۲۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۷
کد خبر: ۷۷۴۶۶۴
آیت الله فاضل لنکرانی:

حوزه اگر بخواهد انقلابی بماند باید مبانی امام را خوب بفهمد و دنبال کند

حوزه اگر بخواهد انقلابی بماند باید مبانی امام را خوب بفهمد و دنبال کند
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) با تأکید بر اینکه حوزه‌های علمیه اگر بخواهد انقلابی بماند باید مبانی امام را خوب بفهمد و دنبال کند، گفت: متأسفانه باید اقرار کنیم در حوزه‌های علمیه این مسئله کمرنگ است و روی مبانی امام آن طوری که باید و شاید کار نمی شود.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در مراسم جشن سالگرد پیروزی انقلاب که با حضور طلاب و اساتید حوزه علمیه قم و در آستانه چهل و هفتمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سالن اجتماعات مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) صورت گرفت به تشریح حکومت اسلامی و شبهه دین گریزی پرداخت.

متن کامل سخنان آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در این مراسم به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (بقره / 213)

باتبریک اعیاد مبارکه شعبانیه خدمت فضلای بزرگوار مرکز فقهی و مدرسه قرآنی ائمه اطهار:، چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی را گرامی می‌داریم. امیدوارم بتوانیم از این نعمت و عنایت خاص الهی بیش از گذشته بهره‌مند شویم. در این جلسه فاخرکه به همین دو مناسبت تشکیل شده، چند جمله‌ در رابطه با انقلاب و مسائل مهم مربوط به آن عرض می کنم.

گرچه خود این موضوع نیاز به بحث‌ از زوایای مختلفی دارد، منتها ما باید آنرا از زاویه حوزه علمیه بیشتر مورد توجه قرار دهیم. چرا که این انقلاب تولد یافته از حوزه علمیه است، این انقلاب مولود حوزه علمیه‌ یا به بیان دقیق تر مولود دین است، در ایام دهه فجر مسئولین اجرایی وسران قوا باید گزارش دستاوردها وپیشرفتهای انقلاب را مطرح وآسیب‌ها را نیز بیان کنند، اما مراکز علمی، حوزه‌ها، دانشگاه‌ها ونخبگان به مقتضای وظایف علمی و دینی خود باید از زاویه علمی مسائل انقلاب را دنبال کنند. بنابراین عرایض ما در این جلسه ناشی از یک نگاه علمی، حوزوی و دینی به انقلاب است.

اولین نکته این است همانطورکه ارسال رسل و انزال کتب یکی از عنایت‌های خدا بر مجموعه بشربوده، حدوث انقلاب و تاسیس این نظام اسلامی نیز یک عنایت ویژه از جانب خداوند متعال بر مردم فداکار ایران و برمجموعه بشریت معاصراست و این نیاز به تبیین دارد. ما نمی‌خواهیم بگوئیم یک معجزه قطعیه الهیه است در عین اینکه چیزی شبیه به معجزه است. آنها که دوران طاغوت را به یاد دارند یا آنرا مطالعه کرده‌اند بخوبی می دانند شکل‌گیری این انقلاب و این نظام در حدّ یک معجزه بود، با آن شرایطی که طاغوت داشت وآن حمایت‌هایی که رژیم پهلوی از دولت‌های غربی برخوردار بود، کسی باور نمی کرد اصلاً چنین حادثه‌ای در این کشور اتفاق بیفتد، پیروزی انقلاب اسلامی تجلی قدرت دین بود.

دین در پیوند عمیق با فطرت بشر چنین قدرتی دارد که خیل مردم و انسان‌های فداکار را به میدان آورد و زحماتشان را به نتیجه رساند. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه از این مؤلفه دین استفاده کرد،  امام با فریاد رسای خود مردم را متوجه کرد که دین در خطر و در شرف زوال و از بین رفتن است. اولین صدایی که مردم از امام شنیدند همین بود گرچه مسائل دیگر هم در کنار آن مطرح شد، اما فریاد اول امام فریاد دین بود. این قدرت دین بود که انسان‌ها را بسیج کرد و همگی با یک هدف مشترک چون سیلی خروشان در شهر و روستا و پایتخت و غیر پایتخت به میدان آمدند. هیچ حزب خاصی نمی‌توانست این جریان را به وجود بیاورد حتی روحانیت هم به عنوان صنف روحانیت نمی‌تواند ادعا کند که ما این جریان را به وجود آوردیم، گرچه نقش اول را روحانیت، مرجعیت و امام داشت، اما این قدرت دین بود که مردم را به صحنه آورد و آنها را بسیج کرد.

