سراسر جهان اسرائیل را از گذشته جنایت‌بار خود پشیمان و سرزمین‌های غصب‏‌شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج کرد ... به خدای تعالی توکل کنید و از قدرت معنوی مسلمانان بهره بجویید و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله ببرید که «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ اَقْدَامَکُمْ».»«8»

اسلام، تنها راه‌حل، جهاد مناسب‌ترین اسلوب

درحالی‌که جهان غرب به‌ویژه آمریکا پیوسته از استراتژی بقای اسرائیل در نظر و عمل حمایت می‌کردند، اما هدف و استراتژی امام همواره بر «محو اسرائیل» بود. این راهبرد علیه رژیم صهیونیستی به‌منزله نفی وجود اندیشه جهادی و اسلامی در مبارزات گذشته فلسطینیان نیست، بلکه نکته مهم اینجاست که اندیشه و عمل، حقانیت و کارآمدی الگوهای وفادار به آرمان آزادسازی فلسطین از طریق مبارزات مسلحانه و اسلامی را نشان می‌داد. وجود الگوهای فکری و عملی همچون شیخ عزالدین قسام، استاد حسن‌البناء، سیدقطب، عبدالسلام فرج و دیگر مبارزان در نزد فلسطینیان و مبارزان اسلامی امری انکارناپذیر است. اندیشه امام و الگوی موفق مبارزاتی ایشان، حداقل تاثیری که در میان مسلمانان و مبارزان فلسطینی بر جای گذاشت، یادآوری مجدد آرمان و استراتژی‌ای بود که در گذر زمان و همچنین وضعیت جدید سیاسی و اجتماعی فلسطین، منطقه و جهان به فراموشی سپرده شده بود. گویا همه مبارزان و سیاستمدار منطقه و فلسطین به این نتیجه رسیده بودند که آرمان فلسطین به‌هیچ‌وجه محقق نخواهد شد و باید با گفت‌وگو و چانه‌زنی سیاسی حداقل حقوق فلسطینیان را به دست آورد. «زیاد ابوعمرو» بر این نکته تاکید دارد که بنیانگذاران جهاد اسلامی به‌منزله یکی از نیروهای مهم انتفاضه، از ابتدا تلاش کردند که از تجارب انقلاب اسلامی ایران بهره گیرند و آن را با مبارزات فلسطینی تطبیق دهند. از دیدگاه ابوعمرو، اندیشه «اسلام، تنها راه‌حل است و جهاد مناسب‌ترین اسلوب است»، مهم‌ترین درسی است که جهاد اسلامی و انتفاضه، از انقلاب اسلامی ایران گرفته است. این روحیه مبارزاتی و تاکید بر مقاومت تا حذف رژیم جعلی در کلام امام، رهبران تشکل تازه‌تاسیس حزب‌الله لبنان را نیز شیفته خود کرد؛ شهید سیدعباس موسوی، دبیرکل وقت حزب‌الله لبنان وقتی در سال 1361 به دیدار امام رفته و از نیتشان در مبارزه مستقیم با صهیونیست‌ها سخن می‌گوید، امام در پاسخ می‌فرمایند: «راهی جز مقاومت در برابر اشغال وجود ندارد، به خدا توکل کنید و به وعده و یاری خداوند اطمینان داشته باشید. منتظر کمک، پشتیبانی و حمایت این و آن نباشید. کارتان را حتی اگر شده از صفر شروع کنید. با گذشت زمان و راستی، اخلاص، جدیت و توکل به خداوند متعال پیروز خواهید شد» «9» و این جمله را به کار بردند که: «من پیروزی را در پیشانی شما می‌‌بینم.» امام آن روز این را گفتند و قاعدتاً این برای برادران خیلی جالب توجه بود. امام این راه و این مجموعه را تایید کردند و مشروعیتی را که نیاز داشت، به آن بخشیدند؛ هم به این ساختار و هم به این روش، خط و راه.

....................................

پی نوشت:

(۱)  حسین مولایی، سیر تاریخی روابط پهلوی و رژیم صهیونیستی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
 
(۲)  پهلوی، حافظ منافع اسرائیل؛ بازجستی برای روابط رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
 
(۳)  قانون، مرتضی، دیپلماسی پنهان: جستاری در روابط ایران و اسرائیل در عصر پهلوی با مروری بر پیشینه تاریخی یهودیان ایران، تهران، طبرستان، ۱۳۸۱، ص۳۴۴
 
(۴)  بیانات در دیدار با یکی از سردفتران اسناد رسمی، ۱۲ شهریور ۱۳۴۱، صحیفه آفتاب، ج۱، ص۱۱
 
(۵)  پیام به سران دولت‌های اسلامی و ملل مسلمان (جنگ سوم اعراب و اسرائیل)، امام خمینی‌(ره)؛ ۱۶ مهر ۱۳۵۲
(۶)  فهیمه آقاخانی، بیراهه‌ای به نام صلح (صلح با اسرائیل؛ مسیر جدید یا تکرار تاریخ)، سایت جامع امام خمینی‌(ره)
(۷)  پیام به مسلمانان جهان به‌مناسبت صلح مصر و اسرائیل‌، امام خمینی(ره)؛ ۵ فروردین ۱۳۵۸
(۸)  پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت‌اللَّه‌الحرام (برائت از مشرکان)، امام خمینی(ره)؛ ۶ مرداد ۱۳۶۶
(۹)  خاطره از جلسه با امام خمینی(ره) در سال ۱۹۸۲، به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای ‌مد‌ظله‌العالی KHAMENEI.IR
ارسال نظرات