نکته دوم اینکه با تشکیل حکومت اسلامی یک بُعدی از ابعاد مستور و مکتوم دین احیا شد. ما به عنوان یک طلبه حوزوی که پژوهشگرمسائل دینی هستیم، با نگاه به این واقعه می‌بینیم درک عمیق ونگاه جامع امام به دین سبب گردید که از قدرت دین بخوبی استفاده نموده و موضوع ولایت وحکومت خدا بر بشررا مطرح نماید که غیراز خدا و کسانی که از طرف خدا مأذون هستند هیچ فردی حق حکومت بر بشر را ندارد، این نگاه عمیق نیاز به تبیین دارد. برحوزه های علمیه است که مبانی فقهی این نگاه را از آیات قرآن و روایات اهلبیت علیهم السلام استخراج نموده وبه تبیین آن بپردازند. کاری که ما چند سالی است درمرکز فقهی به آن مشغول هستیم. چنین نگاهی را درطول تاریخ در کدامین مکتب بشری و نظام حقوقی می توان یافت؟ خود شیعه که متولی اصلی این نگاه است از این مسئله غافل بوده، خود علمای شیعه به این ظرفیت و این مسئولیت الهی توجه نداشتند و بعضی‌هم روی جهل مرکب آنرا انکار می‌کردند. این امام بزرگوار بود که پرده را کنار زد و نه فقط با چند روایت که کسی اشکال کند سندش درست است یا نه؟ بلکه از متن قرآن لزوم تشکیل حکومت را درصورت امکان که مردم آمادگی آنرا داشته باشند، بیرون آورد.

سالگرد انقلاب یادآور این کار بسیار مهم امام است که قدرت دین را به مردم و مراکز علمی یادآوری کرد و فرمود: دین می‌تواند حکومت کند، دین جامعیت دارد، دین برای اداره امور بشر برنامه دارد. امام در کنار یادآوری قدرت دین، به اعتباروارزش رای مردم در تعیین سرنوشت خود نیز پرداخت وگفت رای مردم برای ما اصل است. مردم باید خواهان این نظام و حکومت باشند. امام در میان تمام حکومت‌های موجود، مدلی از حکومت ارائه داد که هم جنبه بشری در آن لحاظ شده باشد و هم جنبه الهی، و این کار فقط از یک فقیه برمی آید نه هیچ فیلسوف و عارفی. فقیه است که می‌تواند دو مؤلفه قدرت دین واعتباروارزش مردم را با هم در یک عنوانی به نام حکومت اسلامی جمع کند.حوزه‌های علمیه، مراکز علمی، باید روی این دو عنوان کار کنند. این یک شعار سیاسی نیست، بلکه یک واقعیت دینی است که در متن دین ما وجود دارد، کسانی که این را نمی‌پذیرند انکار واقع می‌کنند چون متن آیات متعدده قرآن است .

ما دربحث فقه سیاسی خود با استدلال به طوایفی از آیات قرآن اثبات کردیم که مسئله ولایت خدا وحکومت دین یکی از اهداف اصلی ارسال رسل و انزال کتب است. افرادی که حظ وبهره ای از علم ندارند در همین فضای مجازی با شبهه افکنی می‌گویند ببینید خدادر قرآن چقدر در مورد نماز و روزه و حج حرف زده، اما در کدام آیه راجع به حکومت حرف زده؟ در حالیکه این همه آیه در قرآن پیرامون حکومت و ولایت خدا و رسول گرامی واهلبیت علیهم السلام وجود دارد. خداوند آیه شریفه «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا» را بعد از آیاتی بیان می‌کند که فرموده «لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء»یهود و نصارا را ولی و حاکم بر خود قرار ندهید، ولیّ شما  فقط خدا و رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام هستند ودر زمان غیبت هم به تصریح روایات ولیّ بر مردم نواب عام امام زمان علیه السلام هستند،  اگر در قرآن حرفی از حکومت نیست پس این آیات چه می فرماید؟  به کسانی که فکر می کنند اسلام حکومت ندارد توصیه می کنم به قرآن مراجعه مجدد نموده و در آیاتش تامل کنند، خدای تبارک و تعالی به مردم می‌فرمایدآنچه ما از دین برای شما تشریع کرده ایم همانست که به انبیای گذشته از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی توصیه کرده ایم و آن اقامه و اجرای دین است.« شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً ....... أن أقیموا الدین» اقامه دین یک مرحله بعد از بیان دین است، یعنی وظیفه اول انبیاء بیان وتبیین دین ووظیفه دوم‌ آنها اقامه و اجرای دین بوده است. دین باید در جامعه پیاده شود، مجرد گفتن حکم که رسول خدا و ائمه معصومین فرموده‌اند حج واجب است و ما کاری نداریم می‌خواهید آنرا انجام بدهید یا نه؟ کفایت نمی کند. چنین سخنی مسلم غلط است و با منابع دینی ما سازگاری ندارد، زیرا تمام انبیاء مکلف به اجرای دین بودند. در آیه شریفه «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون»، مشرکان که از بیان احکام کراهت پیدا نمی‌کنند، آنها از اجرای احکام ناراحت می‌شوند، در همان آیات سوره شوری«کبرعلی المشرکین» به دنبال « اقیموا الدین» آمده، آنچه بر مشرکین سنگین می نمود این بود که احساس کردند اگر دین به میدان آید و بخواهد حکومت تشکیل دهد آنها باید کنار بروند و دستشان از قدرت کوتاه می‌شود و نمی‌توانند به مردم ظلم و ستم کرده واز اموال مردم به ناحق استفاده کنند. دین وقتی به میدان آید هر آنچه حق و انصاف و عدالت است و عین مصلحت بشر هست مطرح می‌شود.

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه با تشکیل حکومت اسلامی این حقیقت را برای جامعه ما و حوزه‌های علمیه و بشر امروز آشکار کرد. یک شبهه که در زمانه ما رواج یافته این است که می‌گویند نشستن دین و روحانیت در مسند حکومت موجب بی اعتباری دین و روحانیت و سبب دین گریزی مردم شده. با کمال بی انصافی و بلکه بی تقوایی (در بعضی از موارد) دین گریزی برخی افرادرا معلول تشکیل حکومت دینی میدانند.

درحالیکه خدای تبارک و نعالی در آیه‌ شریفه213سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ، مردم در یک بساطت و سادگی اجتماعی زندگی می‌کردند و قانونی بین‌ آنها حاکم نبود. خداوند انبیاء الهی را با بشارت و انذار فرستاد «وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ» همراه انبیاء کتابش را نیز نازل فرمود تا به وسیله این کتاب حق، اختلافات مردم را حل کنند، کدام اختلاف؟ اختلاف در امور جزئی زندگی؟ اینکه نیازی به این همه عِده و عُده نداشت. هدف، رفع اختلاف در مسائل اصلی فکری و معارفی بشربود، یک کسی می‌گوید خدا هست و دیگری می‌گوید خدا نیست، یک کسی می‌گوید رزق دست این بُت است و دیگری می‌گوید دست شمس و قمر است، آن اختلافات اساسی که بشر را از مسیر فطرت خودش دور می‌کند. مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله علیه می فرماید این آیه دو اختلاف را مطرح می کند، اختلاف قبل از بعثت که اختلاف در امور زندگی است و اختلافی که بعد از انزال کتب و ارسال رسل ایجاد می شود، اما به نظر ما آیه شریفه یک اختلاف را مطرح می‌کند.

در هر صورت خدای تبارک و تعالی به نحو کبرای کلی می‌فرماید «وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ» بعد از انزال کتاب افرادی روی بغی و ظلم و حسد اختلاف کردند، که اگر این افراد دنبال ظلم نبودند اختلافی در جامعه ایجاد نمی شد. « فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُو لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ» وقتی اختلاف شد خدا آنهایی را که بخواهد به اراده خودش هدایت می‌کند «وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ».

اینکه امروزدر اذهان مردم چنین شبهاتی را القاء می کنند، به نظر من مجرد طرح یک شبهه معمولی نیست که بگوئیم در ذهن برخی افراد ایجاد شده، بلکه آبشخور این شبهه مراکز فکری دشمن است. دشمنی که قبل از انقلاب برای دور کردن ذهن مردم از دین، در ذهن جوانان القاء می کردند دین افیون ملتهاست. امام خمینی با فریاد نجات دین به میدان مبارزه با طاغوت ستمشاهی برآمد وبا لبیک آحاد مردم متدین به ندای مرجع دینی خود انقلاب به پیروزی رسید، حکومت اسلامی تشکیل و نقشه شوم دشمن در دین زدایی خنثی گردید. حال که انقلاب اسلامی با پرچمداری فقیه بزرگی مثل امام خمینی و درایت حکیم فرزانه ای چون رهبرمعظم انقلاب شوکت و عظمت اسلام و عزت مسلمانان را به رخ جهانیان کشیده است، در پی القاء این شیهه برآمدند که تشکیل حکومت دینی و حضور روحانیت در نظام موجب  سستی دین در بین مردم و دین گریزی جوانان شده ومردم با مشاهده ضعف ها و کاستی ها در حال فاصله گرفتن از دین هستند.

اولاً اگر چنین حرفی درست باشد خداوند نباید ارسال رسل و انزال کتب می‌کرد، چون در این آیه خودش می‌فرماید:« كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ...... وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ» بعداز آمدن بینات عده ای به اختلاف برخاستند. همه اختلاف‌ها سر ظلم وعدم ظلم است، سر هدایت و عدم هدایت است، سراین است که یک کسی قدرت داشته باشد و یک کسی نداشته باشد و الا اختلاف دو فرد برسر یک فرش یا زمین یا خانه که نیازی به انزال کتب و ارسال رسل نداشت. دین برای تبیین جنبه‌های کمال بشر آمده است.

کمال این است که انسان در مسیر خدا باشد، کمال این است که انسان ظلم نکند، حق خودش، جامعه و دیگران را رعایت کند. یک عده‌ قبول می‌کنند و عده‌ای قبول نمی‌کنند و اختلاف به وجود می‌آید.

بنابراین وجود اختلاف بعد از تشکیل حکومت اسلامی یک امر طبیعی است و نباید گفت وجود اختلافات ثابت می کند که نباید حکومت دینی تاسیس می کردیم. گاهی شنیده می شود اگر امام شرایط امروز را می‌دید معلوم نبود انقلاب می‌کرد یا نه؟ من تردیدی ندارم که امام در آن مسیری که انتخاب کرده بود یک لحظه تردید نکرد و الآن هم اگر بود با قاطعیت همان مسیررا ادامه می‌داد بلکه زوایای جدیدتری از دین هم برای ما می گشود.

مرحوم والد ما تا روزهای آخر عمرشان می‌فرمودند از روزی که امام فریاد اسلام را در این حوزه بلند کرد ما پشت سر ایشان بودیم چون دیدیم علم اسلام روی دوش امام است و فریاد امام فریاد حق است لذا او را با همه وجود پذیرفتیم و آمادگی برای تبعید و زندان و همه چیز پیدا کردیم. واقعاً از عنایات خدا به امام وجود چنین شاگردانی بود. همان زمان در همین حوزه قم برخی از علما می‌گفتند اگر خود آقای خمینی به تنهایی بود ما آن را می‌شکستیم ولی اطراف او چنین شاگردانی هستند و نمی‌توانیم کاری کنیم، همینطور هم بود.

مرحوم والد ما می‌فرمود از همان روزی که پشت سر امام قرار گرفتیم و نهضت را آغاز کردیم تا این لحظه، (دو سه ماه آخر عمرشان )، یک آن تردید در راه امام پیدا نکردم. یک وقت یک طلبه معمولی مثل من این حرف را می‌زند یک وقت کسی که در اوج اجتهاد است، کسی است که همه آراء فقهاء را زیر و رو کرده می‌گوید من هیچ تردید ندارم، بلکه روز به روز نظرم نسبت به ضرورت کار امام بیشتر شد، امروز این فکر باید در حوزه بروز داشته باشد، امروز باید همین صدا از فضلای حوزه، محققان و اساتید حوزه بیرون آید. 

می گویند اگر این حکومت نبود حریم روحانیت بیشتر حفظ می‌شد، اما مگر همین پیامبری که عرب جاهلیت برایش بسیار احترام قائل بود و همه صفات برجسته را به او نسبت داده و لقبش را محمد امین نهاده بودند وقتی ادعای پیامبری کرد او را مجنون و ساحر و کذاب نخواندند؟ یا باآن حوادثی که بعد از ارتحال یا شهادت پیامبر بر سر حکومت دینی او آمد، چه کسانی بر مسند رسول خدا نشستند؟ آیا می توان گفت نباید پیامبر حکومت تشکیل می داد؟ نخیر. باید اسلام متولد می‌شد، باید این دین با این جامعیت و کتابش به بشر معرفی می‌شد. باید پیامبر حکومت تشکیل می داد و باید با انقلاب اسلامی مجدداً اسلام به دنیا معرفی شد بدون هیچ تردیدی. امروزآمارخرید قرآن در کشورهای غربی را با قبل از انقلاب مقایسه کنید، با 20 سال قبل مقایسه کنید، از برکت انقلاب اسلامی امروز این کتاب الهی حتی در کاخ‌ ابرقدرت‌ها هم نفوذ کرده است، البته نمی‌گویم همه‌اش به دلیل این انقلاب است! ولی این انقلاب بود که این مسائل را به وجود آورد.

همان ها که امروز برای جلوگیری از رشد اسلام در غرب، اسلام هراسی را مطرح کرده اند، در کشور ما هم دین گریزی را مطرح می‌کنند، می‌گویند جوان‌ها دین گریزشده اند، خطاب من به اهل انصاف است آیا واقعاً حکومت دین چنین مسئله‌ای را به وجود آورده؟ البته دین گریزی در درصدی از جوانان ناآگاه هم قبل از انقلاب بوده و هم بعد از انقلاب. چه بسیار جوانان کم اطلاعی که براثرتبلیغات اسلام را رها کرده وجذب کمونیزم و مارکسیسم شدند. آن زمان که حکومت دینی مطرح نبود. چرا این طرف قضیه را نمی بینند که با تمام کارشکنی هایی که در مسیر رشد وبالندگی این نظام شده وبا وجود این همه مشکلات و مصائب و آسیب‌ها، بخش بسیار زیادی از جوان‌ها در صحنه دین با همه وجود ایستاده‌اند، ما تا همین اواخر شهدای مدافع حرم را از همین جوان‌ها و از همین حوزه‌ها داشته و داریم، این خودش شبه معجزه است.

نیائیم دور شدن بخشی از جوان‌ها را معلول حکومت دین قرار بدهیم، مگر دین چه می‌کند؟ آیا دین غیر از این است که حق را تبیین و اصرار بر اجرای حق دارد؟ آیا دین غیر از این است که مقابله با ظلم و ظالم را به شدت دنبال می‌کند؟ آیا دین غیر از این است که به جوانان می‌گوید نباید برده دیگری قرار گیرند؟ امروز قدرتهای استکباری دنبال این هستند که  کشورهای اسلامی و جوانانشان را برده خود کنند، دین جلوی استکبار را می‌گیرد، دین غیر از ارزشهای انسانی چیزدیگری نیست، هیچ بشر سلیم النفسی با حقیقت دین نمی‌تواند زاویه پیدا کند.

متأسفانه درطول این چهل و شش سال افرادی از مسئولین با سوء یا ضعف عملکردشان خواسته یا ناخواسته به دین و انقلاب ضربه زدند و چنین صدماتی برای مردم به وجود آورده اند. از آسیب‌هایی که در این چهل و شش سال باید به آن توجه بشود این است که ما آن مقداری که از نبود متخصصین در میدان عمل ضربه خوردیم از نبود متدیّنین ضربه نخوردیم، اینها باید حل شود، باید ندانم کاری‌های مسئولین حل بشود، ما به عنوان یک شهروند این مطالبه اساسی را داریم. چرا مسئولی که سال‌ها اموال این کشور در اختیارش بوده و به بیت المال ضربه زده مجازات نمی‌شود؟

ما برای مردم بیان می کنیم رسول خدا به فاطمه زهرا سلام الله علیها، یا امیرالمؤمنین به زینب کبری سلام الله علیها راجع به رعایت بیت المال چقدر تأکید داشتند؟ اما امروز می‌بینید یک مسئولی می‌آید مدتی حیف و میل می‌کند و با ندانم کاری‌هایش ضربه‌ها می‌زند، هیچ کسی هم  او را مورد مؤاخذه قرار نمی دهد. این اشکالاتی است که باید گفته شود، حوزه‌ها باید بگویند. جدای از جناح بندی‌های سیاسی، آنها که برای اسلام و انقلاب دل می‌سوزانند و دنبال استمرار و صدور انقلابند باید این فریادها را بزنند، ولی حرف در این است که نیائیم دین گریزی عده‌ای را معلول حکومت دین قرار بدهیم، این همه درفضای مجازی که هیولایی شده و هیچ خانواده‌ای را سالم نگذارده شبانه روز کار می‌کنند. آیااگر انقلاب نبود و همان نظام گذشته استمرار پیدا می‌کرد امروز آثاری از مساجد و مراکز علمی و دینی در این کشور بود؟ باید انصاف داشت.

در سالگرد پیروزی انقلاب یاد امام بزرگوار، یاد شهدا و مجاهدان را که بر همه من و شما حق دارند و در تحقق و تثبیت این انقلاب جانفشانی کرده اند، گرامی می‌داریم. اصرار ما این است که حوزه‌های علمیه اگر بخواهد انقلابی بماند باید مبانی امام را خوب بفهمد و دنبال کند. متأسفانه باید اقرار کنیم در حوزه‌های علمیه این مسئله بسیار کمرنگ است، روی مبانی امام آن طوری که باید و شاید کار نمی شود، ما روی مبانی امام کار نکردیم و توقع داریم این طلبه فکر سیاسی امام را فهمیده باشد، مگر ممکن است؟ باید روی مبانی امام کار بشود.

ارسال نظرات